پروانه های وصال
❣ ❣ #عاشقانه_مذهبی (قسمت 43) همونطور که لبم رو به دندون گرفته بودم به کمد لباس هام زل زدم،نگاهی به
❣❣
#عاشقانه_مذهبی (قسمت 43 ،بخش دوم)
با قدم های بلند به سمت آشپزخونه رفتم،سینی رو کنار کتری و قوری گذاشتم،مشغول چیدن فنجون ها شدم.
پنج تا،پدرم،مادرم،پدر سهیلی،مادر سهیلی و سهیلی!
حتی تو خیالم نمیتونستم بگم امیرحسین!
چه برسه حتی فکرکنم باهاش ازدواج کنم!
یاد چهره ی جدیش بعد از خواستگاری افتادم،جدی بود اما اخمو نه!
جذبه داشت!
توقع داشتم اون سهیلیِ همیشه مودب و خندون به خونم تشنه باشه!
صداش پیچید توی سرم:این دفعه که اومدم خواستگاری تشریف بیارید!
لبخندی روی لبم نشست و مثل اون روز گفتم:دیونه!
دوباره حواسم رفت به ساعت،هشت نشده بود؟
آشپزخونه ساعت نداشت،سریع وارد پذیرایی شدم و ساعت رو نگاه کردم،هشت و ده دقیقه!
از هشت هم گذشته بود!
پس چرا نیومدن؟
فکری مثل خوره به جونم افتاد،نکنه سهیلی میخواست تلافی کنه؟!
با استرس نگاهی به پدر و مادرم انداختم.
خواستم چیزی بگم که صدای زنگ آیفون باعث شد هین بلندی بگم و دستم رو بذارم روی قلبم!
پدر و مادرم سریع بلند شدن،پدرم به سمت آیفون رفت مادرم چادرش رو سر کرد و رو به من گفت:چرا وایسادی؟برو تو آشپزخونه!
به خودم اومدم با عجله وارد آشپزخونه شدم،به دیوار تکیه دادم قلبم تند تند میزد،دستم رو گذاشتم روی قلبم و چندتا نفس عمیق کشیدم!
صدای سلام و یاالله گفتن پدر سهیلی به گوشم رسید.
سهیلی نامرد نبود!
بدنم می لرزید،از استرس،از خجالت!
چطور میتونستم با پدر و مادر سهیلی رو به رو بشم؟!
صداشون رو میشنیدم،پدرم و پدر سهیلی مشغول صحبت بودن.
چند لحظه بعد صدای خنده های ضعیفی اومد و پشت سرش مادرم گفت:هانیه!
با استرس چادرم رو سر کردم،خواستم به سمت کتری و قوری برم که ادامه داد:یه لحظه بیا مامان جان!
با تعجب از آشپزخونه خارج شدم،سرم پایین بود و نگاهم به فرش ها.
رسیدم نزدیک مبل ها،آروم سلام کردم.
پدر و مادر سهیلی عادی جواب سلامم رو دادن!
خبری از نارضایتی و ناراحتی نبود!
نویسنده:لیلی سلطانی😍
پروانه های وصال
❣❣ #عاشقانه_مذهبی (قسمت 43 ،بخش دوم) با قدم های بلند به سمت آشپزخونه رفتم،سینی رو کنار کتری و قوری
❣
❤️ #عاشقانه_مذهبی ❤️(قسمت 43 بخش سوم)
خواستم لب باز ڪنم براے معذرت خواهے ڪہ پدر سهیلے گفت:جیران جان ایشون عروسمون هستن؟
با شنیدن این حرف،گونہ هام سرخ شد،سرم رو بیشتر پایین انداختم!
مادر سهیلے جواب داد:بلہ هانیہ جون ایشون هستن.
پدر سهیلے گفت:عروس خانم،ما دامادو سر پا نگہ داشتیم تا گُلا رو ازش بگیرے اون دفعہ ڪہ با مادرتون سر جنگ داشت گُلا رو نمیداد!
همہ شروع ڪردن بہ خندیدن!
ڪمے سرم رو بلند ڪردم،سهیلے مثل همون شب ڪت و شلوار مشڪے تن ڪردہ بود،دستہ گل رز قرمز بہ دست ڪنار مبل ایستادہ بود!
مادرم آروم گفت:هانیہ جان سر پا ایستادہ دادن!
و با چشم هاش بہ سهیلے اشارہ ڪرد!
آروم بہ سمتش قدم برداشتم،نگاهش رو دوختہ بود بہ گل ها سریع گفت:سلام!
آروم و خجول جواب دادم:سلام!
دستہ گل رو ازش گرفتم،ڪمے ڪہ ازش دور شدم رو بہ جمع گفتم:من یہ عذرخواهے بہ همہ بدهڪارم!
