🌹مرا در دلتان دعا کنید!
⛔ مخالفت رهبر انقلاب با برگزاری مراسم شکرگزاری سلامتی ایشان در حادثه ۶ تیر
🔺 در پی انتشار اخباری در رسانهها دربارهی برپایی «مراسم شکرگزاری سلامتی رهبری» بهمناسبت سالگرد سوءقصد به جان حضرت آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی در پیغامی شفاهی دربارهی چنین مراسمهایی، خطاب به برگزارکنندگان فرمودند: «بگویید مراسم شکرگزاری لازم نیست. مرا در دلتان دعا کنید.»
🌹رهبر انقلاب:
⚖ امروز قوه قضاییه از جانب دشمنان خارجی و غافلین داخلی، آماج شدیدترین فشارهای تبلیغی و رسانهای است بهگونهای که در این تبلیغات، یک قاتل بی رحم که چند جوان حافظ امنیت را به قتل رسانده و در یک فرآیند قانونی و منصفانه چند ماهه به جرم وی رسیدگی و محکوم شده است، مظلوم جلوه داده می شود و قوه قضاییهی دلسوز و پیگیر حقوق مظلومین، ظالم و متجاوز معرفی میشود.
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت صد و چهل و دوم
با همه کمردردی که تا ساق پاهایم رعشه میکشید، به زحمت از پلهها بالا میرفتم که حالا تمام وجودم از ناراحتی آتش گرفته و دیگر حال آشفته لحظات قبلم را از یاد بُرده بودم که تازه میفهمیدم این جماعت چه موزیانه به خانواده ما نفوذ کرده و هنوز چند هفته از فوت مادر نگذشته، میخواستند راهی به خانه ما باز کنند.
⁉ نمیفهمیدم در خانواده ما دنبال چه هستند که بر سر تجارت با پدر، قصه دوستی را آغاز کرده و بعد خواهر جوانشان را به عقد پدر پیر من درآوردهاند که صدای کوبیده شدن در اتاق، مرا از اعماق افکار نابسامانم بیرون کشید.
🚪مجید با ابروهایی که زیر بار سنگین اخم تا روی چشمانش پایین کشیده شده و گونههایی که از عصبانیت گل انداخته بود، قدم به اتاق گذاشت و شاید به قدری قلبش از غیظ و غضب پُر شده بود که حتی وضعیت مرا هم فراموش کرده و ندید چقدر ناتوان روی کاناپه افتادهام که اینبار به غمخواری حالم پایین پایم زانو نزد و در عوض برای بازخواستم روی مبل مقابلم نشست و با صدایی که از شدت خشم خَش افتاده بود، پرسید:
این پسره تو رو کجا دیده؟
👌مبالغه نبود اگر بگویم که تا آن لحظه، چشمانش را اینهمه عصبی ندیده بودم و به غیرت مردانهاش حق میدادم که اینچنین در برابرم یکه تازی کند که سکوتم طولانی شد و صورتش را برافروختهتر کرد:
الهه! میگم اینا تو رو کجا دیدن؟
نیمخیز شدم تا خودم را کمی جمع و جور کرده باشم و زیر لب پاسخ دادم:
- یه بار اومده بودن درِ خونه... و نگذاشت حرفم تمام شود که دوباره پرسید:
خُب تو رو کجا دیدن؟
لبخندی کمرنگ نشانش دادم تا هم فضا را آرام کرده و هم بر اضطراب خودم غلبه کنم و با صدایی آهسته جواب دادم:
من رفته بودم در رو باز کنم... که دوباره با عصبانیت به میان حرفم آمد:
مگه نوریه خودش نمیتونست در رو باز کنه که تو از طبقه بالا رفتی در رو باز کردی؟
در برابر پرسشهای مکرر و قاطعانهاش کم آورده و باز تنم به لرزه افتاده بود.
