eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 : ✨برای ما " کــربلا "🏴 بیش از آن که یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کردہ‌ایم 🥀💔 🏴  @parastohae_ashegh313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
: هر جا قلب‌ها سخت شد، بودند؛ هر جا مرزی حفظ شد، شهدا بودند و هر جا خط‌شکنے صورت گرفت نیز باز شهدا بودند؛ بنابراین باید نام و رسم و فرهنگ شهدا را بیش از پیش در سراسر جامعه تقویت ڪنیم.. +امروز فضلیت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا، کمتر از شهادت نیست..💛 @parastohae_ashegh313🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2 از روزي که مدرسه ها تعطیل شد، بهنام به جاي در خانه نشستن، به مردميکه مي خواســتند پايه هاي موريانه خورده ي سلطنت را واژگون کنند، پیوست. هرچه مادرش به او مي گفت که بیرون نرود، گوش نمي کرد. يا اعلامیه در کوچه و خانه ها پخش مي کرد، يا با هاشــم مي رفت روي ديوارها شعار مي نوشت. چند بار در تظاهرات هم شــرکت کرد و حتي يك بار کم مانده بود دســتگیر شــود. او و دوســتان همسن و سالش با تیر و کمان، بلاي جان سربازهاي شاهنشاهي شده بودند. با تكه ســنگ هايي که به ســر و صورت سربازها و ساواکي ها مي زدند، آنها را ديوانه کرده بودند. تو جیب هرکدام شــان مشتي تكه سنگ گرد بود که در حال شــعار و فرار، سربازها را نشانه مي گرفتند و آنها را سنگ باران مي کردند. بهنام که قبلا ًنشــانه گیري اش تعريفي نداشــت، حالا از مسافتي زياد مي توانست تكه سنگش را به چشم يا پیشاني فرمانده ي سربازها بزند؛ يا درست وسط شیشه ي جیپ فرمانده ي کلانتري را هدف بگیرد و آن را خُرد کند 🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹 @parastohae_ashegh313
این‌جوریہ‌کِہ‌میگَـن: 'الرفیق‌ثـُم‌الطَریق' حواسِتـون‌بـٰاشِہ‌چِہ‌ڪَسۍرو بَراۍرِفـٰاقت‌اِنتخـٰاب‌مۍڪنید...☝️🏻🌿!' رفاقتـٰا‌کِہ‌تَھش‌شھـٰادتہ🕊🌿!' ـــــــــــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمازی اینچنین میانه ی میدانم آرزوست .. عزیز دل حاج قاسم شهید .. ماراهم دعا کن♥️ الهی الحقنا بالشهدا والصالحین 🤲 ــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 خدا را شکر که با هم شهید شدند‌ ...دختر شهید ابومهدی المهندس: گاهی که به این دو نفر نگاه میکردم، با خودم میگفتم لیاقت هر دوی این‌ها شهادت است؛ ولی کدام یک زودتر شهید میشود؟ 🔺پدرم طاقت دور ماندن از حاج قاسم را نداشت، خدا را شکر که با هم شهید شدند! ـــــــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹گفتم:« ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟» قدری فکر کرد و گفت:« هیچی» گفتم:« یعنی چی؟ مثلاً دلت نمی‌خواد یک کاره‌ای بشی، ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه» گفت:« یک آرزو دارم. از خدا خواستم تا سنم کمه و گناهم از این بیشتر نشده، شهید بشم . . 🌷شهيد نور الله اختري 🌷شادی روح شهدا صلوات 🥀 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313🌱
•• راه گم کرده ایم... قرار بود؛ جا پای شما راه برویم، اما به بیراهه قدم گذاشتیم... ...@parastohae_ashegh313🌱
مطلع الفجر حسين الله كرم نيمه هاي شــب بي سيم اعام كرد: حســن بالاش و جمال تاجيك به همراه نيروهايشــان از جبهه مياني به شياكوه رســيده اند و تقاضاي كمك كرده اند. لحظاتي بعد ابراهيم تماس گرفت و گفت: همه ارتفاعات انار آزاد شده، فقط يكي از تپه ها كه موقعيت مهمي دارد شــديداً مقاومت مي كند، ما هم نيروي زيادي نداريم. به ابراهيم گفتم: تا قبل از صبح با نيروي كمكي به شما ملحق مي شوم. شما با فرماندهان ارتش هماهنگ كنيد و هر طور شده آن تپه را هم آزاد كنيد. 💙💙💙💙 همــراه يك گردان نيروی کمکی به ســمت جبهه ميانــي حركت كرديم. در راه از فرماندهي ســپاه گفتند: دشــمن از پاتك به بستان منصرف شده، اما بســياري از نيروهاي خودش را به جبهه شما منتقل كرده. شما مقاومت كنيد كه انشاءالله سپاه مريوان به فرماندهي حاج احمد متوسليان عمليات بعدي را به زودي آغاز مي كند. در ضمن از هماهنگي خوب بچه هاي ارتش و سپاه تشكر كردند و گفتند: طبق اخبار بدســت آمده تلفات عراق در محور عملياتي شما بسيار سنگين بوده. فرماندهي ارتش عراق دستور داده كه نيروهاي احتياط به اين منطقه فرستاده شوند. @parastohae_ashegh313