نفس ڪم آوردہ بودم،دستہ گل رو ڪمے بہ خودم فشار دادم!
_اون شب....ڪارهام واقعا ناخواستہ بود!
✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے
هدایت شده از پروانه های وصال
🌼امام کاظم(ع) :
بهای جان های شما،
جز بهشت نیست؛
پس خود را
به کمتر از آن مفروشید !
📚کافی،ج۱،ص۱۹
#شهادت_امام_محمد_باقر (ع)
#السلام_علیک_یا_محمد_بن_علی_ایهاالباقر
دم بہ دم در فراٺ چشمانٺ
ماتم #ڪربلا مجسم بود
چشم تو لحظہ اے نمےآسود
همہ ی عمر تو #محرم بود
#آجر_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
هدایت شده از پروانه های وصال
خدا تنها کسی است
که با دهان بسته هم میشود
صدایش کرد
و با پای شکسته سراغش رفت
و با دل شکسته صدایش کرد،
او تنها خریداری است که
اجناس شکسته را بهتر می خرد...
هدایت شده از پروانه های وصال
خدایا
تنهایےیعنےبےتوماندن
پس به ماایمانےبده
درهرحالےهستیم تورا
ڪنارمان ببینیم
درشادےوغم
درتنهایےوخلوت
ودرخواب وبیدارے
🌟شبتون بخیر و آرام🌟
هدایت شده از پروانه های وصال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌آموزش وضو با نصف استکان آب رو ببینید و به بقیه دوستانتون هم ببینانید..
✅یکی از چیزهایی که باعث زیاد شدن برکت مالمون میشه اسراف نکردنه....
مداحی آنلاین - منم پنجمین گل ز آل عبایم - جواد مقدم.mp3
4.39M
🔳 #شهادت_امام_محمد_باقر (ع)
🌴منم پنجمین گل ز آل عبایم
🌴منم یادگاری که از کربلایم
#امام_باقر
🎤 جواد مقدم
👌بسیار زیبا
التماس دعا
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اول کار است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
باب اسرار است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
نغمه جان است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیم
┄┅─✵💝✵─┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمودند:
ظلم سه قسم است: ظلمى كه خدا نمى آمرزد، ظلمى كه مى آمرزد و ظلمى كه از آن نمى گذرد، اما ظلمى كه خدا نمى آمرزد شرك است. خداوند مى فرمايد: «حقا كه شرك ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى كه خدا مى آمرزد، ظلم بندگان به خودشان ميان خود و پروردگارشان است اما ظلمى كه خدا از آن نمى گذرد ظلم بندگان به يكديگر است.✨
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
امام باقر (ع):
💚✨وقتی #مهدی (عج) وارد
کوفه میشود بر فراز منبر قرار
گرفته و سخن آغاز میکند
در آن زمان مردم از شوق دیدارش
آنچنان می گریند که از شدت گریه
نمی فهمند امام چه می گویند
💕💕💕
✍صبور باش
آنچه برایت پیش مےآید
و آنچه برایت رقم میخورد
به دست بزرگترین
نویسندهٔ عالم ثبت شده!
او ڪه بدون اذنش
حتی برگی از درخت نمی افتد
💕💕💕
#عید_الله_الاکبر
. .
از يك عالم سنّي در مورد امام علي(ع) سوال كردند:
"ما تقول في عليّ؟"
(در مورد علي چه ميگويي؟)
پاسخ بسيار لطيفي داد، گفت:
" چه بگويم درباره ي كسي كه دشمنانش از روي حسد و بغض و دوستانش به سبب ترس وتقيّه ازدشمنان ، فضائلش را كتمان كردند ، اما از بين اين دو كتمان آنقدر فضيلت خارج شده است كه مشرق و مغرب عالم را پر كرده است!"
الله اكبر از اين عظمت
۱۱ روز تا عید غدیر😍
مرد برنج فروشی بود که به درس های شیوانا بسیار علاقه داشت. اما به خاطر شغلی که داشت مجبور بود روزها در بازار مشغول کار باشد و شب ها نیز نزد خانواده برود. روزی این مرد نزد شیوانا آمد و به او گفت:"
در بازار کسی هست که بدخواه من است و اتفاقا مغازه اش درست مقابل مغازه من است. او عطاری داشت اما از روی کینه و دشمنی برنج هم کنار اجناسش می فروشد و دائم حرکات و سکنات من و شاگردان و وضع مغازه ام را زیر نظر دارد و اگر اشتباهی انجام دهیم بلافاصله آن را برای مشتریان خود نقل می کند. از سوی دیگر به خاطر نوع تفکرم اهل آزاردادن و مقابله مثل نیستم و دوست هم ندارم با چنین شخصی درگیر شوم. مرا راهنمایی کنید که چه کنم!؟"
شیوانا با لبخند گفت: اینکه آدم بدخواهی با این سماجت و جدیت داشته باشد ، آنقدرها هم بد نیست!! بدخواه تو حتی بیشتر از تو برای بررسی و ارزیابی و تحلیل تو و مغازه ات وقت گذاشته است و وقت می گذارد. تو وقتی در حال خودت هستی او در حال فکر کردن به توست و این یعنی تو هر لحظه می توانی از نتیجه تلاش های او به نفع خودت استفاده کنی.
