eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
🍃🌸🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_‌زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #
🍃🌸🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه عملیات بیت المقدس توی جلسه قرارگاه احمدمتوسلیان با اعتراض به حسن باقری گفت((این چه وضع شناساییه؟ چرا به ما اطلاع رسانی نمی کنید؟ نیروی من رفته روی مین ، چرا نگفتیدمنطقه میدون مین داره؟)) حسن رو کرد به مهدی و گفت ((جوابش رو بده.))آقا مهدی گفت((بسم الله الرحمن الرحیم، ما توی سیزده صفحه وضعیت منطقه رو براتون تشریح کرده بودیم . شما فرصت خوندن نداشتی حتما‌ً ، والّا روی مین نمی رفتید.)) بعدهم گزارش شناسایی منطقه را در آورد داد به متوسلیان . سرو صدا خوابید. دوجلسه باهم صحبت کردیم . جلسه اول خواستگاری ، کنار همه سوال هایش از هنرهایی که یک زن می توانست داشته باشدهم سوال کرد ، از خیاطی پرسید.این که لباس هایم را خودم می دوزم یا می دهم بیرون . جلسه دوم که آمدگفتم ((این هایی که پرسیدیدخیلی براتون مهمه؟ )) گفت(( نه فقط می خواستم بدونم در حد نیاز بلد هستیدیا نه؛ دوست دارم خودکفا باشید.)) ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مهدی زین‌الدین ... @parastohae_ashegh313 ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ « » محصول جدید زامیر 🌸 به مناسبت (س) و 🦋✨ 🎙️با نوای عبدالرضا هلالی و سجاد محمدی با همراهی گروه سرود شمیم یاس و گروه هم‌آوایی بانوان هوران 😍 ماشاالله ماشاالله 👌 عالی عالی 👏
🏷 آدم پیگیری بود. وقتی کاری به کسی محول می‌کرد، تا انجام قطعی آن کار، دنبالش را می‌گرفت. حتی اگر آن شخص به مرخصی هم می‌رفت، آن کار را پی‌گیری می‌کرد. بعضی وقت‌ها ساعت دو نیمه‌شب زنگ می‌زد و نتیجه‌ی کار را می‌پرسید! من به شوخی می‌گفتم: حاجی شما پی‌گیری نمی‌کنی؛ حال‌گیری می‌کنی! همین پی‌گیریِ مدام باعث می‌شد که نیروهای تحت امرش نتوانند از زیر کار در بروند و شانه خالی کنند. @parastohae_ashegh313
📙 «» 🦋 روایت همسر « شهید عبدالمهدی مغفوری» از این شهید والامقام است. 🌹 «»، از شهدای شاخص لشکر ۴۱ ثارالله، در دوران دفاع مقدس است. مصاحبه و تحقیق را «فهیمه طاهری گوکی» انجام داده و «سیده زهرا علمدار» نگارش آن را بر عهده داشته است. @parastohae_ashegh313
اون سرها متعلق به همون شیعیانی بود که با سران تکفیری ها بیعت نکرده بودن. زهراجان، هرروز تو یه گوشه ای از سوریه چندیــن جنایــت مثــل این اتفاق می افته. تروریســت های وارداتی از همه جای دنیا به این جماعت پلید اضافه می شن. حالا من کُنج عافیت رو انتخاب کنم و برگردم؟ آیا این سرهای از بدن جدا افتاده، زن و بچه نداشتن؟ آیا این ظلم نیســت؟ به خدا قســم اگر این اتفاق تو قلب آمریکا هم می افتاد، من تکلیف خودم می دونســتم که برای دفاع و دادخواهی از مردم بی گناه، کاری بکنم.» زهرا سرش را پایین انداخت و دانه های اشک روی شیار صورتش غلتید. حســین صحنــه را عــوض کــرد و گفــت: «اگــه می خواید قبــل از پرواز به تهران، یه زیارت کاملاً خصوصی بریم، بسم الله.» زهرا گفت: «عجله ای نیست شما کمی استراحت کن، تا بعد.» و حسین دستانش را زیر سرش بالش کرد و همان جا خوابید. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
روز وداع بــا زینــب کبــری و حضــرت رقیــه روز ســختی بــود. اولین بــار بــود کــه دوســت نداشــتم بــه زیــارت بــروم. هنــوز خداحافظــی نکــرده، دلــم گرفته بود. دخترها لباس گرم پوشیدند و من شربت آب لیموعسل درست کردم و به حسین دادم. صدایش صاف شــد امّا تب داشــت. این را از روی دانه های عرق روی پیشانی اش فهمیدم. ســاعتی بعد محافظی به نام علی ســراغمان آمد و راه افتادیم. محافظ تازه کار بود. این تغییر مکرر و پی درپی محافظین هم، برای ما سؤال شده بود. هرچه بود حســین اعتقادی به محافظ نداشــت. یک بار به یکی از آن ها گفته بود: «شــما مأمور حفاظت جان من هســتی امّا اگر دیدی که تکفیری ها دارن، اســیرم می کنن. اوّل منو بزن.» این ماجرا را ابوحاتم که به این موضوعات اشراف داشت برایمان تعریف کرده بود. حســین در تب می ســوخت و با دســتمال ســفیدی، مرتّب عرق پیشــانی اش را می گرفــت. صــدای تیــر نمی آمــد امّــا محافظ، گلنگدن کشــید، حســین گفت: «پسرم نگران نباش، امنه.» تا به زینبیه رسیدیم. ما داخل صحن زیارت نامه خواندیم که خدّام حرم یک دست پیرهن سفید بــرای حســین آوردنــد، و یــک پارچــۀ ســفید دســت او دادنــد و در ضریح را باز کردند. زیارت را فراموش کردم و محو حسین شدم. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
حرف آخر... خدا نکند در صحرای قیامت شرمنده دختران شهدا باشیم @parastohae_ashegh313
هدایت شده از گذر عمر به سبک شهدا
فردا شب بلوار بهار جنب درب ورودی حرم حضرت معصومه سلام الله علیها بعد از نماز مغرب و عشاء ساعت ۲۰:۰۰ مراسم جشن میلاد حضرت معصومه با اجرای حجه الاسلام جلالیان همراه با برنامه های شاد و متنوع و مسابقه و جایزه https://eitaa.com/BeSabkeShohada