🌌 #دوڪوهہ سین ندارد اما!
🌌ساختمانهایش ،سحرگاهانے را بہ خاطر دارد ڪہ رزمندگان ،بانواے دلنشین مناجات نورایے همدوش ستارگان،همپاے فرشتگان و در ڪنار ماہ،با خدا سخن مے گفتند.......سنگر سازان بے سنگر
🌌 #فڪہ سین ندارد اما!
سجدہ هاے بسیجیانے را بہ خاطر دارد ڪہ با سربند هاے سبز و سرخ ، سرهایشان را بہ خدا سپردند و با نداے "اعرللہ جمجمتڪ "بہ دیدار معشوق شتافتند.
🌌 #شرهانے سین ندارد اما!
سنگر هایش زخم تن شقایق هایے را بہ خاطر دارد ڪہ در ڪربلاے خمینے(ره)با رمز یا زینب هر انچہ داشتند تقدیم حضرت ارباب نمودند..
🌌 #ڪانال ڪمیل سین ندارد اما!
سڪوے پرواز لب تشنگانے شد ڪہ مقتلشان یاداور ڪربلاست....
🌌 #طلائیہ سین ندارد اما!
سہ راہ شهادتش گواہ رشادت مردانے ست ڪہ سبڪبال تا عرش اعلا پرستو شدند....
🌌 #اروند سین ندارد اما!
ساحل خونیش غواصانے را بہ خاطر دارد ڪہ در شبهاے عملیات ،از سیم خاردار نفس گذشتند و دل،بہ دریاے بیڪران عشق و عرفان زدند......
🌌 #شلمچہ سین ندارد اما!
سرداران بے نام و نشانے را بہ خاطر دارد ڪہ همچون مادرشان زهرا(س)فدایے ولایت شدند و گمنام ماندند...........
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
@parastohae_ashegh313
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
ابوالفضل ابوالفضلی
روز ولادت آقا امام رضا (ع) بود و رمز ما یا ابوالفضل (ع). محل ڪارمان هم #طلائیه بود. اولین شهید ڪشف شد. شهید «ابوالفضل خدایار»، گردان امام محمدباقر (ع)، گروهان حبیب و از بچه های کاشان. گفتیم اگر شهید بعدی هم اسمش ابوالفضل بود، این جا گوشه ای از حرم آقا ابوالفضل (ع) است. رفتم پشت بیل و زمین را ڪندم ڪه بچه ها پریدند داخل چاله.
خیلی عجیب بود. یڪ #دست شهید از مچ قطع شده ڪه داخل مشتش، جیره های شب عملیات (پسته و ...) مانده بود. آب زلالی هم از حفره خاڪریز بیرون می ریخت. گفتیم آب از #قمقمه ای است ڪه ڪنار پیڪر شهید است؛ اما قمقمه خشک خشک بود. با پیدا شدن پیکر، آب قطع شد.
وقتی پلاڪ شهید را استعلام ڪردیم، دیگر دنبال آب نبودیم، جواب را گرفتیم. شهید «ابوالفضل ابوالفضلی» گردان امام محمدباقر (ع)، گروهان حبیب ڪه او هم بچه کاشان بود.
#جستجوگران_نور
#خاطرات_شهدای_تفحص
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
📝 #دلنوشته | #طلائیه
🌟 کبوتر میشوم تا بالهای پروازم مرا که غرق ورق زدن دفتر دلتنگی هستم به تو برسانند! پیش از تو دلتنگی برایم معنایی دگر داشت و بعد از دیدن تو معنایی دگر، معنایی مملوء از بیقراری و درد دوری! انگار با دیدن تو ترتیب واژگان ذهنم بهم ریخته، دیگر هیچ واژه ای معنای قبلی خود را ندارد.
🔅 تصویرت درست مانند اولین دیدار در ذهنم روشن است، گذر ایام حتی ذره ای از درخشش گنبد زیبایت برایم کم نکرده است چه بسا که دلتنگی برای تو، هر لحظه تصویری زیباتر را برایم مجسم میکند.
📍 من مجبور به تحمل این دوری شده ام و کاری جز شمارش ثانیه ها از من برنمی اید، هر ثانیه که میگذرد حس میکنم در دوری از تو سالها پیر شده ام. ای کاش در گذر یکی از این ثانیه ها من دوباره تماشاگر تو باشم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⇢ @parastohae_ashegh313
╚━━━━๑ღ❤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#روایتگری_حاجحسین_یکتا از گردان ابوالفضل«علیهالسلام » در #طلائیه
#اللهمارزقناکربلا
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#روایتگری در منطقه #طلائیه
🎙#حسنی_نژاد
رفقا خدا نکنه فرمانده تنها بمونه...😭
🔻چرا سوریه با وجود جنگ هشت ساله هنوز پابرجاست؟
♦️اولین پیام شهدای عملیات خیبر...ایستادن پای #ولایت تا نفس آخر
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#روایت دومین پیام شهدای عملیات خیبر...
🎙#حسنینژاد
🔰برشی از #روایتگری در منطقه #طلائیه
🌹 شهیدی که در مسیر پیاده روی اربعین چفیه روی سرش می انداخت...
#شهیدذوالفقاری
#اللهمعجللولیکالفرج
┅✧❁🌹❁✧┅
#بخشاول👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/25041
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#روایت سومین پیام شهدای عملیات خیبر ....
🎙#حسنینژاد
🔺 سه راهی شهادت،ترکش خمپاره پاشو از بالای زانو برد،نگفت آخ پام گفت...
🔰برشی از #روایتگری در منطقه #طلائیه
#نمازسیرهشهدا
#اللهمعجللولیکالفرج
┅✧❁🌹❁✧┅
#بخشدوم 👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/25314
#هر_روز_با_شهدا
#طلاهای_طلائیه!!
📌سال ۷۳ در محور «#طلائيه» مشغول تجسس پيكرهای شهدا بوديم. منطقه مورد نظر محلی بود كه برادرانمان قبلاً پيكر تعدادی از شهدای شهرستان «كاشان» را در آنجا پيدا كرده بودند.... پيش روی ما گودال بزرگی بود كه بسيار مشكوك به نظر میرسيد. حدس بچهها اين بود كه تعدادی «شهيد» نيز بايد در اين گودال مدفون باشند. همين احتمال، بچهها را به «كندن» واداشت. خاك را به كلی كنار زدند....
💔پيكر ۱۳ شهيد درحالیكه پاهای آنها به وسيلهی طناب بسته شده بود از زير خاك نمايان شد! منظره عجيبی بود. شهدا طوری كنارِ هم قرار گرفته بودند كه همگی دست در دست يكديگر داشتند؛ يعنی شهيد اولی با شهيد دومی.... و شهيد سومی الی آخر دست در دست هم داده و به شهادت رسيده بودند. معلوم بود كه عراقیها، روی اين عزيزان، زنده زنده خاك ريخته بودند. آنها تا آخرين لحظات حيات، برادريشان را حفظ كرده بودند...!
🔖راوی: جستجوگر نور آقای سعید پرورش
🌹شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_#صلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313