-زمین‌برا؎داشتنتان‌حقیربود آسمان‌به‌شمابیشترمےآمدتازمین...!:) ــــــــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ را به بده و معجزه ببین... شهــدا صدایت زده اند دست دوستے دراز ڪرده‌اند بـہ سویتـــــ ... همراهے با شهـدا سخت نیستـــــ یا_علے ڪہ بگویـے  خودشان دستتـــــ را میگیرند‌‌ تردیـد نڪن...   ای شهید....دلم را برایت آماده کرده ام...به کدامین  نشانی ارسالش کنم...؟ صدامو داری یانه؟!؟ دلم برات تنگ شده🌹 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ حال دلتون شهدایی شبتون و عاقبتتون بخیر التماس دعای ظهور @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏از مادر شهید حسن باقری پرسیدند: چی شد که پسری مثل آقا حسن تربیت کردی؟! جمله خیلی قشنگی گفتند: نگذاشتم امام زمان در زندگی‌مان گم شود :) ـــــــــــــــــــــــــ سلام رفقا صبحتون امام زمانی🌱
38649670167245.mp3
3.99M
"مظلوم مادر بی کس مادر..🖤✨" حاج‌مهدی رسولی رزق فاطمی اولین صبح هفته 💚🥀 🥀بیاد تموم شهدابخصوص شهدای گمنام🌱 فاطمیه خط مقدم ماست ـــــــــــــــــــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نفس هاي تند و گرم مصیب بناگوش و صورتش را داغ کرد. ناگهان در يك حرکت، روي سر پشتك زد و مصیب، اسیر بدلكاري بهنام شد و به پل رفت. سالن کشتي از فرياد تماشاچي ها لرزيد. ديگر تمام سالن بهنام را تشويق مي کردند. فريادها لحظه اي قطع نمي شد. بهنام ديد که صورت مصیب ســرخ شــد و رو به تیرگي رفت. با يك فشــار، شانه هاي او را به تشك چسباند. کف دست داور که در کنار آن دو نیم خیز شده بود، محكم به تشــك خورد. مصیب از حال رفت. بهنام قل خورد و به پشــت، روي تشــك ولو شــد. زري باف دويد و بهنام را روي شــانه هايش انداخت و دور سالن دويد. همه نعره مي زدند: «بهنام... بهنام...!» بهنام با خستگي دست تكان داد. زري باف او را وسط تشك آورد. صورتش را بوسید و کنار رفت. بهنام به طرف مصیب رفت. مصیب زار زار مي گريست. بهنام دســت مصیب را گرفت و کمك کرد تا بلند شــود. مصیب ايســتاد. به چشمان بهنام زُل زد. بهنام شانه ي او را بوسید. مصیب، بهنام را بغل کرد و زير گوشش گفت: «تو معرکه اي کاکا! تا حالا هیچ کس مرا ضربه فني نكرده بود.» داور، دســت بهنام را بالا برد و ســالن بار ديگر از فرياد و تشــويق جمعیت لرزيد. بهنام، هاشم را ديد که با شور و حرارت بالا و پايین مي پرد و خوشحالي مي کند. 🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹 @parastohae_ashegh313
🌹حیف است رحمی! رُویش چه زیباست 🌹اهل زمین نیست غواص دریاست.... شام سوم دی ماه ۱۳۶۵ شبی که غواصان برای عملیات کربلای ۴ به آب زدند و ۳۰ سال بعد با دستهای بسته بازگشتند. وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ـــــــــــــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطلع الفجر حسين الله كرم هوا در حال روشــن شدن بود. در راه نماز صبح را خوانديم. هنوز به منطقه انار نرسيده بوديم كه خبر شهادت غامعلي پيچك در جبهه گيان غرب همه ما را متأسف كرد. به محض رسيدن به ارتفاعات انار، يكي از بچه ها با لهجه مشهدي به سمت من آمد و گفت: حاج حسين، خبر داري ابراهيم رو زدن!! بدنم يكدفعه لرزيد. آب دهانم را فرو دادم وگفتم: چي شده؟! جواب داد: يه گلوله خورده تو گردن ابراهيم. 💙💙💙💙 رنگم پريد. ســرم داغ شــد. ناخودآگاه به سمت ســنگرهاي مقابل دويدم. در راه تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشــتم در ذهنم مرور مي شد، وارد سنگر امدادگرشدم و بالاي سرش آمدم. @parastohae_ashegh313