🕓 💠🚻💠 مشاوره خانواده
⚜🚺⚜🚼⚜🚹⚜
👢لطفاً پا تـوی کفـش خانوادهها نکنیـد...!
💖 اولین قانونی که شما و همسرتان در تلخترین لحظات زندگی مشترکتان باید به آن پایبند باشید، قانون «منع توهین» است.
💖 نه شما و نه شریک زندگیتان، حتی در بدترین لحظات و در اوج عصبانیت هم حق ندارید به خانواده هم توهین کنید و از بدگویی به خانواده هم به عنوان راهی برای کنترل شریک زندگی یا انتقام گرفتن از او استفاده کنید.
💖 اگر همسرتان با شما بد حرف زده، چرا باید همه حرفهای ناخوشایندی که مادرش قبلا به شما زده بود را به رخش بکشید و در آخر هم بگویید «تو هم بچه همان مادری...!»
💖 مگر در همه روزهایی که شریک زندگیتان خوشایندترین جملات را در مقابلتان به زبان میآورد به او یادآوری میکنید که خوب حرف زدن و مهربانی کردن را از چه کسی یاد گرفته است؟!!!
💖 پس بهخاطر عصبانیت، حرفی را نزنید که حرمتها را از بین ببرد و شکافی را میان شما ایجاد کند که بعدا از پس ترمیم کردنش بر نیایید.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت صد و چهل و ششم
و دیگر نتوانستم خندهام را پنهان کنم که نه تنها لبهایم که تمام وجودم از حال خوش مادری، میخندید.
👤لعیا همانطور که نگاهم میکرد، چشمان درشتش از اشک پُر شد و دستانم را میان دستان مهربانش گرفت تا در این روزهایی که بیش از هر زمان دیگری به حضور مادرم نیاز داشتم، کم نیاورم.
🍽 صندلی فلزی میز غذاخوری آشپزخانه را برایم عقب کشید تا بنشینم و خودش برای گرفتن مژدگانی مقابلم نشست که صدایم را آهسته کردم و همچنانکه حواسم بود تا از آن طرف اُپن، میهمانان ما را نبینند و صدایمان را نشنوند، با لبخندی لبریز حجب و حیا گفتم:
فقط الان به بقیه چیزی نگو! شب که رفتی خونه به ابراهیم بگو، اصلاً میخوای فعلاً چیزی نگو!...
👁 و او هنوز در تعجب خبری که به یکباره از من شنیده بود، تنها نگاهم میکرد و بیتوجه به اصراری که برای پنهان ماندن این خبر میکردم، پرسید:
❓چند وقته؟
به آرامی خندیدم و با صدایی آهستهتر جواب دادم:
- یواش یواش داره سه ماهم میشه!
👤 که به رویم اخم کرد و با مهربانی تشر زد:
⁉ آخه چرا تا الان به من نگفتی؟! نمیخواستی یکی حواسش بهت باشه؟ بلاخره باید یکی مراقبت باشه! بگه چی بخور، چی نخور! یکی باید بهت بگه چی کار کن! چجوری بشین، چجوری بخواب... که به میان حرفش آمدم و برای تبرئه خودم گفتم:
خُب خجالت میکشیدم!
👌از حالت معصومانهام خندهاش گرفت و گفت:
❓از چی خجالت میکشیدی الهه جان؟ من مثل خواهرت میمونم... و شاید همچون من به یاد مادر افتاد که باز اشک در چشمانش جمع شد و با حسرتی که در آهنگ صدایش پیدا بود، ادامه داد:
☝الهه جان! من که نمیتونم جای خالی مامان رو برات پُر کنم، ولی حداقل میتونم راهنماییت کنم که چی کار کنی!
✊ سپس دستش را روی میز پیش آورد و مشت بسته دستم را که زیر بار غم از دست دادن مادر، به لرزه افتاده بود، میان انگشتانش گرفت و در برابر چشمان خیس از اشکم، احساس خواهرانهاش را به نمایش گذاشت:
👤 الهه جان! هر زنی تو یه همچین وضعیتی احتیاج به مراقبت داره! باید یکی باشه که هواشو داشته باشه! خُب حالا که خدا اینجوری خواست و مامان رفت، ولی من که هستم!
👌با سرانگشتم، اشکم را پاک کردم و پاسخ دلسوزیهای صادقانهاش را زیر لب دادم:
خُب مجید هست... که بلافاصله جواب داد:
👤 الهه جان! آقا مجید که مَرده! نمیدونه یه زن وقتی حاملهاس، چه حالی داره و باید چی کار کنه!» سپس چین به پیشانی انداخت و با نگرانی ادامه داد:
🏭 تازه آقا مجید که صبح میره پالایشگاه و شب بر میگرده. تو این همه ساعت تو خونه تنهایی، حتی اگه خبرش کنی، تا بخواد خودش رو برسونه خونه، کلی طول میکشه.
لبخندی زدم و خواستم جواب این همه مهربانیاش را بدهم که غیبت طولانیمان، عطیه را به شک انداخت و به سمت اُپن آشپزخانه کشاند.