🛋 به سختی از جا بلند شده، تکیهام را به پشتی کاناپه دادم و با صدایی که حالا بیش از دلم میلرزید، جواب دادم:
اون روز هنوز بابا با نوریه ازدواج نکرده بود... و گفتن همین کلام کوتاه کافی بود تا سرانجام شیشه تَرک خورده صبرش بشکند و عقدهای را که در سینه پنهان کرده بود، بر سرم فریاد بکشد:
⁉ پس اینا اینجا چه غلطی میکردن؟!!!
نگاهش از خشم آتش گرفته و به انتظار پاسخ من، به صورتم خیره مانده بود که لبهای خشکِ از ترسم را تکانی دادم و گفتم:
همون هفتههای اولی بود که مامان فوت کرده بود... اومده بودن به بابا تسلیت بگن... همین...
👌و نمیدانستم که آوردن نام آن روزها، اینچنین جگرش را آتش میزند که مردمک چشمان زیبایش زیر فشار خاطرات تلخش لرزید و با نفسهایی که بوی غم میداد، زمزمه کرد:
اون روزهایی که من حق نداشتم یه لحظه زنم رو ببینم، یه مُشت مردِ غریبه میاومدن با ناموس من حرف میزدن؟...
در مقابل بارش باران احساس عاشقانهاش، پرده چشم من هم پاره شد. قطرات اشکی که برای ریختن بیتابی میکردند، روی صورتم جاری شدند و همانطور که از زیر شیشه خیس چشمانم، نگاهش میکردم، مظلومانه پرسیدم:
⁉ تو به من شک داری مجید؟!
و با این سؤال معصومانه من، مثل اینکه صحنه نگاه گناهآلود و چشمان ناپاک برادر نوریه، برایش تکرار شده باشد، بار دیگر خون غیرت در صورت گندمگونش پاشید و فریادش در گلو شکست:
من به تو شک ندارم! به اون مرتیکه شک دارم که اونجوری بیحیا... و شاید شرمش آمد حرکت شیطانی برادر نوریه را حتی به زبان آورد که پشتش را به مبل تکیه داد و هر آنچه بر دلش سنگینی میکرد با نفس بلندی بیرون داد و مثل اینکه تازه متوجه رنگ پریده و نفس بُریدهام شده باشد، سراسیمه از جا بلند شد و با گامهای بلندش به سمت آشپزخانه رفت و لحظاتی نگذشته بود که با لیوان شربت قند و گلاب آمد و باز مثل گذشته کنارم روی کاناپه نشست.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
🌹 فقیه برجستهای که از همسرش کتک می خورد!!
🗓 شیخ جعفر کاشفالخطاء از بزرگترین علمای شیعه در قرن ١٣ هجری بود که شایعه شده بود از همسرش کتک می خورد!
👥 وقتی از او در اینباره پرسیدند گفت:
👌بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قویالبنیه هم هست، گاهی که عصبانی میشود، حسابی مرا میزند. من هم زورم به او نمیرسد!
⁉ وقتی پرسیدند چرا طلاقش نمی دهی گفت:
💞 «این زن در این خانه برای من از اعظم نعمتهای خداست چون وقتی بیرون میآیم و در صحن امیرالمؤمنین میایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز میخوانند، مردم در برابر من تعظیم میکنند. گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا بر میدارد. همان وقت میآیم در خانه کتک میخورم، هوایم بیرون میرود! این چوب الهی است، این باید باشد!»
📘 به نقل از کتاب نفس از شیخ حسن انصاریان.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌙 #یا_قمر_بنی_هاشم ...
🌹ای کـه در بـاغ ولا منصـب سقـا داری
🌹«ماه» طاهایی و در دیدهی ما جا داری
🌹بخشش و خوبی و ایثار برازندهی توست
🌹«آن چه خوبان همه دارن تـو تنها داری»
🌐 @partoweshraq
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
👣 صد بار اگر توبه شکستی باز آی...
