پروانه های وصال
🌱 #نهال_ولایت 70 🌷🌏 ما باید جهانیان رو بیدار کنیم. 🔹ربط بین خانواده و وضع جهان که در سلطه صهیونیست
🌱 #نهال_ولایت 71
🌺یه روایت زیبا و مهم تقدیم میکنم، خوب دقت کنید:
🌹پیامبر اکرم فداش بشم میفرماید:
💗نگاه به صورت یک عالم عارف عبادته...
💗نگاه کردن به صورت امام عبادته...
💖 #مهربانانه نگاه کردن به صورت پدر و مادر عبادته...😊
با مهربونی و لبخند....
👈 بهشون نگاه کن بگو مامان خوبی؟!😊💞
بابا خوبی؟!😊💓
🔶 "این عبادته"
🌹هم ترازه با نگاه به #امام و عارفان الهی...
خودتون تا تهشو برید👌
📌 از این استفاده کنید به بچتون بگید:
با #محبت به بابا نگاه کن 😌💝
🔹بهش یاد بدید اینجوری عبادت کنه👏👌
✅ بچه رو یه جوری از "هفت سال تا چهارده" سال #تربیت کنید که بعد از چهارده سال لازم نباشه اینا رو به بچت بگی
که از چهارده سال به بعد از حفظ باشه!
⭕️ تازه نخوای با دعوا و داد بیداد بهش بفهمونی.✔️
~
همہ گویند بہ امید ظهورش صلوات
ڪاش این جمعہ بگویند بہ تبریڪ
حضورش صلوات... ❤️
#امام_زمان
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 کشته شدن شیطان توسط #امام_زمان عج
👤 حجه الاسلام عالی
👌 پیشنهاد دانلود و نشر
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
✨﷽✨
🌼عاقبت صبر و تحمل در برابر بداخلاقی والدین(بسیار زیبا و آموزنده)
✍علامه طهراني در كتاب نورملكوت قرآن کریم مي فرمايد:يكروز در طهران، براى خريد كتاب به كتاب فروشى رفتم، مردى در آن أنبار براى خريد كتاب آمده، آماده براى خروج شد كه ناگهان در جا ایستاد و گفت: حبيبم الله. طبيبم الله،یارم....فهميدم از صاحب دلان است که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته،گفتم: آقاجان! درويش جان! انتظار دعاى شما را دارم.چه جوری به این مقام رسیدی؟ناگهان ساکت شد،گریه بسیاری کرد،سپس شاد و شاداب شد و خندید.گفت: سید! شرح مفصلی دارد.
من مادر پيرى داشتم، مريض و ناتوان، و چندين سال زمين گير بود.
خودم خدمتش را مینمودم؛ و حوائج او را برميآوردم؛غذا برايش ميپختم؛ و آب وضو برايش حاضر ميكردم؛ و خلاصه بهر گونه در تحمّل خواسته هاى او در حضورش بودم. او بسيار تند و بداخلاق بود. ناسزا و فحش ميداد؛ و من تحمّل ميكردم، و بر روى او تبسّم ميكردم. بهمين جهت عيال اختيار نكردم، با آنكه از سنّ من چهل سال ميگذشت. زيرا نگهدارى عيال با اين اخلاقِ مادر مقدور نبود ... بهمین خاطر به نداشتن زوجه تحمّل كرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم.گهگاهى در أثر تحمّل ناگواريهائى كه از مادرم به من میرسيد؛ ناگهان گوئى برقى بر دلم ميزد، و جرقّه اى روشن میشد؛ و حال بسیارخوشی دست ميداد، ولى البته دوام نداشت و زود گذر بود.
تا يك شب كه زمستان و هوا سرد بود و من رختخواب خود را پهلوى او و در اطاق او پهن میکردم تا تنها نباشد، و براى حوائج، نياز به صدا زدن نداشته باشد. در آن شب كه من كوزه را آب كرده و هميشه در اطاق پهلوى خودم ميگذاشتم كه اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم، ناگهان او در ميان شب تاريك آب خواست. فوراً برخاستم و آب كوزه را در ظرف ريخته، و به او دادم و گفتم: بگير، مادر جان!او كه خواب آلود بود؛ و از فوريّت عمل من خبر نداشت؛ چنين تصوّر كرد كه: من آب را دير داده ام؛ فحش غريبى به من داد، و كاسه آب را بر سرم زد.فوراً كاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگير مادر جان، مرا ببخش، معذرت ميخواهم!
كه ناگهان نفهميدم چه شد...
إجمالًا آنكه به آرزوى خود رسيدم؛ و آن برق ها و جرقه ها تبديل به يك عالمى نورانى همچون خورشيد درخشان شد؛ و حبيب من، يار من، خداى من، بانظر لطف و عنایت خاصش به من نگاه کرد و چیزهایی از عالم غیب شنیدم و اين حال ديگر قطع نشد؛ و چند سال است كه ادامه دارد...
📚نور ملكوت قرآن(ج1) ، ص: 141 با اندكي تلخيص
☘🌺🌸🌸☘
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍در بغداد نابینایی عاشق شبلی (صوفی قرن سوم هجری) بود، ولی او را هرگز ندیده بود. روزی شبلی به مغازه او رفت و نانی برداشت. (شبلی درویش بود و دراویش چیزی ندارند.) به نابینا گفت: نانی برداشتم، گرسنه هستم. نابینا که صاحب نانوایی بود، نزدیک شد و نان را از او گرفت و دشنام داد. مردم چون این صحنه را دیدند، به نابینا خرده گرفتند و گفتند: او را میشناسی!؟ او شبلی بود! نابینا پشیمان به دنبال شبلی راه افتاد. هنگامی که به شبلی رسید، از او عذر خواست و به دست و پای او افتاد و طلب بخشش کرد. نانوا گفت: من برای جبران خطایم میخواهم یک میهمانی بدهم. تشریف بیاورید تا مسرور شوم.
نابینا یک میهمانی داد و بزرگان شهر را دعوت نمود. شبلی را در صدر مجلس نشاند، تا خطای خود جبران کند و دل شبلی را به دست آورد. مجلس تمام شد و نابینا از شبلی موعظهای خواست. شبلی گریست و گفت: برای خدا لقمهای نان به درویش ندادی، ولی برای حفظ نام خود صد سکه خرج کردی! (که مبادا نام تو در شهر به خاطر توهین به شبلی آسیب ببیند.)
بدان که تا خود را برای خدا عزیز نکنی و تحت امر او نباشی با این میهمانیهای مجلل هرگز عزیزِ شبلی و دیگران نمیتوانی بشوی.
✨إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعاً✨
☘🌺🌸🌺☘
🍃امام هادی علیه السلام فرمودند:
«اُذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَیْ اَهْلِکَ، ولاطَبیبٌ یَمْنَعُکَ وَ لا حَبیبٌ یَنْفَعُکَ؛
به یاد آور #پایان_عمرت_را (آن زمان که جلوی چشمان خانواده در بستر افتاده ای) نه طبیبی میتواند مانع مرگت شود و نه دوستان نفعی به حال تو دارند»🍃
📚بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۶۹
#
🌷 #7_روز تا عید بزرگ غدیر😍
✨ای غدیر خم که هستی روز بیعت با امام
✨بر تو ای روز امامت از همه امت سلام
#حیدر_ڪرار 🌺🌟
#اسدالله_غالب 🌺