🌙💥🌙
🌙برادران شما را وصیت می کنم به #نماز_شب که مبادا ترک شود.
💥 به قرآن اهمیت بدهید، زیرا که قرآن چراغی است که فقط عاشقان پروانه وار در اطرافش پرواز می کنند و در شعلۀ عشقش می سوزند.
#شهیدمجیدمحمدزاده
#شبتونشهدایی
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه۴
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
@parastohae_ashegh313
4_6032998006431681203.mp3
1.22M
ترتیل
قاری:استاد پرهیزکار
#صفحه_۴ #بقره
#سوره_۲ #جزء_1
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#بسم_رب_الشهدا
🕊 دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند
🌹 و اگر بال خونیـن داشته باشے
دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد
❤️ دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم و دست بر سینه، به #زیارت "#شهــــــداء" مے رویم...
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اللهمعجللولیکالفرج
🌷@parastohae_ashegh313🌷
💟 ویژگیهای شاخص #شهیدحاجقاسمسلیمانی
8⃣ فرامرزی بودن
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
✳️ بخشی از افتخارات استراتژیک نظامی
#شهید_محسن_وزوایی
#سالروزشهادت🕊
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#قسمت69
دقیقاً روز دهم بود که ابوحاتم آمد و خبر خوشــی را به ما داد. آن خبر خوش چیزی جز خبر بازگشــتنمان به دمشــق نبود. دمشــق با همۀ غربتش برای ما از بیــروت، آرامش بخش تــر بــود چــرا کــه هــم در کنار حســین بودیــم و هم در متن حوادثی که بعدها می بایست روایتش می کردیم. به دمشق که رسیدیم تازه فهمیدیم امین _ شوهر دختر بزرگم، زهرا_ چند روزی بود که از ایران آمده و تا ما از بیروت برگردیم، پیش حسین بوده. او می توانست حلقۀ ارتباطی خوبی بین ما و حسین باشد و کمی از حرف هایی را که حسین برای ما نمی زد، بگوید. شاید همین آمدن امین، باعث شده بود حسین راضی شــود تــا مــا را بــه دمشــق برگردانــد چــرا کــه با وجــود امین، بودن ما برای حســین راحت تر و کم دردســرتر می شــد. امین می توانســت کمی جای خالی او را که غالباً یا در جلسه بود یا در میدان نبرد، برای ما پر کند. شرایط دمشق هیچ تفاوتی با قبل از رفتن ما به بیروت نداشت. هر شب، صدای تیراندازی می آمد و گوشمان به صدای انفجار و لرزیدن شیشه ها عادت کرده بود. این بار محل استقرارمان در ساختمانی 71 طبقه بود که ما در طبقۀ هفدهم آن ســاکن بودیم و برای ما به ســاختمان 71 معروف شــد.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313