🔹 در قضیه مهسا_امینی ، از واکنش سؤالبرانگیز رییسجمهور، رییس مجلس، رییس دادگستری تهران و… که بگذریم،
یک سوال دیگر مطرح است:
🔹 آیا در چنین مواردی، صرفاً اگر کارمند نیروی انتظامی، یا فلان ارگان دولتی محکوم شد، باید به سزای اعمالش برسد؟
یا اگر معلوم شد قصور و تقصیری در میان نبوده، باید طرف مقابل هم تاوان رفتارش را پس دهد؟
🔹 چرا هرکسی میتواند هرچه دلش خواست، در فضای ولنگار مجازی بگوید،
دروغ و تهمت علیه نظام ببافد،
فتنه به راه بیندازد،
و بعد هم که دروغش معلوم شد، راستراست بچرخد،
و بنشیند به امید غائلهی بعدی!؟
غلامرضا گلصفتان ✍
#حجاب #گشت_ارشاد
🛑 بسته خبری
✅ #رئیسی با خانواده مرحومه «مهسا امینی» گفتگو کرد
✅ تاکید رئیسجمهور برپیگیری عملیاتی شدن توافقات سفر به ازبکستان
✅ آییننامه اجرایی تخصیص زمین و مسکن پس از تولد فرزند سوم تصویب شد
✅ جنگ اوکراین نقطه عطف دوران گذار بین المللی است
✅ طلای جهان بر گردن شیربچه ایرانی/ حریف آمریکایی در چنگال عموزاد
✅ جزئیات حضور هیات تجاری روسیه در ایران
✅ #مهسا_امینی فاقد آثار ضرب و جرح بود
✅ ۵ ضربه کاری به داعش در ایام #اربعین وارد کردیم
✅ لحظه دستگیری زورگیران خشن شمال تهران
📱طومار دروغهای ضدانقلاب تنها در ۴۸ ساعت
شبکههای ماهوارهای فارسیزبان و رسانههای معاند تنها در چند ساعت طوماری از شایعات را در فضای مجازی و فضای رسانهای کشور پخش کردند. ولی خبر ندارند به کوری چشم دشمنان و معاندین، یاور جمهوری اسلامی ایران #امام_زمان است #امام_حسین است، راه #اربعین است🥀
گزارش را اینجا بخوانید
❤️ بدون عصا و مثل همیشه با ابهت نائب #امام_زمان
بعد از #زیارت_اربعین در روز #اربعین_حسینی
🔹 سلامتی و طول عمر رهبر عزیزمان صلوات🥀 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ 🥀
✨﷽✨
✍آیت الله بهجت ( ره)
انسان در دنیا به ده درصد خواستههای خود میرسد. کمتر کسی پیدا میشود که زندگی بر وفق مراد او باشد. هرگونه عیش و نوش دنیا با هزار تلخی و نیش همراه است. اگر کسی دنیا را اینگونه پذیرفت و شناخت، در برابر ناگواریها و بدیهای همسر و همسایه و… کمتر ناراحت میشود؛ زیرا از دنیا بیش از اینکه خانه بلاست، انتظار نخواهد داشت.
در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است: «مؤمن و بلا همچون کفه ترازو هستند، هرچه بر ایمانش افزوده شود، بر بلا و مصیبتش افزوده میشود» و نیز فرمود: «اهل حق همیشه در سختی هستند، ولی مدت آن کوتاه، و سرانجام آن آسایش و راحتی همیشگی در جهان جاوید است».
همچنین در روایتی، اسماعیلبنعمار به حضرت امام صادق علیهالسلام شکایت میکند. حضرت میفرماید: «ای عبدالله، مؤمن همواره در معرض یکی از این سه امر گرفتار است و گاهی هر سه با هم: یا همسرش به او آزار میرساند، یا همسایه، یا عابر… اگر مؤمن به سر کوهی پناه ببرد، خدا شیطانصفتی را بهسوی او میفرستد تا او را آزار دهد. و ایمان مؤمن مونس اوست و او را حفظ میکند… و کسی که ایمان ندارد صبر ندارد…».