👤 آنطرف اُپن ایستاد و با شیطنت صدایمان کرد:
⁉ چه خبره شماها از آشپزخونه بیرون نمیاید؟... که من لب به دندان گزیدم و لعیا با اشاره دست، عطیه را به داخل آشپزخانه کشاند.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
💚 #حـلقـہ_عشـاق {پاے درس بزرگان}
👌گره گشایی #شیخ_رجب_علی_خیاط(ره)
👣 شخصی به محضر مرحوم شیخ رجب علی خیاط رفت.
✋ و به او گفت من گرفتارم.زن ندارم، می خواهم ازدواج کنم. پول هم ندارم!
🌹شیخ گفت:
🔅برو شانزده دست غذا بخر و فقرا را اطعام کن، ان شاءلله مشکل تو حل خواهد شد!!
☝شخص به جناب شیخ گفت: آخر برای خرید این شانزده دست غذا هم پول ندارم!
🌹جناب شیخ گفت: برو قرض کن...!!!
💰شخص پولی قرض کرد و شانزده دست غذا خرید و مشکلش حل شد!!
⁉ از شیخ سوال کرد دلیل اینکه شما گفتید شانزده دست غذا چه بود؟!!
👌زیرا به بعضی ها می گویید به نیت پنج تن پنج دست غذا بخر و به فقرا بده! فرق من با آن ها چیست؟!!
🌹شیخ گفت:
🔅برای کار تو از حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت زینب (س) هم کمک گرفتم.
📗 کیمیای محبت، ص ۴٨.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹✨ ای دل مددی، آمده ام بر در عباس
💚 تا بوسه زنم، بر حرم اطهر عباس
💚 باب قمر هاشمیان، باب بهشت است
🌹✨ نازم، به تجلای رخ انور عباس
🌐 @partoweshraq
#شعر
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⚠☪ حفظ دین در #آخرالزمان
🎙حجت الاسلام #احمدنژاد
🌐 @partoweshraq
🌹 #سواد_زندگی
🏙 سهم شما از زندگی پیشرفت کردن است.
🚶باید جلو بروید.
🌍 باید در این دنیا تغییری ایجاد کنید.
💪 ایستادگی کنید و بگویید:
☝من همین جا که هستم، نمی مانم.
🌟 من برای بهترین ها آفریده شده ام.
🕋 من بنده ی پروردگار بلند مرتبه هستم.
🌱 من در درونم بذر عظمت دارم.
✊ پس تلاش می کنم در جایی که هستم، تا آنجا که می توانم، بهترین باشم و می دانم که خداوند، مرا به آنجایی که باید، می برد.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
📢 این صدا از خرمشهر می آید...
🌐 @partoweshraq
✈ در فرودگاه مهر آباد، اخوان ثالث شبیه هر مسافر تازه کار و بیتجربه گویا اشکالاتی در باب اسباب و اثاثیهی سفر داشت.
قصد سفر به لندن داشت...
👤 به مسوول گمرک گفتم:
👈 «این آقا مهدی اخوان ثالث است. مواظبش باش. خیلی عزیز است».
👤 مسوول گمرک از من پرسید:
⁉ کی؟ همین آدم؟!
👤 گفتم: «بله. همین آدم»
👁 به او نگاهی کرد ولی انگار او را به جا نیاورد
👌به دادش رسیدم و گفتم او شاعر است. اما باز هم افاقه نکرد!!
👥 از پهلوی او که رد شدم به او سلام کردم. با خضوع و تواضع روستایی جواب سلام مرا داد.
👌ظاهراً انتظار نداشت که کسی در چنین صحرای محشری او را بشناسد!
🛫 توی هواپیما یک بار دیگر از کنارم رد شد. به مسافری که پهلویم نشسته بود گفتم:
👈 «این آقا مهدی اخوان ثالث است».
👤 پرسید: کیه؟
👌گفتم: «شاعر است!»
👤 سری تکان داد و تظاهر کرد که او را میشناسد. ولی نشناخته بود. چون پرسید:
❓در تلویزیون کار می کند؟!
👌به نظرم آمد اگر بخواهی جزو مشاهیر باشی باید صورتی آشنا داشته باشی نه نامی آشنا.
🏢✈ در فرودگاه لندن ، من و اخوان هر دو پیاده شدیم. هر کدام میخواستیم به جایی دیگر برویم. لازم بود در سالن ترانزیت مدتی منتظر پرواز بعدیمان باشیم. اخوان منتظر بود.
💺توی یک صندلی فرو رفته بود.
👁 نگاهش می کردم. اصلاً به کسی نمیمانست که اولین بار است به خارج سفر می کند.
⏱ چهار ساعت انتظار را نمیشد نشست و دیدنی های «دیوتی فری شاپ» فرودگاه را ندید.
⌚مدل های جدید دوربین عکاسی و ساعت های مدرن و... چون باز آمدم، شاعر پیر را آسوده دیدم.
👤 هنوز همچنان ساکت. تکان نخورده بود. چه آرامشی داشت. چقدر چشم و دل سیر بود. چه تفاوت غریبی.
👌دیدم هنوز مشغول همان «سیر بی دست و پا» است. با خودش است. در خودش است. غرق است.
