eitaa logo
پروانه های وصال
9.2هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
27.1هزار ویدیو
3.2هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸دستور رئیس جمهور برای برخورد جدی با مداخله گران بازار ارز آیت‌الله دکتر در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت: 🔹دستگاه‌های مسئول عوامل مداخله‌گر در بازار ارز را شناسایی و با جدیت به وظیفه خود عمل کنند. ✍🏻 عمل کنیم و را جدی بگیریم پیروزیم✌🏻
پروانه های وصال
❤️قسمت سی❤️ . یکبار مصرف غذا می خوردیم، صدای خوردن قاشق و بشقاب به هم باعث می شد حمله عصبی سراغش بیا
❤️قسمت سی و دو❤️ . کار مامان شده بود گوش تیز کردن، صدای بق بق را که می شنید، بلند می شد و بی سر و صدا از روی پنجره پرشان می داد. وانتی ها که می رسیدند سر کوچه، قبل از اینکه توی بلندگو هایشان داد بکشند: "آهن پاره، لوازم برقی...." مامان خودش را به آنها می رساند می گفت: _مریض داریم و آنها را چند کوچه بالاتر می فرستاد. برای بچه های محله هم علامت گذاشته بود. همیشه توی کوچه شلوغ بود. وقتی مامان دستمالی را از پنجره آویزان می کرد، بچه ها می فهمیدند حال ایوب خوب است و می توانند سر و صدا کنند. دستمال را که برمی داشت، یعنی ایوب خوابیده یا حالش خوب نیست. . ❤️قسمت سی و سه❤️ . یک بار ایوب داد و بیداد راه انداخته بود، زهرا و شهیده ایستاده بودند و با نگرانی نگاهش می کردند. ایوب داد زد: _ "هرچه میگویم نمی فهمند، بابا جان، دشمن آمده." به مگسی که دور اتاق می چرخید اشاره کرد. آخر من به تو چه بگویم؟؟ لا مذهب چرا کلاه سرت نیست؟ اگر تیر بخوری و طوریت بشود، حقت است. دستشان را گرفتم و بردم بیرون. توی کمدمان خرت و پرت زیاد داشتیم، کلاه هم پیدا می شد. دادم که سرشان بگذارند. هر سه با کلاه روبرویش نشستیم تا آرام شد. 😔 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
❤️قسمت سی و نه❤️ . موقع به دنیا آمدن محمد حسین، آقاجون و مامان، من را بردند بیمارستان محمد حسین که ب
❤️قسمت چهل و یک❤️ . چند روز قبل از عمل دست ایوب حساب کتاب میکردم، با پولی ک داشتیم ایوب زیاد نمیتوانست بستری بماند. ناگهان در زدند. ایوب پشت در بود. با سر و صورت کبود و خونی. 😰 جیغ کشیدم "چی شده ایوب؟" آوردمش داخل خانه "هیچی،کتک خوردم...." هول کردم "از کی؟ کجا؟" _ توی راه منافق ها جمع شده بودند، پلاکارد گرفته بودند دستشان که ما را توی ایران شکنجه می کنند. من هم رفتم جلو و گفتم دروغ می گویید که ریختند سرم آستینش را بالا زدم + فقط همین؟ پلک هایش را از درد به هم فشار می داد. _ خب قیافه ام هم تابلو است که ام و خندید. دستش کبود شده بود. گفتم: + باز جای شکرش باقی است قبل از عمل اینطور شدی 🌹 ❤️قسمت چهل و دو❤️ . ایوب بالاخره بستری شد و عمل شد. خدا رو شکر عمل موفقیت آمیز بود. چند روز بعد با ایوب رفتیم شهر را بگردیم. میخواست همه جای لندن را نشانم بدهد دوربین عکاسیش را برداشت📷 من هم محمد حسین را گذاشتم داخل کالسکه و چادرم را سرم کردم و رفتیم. توی راه بستنی خریدیم. تنها خوراکی بود که می شد با خیال راحت خورد و نگران و حرام بودنش نبود. منافق ها توی خیابان بودند. چند قدمی مسیرمان با مسیر راهپیمایی آنها یکی می شد. رویم را کیپ گرفتم و کالسکه را دنبال ایوب هل دادم، ما را که دیدند بلندتر شعار دادند. شیطنت ایوب گل کرد دوربین را بالا گرفت که مثلا عکس بگیرد، چند نفر آمدند که دوربینش را بگیرند. ایوب واقعا هیچ عکسی نیانداخته بود. 