🎙حجت الاسلام #دارستانی
🌐 @partoweshraq
🌸🌸🌸 #روایات_مــهـــدوے 🌸🌸🌸
🌹امام کاظم (علیهالسلام):
🔅خوشا به حال شیعیان ما آنان که در زمان غیبت قائم ما به ریسمان محبت ما چنگ زدند و بر ولایت ما ثابت قدم ماندند و از دشمنان ما برائت جستند آنها از ما و ما از آنها هستیم آنها از امامت ما راضی و ما از شیعه بودن آنها خشنود هستیم خوشا به حال آنها قسم به خدا آنها با ما و هم درجه ما در قیامت خواهند بود.
📙 کمال الدین، صفحه ۳۶۱.
🌐 @partoweshraq
🌹 #سواد_زندگی
🗓 من برای گذشته هیچ کاری نمی توانم بکنم.
👖👔 اگر شما تمام علم و علمای جهان را هم جمع کنید، حتی نمیتوانید لباسی را که دیشب در مهمانی پوشیده بودید را عوض کنید و یک لباس دیگر بپوشید.
⏱ تمام شد و رفت...
⁉ وقتی هیچ کس نمی تواند هیچ کاری برای گذشته بکند، چرا آدم باید در گذشته بماند؟!
⏳ از گذشته باید آموخت و نباید به آن آویخت.
👓 گذشته برای آموزش است، نه برای سرزنش.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
💠🌹💠 ٺشـــرفــــــ👣ــــــاٺ
🕌اعتکاف در مسجد براى دیدار امام زمان علیه السلام
👥👤 روزى جمعى از دوستان در محضر شهید محراب آیت الله دستغیب بودند، سخن از امام زمان (عجل الله تعالى له الفرج ) به میان آمد، یکى پرسید:
❓آقا ما شنیده ایم وقتى که اصحاب آنحضرت به تعداد سیصد و سیزده نفر آماده شدند، امام زمان (عجل الله تعالى له الفرج ) ظهور مى کند، آیا اکنون در شرایط فعلى چنین افرادى هنوز آماده نیستند؟!
🌷 شهید محراب، خنده اى کرد و فرمود:
👌حدود چهل و پنچ سال قبل، در نجف اشرف بین علماء همین مساله مطرح شد، عده اى گفتند:
⁉ چگونه در میان سه هزار نفر یار امام زمان (عجل الله تعالى له الفرج ) پیدا نمى شود؟!
👤 براى دریافت پاسخ این سؤال، قرار گذاشتند، فردى را که داراى مراحل عالى در ایمان و عمل است انتخاب کنند، بهترین آنان را برگزیدند تا به آقا امام زمان (علیه السلام) ملاقات کرده و در این مورد صحبت کند و پاسخ سؤ ال فوق را دریافت نماید.
فرد انتخاب شده به مسجد رفت و در آنجا اعتکاف کرد و مشغول عبادت و راز و نیاز و نماز و توسل و دعاى ندبه شد.
🏰 پس از چند روز، سحر که در گوشه مسجد خوابیده بود، در خواب دید، وارد شهرى شده که در آن جمعیت بسیار بیرون آمده اند و همه به استقبال او آمده بودند، او را به سرو دست گرفتند و با استقبال بى نظیر و سلام و صلوات، او را وارد شهر کردند، و مردم در حالى که اظهار شادى مى کردند، به آن فرد انتخاب شده گفتند:
👑 شاه ما مرده، تو از امروز به بعد شاه هستى، او را به قصر بردند و لباس شاهانه بر تنش پوشاندند، سفره پهن کردند، و غذاى رنگارنگ در آن چیدند، جناب شیخ هم، درست و حسابى از آن غذاها خورد.
🚪ملکه را آوردند، او و شاه وارد حجله شدند.
👤 مدتى نگذشت که صداى در، شنیده شد، شیخ دم در آمد و پرسید کیست در مى زند؟
👥 گفتند: آقا امام زمان علیه السلام ظهور کرده و فرمود به شما پیام دهیم که بیایید.
👤 او قدرى سرش را خاراند و گفت: آقا امام زمان هم وقت پیدا کرده؟، بگوئید بگذارید صبح شود!!