👥 آرامش اخوان مرا به یاد دوستی انداخت که چندی پیش به لندن رفته بود و فروشگاه «هارودس» را از بالا تا پایین با دقت دیده بود و وقتی از فروشگاه بیرون آمده بود گفته بود خیلی قشنگ بود. همهی چیزهایی که اینجا دیدم قشنگ بود ولی من چه خوشبختم که به هیچکدامشان احتیاجی ندارم!!
👤 اینجا اخوان مثل اینکه ندیده میدانست به چیزی احتیاج ندارد و بینیاز است.
💭 یادم آمد که او گفته است:
✒ «باغ بی برگی که میگوید که زیبا نیست؟» این شعر، که اگر او همین یک شعر را گفته بود باز هم شاعر بزرگی بود...
✒ عباس کیارستمی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
💠❓📚 ✍💠 #پــرســمــان
❓سئوال: برخی وهابیان می گویند در کتب شیعه از گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور نهی شده است، مانند این روایت که امام کاظم(ع) فرمود: «ساختن بنا بر قبر و نشستن بر آن و گچ کاری و گل کاری آن کار خوبی نیست.
📚 تهذیب، ج ۱، ص ۴۶۱.
❓پاسخ شما به این دسته از روایات چیست؟
✅ پاسخ: توجه به نکاتی چند لازم است؛
⚜ آیت الله سبحانی تمام این روایات را از حیث سندی دارای ضعف می داند و به نظر ایشان این روایات قابلیت استدلال ندارند.
📚 پاسداری از مرقد پیامبران و امامان، ص ۵۷.
🔰اصل پاسخ: با توجه به اینکه مشروعیت گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور ائمه از طریق کتاب و سنت ثابت است در مورد روایاتی که از ساختن بنا بر قبور نهی می کند پاسخ می گوییم که آن روایت نهی ناظر به قبور افراد عادی جامعه است که اگر بر روی قبور آنان بنا ساخته شود از چند جهت دارای اشکال است؛
1⃣ معمول اموات در زمین های عمومی دفن می شوند که مردم برای دفن اموات آماده کرده اند. اگر هر کس متمکنی بخواهد بر روی قبر عزیزش بنایی بسازد بی شک دفن میت برای سایر افراد در اندک زمانی با مشکل رو به رو می شود زیرا این گونه افراد بیشتر مساحت قبرستان را به تصرف خود در می آوردند. لذا اهل بیت از ساختن بنا بر روی قبور برای این گونه افراد نهی کرده اند.
📚 المنتهی، علامه حلی، ج ۷، ص ۴۰۳.
2⃣ معمولاً ساختن بنا بر روی قبور افراد عادی جامعه از روی فخر فروشی و مباهات به یکدیگر صورت می گرفته است و یا این عمل زمینه را برای ایجاد فخر فروشی و مباهات در بین افراد جامعه فراهم می کرده است، لذا اهل بیت جهت جلوگیری از این نتیجه، افراد را از ساختن بنا بر روی قبور نهی کرده اند.
👌اما ساختن بنا بر روی قبور اولیاء الهی از مورد روایات بیرون است. زیرا مقابر آنان در زمین های موات و خانه های شخصی آنان بوده و هدف از بناسازی تسهیل زیارت برای زائران شیفته آنان است نه فخر فروشی لذا ساختن بنا بر روی قبور انان توصیه شده است.
⚜ حضرت علی(ع) از پیامبر اسلام(ص) سئوال کرد؛
❓«ای رسول خدا از برای کسی که قبور ما را زیارت کند و آن را آباد و بازسازی کند چه پاداشی است؟»
⚜ پیامبر گرامی پاسخ داد:
🔅«خداوند قبر تو و قبر فرزندانت را بقعه هایی از بهشت قرار داده است و قلوب برگزیدگان از خلقش را به سوی شما متمایل کرده است که خواری و اذیت را تحمل کرده و قبور شما را آباد می کنند و فراوان زیارتشان می کنند آنان مخصوص به شفاعت من هستند و وارد حوض من در قیامت می شوند و آنان زوار من در بهشت هستند کسی که قبور شما را آباد کند، گویا سلیمان را بر ساخت بیت المقدس یاری داده است».
📚 تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۴۵۰
📚 وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۸۲.
📚 بحارالأنوار، ج ۹۷، ص ۱۲۰
⚜ شهید اول می گوید:
🔅«مورد روایات ممنوعه از بنای بر قبور افراد عادی و انسان های معمولی است که حفظ مقابر آنان نه تنها فاقد اثر سازنده است بلکه چه بسا مایه مزاحمت و فخر فروشی است. ولی قبور انبیا و اولیاء بر خلاف آن است و در نتیجه این روایات ناظر به آنها نیست».
📚 الذکری، ج ۲، ص ۳۵.
👌با توجه به این بیان پاسخ بدست می آید که مورد آن روایات ممنوعه از بناسازی بر قبور برای قبور افراد عادی جامعه است و بنا سازی بر روی قبور ائمه طبق تصریح خود اهل بیت از آن حکم خارج است.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq