eitaa logo
پروانه های وصال
8هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
21.1هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو خونه با ۴۰-۵۰ تومن درستش کنیم 😍 مواد لازم: سوسیس با کیفیت پیاز ۱ عدد فلفل دلمه نصف قارچ ۵-۶ عدد پنیر پیتزا به مقدار لازم ادویه نمک، فلفل سیاه، آویشن و پولبیبر، نان باگت ( یا هر نون دیگه‌ای به دلخواه) 🍕@parvaanehaayevesaal ♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هات چیپس پنيری یه غذای فوری و خوشمزه😍 پنیر پیتزا چیپس تند پنیر ورقه‌ای کالباس یا سوسیس سس خردل فلفل دلمه قارچ 🍕@parvaanehaayevesaal🍗 ♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه دقیقه ای درستش کن بدون فر و همزن🙋🏻‍♀️ مواد لازم : آرد نصف لیوان کره نرم ۶۰ گرم گردو خورد شده سه چهارم لیوان شکر ۱ قاشق غ هل ۱ق غ 🍕@parvaanehaayevesaal🍗 ♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا میگیم "بزنم به تخته" ؟؟؟؟؟!!!! نمی گیم "ماشاءالله" ؟؟؟؟؟؟ یکی از دوستان نقل میکرد که یک روز با یکی از دوستان انگلیسی خود چت میکردم بهش گفتم: کار تو خیلی عالی بود. بهم گفت: بزنم به تخته (Touch wood) سپس گفت: شما مسلمونها حتما به جای این اصطلاح چیزی دارید من گفتم: ماهم همین را استفاده میکنیم رفیقم خیلی تعجب کرد وگفت: عجب...!! بهش گفتم چه چیز عجیبی بود؟! اون گفت: ما منظورمان از تخته همان تخته صلیب است که شر خون آشامان و پلیدی را از ما دور میکند...!! تازه فهمیدم که سالهاست که ما به صلیب پناه میبریم از چشم شور ما نادانسته بجای اینکه با گفتن: ماشاءالله ٬ به خداوند پناه ببریم به چوب وتخته صلیب پناه میبردیم.!😳 ای کاش اصل هرکلمه را قبل از اینکه به زبان بیاوریم بشناسیم. تا بحال اگر نادانسته میگفتیم اشکالی نداره چون نمیدونستیم. اما از این به بعد این کلمه را بکار نبریم. چون ما مسلمانیم. بسم الله، ماشاءالله، ولا حول ولا قوة الابالله اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ❤️❤️❤️ لطفاً این متن را برای دیگر دوستان هم به اشتراک بگذارید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 امام على عليه السلام فرمود : ⚡️سكّنوا فى أنفُسكم معرفة ما تعبُدونَ حتى يَنفَعَكم ما تُحرِّكونَ مِن الحوارحِ بعبادةِ مَن تعرفونَ . ⚡️شناختِ خدایی را كه مى پرستید در دلهاى خود جا دهيد تا عبادت با جوارح و اعضا براى شما سودبخش باشد . 📗 : تحف العقول : ص : ۳۸۶ @parvaanehaayevesaal 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂هیچگاه ناامید نشو اگر همـه درها هم به رویت بسته شوند🍁🍂 سرانجام او🧡 کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده، به رویت باز می‌ڪند...🍁 حتے اگر هم‌اکنون قادر به دیدنش نباشی🍂 بدان که در پس گذرگاههاے دشوار، باغی پرنور و زیبا قرار دارد…🍁 شڪر ڪن...🍁 پس از رسیدن به خواسته ‌ات شڪر ڪردن آسان است!🍁 بنده آن است ڪه حتی وقتی خواسته ‌اش محقق نشده، شکر گوید...🧡🍁 @parvaanehaayevesaal 🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_هشتاد_هفتم🎬: دو سرباز درحالیکه هر کدام طبلی بر دوش داشتند با چوب
🎬: عصر آن روز، دخترنوجوان همراه ابلیس وارد معبد شد، گوش تا گوش صحن معبد پر از دختر و پسرهای کودک و نوجوان بود، ناگهان دختر خودش تنها را بین بچه ها دید و نفهمید که ابلیس کجا رفت. کاهن اعظم بالای چند پله ای که در صدر مجلس وجود داشت رفت و پشت سکویی ایستاد که روی آن سر حیوانی شاخدار کنده کاری شده بود، قامت بلند کاهن اعظم بلندتر از همیشه به نظر میرسید. بچه ها انگار مسخ شده بودند در سکوت کامل خیره به کاهن اعظم بودند و کاهن در حالیکه با دقت به بچه ها نگاه می کرد زیر لب وردی می خواند، تک تک بچه ها را با نگاهش آنالیز میکرد، گویی با این نگاه تا عمق جان افراد پیش رو را می دید، ناگهان دختر نوجوان همان مردی را که با او به داخل معبد آمده بود دید، آن مرد درست پشت سر کاهن اعظم قرار داشت، دخترک با دیدن آن مرد پشت سر کاهن اعظم، یکه ای خورد و آن مرد که کسی جز ابلیس نبود، چیزی پشت گوش کاهن اعظم گفت و کاهن بدون آنکه نگاهی به آن مرد بیاندازد خیره به جمع پیش رو بود، دختر نوجوان احساس کرد که آن مرد را فقط او می بیند و اما همه او را دوست دارند. در همین هنگام چشمان کاهن روی ایشتاره ثابت ماند و آن مرد دوباره چیزی پشت گوش کاهن گفت... کاهن با انگشتش اشاره ای به ایشتاره کرد و گفت: تو اولین برگزیده برای معبد بزرگ آکدا هستی، جلو بیا...جلو بیا... دختر با قدم های لرزان جلو رفت، کاهن اعظم انگار محو تماشای دختر شده بود، باز هم به او اشاره کرد که جلوتر بیاید دیگر کاهنان که به صورت ردیف کنار سکو ایستاده بودند با تعجب این صحنه را نگاه می کردند چون این حرکات کاهن اعظم برایشان تازگی داشت و تا به حال پیش نیامده بود که به کسی اینچنین توجه داشته باشد. کاهن اعظم لبخندی روی لبهای کشیده و گشادش نشاند و باز او را جلوتر خواند و اشاره کرد تا دختر به روی سکو بیاید و در کنار او قرار بگیرد. دختر بالا رفت، کاهن اعظم دست به گردن او انداخت و گفت: من تو را کاهنه می نامم، تو دست راست من خواهی شد، صورتت معمولی ست اما برای من جذابیتی بسیار دارد، به من الهام شده که تمام راز و رمز کاهنان را به تو بیاموزم و تو را مجهز به انواع معجزه ها کنم و می دانم تو آینده ای درخشان خواهی داشت. کاهنان پایین سکو از این حرکات کاهن اعظم انگشت به دهان مانده بودند، کاهن اعظم همانطور که با دستش کاهنه را دربرگرفته بود از سکو پایین آمد و رو به کاهنی که به او نزدیکتر بود و گویا مقامش از دیگر کاهنان بالاتر بود کرد و گفت: من آن گوهری را که میبایست گلچین کنم کردم، انتخاب دیگر خدمتکاران معبد باشما.... کاهن اعظم با زدن این حرف همراه و هم قدم با کاهنه، به دری که در انتهای معبد بود و مخصوص عبور و مرور کاهن اعظم بود نزدیک شد تا از آنجا به اقامتگاهش بروند. ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_هشتاد_هشتم🎬: عصر آن روز، دخترنوجوان همراه ابلیس وارد معبد شد، گو
🎬: شب شده بود و کاهنه در اتاقی که کاهن اعظم در اختیارش قرار داده بود تنها بود، او نمی دانست که براستی قرار است چکاره شود و ابنده اش در اینجا چگونه می گذرد. امروز که کاهن اعظم او را انتخاب کرده بود و با خود به اتاق بزرگ خودش برده بود و وقتی از او تقاضا کرد تا کاهنه برای او کمی عرض اندام نماید، احساس بدی به او دست داد، درست است که عمری زندگی خیلی پاکی نداشت اما او نمی خواست به این خواسته تن دردهد، چرا که طبیعت تمام بنی بشر این است که حفظ عورت کند و از برهنگی به دور ماند حالا کاهنه نمی دانست با این مخالفتش با خواسته کاهن اعظم چه عاقبتی خواهد داشت. شواهد امر او را گیج کرده بود، چرا که در اتاقی مرتب با امکاناتی که در خواب هم نمی دید ساکن شده بود، تختی سنگی گوشه اتاق درست زیر پنجره ای که رو به آسمان باز می شد و ستارگان آسمان را به راحتی میدید، قرار داشت، روی این تخت، تشکی نرم که کاهنه تا حالا در عمرش ندیده بود قرار داشت او با خودش فکر می کرد به راستی که کاهن بزرگ نیرویی مافوق تصور دارد که اینچنین امکاناتی در اختیار زیر دستانش قرار می دهد. کاهنه در همین فکر بود که در اتاق را زدند و سپس چند کاهن درحالیکه سرهای تاس و لباس های بلندشان از بین در نمایان شده بود اجازه ورود خواستند. کاهنه که هول شده بود از جا برخاست و آنان با سینی غذایی که حمل می کردند داخل اتاق شدند. سینی را روی میزی از سنگ سفید که در وسط اتاق قرار داشت گذاشتند، انواع خوردنی های خوشمزه که کاهنه تا به حال فقط نامی از آنها شنیده بود به چشم میخورد، کاهنِ اول، سینی غذا را روی میز گذاشت و بدون حرفی بیرون رفت و کاهن دوم درحالیکه سینی حاوی نوشیدنی در دست داشت جلو آمد، کوزه نوشیدنی که چیزی جز شراب نبود را روی میز گذاشت و جامی هم در کنارش قرار داد و گفت: کاهن اعظم امر کرده غذایتان را بخورید و سپس باید به حضور ایشان برسید. کاهنه که از این پذیرایی رنگارنگ به نوعی شرمنده شده بود چشمی گفت و به محض خروج آنها به سمت غذا رفت و ازهر نوع غذا لقمه ای خورد و وقتی که خوب سیر شد به طرف کوزه سفالی دست برد، او خیلی دوست داشت که از نوشیدنی این کوزه بنوشد،چون شنیده بود نوشیدنی که در معبد بزرگ شهر آکدا سرو می شود یکی از بهترین نوشیدنی های زمین است که سرخوشی زیادی به انسان میدهد به طوریکه هر کس از این نوشیدنی بخورد به مدارجی میرسد که کارهای خارق العاده می تواند انجام دهد. کاهنه دستش را به سمت کوزه برد و سرش را باز کرد و مقداری از آن نوشیدنی داخل جام سنگی ریخت، بوی ترشیدگی در فضا پیچید و یک لحظه کاهنه از خوردن این نوشیدنی منصرف شد که ناگهان انگار کسی کنار گوشش به او گفت: بخور دخترم....و چقدر این صدا، شبیه صدای همان مردی بود که او را به معبد آورده بود. پس کاهنه بدون تردید یک نفس نوشیدنی را سر کشید و جامی دیگر و جامی دیگر و باز هم جامی دیگر نوشید... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_هشتاد_نهم🎬: شب شده بود و کاهنه در اتاقی که کاهن اعظم در اختیارش
🎬: چشمهای کاهنه دو دو میزد، احساس سرخوشی شدیدی به او دست داده بود و خیلی دوست داشت که الان داخل اتاق کاهن اعظم و در کنار او میبود. در همین هنگام ضربه ای به در اتاق کاهنه زده شد و در باز شد، کاهنی جلوی در اجازه ورود خواست و کاهنه در حالیکه قهقه میزد با حرکت دست او را به داخل دعوت کرد. کاهن جلو رفت، به او امر شده بود کاهنه را به اتاق کاهن اعظم ببرد، او هم زیر بازوی کاهنه را گرفت و در حالیکه مشامش پر از بوی شراب شده بود کاهنه را تا اتاق کاهن اعظم همراهی کرد. کاهنه وارد اتاق شد و در پشت سرشان بسته شد، اینک آن دو تنها شده بودند، کاهن اعظم که موهای سفیدش نشان از سن زیادش داشت، با چشمانی مملو از آتش به کاهنه چشم دوخته بود و کاهنه که انگار مفتون کاهن اعظم شده بود، بی آنکه کاهن اعظم حرفی بزند، خواسته قبلی او را اجابت کرد اینجا بود که قهقه ابلیس بلند شد، او شاهد صحنه هایی بود که بنی بشر را به مرحله حیوانیت تنزل میداد، کاهن های معبد، سربازان ابلیس بودند که حلقه اتصال مردم به او قلمداد میشدند. ابلیس ناگفته هایی از آسمان هفتم و برخی راز و رمز عالم هستی در خاطر داشت، او برای اینکه مردم را به قدرت خود واقف کند و آنها را وادار کند تا به واسطه یک عمل خارق العاده، عبد او شوند و دیگر بندگی خداوند نادیده ننمایند و سر به آستان ابلیس بسایند، اما در بین مردم شهر آکاد یا آکدا بودند مردم مؤمنی که به بت ها ایمان نداشتند، آنها داستان قوم نوح را از گذشتگان شنیده بودند و در کنج خانه هایشان خدای نادیده را عبادت می نمودند و منتظر آمدن منجی بودند و این سخن نوح به آنها رسیده بود که: وقتی طواغیت و کافران بر شما مسلط شدند از خدا بخواهید منجی اش را که «هود» نام دارد برای شما برساند. اما هنوز خبری از هود نبی نبود و ابلیس می بایست تمام توانش را بکار گیرد تا تمام مردم حتی آنها که پنهانی خدا را می‌پرستیدند به کاهن و معابد و بت ها ایمان آورند تا در آخر به بندگی ابلیس برسند . پس برای این منظور ابلیس رمزی از آن رموز که در آسمان هفتم یاد گرفته بود در گوش کاهن اعظم نجوا کرد. کاهن اعظم در حالیکه کاهنه را در کنار داشت، دستور داد که دیگر کاهنان به حضورش بیایند، او می خواست مراسمی را در زمین خشک پشت معبد که درختی کهنسال در آن وجود داشت و آن درخت نیز خشک شده بود، برگزار کند تا اعجازی نماید و مردم را شگفت زده کند و سپس جذب معبد نماید و بی شک این مراسم چیزی نبود جز منسکی از مناسک ابلیس.... ادامه دارد... 📝به قلم: ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
پروانه های وصال
#نکات_تربیتی_خانواده 80 ✅ کسی عزیز میشه که بارها به بقیه #خدمت کرده باشه اما هیچ #چشمداشتی نداشته ب
81 خدا ازت دفاع میکنه... 🔷 «طرف حساب مؤمن پروردگار عالم هست... نه هیچ کس دیگه». 🌺 اگه شما با صفا باشی و بندۀ نازی برای خدا باشی و به خانوادت خدمت کنی حتی اگه لیاقت نداشته باشن اونوقت «خدا ازت دفاع میکنه...» 💢 اگه کسی اذیتت کنه خدا میزندش... ⭕️ البته این حرف خوبی نیست. ما خوشحال نمیشیم که خدا کسی از اطرافیان ما رو بزنه اما این سنت خداست که میزنه... ✅ شما کاملا خیالت راحت باشه... خدا طوری میزنه که «اگه شما صدتا هم میزدیش انقدر دردش نمی اومد!»☺️ 🌺
⌛️🚀🚀🚀 فرصت فهمیدن صهیونیست‌ها به اتمام رسید؛ الآن فصل فهماندن است!! ✅ امام خامنه ای: 🔸 قدرت ملت ایران را به رژیم اشغالگر بفهمانید! ☑️ حجت الاسلام میر احمدرضا حاجتی (امام جمعه موقت اهواز و نویسنده کتاب پرفروش «عصر امام خمینی(ره)»): 1⃣ سمت و سوی «کلان تحولات» جاری به سوی تحقق وعده های الهی است! همانگونه که پیش‌بینی میشد سطح درگیری «تعیین کننده» جبهه مقاومت با جبهه متحد کفر به‌ نحو چشمگیری افزایش یافته و با اقدام احمقانه صهیونیست‌ها در حمله به ایران «گام مهم» دیگری از سوی آنها در جهت ویرانی «لانه شیطانی یهود» برداشته شد؛ 2⃣ عملیات هوایی شکست خورده اسرائیل بر علیه ایران حاصل اشتباه محاسباتی و بی شک از موضع ضعف و با اهداف جنگ روانی بوده که به همین جهت به تعبیر امام خامنه‌ای آن را بزرگنمایی میکند؛ 3⃣ این اقدام مذبوحانه در عین حال گستاخی بزرگی بوده که به تعبیر امام خامنه ای نباید آن را «کوچک انگاری» نمود؛ 4⃣ اما نکته مهم این است که: جواب این گستاخی حسب دستور صریح نائب المهدی عج به نحو «فهماندن» باشد یعنی ضرب آهنگ شلیک موشک ها و... از سوی ابرقدرت نوظهور ایران باید شدیدتر و ویرانگرتر و بازدارنده باشد؛ 5⃣ دشمن صهیونیستی که بنا بود به استعداد ۵ لشکر با نفوذ به خاک لبنان طی سه هفته به رودخانه لیتانی برسد، با گذشت یکماه با دادن تلفات سنگین در عملیات زمینی در برابر حزب الله زمینگیر شده و از سوی دیگر هم در تحقق اهداف اعلامی خود در نوار غزه کاملا درمانده شده است؛ 6⃣ از آنجا که صهیونیست‌ها نبرد جاری را «نبرد آخرالزمانی» و جنگ بر سر «موجودیت» خود میدانند، ناچارا «تاب آوری» آنها در مقابل حملات مقاومت نسبت به قبل بیشتر گردیده، اما فراموش ننماییم اسرائیل (و اصلیترین تاسیسات و مراکز نظامی سیاسی و اقتصادی و امنیتی آن) که بنا بود غرب آسیا به تصرف درآورد! اکنون با تدابیر امام خامنه ای در یک مساحت محدود «۶ هزار کیلومتری» عملا در محاصره مقاومت گرفتار آمده و به تصریح جان مرشایمر نظریه پرداز آمریکایی (۸/۴/ ۱۴۰۳): اسرائیل به بد دردسری گرفتار آمده و در باتلاق یک جنگ فرسایشی فرو رفته است! 7⃣ اکنون میدان واقعی، میدان «مصاف اراده» ها است و علی رغم یکسال جنایت و ترور سید مقاومت و یحیی سنوار و فرماندهان مقاومت و جنگ بی سابقه روانی و پشتیبانی بی حد و حصر غربی‌ها، مجاهدان مقاومت با اراده و مصمم در میدان دست برتر را دارند؛ 8⃣ مواظب موشک‌های نامرئی دشمن یعنی عناصر «سست عنصری» که صدای دشمن را تکرار میکنند باشیم، آنها اراده ملت را هدف گرفته اند، به ظاهر از سر دلسوزی دم از صلح میزنند و با توصیه به ذلت پذیری اصلی ترین عامل تشجیع و تشویق دشمن به جنگ هستند؛ 9⃣ این جماعت همان «مرجفون» هستند که دانسته یا ندانسته دوش بدوش منافقین در صدد تضعیف اراده ملت و بزرگنمایی دشمن هستند، که صد البته ره به‌جایی نخواهند برد. انشاءالله 📜 ...فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا ۖ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ ۚ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ (۲ / حشر) 🖌 میراحمدرضا حاجتی 🏷
سخنرانی استاد راجی - 030715.mp3
22.2M
