eitaa logo
پـــروانـگـــــی
2.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
1 فایل
﷽ جایگاهی برای رشد https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a 🦋 کانال پروانگی: ۱۴۰۱/۹/۵ کپی مطالب آزاد با ذکر #صلوات برای تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج و شادی روح پدر و مادرم❤
مشاهده در ایتا
دانلود
😊 خوشخويى گناه را ذوب مى‌كند، همچنان كه آفتاب يخ را. ▫️امام صادق عليه‌السلام 📗 كافی، ج۷، ص۱۰۰، ح۲ @Parvanege
🔸 مواردی که باعث ایجاد سردی رابطه بین همسران می‌شود: ✨ عیب جویی از همدیگر ✨ نارضایتی از زندگی مشترک ✨ قهرهای طولانی مدت ✨ متهم کردن یکدیگر ✨تهدید به جدایی @Parvanege
پـــروانـگـــــی
🍁🍁🍁 مغــرورِدوست‌داشتنے می‌دونستم محاله برخلاف حرف پدرش کاری بکنه. اومد و روی تنها مبل تک نفره
🍁🍁🍁 مغــرورِدوست‌داشتنے مانع شدم: گفتم خوبم، ادامه بدین..... نگاهی به هومن انداختم: _بذارین همه متوجه بشن که این اتفاق چرا افتاده، می‌خوام همه برام حکم صادر کنن نه فقط یه نفر... به این ترتیب همه دوباره سرجاشون برگشتند و من سرم رو به مبل تکیه دادم و چشمامو روی هم گذاشتم بغض بدی راه گلومو سد کرده بود اشتباهات گذشته‌م داشت جلوی همه فاش میشد. کدومشون میتونستن درک کنند که در تمام این مدت ندایی از درونم اسم آیدا رو فریاد مغیزد و می‌گفت از دست دادنش به خاطر این بود که من زیر بار نرفتم که بیخیال زندگی توی خارج بشم... اگه می‌شدم ایمان دارم آیدا هم نمی‌رفت و الان کنارم بود. توجهم به سمت حرف‌های مهرداد جلب شد: _این تمام ماجرا بود... هستی در این ماجرا هیچ تقصیری نداشت؛ بلکه به خاطر شرط طاها زیر بار این نامزدی رفت... اگه نه... هیچ علاقه و یا دلیل دیگه‌ای برای این نامزدی وجود نداشت... برای همینم به هیچ کس نگفت؛ چون این نامزدی درواقع بالاجبار بهش تحمیل شد. روبه هومن ادامه داد: هومن داداش!... از همین الان تا آخر دنیا من شرمندتم، میدونم فکر میکنی بهت خیانت شده؛ ولی به جون بچم قسم میخورم که هستی درحال حاضر به هیچ کس و هیچ چیز جز تو حتی فکرم نمی‌کنه ... ازت نمی‌خوام منو ببخشی؛ چون میدونم نمیتونی... ازت می‌خوام یه فرصت دیگه به خودت و هستی بدی... خودتم میدونی که هیچ کدومتون بدون هم نمی‌تونین ادامه بدین. هومن: اینقدرا بهم بدی کردی که حتی همین که دارم به صحبت‌هات گوش میدم، بزرگترین لطفیه که می‌تونم در حقت بکنم. از جایش بلند شد رو به جمع گفت: _این زندگی، زندگیه منه خودم باید راجبش تصمیم بگیرم... روبه پدرش: _با تمام احترامی که براتون قائلم بابا ولی باید بگم در این مسئله باید خودم و وجدانم باهم تنها باشیم، ببینم می‌تونم زندگی رو ادامه بدم که از پایه با دروغ بنا شده..... اشاره ای به من کرد و گفت: این خانوم باعث شده تمام ارزش‌ها عقاید و تفکرات من راجب زندگی غلط از آب در بیاد باعث شد از این به بعد توی ذهنم همیشه این جمله ثبت شده باشه که وقتی صادق باشی، کوچکترین لطف دیگران در حقت دروغ گفتنه.... من بهش گفتم تنها خواستم ازش اینه که باهام صادق باشه؛ ولی هیچ توجهی بهم نکرد. بنابراین الان هیچ‌کس و هیچ چیز نمتونه به ما دوتا کمک کنه... جز خواست خودمون که من هنوزم با خودم و خواستم درگیرم.... روبه نوشین جون: من ناهار میل ندارم مامان یه قرار کاریه مهم دارم، ببخشید ... ولی باید برم. نگاهی به من انداخت و پشتتشو به ما کرد قبل از این که قدم از قدم برداره، از جایم بلند شدم و گفتم: _تو عادت داری همیشه حرف‌هاتو میزنی؛ ولی به دیگران اجازه صحبت کردن نمیدی نه؟؟؟ به سمتم برگشت قبل از این که چیزی بگه گفتم: جلوی همه‌ی این جمع دارم ازت می‌پرسم... آیا توی این دو سال زندگیه مشترک با من صادق بودی؟... ... 🍁🍁🍁🍁
💚 این باور که خداوند واقعا در کنار ماست💞 و به ما کمک می‌کند، یکی از موثرترین مفاهیمی است که عدم اعتماد به نفس را درمان می‌کند. @Parvanege
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام آقا جان ❤️ صبح‌تون بخیر تنهاترین غریب، کجایی؟ ظهور کن! ای بهترین حبیب، کجایی؟ ظهور کن! @Parvanege