📚در محضر بهجت، ج2، ص30
💕💙💕💙
⭐️ بچّههای مؤمن تواصی به حق و صبر کنند
🔻 رهبر انقلاب، روز گذشته: بچّههای مؤمن، مسلمان، علاقهمند، هیئتی و به معنای واقعی کلمه قرآنی و اسلامی سعی کنند در محیط #دانشگاه، در محیطهای گوناگون تأثیر بگذارند، محیط را به همان رنگی که خودشان به آن معتقد هستند منوّر کنند و ملوّن کنند. و این تواصی بر شما لازم است، برای ما لازم است. امروز، هم به #حق تواصی کنید، هم به #صبر. نگذارید محیط، محیط خستهای بشود، محیط ازکارافتادهای بشود.
🏷 #از_تبیین_تا_قیام
#شب_خوب_روز_خوب❗️
🍃حضرت علامه حسن زاده آملی : بدان که هر چه مراقبت و حضور عندالله كاملتر باشد ، و مزاج انسانی به اعتدال ممكن نزدیکتر باشد ، و قوه خیال و دستگاه وی قویتر و صحیحتر باشد ، تمثلات در لوح نفس صافتر و سالمتر است. استادم علامه طباطبائی - قدس سره - در خلوتی به من فرمود : «آقا هر روز که مراقبتم قویتر است ، در شب تمثلاتم صافيتر است.
💕💜💕💜
••🌸🖇••
#تلنگـر
✔️ده چیز، ده چیز دیگر را مےخورد:
➊نیکے بدی را
➋تڪبر علم را
➌توبه گناه را
➍دروغ رزق را
➎عدل ظلم را
➏غم عمر را
➐صدقه بلا را
➑خشم عقل را
➒پشیمانے سخاوت را
➓غیبت حسن عمل را
💕🧡💕🧡
#ژله_تخم_شربتی 🍡 😋
▫️تخم شربتی ۱ ق غ
▫️ژله در طعمهای مختلف ۳ بسته
▫️ژله الوورا ۱ بسته
▫️بستنی وانیلی ۱ لیوان
🔸تخم شربتی رو در کمی آب حل میکنیم تا باز بشه و لعاب بندازه هر بسته ژله رو بجز آلورا با ١/۵ لیوان آبجوش حل میکنیم. چند قاشق از یکی از رنگها کنار میذاریم(برای قسمت قلب ها) مابقی رو میذاریم یخچال تا ببنده.
ژله الوورا هم با ۱ لیوان ابجوش حل میکنیم, وقتی خنک شد بهش ۱لیوان بستنی آب شده اضاف میکنیم و کنار میذاریم.
کف قالب مورد نظر تخم شربتی رو با اون چند قاشق ژله ای که نگه داشته بودیم میریزیم و اجازه میدیم ببنده بعد یک لایه از ژله الوورا با بستنی میریزیم مابقی ژلها رو ریز خرد میکنیم و با ژله الووا و بستنی مخلوط میکنیم و روی لایه های قبلی میریزیم.و میذاریم ببنده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👩🍳#کیک_هلو🥧🍑
تخم مرغ ۲ عدد
شکر ۱۰۰ گرم (از یک لیوان دو بند انگشت کمتر)
وانیل شکری ۱ پاکت یا ۱ ق چ
روغن مایع ۱۰۰ میلی(نصف لیوان)
شیر ۱۲۰ میلی(کمی بیشتر از نصف لیوان)
آرد ۲۰۰ گرم(کمی کمتر از ۲ لیوان)
بیکینگ پودر ۱ پاکت یا ۱ ق م
هلو ۲ و نیم عدد(کمپوت)
برای روی کیک
کره ۵۰ گرم
شکر ۳ ق غ
آرد ۳ تا ۴ ق غ
تخم مرغ،شکر و وانیل شکری رو خوب میزنیم تا کف کنه و کرم رنگ بشه.
