eitaa logo
پـــروانـگـــــی
2.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
1 فایل
﷽ جایگاهی برای رشد https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a 🦋 کانال پروانگی: ۱۴۰۱/۹/۵ کپی مطالب آزاد با ذکر #صلوات برای تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج و شادی روح پدر و مادرم❤
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دل نوشت
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنگه کوهسر زیبا در نشتارود زیبا❤️ https://eitaa.com/cafePrvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 ﷽ مبینا پشت پنجره‌ی اتاق منتظر آمدن رحمان است. با حرف‌هایی که ساعتی قبل از آسیه شنیده، حسابی بهم ریخته است، اما انتظار او در پشت پنجره‌ای که رو به حیاط است، ناخودآگاه دست‌خوش خاطرات تلخ و شیرینی می‌شود که در آن اتفاق افتاده‌است. قایق طوفان‌زده‌ی خاطراتش، گاه در حوض متعفن وسط حیاط غرق می‌شود و گاهی در باغچه‌‌ی خشکیده به گل می‌نشیند. پرده‌ی صورتی رنگ اتاقش را می‌کشد، روی تخت می‌نشیند، صدای آسیه در مغزش پژواک می‌شود: «عین مادر گور به گورشده‌تی...کاش لال می‌شدم و نمی‌گفتم نگهت می‌دارم!» در سرش ده‌ها سوال دارد، سوال‌هایی که جوابشان پیش رحمان است... گیسو وارد سالن غذا‌خوری می‌شود، بو می‌کشد: «به‌به، چه بویی، چه کردی حمیرا جون» حمیرا دور دهانش را از روغنِ سبز رنگ پاک می‌کند. لقمه‌ی داخل دهانش را به گوشه‌ی لپش می‌فرستد: «یک قلیه‌ماهی بهت بدم که مانند نداره.» شروع به جویدن می‌کند. مبینا لبخندی به طرز غذا خوردن حمیرا می‌زند: «چیزیشم مونده حمیرا جون؟» حمیرا اخم طنزی می‌کند لقمه‌اش را فرو می‌دهد: «مبیناجون هر کی ندونه فکر می‌کنه سهم شماها رو هم من می‌خورم! من فقط قدِ سهم خودم می‌خورم، نوش جونمم باشه، والا...» به حالت قهر کودکانه‌ای رویش را برمی‌گرداند. گیسو خنده‌ای می‌کند به طرف اجاق می‌رود و در قابلمه‌ی قرمز رنگ را برمی‌دارد: «تا شما کل‌ کل می‌کنید من یه ناخنک بزنم.» هنوز حرفش تمام نشده که حمیرا می‌گوید: «ناخنک ماخنک نداریم، حتی شما دوست عزیز» زنگ خانه به صدا درمی‌آید. مبینا از روی تخت به پشت پنجره خیز برمی‌دارد. آسیه به طرف در می‌رود، با سرعتی که دارد، ثوب سیاه توریش در هوا به چپ و راست تکان می‌خورد، مکث می‌کند، رو به حامد اشاره می‌دهد که از جلوی دید کنار برود: «کیه؟ کی؟» در را باز می‌کند. شیوا همکلاسی مبینا در چهار چوب در ظاهر می‌شود... 🍁 🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🖊به قلم ف.م.رشادی(افسون) منبع: آوینا AaVINAa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ از قعر زمین به اوج آسمان نگاه تو، سلام... @Parvanege
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ ســلام دوستان عزیز پروانگی🦋 صبح یعنی یک سبد لبخند یک بغل شادی یک دنیا عشق و خندیدن از اعماق وجود به شکرانه داشتن نفسی دوباره... @Parvanege