پس از باران | روایت گیلان
📸 برجعلی زاده | رشت #نیمه_شعبان_شکوفهها
🔸جشنی برای شکوفهها🔸
_بیدار شو مامان.
_چی شده؟
_چقدر توی خواب حرف میزنی؟
مدام میگی، نخورید بهم. سُر نخوری دخترم.
..............
سبدها به صورت جداگانه، پر شده از جامدادی و منچ و بادکنکهای رنگی و دفترچه یادداشت چوبی و پیکسل هایی منقش به اسم مبارک آقای حاضر.
چند ساعتی طول کشید که بین آن همه طرح های زیبا تعدادی را انتخاب کنیم.
من و رفیقم با کلی وسواس و بالا پایین کردن، بالاخره دخترونه، پسرونه جدا کردیم. با یک بسته شکلات آبنباتی که لای زرورقهای رنگارنگ پیچیده شده بودن و سوسو زدن جلدشون به دل القا میکرد که برای جشنهای خاصی ساخته شدند.
همه با خانواده آمده بودند. سالن پر بود از هیاهو و شادی بچههای قد و نیم قد.
از آنجایی که محلهی ما خانوادههای جوان و اکثراً سه یا چهار فرزندی هستند، لذا پرجمعیت ترین محله شهرک مهر به حساب میایم.
به همین دلیل سروصداها و شیطنتها درجشن برای همه عادی و هیچکسی کاری به بچهها نداشت.
بااینکه پیش نماز مسجد، موقع سخنرانی چندین بار با ترکیدن بادکنک و جیغ و خنده بچه ها، سررشته صحبت از ذهنشان پرید ولی چون خودشان مشاور و کارشناس درزمینه تربیت کودک و نوجوان هستند، معتقد بودند، به همین شکل جشن ادامه پیدا کند تا بچه ها از این جشن لذت ببرند.
در جشن امسال هم، هیچ مهمانی از بیرون دعوت نشده بود چون مسجد تقریباً در همه ی زمینهها خودکفاست.
از مجری برنامه گرفته تا قاری قرآن و مداح جوانی که در همین مسجد قد کشیدن و دوران نوجوانی و جوانی را سپری میکنند.
حتی استندآپ کمدی. که موقع اجرای برنامهاش، جزو کسانی بود که بچهها سرجایشان نشستند و هرچقدر که برای بزرگترها بینمک بود و لب و لوچه آویزان میکردن که: مثلاً چی؟ اما باعث خنده بچه ها شد.
لذتبخشترین قسمت برای بچهها مسابقاتی بود که برایشان تدارک دیده بودند و همه برای رقابت و جایزه گرفتن، باهم روی سن میرفتند.
مجری جوان برنامه که روزی خودش جز همین بچهها بود، حالا این همه پسر و دختر وروجک، دورش را گرفته بودند و بایستی با هر ترفندی صحنه را جمع میکرد.
جالب اینجا بود که وقتی نوبت پسرها میشد دخترها دور سن مینشستند تا نوبتشان برسد و دقیقاً برعکسش را پسرها هم انجام میدادند.
سالن با حضور گروه سرود منادیان بصیرت آرام گرفت. گروهی متشکل از نوجوانان همین مسجد که بین المللی شدند و نام آور.
از آنجایی که بچهها عاشق سرودند، موقع اجرا، همه به گوش بودند و با دست زدن، گروه را همراهی میکردند.
خلاصه جشن نیمه شعبان امسال هم یک شب خاطره انگیز برای بچه ها و انرژی بخش برای بزرگترها شد.
البته کنترل این همه بچه نیاز به مدیریت چند بزرگسال داشت و انگار هنوز واکنشی که مدام در جشن بخاطر ترس از آسیب دیدن بچهها توی سالن داشتم، توی دلم مانده بود.
#نیمه_شعبان_شکوفهها
✍برجعلی زاده | رشت
۲۶بهمن۱۴٠۳
🌱 اینجا پس از باران، جوانهها سخن میگویند🌱
📥 ارسال روایت ها: (از طریق پیامرسان)
@pas_az_baaraan
پس از باران | روایتهای گیلان در ایتا، بله و ویراستی