شیر و روغن مایع رو اضافه کرده و میزنیم.
آرد و بیکینگ پودر الک شده رو افزوده و مخلوط می کنیم.
مایه کیک رو در قالب کمربندی ۲۶ سانت میریزیم و هلوهای برش داده رو مثل ویدیو روی کیک جا میدیم و کمی با دست فشار میدیم.
برای روی کیک،در یک ظرف کره،شکر و آرد به مقدار گفته شده رو با دست ورز میدیم مثل ویدیو
روی کیک میریزیم و در فر گرم شده ی ۱۸۰ درجه ۳۵ تا ۴۰ دقیقه میپزیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بستنی😍😋
• .
وای اگر بدونید چقدر خوشمزه و راااااحته عاشقش میشید نه شیر میخواد نه خامه نه شکر 🤤😍بعد چقدر هم زیاد میشه اصلا یخی نمیشه نرم و عالیه
این مقداری که میبینید
شش عدد موز حلقه شده
یک ونیم ق غ پودر کاکائو
حدود یه لیوان آلبالو هسته جدا شده
و عسل که شما میتونید برای هرکدوم بچشید و کم و زیاد کنید یا حتی شکر هم میشه
موزها و حلقه کنید و بزارید فریزر یخ بزنه
بعد به سه قسمت مساوی تقسیم
اولی رو با پودر کاکائو و سه ق عسل میکس کنید
دومی رو بازهم سه ق عسل و آلبالو میکس کنید
سومی رو با یک تا دو ق عسل میکس کنید
حالا آماده اس بریزید تو ظرف و بزارید یخچال تا یخ بزنه
تمام نوش جونتون 😍
حلوای شیره انگور
آرد سفید یک لیوان و نیم
روغن جامد یا مایع (تاجایی که آرد راحت داخلش حل بشه)
شیره انگور نصف لیوان
پودر هل بدلخواه مقداری
اب جوش درصورت نیاز
ارد و روغن داخل قابلمه میریزیم (من روغن محلی هم ریختم علاوه بر روغن جامد) روی حرارت متوسط تفت میدیم تا جایی که آرد کم کم تغییر رنگ بده وقتی به اندازه کافی طلایی شد پودر هل و شیره انگور رو داخلش میریزیم و تند تند هم میزنیم تا وقتی که حلوامون جمع بشه. و آماده بشه شیره من شل بود اگه شیره تون غلظتش زیاده و سفته با کمی آب جوش رقیقش کنید بعد به آرد اضافش کنید لگه حس کردید حلواتون سفته کم کم بهش آب جوش اضافه کنید و هم بزنید تا نرم بشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠رازی که بعد از ۴۰سال فاش شد
▪️این قسمت:
🔺بخش اول: رفیق
🔺بخش دوم: پیک یاری
▫️تجربهگران : آقای نقی دلدار و آقای مصطفی سرافرازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠رزمنده ای که در آستانه پیوستن به شهدا به دنیا بازگشت
▪️این قسمت:
🔺بخش اول: رفیق
🔺بخش دوم: پیک یاری
▫️تجربهگران : آقای نقی دلدار و آقای مصطفی سرافرازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 وجود و خلق روح قبل از بدن و تولد
.
رفیقی میگفت :
دنیا یک خانه بزرگ است و آدمها هر کدام
مانند یکی از وسایل خانه هستند :
بعضی کارد هستند تیز ، برنده و بیرحم.
بعضی کبریت هستند و آتش به پا میکنند.
بعضی کتری هستند و زود جوش میآورند.
بعضی تابلوی روی دیوار هستند،
بود و نبودشان تاثیری در ماهیت خانه ندارد.