🚪با فاصله کم، بار دیگر را زدند، و پیام امام زمان علیه السلام را رساندند، او گفت:
👌نمى آیم در همین هنگام از خواب بیدار شد، دید در گوشه مسجد، آلوده شده و از طرفى آفتاب زده و نمازش قضا گشته است، دو دستش را بر سرش کوبید و گفت خاک بر سرم، هم در امتحان رفوزه شدم و هم نمازم قضا شد.
📗 داستانها و حکایتهای مسجد، غلامرضا نیشابوری.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#تشرفات
💠❓📚 ✍💠 #پــرســمــان
❓سئوال: مگر امام حسین(ع) سید و سرور شهداء نمی باشد؟ چگونه در برخی روایات حضرت حمزه به عنوان سیدالشهداء معرفی شده است؟ آیا این دو با یکدیگر تناقض ندارد؟
✅ پاسخ: در این شکی نیست که از جمله القاب حضرت حمزه علیه السلام «سیدالشهداء» می باشد.
⚜ مولا علی علیه السلام فرمود:
🔅«از ما بنی هاشم هستند هفت نفری که خداوند مانند آنها را خلق نکرده است؛ رسول الله آقای اول و آخر جهانیان و خاتم پیامبران، وصی او (علی) سرور وصیان، دو نوه او حسن و حسین، و سیدالشهداء حمزه، و جعفر و قائم(عج)».
📚 بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۲۷۶.
⚜ در روایت دیگری جبرئيل امین حضرت حمزه را چنین معرفی کرد:
🔅« این حمزه بن عبدالمطلب سیدالشهداء است».
📚 بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۲۷۷.
⚜ حضرت علی علیه السلام در شوری در برابر مهاجرین و انصار چنین محاجه کردند:
🔅«شما را به خدا قسم می دهم که به مانند عموی من حمزه، شیر خدا و شیر پیامبر و سیدالشهداء، در میان شما کسی وجود دارد؟»
📚 الخصال، ج ۲، ص ۵۵۵.
⚜ امام باقر علیه السلام نیز فرمود:
🔅«بر عرش مکتوب است که حمزه شیر خدا و شیر پیامبرش و سیدالشهداء است».
📚 الکافی، ج ۱، ص ۲۲۴.
⚜ از سوی دیگر خداوند در حدیث قدسی امام حسین علیه السلام را به عنوان سید الشهداء معرفی می کند و می فرماید:
🔅«او سید و سرور تمام شهداء از اولین تا آخرین آنها است و او سرور جوانان بهشت می باشد».
📚 بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۳۸.
👌میان این دو مطلب تنافی نیست.
⚜ طبق بیان پیامبر گرامی، حضرت حمزه نسبت به شهیدان معمولی، کسانی که پیامبر یا وصی پیامبر نیستند سید و سرور است و شمول سرور و سید بودن او نسبت به انبیاء و امامان نمی باشد.
📚 در روایتی آمده است که پیامبر گرامی خطاب به حضرت فاطمه سلام الله علیهما عرضه داشتند:
🔅«شهید ما حمزه سید و سرور شهداء است.
فاطمه سئوال کرد آیا حمزه سرور شهدایی است که با شما شهید شده اند (یا سرور تمام شهداء است؟)
پیامبر پاسخ دادند او سرور و سید تمام شهداء از اولین تا آخرین آنها به غیر از انبیاء و اوصیاء است».
📚 بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۲۸۰.
📚 کمال الدین یک جلدی، ص ۱۵۳.
👌بنابراین حضرت حمزه نسبت به شهیدان معمولی سید و سرور است و امام حسین علیه السلام نسبت به تمام شهیدان اعم از شهیدان معمولی و غیر معمولی و برتر، سید و سرور است.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🔺حسینعلی حاجی دلیگانی عضو فراکسیون ولایی مجلس از تشکیل اتاق فکر برای #طرح_عدم_کفایت رییس جمهور و جمع آوری امضا در مجلس خبر داد!
🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
⁉ چرا رهبری اینقدر به آینده امیدوارند؟!
🎙حجت الاسلام #پناهیان
🌐 @partoweshraq
#بصيرٺ_و_روشنگرے