من به جای تو بودم به طور پیوسته مشتریانی نزد عطارمی فرستادم و از او در مورد تو پرس و جو می کردم. او هم آخرین نتیجه ارزیابی خودش در مورد کم کاری شاگردان یا نواقص و معایب موجود در مغازه ات را برای آن مشتری نقل می کند و در نتیجه تو با کمترین هزینه از مشورت یک فرد دقیق و نکته سنج استفاده بهره مند می شوی! بگذار بدخواه تو فکر کند از تو به خاطر شرم و حیایی و احترام و حرمتی که داری و نمی توانی واکنش نشان دهی ، جلوتر است.
از بدخواهت کمک بگیر و نواقص ات را جبران کند. زمان که بگذرد تو به خاطر استفاده تمام وقت از یک مشاور شبانه روزی مجانی به منفعت می رسی و عطار سرانجام به خاطر مشورت شبانه روزی مجانی و بدون سود برای تو سربراه خواهد شد. نهایتا چون تو بی نقص می شوی، و از همه مهم تر واکنش ناشایست نشان نمی دهی، او نیز کمال و توفیق تو را تائید خواهد کرد و دست از بدخواهی برخواهد داشت.
از دشمنی ها نهایت بهره را ببریم...
#داستانک_ها
#بهمددالهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#درخانه_بمانیم
#من_ماسک_میزنم
💕💕💕
🌸🍃﷽🌸🍃
#پاے_כࢪس_قࢪان...
✍ به ممنوعه ها نزدیک نشید.
⚠️نزدیک شدن به ممنوعه های خدا = سقوط و تباهی
✅ قرآن میگه این سقوط، از وسوسه شروع میشه‼️
👈وسوسه
🕋 «فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ»
👈 انجام کارهاى ممنوع،
🕋 «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ»
👈و آنگاه سقوط و پرتگاه.
🕋 «بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»
✨✨✨
✔️ یک مراسم عروسی رو در نظر بگیرید.
⛔️ از اون #عروسی_هایی که خدا ورود به اون مراسم رو #ممنوع کرده.❌
🔸اولش وسوسه میشی که بری عروسی،🤔
🔸بعدش میری عروسی؛😇
👇👇👇
⛔️ موسیقی هست،
⛔️ رقص هست،
⛔️ مشروب هست،
⛔️ نگاه حرام هست.
و ......
🔚☝️شک نکن که با این وضع، سقوطت دیگه حتمیه.🤦♂😱
⛔️ چون به ورود ممنوع های خدا وارد شدی.⚠️
✅ قرآن میگه، آدم و حوا با انجام دادنِ #یک_کار_ممنوع، سقوط کردن و از بهشت اخراج شدند🤦♀🤦♂
🔔 پس حتما با وجود این همه ممنوعه تو یک مراسم، به پرتگاه شیطان میوفتی.
❌شک نکن❌
📚 آیه ۲۲ سوره اعراف
💕💕💕
🍂🍃🌼 داستان پنداموز
🕊مردے از میان جمع بلند شد و گفت: چہ ڪنیم ڪہ دعایمان مستجاب شود؟
🕊حضرت پاسخ داد: با زبانے دعا ڪنید ڪہ با آن گناہ نڪردہ باشید.
🕊مرد متعجب و ناراحت گفت: یا رسول اللہ (ص) همہ ما زبانے آلودہ بہ گناہ داریم!
🕊حضرت فرمودند: زبان تو براے تو گناہ ڪردہ است نہ براے برادر تو . پس زبان تو نسبت بہ برادرت بیگناہ است و زبان او نسبت بہ تو .
🕊 براے یڪدیگر دعا ڪنید تا مستجاب شود.
💕💕💕💕
🌷به نام خدا وباسلام 🌷
🌷برخوردعاقلانه وایمانی:
حضرت سلیمان ع وقتی بربلقیس پیروزشد،گفت:
🌷هذا من فضل ربی........40نمل
🌷این،ازلطف وفضل خداونداست
🌷برخوردغیرعاقلانه ومادی:
قارون که شعور وایمان نداشت،وقتی بش گفتن زکات مالت رابده، گفت:
انما اوتیته علی علم عندی.......۷۸ قصص
این ثروت راخودم به دست آوردم وزکاتش رانداد.
💕💕💕