بعضی قاشق چایخوری هستند و فقط
کارشان بر هم زدن است.
بعضی رادیو هستند و فقط باید بهشان
گوش کرد.
بعضی تلویزیون هستند و بدجور نمایش
اجرا میکنند.
اینها را فقط باید نگاه کرد.
بعضی قابلمه هستند برایشان فرقی نمیکند
محتوای درونشان چه باشد فقط پر باشند کافیست.
بعضی قندان هستند شیرین و دلچسب
بعضی دیگر نمکدان شوخ و بامزه
بعضی یک بوفه شیک هستند ظاهری لوکس
و قیمتی دارند اما در باطن تکه چوبی
بیش نیستند.
بعضی سماور هستند ظاهرشان آرام ولی
درونشان غوغایی برپاست.
بعضی یک توپ هستند از خود اختیاری ندارند
و به امر دیگران اینطرف و آنطرف میروند.
بعضی یک صندلی راحتی هستند میشود روی
آن لم داد ولی هرگز نمیتوان به آنها تکیه کرد
بعضی کلاه هستند گاهی گذاشته و گاهی
برداشته میشوند ولی در هر دو صورت فریبکارند.
بعضی چکش هستند و کارشان کوبیدن و ضربه
زدن و خرد کردن است.
و اما بعضی ترازو هستند
عادل و منصف حرف حق را میزنند
حتی اگر به ضررشان باشد.
💕🧡💕🧡
پروانه های وصال
#عبور_از_لذتهای_پست 19 💎 " راهِ صد ساله! " چرا رزمندگان و مجاهدانِ راه خدا به جایی میرسن که راه
#عبور_از_لذتهای_پست 20
ببین! بالاخره که انسان یه روزی باید از دنیا بره
و این جان رو باید داد ؛⌛️
♻️ بهتر نیست که جانمون رو برای مولای خودمون بدیم؟😌
کسی که با قیمتِ بسیار بالایی از ما میخره....
💗🔶💕
🔵 گاهی بشین و با هوای نفس خودت صحبت کن و بهش حالی کن که :
🔸 تو یه روزی میمیری و همه چیز تموم میشه
🚷 دست بردار از خواسته های احمقانه خودت
🔹بذار من زندگیم رو با بندگیم همراه کنم
☘ من میخوام مشغول بندگی مولای خوبم باشم....💖
پروانه های وصال
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 نفس عمیقی کشید و ادامه داد: بذارین راحتتون کنم .. شما بهم جواب م
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜
#قسمت_پنجم
.
#هوالحـــق
.
تو راه برگشت همه ساکت بودن کسی حرفی نمیزد، انگار همه خسته بودن، منم که قلبم آشوب بود و همش فکر و سوالای عجیب غریب تو ذهنم بود، از یه طرف بحث سوریه و شهادت از طرفی بحث خاستگاری و جواب منفی و از اون طرف از دست دادن عطریاس برای همیشه!
.
.
باز نماز صبح اول وقت اوج دلتنگی و بیقراریم رو نشون میداد! ، از خودم راضی نبودم از خودی که فقط وقتی به خداییش احتیاج داشتم نمازصبحم اول وقت بود روزای عادی تا پنج دقیقه مونده به قضا شدن بیدار میشدم تا نماز بخونم، اما تو این روزا تو تاریکی حتی قبل اذان صبح بیدار میشدم
مثل روزهای دیگه بعد نماز رفتم حیاط کنار یاس هام، نمیدونم چرا حس میکردم این یاس ها دیگه مثل سابق عطری ندارند یا من دیگه حس نمیکنم، یاد عباس آتش به دلم انداخت مامان گفت که عموجواد اینا دوهفته بعد میان برای خاستگاری، و من باید تا اونموقع برای همیشه عطریاس رو فراموش میکردم ...
.
٭٭٭٭٭
.
