eitaa logo
خاطرات امر به معروف
61 دنبال‌کننده
10 عکس
4 ویدیو
0 فایل
ماجراهایی که می نویسیم و گفتگوهای ضمن آن ها، مضمون خاطراتی اند که با کمی تغییر و گاهی تلفیق چند خاطره نگاشته شده اند.
مشاهده در ایتا
دانلود
زمین بایر وسط روستا محلی برای قماربازی شده بود. جوان های روستا هرچند روز یکبار دور هم جمع می شدند و قمار می کردند. سید اسماعیل چند دفعه ای به آن ها تذکر داد؛ اما فایده نکرد. آخر به کمیته اعلام کرد و آن ها بساطشان را جمع کردند. از آن روز به بعد به او سنگ می زدند و از دور ناسزا می گفتند... اما برایش مهم نبود! می گفت: " این جا برای من با جبهه فرقی نداره، حتی اگه من رو بزنند و بکشند، من وظیفه ام را انجام می دهم." ۲ کانال خاطرات امر به معروف و نهی از منکر @khameroon