♡•• و چگونھ دربنـدِ خاڪ بماند آنڪھ پـَرواز را آموختھ اسٺ.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ علیه‌السلام @Parvanege
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام دوستان عزیز صبح‌تون بخیر زیباتریڹ گل‌ها همیشه مختصِ بهترین‌هاست. 🌼 زندگی‌تون مثل گل‌ها زیبا و خوش آب و رنگ ان‌شاءالله. هر‌ کجا که هستید خـدا پناهتون باشه. روزتون به نیکی❤️ @Parvanege
آدم‌ها هم مثل گل‌ها مراقبت می‌خوان حواستون به گل‌های زندگی‌تون باشه!... @Parvanege
پـــروانـگـــــی
🍁🍁🍁 مغــرورِدوست‌داشتنے مانع شدم: گفتم خوبم، ادامه بدین..... نگاهی به هومن انداختم: _بذارین هم
🍁🍁🍁 مغــرورِدوست‌داشتنے - هه... چیه؟!... داری دنبال توجیه می‌گردی؟ خودتو تبرئه کنی؟؟؟ - کسی دنبال توجیه می‌گرده که اشتباه کرده باشه، من اشتباهی مرتکب نشدم که بخوام بخاطرش دنبال توجیه بگردم. ابروهاشو بالا انداخت با تمسخر پرسید: _جدی؟... از نظر تو درغ گفتن اشتباه نیست... بگو ببینم تو چجور آدمی هستی که دروغ گفتن در نظرت هیچ و پوچه. داداش طاها: هومن احترام خودتو حفظ کن؟... مانع داداش شدم: چند لحظه صبر کنید داداش لطفا... رو بهش ادامه دادم: من پست‌ترین و گناهکارترین آدمیم که تا حالا رو دنیا وجود داشته؛ولی همین آدم پست از تویی که مدعی هستی صادق بودی .. می‌پرسه آیا کسی رو تا بحال دیدی که مرتکب خطا نشده باشه؟؟؟ آیا روی این کره‌ی خاکی، آدمی وجود داره که در تمام طول زندگیش مرتکب خطایی نشده باشه؟؟؟ همه در سکوت چشم دوخته بودیم بهش نگاهی به جمع کرد و گفت: _به این جمع نگاه کن!... همشون به خاطر تو و اشتباه تو در این موقعیت قرار گرفتند ... تو نه تنها در مقابل من بلکه در برابر تک تک اینا مسئولی، پس خطای تو خیلی بزرگتر از اون چیزیه که به ذهنت خطور کنه... جالبه به جای این که عذرخواهی کنی و بگی پشیمون بودی، مدعی هم هستی... اعتراف می‌کنم که اصلا نتونستم بشناسمت هستی... اصلا اون چیزی که نشون میدی، نیستی. ناباورانه زل زدم توی چشماش با دلخوری گفتم:من از تو عذرخواهی نکردم هومن؟؟؟ اصلا تو به من فرصت حرف زدن دادی؟؟؟ بی توجه به سوالم پشتشو کرد بهم و به سمت در رفت: با توأم ... من ازت یه سوال پرسیدم؛ ولی جوابی نشنیدم. - کار مهمی دارم... حوصله‌ی این که اینجا بایستم و به حرف‌های تکراری تو گوش بدم رو ندارم. به سمت در خروجی به راه افتاد، پوزخندی زدم و گفتم:کارت این‌قدر مهمه که زندگیت در برابرش، بی اهمیته.. نگاهی به همه کردم لبخندی زده و گفتم: حق داره یعنی به نظر من که حق داره؛ مطمئنا حفظ جون چند میلیون نفر خیلی مهمتر از زندگی خودشه. با اتمام جمله‌ام دستشو که روی دستگیره‌ی در گذاشته بود رو عقب کشید... همه سکوت کرده بودند برگشت با چند قدم بلند از در فاصله گرفت به سمتم اومد: منظورت از گفتن این حر‌‌ف‌ها چیه؟؟؟ زل زدم تو چشماش با صدای بلندی خطاب به نوشین جون گفتم: _مامان!... من تمام دیروز و دو روز قبلش رو هرجایی که به ذهنم رسید دنبال هومن گشتم ؛ ولی پیداش نکردم... میشه ازتون بپرسم شما در طی نصف روز چطوری تونستین پیداش کنین...؟؟؟ داداش طاها و مهرداد مگه شما دونفر و هومن کارتون شبیه هم نیست! پس چرا هومن این‌قدر زیاد میره به سفر کاری... شما در سال حتی یک سوم اونم به سفرکاری نمیرید؟! به سمتشون برگشتم، ابرویی بالا انداخته و گفتم: _هوم... واقعا چرا؟؟... ... 🍁🍁🍁🍁
هدایت شده از پـــروانـگـــــی
🌻فواید آرام حرف زدن با فرزند👦🏻👧🏻 🍬زمانی که با فرزندتان آرام حـرف می‌زنید، مغز او آرام می‌گیـرد و در کمال آرامش به حرف‌های شما گوش می‌کند. 🔻از طرفی، زمانی که داد می‌زنید، مغز کودک وارد مرحله جنگ و گریـز می‌شود. 🔸ممکن است در ابتدا به خاطر ترس خواسته‌ی شما را برآورده کند؛ اما به مرور دیگر صدای شمـا را نخــــواهد شنید. 🍬 بنابراین با فرزندتان آرام، واضح و کوتاه صحبت کنید و به مرور معــــجزه آن را ببیند💜 @Parvanege
برای مجروحان آرزوی شفای عاجل و سلامتی کامل را داریم.🤲 @Parvanege