😯 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 : در خانواده ای مذهبی در سال 1374 در به دنیا آمد. حضوردر خانواده ای متدین و معتقد باعث شد تعصب و غیرت خاصی نسبت به (ع) پیدا کند. نمی توانست ببیند خواهر و مادرش در امنیت زندگی کنند اما حرم خواهر (ع) مورد حمله ی دشمنان و متجاوزان قرار بگیرد و به همین خاطر راهی شد. او از پایان دوره ابتدایی وارد بسیج شد و با پدر خود در مجالس مذهبی و هیئت های عزاداری و اردوهای راهیان نور شرکت می کرد. علاقه به معارف و تحصیلات خوزوی باعث شد رشته معارف را انتخاب کرده و در دانشگاه عالی شهید مطهری ادامه تحصیل دهد و دانشجوی سال سوم و دانشگاه بود که عازم شد. _وصیت کرده بود او را در (ع) چیذر دفن کند. از بارز اخلاقی او می توان به و در انجام وظایف دینی و امور خیر اشاره کرد. ایشان در بیست ویکم آبان ماه ۹۴به عنوان تکاورراهی شد وهمزمان با آخرین روزهای ماه محرم در نبرد با تروریست های تکفیری در طی عملیات محرم به رسید.😢💔🌷 🕊 🌹
🌠☫﷽☫🌠 یعنی خالق آرامش در فردای فتنه! گرامی باد.... لشکر مخلص خداست ╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲
آیت الله : امام رضـوان الله علـیه در فـتـح خرمشهر و مانند آن فرمودند من بر دست که دست خدا بالای آنهاست بوسه می ‌زنم؛ یعنی نه دست بسیجی را! آن «ید» بی ‌یدی «ید الله»ی را بوسه می ‌زنم، آن دستی را که دست خدا بالای اوست بوسه می‌ زنم! بسیاری از سخنان امام را وقتی بررسی می‌ کنید می‌بینید که ترجمه حدیث یا آیه است. «٧٧/٩/١٨» گرامیباد 🌷
3.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸از های بریتیشی الاصلِ لندن هستن مسلط به سوره حمد :)😁 لندن گرامیباد🌷
11.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥این قطعه را دقیق شوید بخدا فیلم نیست بلکه واقعیت است فرماندهانی که بیشترشان شهید شدند فقط به کفششان که ابتدایی ترین ابزارشان هست دقت کنید....و بعد به صلابتشان و اقتدارشان نه ده کیلومتر پشت خط بلکه نزدیکترین نقطه به دشمن ....و بعد به مجروح نه مجروح سطحی ترکش راکت مثل ساتور یک پایش را قطع میکند...تکه هایی میگوید که انگار همه نهج البلاغه هست انگار ایه های قران را تفسیر میکند.... @parvaanehaayevesaal
بسیجی؛ یعنی علی علیه السلام که تمام وجودش را وقف اسلام عزیز کرد. "رهبر حکیم و فرزانه انقلاب حفظه‌الله " یادت بخیر @parvaanehaayevesaal
بسیجـی...... امام خامنه ای(س) : احتیاجی به محافظه کاری ندارد و به دنبال از دست دادن چیزی نیست ، یک کارت عضویت در بسیج دارد که آن هم سند شهادتش است. 🌷 بر تمام لشگریان مخلص خدا مبارک باد.... @parvaanehaayevesaal