سمیرا در حالیکه به من نزدیک می شد دست تکون داد، براش دستی تکون دادم و با لبخند استقبالش کردم
-سلام دوست عزیزم
لبخندی زد و گفت: سلام، خوبی؟!
- آره خوبم تو چی؟
-منم عالی!!
کوتاه خندیدم و به دستام خیره شدم، کمی خم شد و به صورتم نگاه کرد و گفت: چته باز؟
لبخند کمرنگی زدم و گفتم: هیچی!
- اوف، خب پس چرا انقدر تو خودتی، الان من به جای تو بودم تو آسمونا تشریف داشتم، چند روز دیگه آقای یاس داره میاد خاستگاری، اونوقت تو اینجوری رفتی تو خودت!😏
آهی کشیدم و گغتم: آره باید خوشحال باشم
بعد هم زمزمه وار گفتم: خوشحال!
سمیرا خندید و گفت: خدا نکنه من عاشق شم وگرنه مثل تو خل و چل میشم
لبخندی رو لبم نشست ولی خیلی زود محو شد، دیگه این درد و نمیشد به کسی گفت حتی سمیرا که رفیق بهترین روزای زندگیم بود، اصلا با گفتنش به سمیرا اونم ناراحت میکردم لااقل تنها کاری که میتونستم الان بکنم این بود که تظاهر کنم خوشحالم تا بقیه هم خوشحال باشن، شاید دردهایی تو این دنیا هست که فقط خودت #تنهــایے باید بکشیشون😔
💌نویسنده: گل نرگــــس
❣️رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 #قسمت_پنجم . #هوالحـــق . تو راه برگشت همه ساکت بودن کسی حرفی نمی
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜
.
وضو گرفتم و کم کم آماده شدم برای اومدن مهمونا، سعی کردم آروم باشم و با طمانینه کارامو انجام بدم باید خودمو قوی تر می کردم من که به هر حال باید جواب منفی میدادم پس نباید این همه استرس الکی رو به خودم وارد می کردم، لباس ساده و مناسبی رو تن کردم بعد هم روسری صورتیم رو رو لبنانی با یه گیره بستم، صدای گوشیم بلند شد، از رو میز برداشتمش،
یه پیام از طرف سمیرا
"عروس خانم خاستم بگم یهو هُل نکنی بوی یاس بوخوره بت سینی چای رو خالی کنی رو دوماده خخخخ"
لبخندی رو لبم نشست، از دست این سمیرا در این لحظاتم دست از نمک ریختن بر نمیداره، جواب دادم
"دیوونه ای سمیرا، کم نمک بریز😃"
پیام که فرستاده شد لبخندی دیگه رو لبم نشست مطمئنا سمیرا پیامم رو بی جواب نمیذاره، منتظر پیامش بودم که زنگ خونه به صدا دراومد، چشمامو بستم و زیر لب صلوات فرستادم و زمزمه کردم"خدایا خودت پشت و پناهم باش"
.
همه اومدن تو صدای سلام و احوال پرسی اومد بعدشم که مطمئن شدم نشستن، آروم دراتاق رو باز کردم و رفتم بیرون، با دیدنم عموجواد و ملیحه خانم سلام کردن و ملیحه خانم یه عروس گلمی بهم گفت که دلم یه جوری شد، از خوشحالیشون نمیدونستم چی بگم، ای کاش میدونستن من عروسشون نمیشم، یه کم به اطراف نگاه کردم پس عباس کجاست؟!
هنوز این سوال از ذهنم کامل نگذشته بود که مامان پرسید: راستی آقا عباس کجاست؟!
ملیحه خانم درحالی که چادرشو درست می کرد گفت: الاناس که پیداش بشه، ما از شمال اومدیم اما عباس تهران کاری داشت گفت از اونجا خودشو میرسونه
تو ذهنم یه علامت سوال بزرگ ایجاد شد، عباس تهران چیکار داره، سریع به خودم نهیب زدم که به تو چه آخه تو سرپیازی یا تهش!!
چند دقیقه ای حرف زدیم و البته بیشترشم بازجویی از من بود!! یعنی همون سوال پرسیدن از درس و دانشگاه و اینجورچیزا، با صدای زنگ، محمد سریع بلند شد بره در و باز کنه، بعد چند دقیقه صدای سلام عباس پیچید تو خونه، همه جوابشو دادن ولی من چشمامو بستم و سعی کردم فقط عطرشو به ریه هام بکشم، وقتی عباس اومد ترجیح دادم بدون نگاه کردن بهش برم آشپزخونه پیش مهسا، وارد آشپزخونه شدم، مهسا لبخندی بهم زد، دلم سوخت به حال همه، همه ای که خوشحال بودن و فقط فکر کنم منو عباس بودیم که تو بدحال ترین حالت ممکن بودیم آهی کشیدم که مهسا گفت: عروس خانم به جای آه کشیدن چای بریز ببر یه کم دومادو ببینی روت باز شه
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
❣️رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 . وضو گرفتم و کم کم آماده شدم برای اومدن مهمونا، سعی کردم آروم با
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜
چشم غره ای بهش رفتم و گفتم: هنوز نه به داره نه به بار، شاید من ایشونو نپسندیدم و ردش کردم
خنده ی کوتاهی کرد و گفت: ولی من اینطور فکر نمی کنم، مطمئنا تو از عباس آقا خوشت میاد
از روی تاسف سری تکون دادم و مشغول ریختن چای شدم،با صدای مامان که گفت چای رو بیارم، چادرمو مرتب کردم و سینی رو بردم تو هال، اول به عموجواد تعارف کردم، لبخند رضایت مندی رو لبش بود، بیچاره عمو جواد حتما خیلی از این وصلت خوشحال میشد، ملیحه خانم هم با لبخندی چای رو برداشت، جرئت نزدیک شدن به عباس رو نداشتم اما چاره ای نبود سینی رو جلوش گرفتم، احساس میکردم امروز بیشتر از همیشه عطر یاسش رو حس میکنم، بدون نگاه کردن به من چای رو برداشت، نیم نگاهی بهش انداختم خیلی جدی و خشک نشسته بود، اینم از این یکی واقعا نمیدونم دقیقا دلم باید برای کی بسوزه شاید خودم، خود من که یار کنارمه و من ازش هیچ سهمی ندارم هیچ سهمی شاید سهم من فقط همون یاسه!!
به مامان و محمد چای تعارف کردم و نشستم کنار مامان، باز بحث خاستگاری و مهریه و چرت وپرت، همه ی دخترا این جور وقتا پر از هیجان و استرس و خوشحالی ان اما من اونموقع هیچ حسی نداشتم، فقط ناراحت بودم ناراحته همه، همه که انقدر جدی بودن و نمی دونستن این عروس خانم عروس نشده جوابش منفیه ...
تو فکر وحال خودم بودم نمیدونم چند دقیقه گذشت که ملیحه خانم گفت: خب اگه اشکالی نداره و اجازه بدین معصومه جون و عباس اگه حرفی دارن باهم بزنن
گوشه چادرمو تو مشت گرفتم، جای بدش تازه رسید..آه خـــدا!
#ادامه_دارد...
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
❣️رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ کشیش ارشد آمریکایی: رفتن به کربلا برای همه واجب است، اگر تا به حال کربلا نرفته اید، همین الآن برای رفتن به آنجا برنامه ریزی کنید.
▪️صحبتهای بسیار جالب «کِنِث جی. فلاورز» کشیش ارشد کلیسای دترویت درباره تجربه اش از زیارت حرم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام.#امام_حسین #اربعین تسلیت به #امام_زمان 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مصاحبه بسیار جالب عباس موزون با رهبر هندوها درباره امام حسین (علیهالسلام)