۷۸۶
وقتے منتظر کسے باشے و دير کند سر قرار
شروع ميکنے به راه رفتن و وجب کردن خيابان
تا بلکه انتظارت به سر بيايد.
اما خودمانيم
ما کدام خيابان را زير باران براے آمدنت قدم زده ايم ؟
اصلا نکند تو رسيده اي به قرار و ما بدقولے کرده ايم ؟
هرچه هست شما به بزرگوارے ات ببخش .
👈منبع پست در پارسی یار
#شمیم_دوست
#پارسی_بلاگ
#پارسی_یار
۷۸۶
#معرفي_کتاب
راض ِبابا
«راضِ بابا» روايت شخصيت دختري نوجوان است. دختري که تمام تلاشش را به کار
ميبندد تا در زندگي اول باشد. در شانزدهمين بهار عمرش حادثهاي رخ ميدهد و
او را در رسيدن به خواستهاش کمک ميکند؛ انفجاري که در سال 1387 در حسينيه
سيدالشهداي شيراز رخ داده و نقطه اوج زندگي او را رقم ميزند
👈منبع پست در پارسی یار
#غزل_صداقت
#پارسی_بلاگ
#پارسی_یار
+ به نام صاحب سلام
عطر حضورت هنوز در کوچه هاي
دلتنگي ام مانده است
اولين حس خوب من :
کجايي ک دلم برايت قند آب کند؟
دردي سينه ام را از دوريت سخت مي فشارد
خال لبت عالمي را ديوانه مي کند!
روزهاي باراني در درياي زلفانت غرق مي شوم
و لب ساحل چشمانت به انتظار آمدنت مي نشينم
اين روزها عشقم را ب نسيم دادم؛
تا هر کجا ک باشي
دوست داشتنم را ب شما برساند.
👈منبع پست در پارسی یار
#يک_فنجان_آرامش
#پارسی_بلاگ
#پارسی_یار