eitaa logo
پروانه های وصال
8.1هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
22.7هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
✴تفکر و مکاشفه در وادی السلام نجف 🔶🔸 مرحوم قاضی که از تجملات دنیا وارسته بود در نجف اشرف به قبرستان وادی السلام می‌رفت و ساعت‌های طولانی به تفکر و مکاشفه می‌پرداخت تا هر چه بهتر بتواند دل از دنیا کنده و به مشاهده دوست نائل شود. مرحوم آیت الله محمد تقی آملی ـ از شاگردان آن بزرگوار ـ می‌فرماید: من مدت‌ها می‌دیدم که مرحوم قاضی دو سه ساعت در وادی السلام می‌نشینند، با خود می‌گفتم: «انسان باید زیارت کند و برگردد و به قرائت فاتحه‌ای روح مردگان را شاد کند، کارهای لازم تر هم هست که باید به آن‌ها پرداخت!» این اشکال در دل من بود اما به احدی ابراز نکردم، حتی به صمیمی‌ترین رفیق خود از شاگردان استاد. مدتها گذشت و من هر روز برای استفاده از محضر استاد به خدمتش می‌رفتم، تا آن که از نجف اشرف بر مراجعت به ایران عازم شدم ولیکن در مصلحت بودن این سفر، تردید داشتم. این نیت هم در ذهن من بود و کسی از آن مطلع  نبود. شبی بود می‌خواستم بخوابم؛ در آن اتاقی که بودم، در تاقچه پائین پای من کتاب بود؛ کتاب‌های علمی و دینی. در وقت خواب، طبعا پای من به سوی کتاب‌ها کشیده می‌شد، با خود گفتم: برخیزم و جای خواب را تغییر دهم یا لزومی ندارد، چون کتاب‌ها درست مقابل پای من نیست و بالاتر قرار گرفته، و این، هتک حرمت کتاب نیست. بالاخره بنا بر آن گذاشتم که هتک حرمت نیست و خوابیدم. صبح که به محضر استاد، مرحوم قاضی رفتم و سلام کردم: فرمود: «علیکم السلام! صلاح نیست شما به ایران بروید. و پا دراز کردن به سوی کتاب ها هم هتک احترام است.» بی اختیار حول زده گفتم: «آقا! شما از کجا فهمیده‌اید؟» فرمود: «از وادی‌السلام فهمیده‌ام.» 💕🧡💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازمحبت تلخهاشیرین شود ازمحبت مسها زرین شود ازمحبت دردها صافی شود ازمحبت دردها شافی شود ازمحبت مرده زنده می‌شود ازمحبت شـاه بنده می‌شود 💗محبت را ازهم دریغ نکنیم💗 💕💛💕
🌱هرگز نمازت را ترک مکن 🍃میلیون ها نفر زیر خاک بزرگترین آرزویشان بازگشت به دنیاست ؛ 🍂تا " سجده " کنند، فقط یک سجده ✅از پاهايی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند.. قبرها، پر است از جوانانى که میخواستند در پیری توبه کنند... رسول الله صلےالله علیه وآله فرموده اند نماز صبح : نور صورت ظهر : بركت رزق عصر : طاقت بدن مغرب : فايده فرزند عشاء : آرامش مي بخشد. ✅به نیت دعوت برای "نماز" برای چند نفر بفرست 💕💚💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کیک پرتقالی🌺🌺 👩‍🍳👩‍🍳〰〰〰〰👩‍🍳👩‍🍳
🌺🌺 . مواد لازم . آرد سفید قنادی دو و یک چهارم لیوان شکر یک و یک چهارم لیوان آب پرتقال ۱ لیوان روغن مایع سه چهارم لیوان تخم مرغ ۴ عدد بکینگ پودر ۱ قاشق غذاخوری سر صاف وانیل یک هشتم قاشق چایخوری رنده پوست پرتقال یک قاشق چایخوری اسانس پرتقال دو قطره . طرز تهیه . آرد و بکینگ پودر رو باهم مخلوط و سه بار الک میکنیم . فر رو از یک ربع قبل با دمای ۱۸۰ درجه گرم میکنیم . تخم مرغ وانیل و رنده پوست پرتقال و شکر رو با هم مخلوط میکنیم و با دور تند همزن تا جای هم می زنیم که حجمش دو برابر و کرم رنگ بشه . آب پرتقال، اسانس و روغن مایع رو اضافه می‌کنیم و ۳۰ ثانیه در حد مخلوط شدن هم میزنیم . مخلوط آرد و بکینگ پودر رو با لیسک طی سه مرحله اضافه میکنیم مواد کیک رو میریزیم توی قالب و سه بار ضربه به زمین می زنیم تا حباب کیک خارج بشه و در فر ۱۸۰ درجه به مدت ۴۵ دقیقه می پزیم . برای . سه چهارم لیوان آب پرتقال ۱ قاشق غذاخوری نشاسته ذرت و دو قاشق غذاخوری شکر رو میذاریم روی حرارت ملایم و مدام هم میزنیم تا سس غلیظ بشه و اجازه میدیم که سس سرد بشه . سس خنک را روی کیک خنک میریزیم و با پودر پسته تزئین میکنیم 👩‍🍳👩‍🍳〰〰〰〰〰〰👩‍🍳👩‍🍳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴تــلنگـــر ✍۸چیز ۸ چیز دیگر را می خورد ➊ غـیبت⇦ حسن عمل را ➋ تڪــبر⇦ عـلم را ➌ تــــوبه⇦ گـناه را ➍ عــــدل⇦ ظلم را ➎ غــــــم⇦ عـمر را ➏صــدقه⇦ بـــلا را ➐خـــشم⇦ عـقل را ➑نیـڪی⇦ بـدی را 💕🧡💕
📌 دختر یتیم! با مادر پير خود زندگى مى كرد، پسر عمويش از وى خواستگارى كرد، مادر و دختر موافقت نمودند، بعد از اينكه عروس خانواده ى عمو شد، دختران و زن عمو بهش زور مي گفتند و انواع ظلم را بر او روا مى داشتند، دختر جوان هر بارى كه خانه نزد مادرش مى آمد.شكايت.مى كرد و زار زار مى گريست مادر پير او را به صبر توصيه مى كرد و همراهش زار زار مى گريست، مدت زیادی گذشت، تا اينكه مادر پير در بستر بيمارى مرگ قرار گرفت..... بعد از مدتى خانواده عمويش متوجه شدند، كه دختر غمگين مى رود و خوشحال و سرحال بر مى گردد، به گفتند؛ زن تو دوست پنهانى دارد و در خانه ى مادرش با او ملاقات مى كند...... 💕💚💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عارفی را گفتند: از که آموختی محبت را ؟! گفت: از درخت شکوفه پرسیدند: چگونه؟! گفت: هرموقع به او لگدی زدم، به جای تلافی بر سرم شکوفه ریخت 💕❤️💕