🎤سخنرانی حجت الاسلام راجی در رابطه با حوادث منطقه 👌 بسیار مهم ⭕️ لطفا با دقت گوش بدید ⚠️🔻روزهای خیلی مهمی درپیش رو داریم😳 نبردهای آخرالزمان را جبهه ی حق پیروز است؛ مواظب باشیم که درکدام جبهه قرار می گیریم 🔻 زمینه تاریخی و شکل‌گیری اسرائیل و اهداف آن 🔻 طرح اسرائیل بزرگ 🔻 نقشه ی تجزیه کشورهای منطقه 🔻 نقش ایران و محور مقاومت در شکست نقشه‌های دشمن 🔻 طرح حمله به ۷ کشور و ایجاد خاورمیانه جدید 🔻 طرح معامله قرن 🏷 @parvaanehaayevesaal
🔻امام ورامین: ارتباط اسرائیل با اجنه​ قابل انکار نیست/ همانطور که جن​ کافر داریم، جن مومن هم داریم. حدود ۲۰ سال پیش بود که سازمان سیا، تعدادی از مرتاضان هندی، برزیلی و دیگر کشور‌ها را جمع کرد تا بتواند کار‌هایی انجام دهد. 💢 منبع خبر @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 رسانه اماراتی «العین»: چین سامانه لیزری سایلنت هانتر (شکارچی خاموش) را به ایران برای مقابله با حمله احتمالی اسرائیل هدیه داده است. @parvaanehaayevesaal
نتانیاهو پیشنهاد آتش‌بس السیسی را رد کرد 🔹«عبدالفتاح السیسی» رئیس‌جمهور مصر، اعلام کرد که کشورش طرحی برای توقف موقت درگیری‌ها در غزه بین رژیم صهیونیستی و گروه‌های فلسطینی پیشنهاد داده است. 🔹اما بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، پیشنهاد مصر برای آتش‌بس کوتاه‌مدت با حماس در غزه را رد کرده است. ✍احتمال دارد پیش کشیدن دوباره بحث آتش بس از ترس پاسخ ایران باشد. دیگر بحث فقط یا نیست بلکه تعدی به ایران صورت گرفته و پاسخ ما باید قطعی باشد. @parvaanehaayevesaal
سرما و نماز شب ( شهید غلامرضا ابراهیمی) نیمه‌های شب از سردی هوا، از خواب بیدار شدم هنوز تكان نخورده بودم كه متوجه شدم «شهید غلامرضا ابراهیمی» نیز بیدار است. او آرام از جا برخاست و هر سه پتوی خود را، روی بچه‌ها كه از شدت سرما مچاله شده و به خواب رفته بودند، انداخت. من نیز بی‌نصیب نماندم. یك پتو هم روی من انداخت. فكر كردم صبح شده كه حاجی از خواب برخاسته و دیگر قصد خواب ندارد ولی او وضو ساخت و به نماز ایستاد. او آن شب مثل همه شب‌ها تا اذان صبح به تهجد و راز و نیاز مشغول بود. منبع:تبیان 🔥❖═▩◕✿ஜ⬤⎈⬤ஜ✿◕▩═❖‌🔥 ان شاءالله 3 انجام شود @parvaanehaayevesaal
فرماندهی که از نماز شب فراری بود. علی توی خواب و بیداری فحش می داد. پتویش را می کشید روی سرش و می گفت” عجب گیری کردم از دست شما بچه حزب الهی ها. نمی گذارید بخوابم.” ساعت خودش سر اذان زنگ می زد . بعضی شب ها تنها می خوابید ، توی چادر فرماندهی. یک شب یواشکی خودم را رساندم دم چادرش. چراغ خاموش بود اما صدای مناجاتش را می شنیدم. تازه فهمیدم همه این کارهاش فیلم بوده برای مخفی نگه داشتن نماز شب هاش. منبع:برشها 🔥❖═▩◕✿ஜ⬤⎈⬤ஜ✿◕▩═❖‌🔥 ان شاءالله 3 انجام شود @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻اعتراض حامیان فلسطین سخنرانی هریس را قطع کرد 🔹در حالی که کامالا هریس در تجمع انتخاباتی میشیگان مشغول سخنرانی بود، حامیان فلسطین با سر دادن شعار «به جنگ غزه پایان دهید» سخنرانی او را قطع کردند. @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا