eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙 🔵 تاکیداستادمطهری در فروردین ۱۳۵۸ بر دشوار بودن اسلامی و لزوم شناخت عمیق ماهیت انقلاب ☑️ جهان‌گیری از جهان‌داری آسان‌تر است‌. @parastohae_ashegh313
امروز اولین تولد شهید عجمیان هست ....... برای شادی روح شهداعلی الخصوص شهید عجمیان و برای آرامش دل خانواده این شهید بزرگوار صلوات........🌷✨ تاریخ ولادت شهید عجمیان: ۱۳۷۳/۱۱/۲۰ @parastohae_ashegh313
❤️ارادت به حضرت (سلام‌الله‌علیها) مجید انسی داشت با حضرت زینب سلام الله علیها. شب وفات‌  سلام الله علیها بود. ساعت دوازده شب، بلند شد روی یک پارچه نوشت «یا زینب کبری (س)» و بعد زد سر در مقر تفحص. صبح که همه بیدار شدند، گفت: 💚امروز با نیت حضرت‌زینب سلام الله علیها کار می کنیم. همان روز شهید پیدا کردیم ، بعد از سه ماه... @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 مادر شهید علی همتیان در خصوص نحوه شهادت پسر نوجوانش گفت: «در روزهای اوج انقلاب بود و علی خیلی علاقه داشت در تظاهرات شرکت کند ولی چون 11 سال بیشتر نداشت، از ترس اینکه مبادا شهید شود، اجازه نمی‌دادم که در تظاهرات شرکت کند و او هم چون نمی‌توانست بیرون برود، می‌رفت روی پشت بام و الله اکبر می‌گفت. پدر علی نیز نبود و به علت شغل چوپانی در کویر اطراف طبس به سر می‌برد و از وضعیت شهر اصلاً خبر نداشت. وقتی امام آمده بود در اوج تظاهرات و جشنی که مردم از آمدن امام در خیابان‌ها داشتند علی نیز خیلی دلش می‌خواست در این برنامه‌های شاد شرکت کند و دائماً اصرار می‌کرد که اجازه دهیم تا همراه سایر مردم در تظاهرات حضور یابد. آن روز حادثه من بیمار بودم و از وی خواستم که برایم دارو تهیه کند. علی رفت برایم دارو خرید و آمد دوباره اصرار بر رفتن داشت... و بالاخره اجازه دادم که برود. علی نیز با خوشحالی بسیار از منزل بیرون رفت. من چون بیمار بودم در منزل خوابیده بودم. ساعت حدود 11 صبح بود که مادر بزرگ علی به جستجوی وی بیرون رفت تا علی را پیدا کند و به خانه برگرداند ولی غافل از اینکه آنها به سمنان رفته بودند و ما خبر نداشتیم و فکر می‌کردیم علی در همین مهدیشهر است. بعد از مدتی مردم متوجه می‌شوندکه علی شهید شده و جلوی منزل ماجمع می‌شوند... از تعریفی که آشنایان می‌کردند، می گفتند که افراد زیادی ازجمله بچه‌های بزرگ و کوچک حتی یک بچه 4 ساله که ازبستگان ماهم بودازمهدیشهر سوار کامیون شده بودندوبرای جشن وشادی از ورود امام به کشوربه سمنان رفتندکه در آنجا سربازان رژیم شاه این شادی رابه عزاتبدیل کردند @parastohae_ashegh313
سر بند یا زهرایت.. نشان از عشقی کهن دارد؛ عشقی به عمق جنون و این جنون را تنها شهادت آرام میکند، شهادتی به گمنامی شهادت زهرا(س)... @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب جمعه است، یاد کنیم از همه شهدا وهمه درگذشتگان ومسافران آسمانی با ذکر شریف صلوات 🌷🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5834420854926083987.mp3
3.37M
(علیه‌السلام) ❦ذڪردل‌شب‌زیارت‌عاشورا ❦اسباب‌طلب‌زیارت‌عاشورا 🎙 ♥️ قرائت‌زیارت‌عاشورابه‌نیابت‌از‌شهدا‌🌹 ♥️ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارتنامه‌شهدا۩شهیدسلیمانی.mp3
1.25M
"🎧 ✧بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم✧ ✿ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...✿ 🎙 🌹هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات.. @parastohae_ashegh313
໑♥️⛓❤️ • . قسم به غیرت عباسی‌ات، تو، شهیدِ مدافع عشق بودی🔗!.، 💌¦↫ تون_شہدایۍ @parastohae_ashegh313
💢 اگر العجل بگوییم و برای ظهور آماده نشویم کوفیان آخر الزمانیم. @parastohae_ashegh313
🌹 ✨چون‌ڪام جانم تشنه لقاي حضرت حق است و با شراب وصل او سيراب مي‌شود پس مي‌روم تا نماز بخوانم و در درياي عشق او شنا كنم. ♥️ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به پشــت بام رسید. سینه خیز جلو کشید. يكي از تانك ها به بیست متري اش رســیده بودند. روي تانك ها تسلط خوبي داشــت. يك چوب کبريت به قوطي کشید. باروت چوب کبريت که نم داشت، خرد شد. يك چوب کبريت ديگر، باز هم روشــن نشــد. تانك به پاي خانه اي که روي پشت بامش بود، رسید. سر به آســمان بلند کرد. خدا را در دل قســم داد. چوب کبريت را کشید. روشن شد. فتیله ي يكي از بطري هاي کوکتل مولوتف را روشــن کرد. لحظه اي صبر کرد و بعد بطري را پايین انداخت و سر دزديد. صداي انفجار آمد و لحظه اي بعد آتشتا بالاي پشت بام شعله کشید. ضجه ي چند عراقي به گوش بهنام رسید. چند رگبار گلوله به لبه ي پشت بام اصابت کرد. بهنام بطري ديگر را آتش زد و پايین انداخت. سرکشید و به پايین نگاه کرد. ديد که چند ســرباز عراقي مي خواهند وارد حیاط شوند. معطل نكرد. بطري هاي ديگر را انداخت پايین. پشــت بام ســمت راستي، چندمتر پايین تر از جايــي بود که بهنام قرار داشــت. عقب گرد کرد. دل بــه دريا زد. دويد و پريد. محكم روي پشت بام بعدي افتاد. درد در قوزك پاي راستش تیر کشید. معطل نكرد. پشــت بام به پشــت بام پريد. چند رگبار به سويش شــلیك شد. بي محابا پريد تو يك حیاط و داخل حوض پر از آبي که جلبك بســته بود، افتاد. ســر تا پا خیس شد. يك نفس تا مســجد جامع دويد. قلبش به شدت در سینه مي تپید. رسید و صدايش را رها کرد: «تانك ها... تانك ها دارند مي آيند!» صالح موســوي و گروهش کــه براي گرفتن مهمات به مســجد آمده بودند، سراسیمه پشت سر بهنام دويدند. 🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹 @parastohae_ashegh313
روش تربيت جواد مجلسي راد، مهدي حسن قمي شــب به برادرم گفتم: اين آقا ابراهيم رو مي شناســي؟ عجب واليبالي بازي مي کنه! برادرم خنديد و گفت: هنوز او را نشناختي! ابراهيم قهرمان واليبال دبيرستان ها بوده. تازه قهرمان کشتي هم بوده! با تعجب گفتم: جدي مي گي؟! پس چرا هيچي نگفت! برادرم جواب داد: نمي دونم، فقط بدون که آدم خيلي بزرگيه! چند روز بعد دوباره مشــغول بــازي بوديم. 🍂🍂🍂 آقا ابراهيم آمــد. هر دو طرف دوست داشتند با تيم آن ها باشد. بعد هم مشغول بازي شديم. چقدر زيبا بازي مي کرد. آخر بازي بود. از مسجد صداي اذان ظهر آمد. ابراهيم توپ را نگه داشت و بعد گفت: بچه ها مي آييد برويم مسجد؟! گفتيم: باشه، بعد با هم رفتيم نماز جماعت. @parastohae_ashegh313
برای شهید شدن ، گاهی یک خلوت سحر هم کافیست.. دل که شهید شود زندگی که شهید شود ️در نهایت انسان،شهید میشود🌷 اول شهیدانه زندگی کن؛ تا شهید از زندگی بروی... @parastohae_ashegh313
به نیابت از شهدا فردا همه می آییم
به کوری چشم کسانی که ۴۴ ساله دارن با دشمن سازش میکنند تا به دنیای خود برسند تا ثابت کنیم با تمام دنیای کفر و استکبار مخالفیم و بچه های مکتب سرداریم