🔴شبهه:
پیامبر اکرم (ص) تجربیات خاصی چون #معراج داشته اند، پس چرا از مردمانی که از تجربه معراج عاجزند، خواسته شده تا #باور کنند - خدا برای حضرت ابراهیم (ع) #مرده زنده میکند، ولی از او میخواهد که مردمان را با شکستن بتهایشان به #توحید #هدایت کند؟!
🔵پاسخ :
✳️همیشه ابتدا یک حکم غلط صادر میگردد و سپس به اسلام نسبت داده میشود و سپس مورد نقد قرار میگیرد.
1⃣هرگز از مردمان خواسته نشده که ابتدا به ساکن، معراج را قبول کنند، بلکه خواسته شده که ابتدا توحید و معاد را به عقل بشناسند، به قلب ایمان آورند و در عمل هدف بگیرند. بالبتع این شناخت عقلی و باور قلبی، ضرورت نبوت و وحی پذیرفته میشود و بالتبع آن، ضمن معارف و احکام، اخبار گذشتگان، آیندگان، انبیا و احوالاتشان، غیب و قیامت نیز بالتبع پذیرفته میشود.
2⃣مگر بیش از ۸ میلیارد انسان به فضا رفتهاند که اخبار فضانوردان را میپذیرند، یا مگر تمامی آنها پزشک هستند که دستآوردهای پزشکی را میپذیرند، مگر در گذشته زیستهاند که اخبار مورخان را میپذیرند و ... ؟! اما نوبت به اسلام که میرسد، تجربهی شخصی را بهانه برای عدم درک و قبول قرار میدهند!
3⃣پس، خوب دقت کنیم که الان مشکل چیست؟! آیا کسی که خداوند سبحان را شناخته و قبول دارد، انبیایی چون حضرت ابراهیم و خاتم الانبیاء را نیز شناخته و قبول دارد، حال به هدایت خداوند علیم، حکیم، رب و سبحان در مورد مأموریت هدایت توسط رسولانش ایراد میگیرد؟! اگر ایراد میگیرد، مشکلش در همان گام نخست [خداشناسی] و سپس خداپرستی میباشد، نه سایر مسائل.
♦️فضایل :
بیشتر توصیفاتی که خداوند متعال در مورد انبیایش فرموده [علیم، معلم، حکیم، مؤمن، متقی، صالح، تواب، شاکر، طاهر، ]، در مورد سایر بندگان مؤمنش نیز بیان نموده است، چنان که حتی در مورد صلوات بر ایشان فرمود: صلوات خداوند و فرشتگان بر پیامبر اکرم (ص) است، پس شما نیز بر ایشان صلوات بفرستید تا "صلّ و وصل" شما از طریق رحمة للعالمین، به ارحم الراحمین برقرار گردد، و در مورد سایر بندگان مؤمنش نیز عین همین صلوات را بیان فرمود. (الأحزاب، ۴۳) و چنان که ایشان را "رحمة للعالمین" قرار داد و به تمامی مؤمنان و بندگانش متذکر شد که سعی کنید تجلی اسم "رحمت" خدا باشید تا مشمول رحمتش گردید، پس بر دیگران و به ویژه بر والدین، بال رحمت بگشایید «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ / الإسراء، ۲۴». وحی را به ایشان نازل نمود تا به ما ابلاغ نمایند و معجزات را نیز به دست آنها محقق نمود تا به ما نشان دهند.
♦️اخلاص در بندگی :
از تفاوت اصلی بسیاری از دیگران با آنها این است که آنها در کار خدا فضولی نمیکردند، بلکه با اخلاص تمام، تابع و تسلیم بودند. نمیگفتند: چرا برای آن پیامبر جبرئیل علیه السلام را فرستادی و برای من سایر فرشتگان وحی را – یا چرا به آن یکی وحی را با فرشته فرستادی و به من در خواب وحی فرستادی – چرا به او کتاب دادی و به من ندادی و ... اما برخی از بندگان، که عموماً بسیار متکبرانه و جاهلانه از بندگی سر باز میزنند، بسیار متکبرانه معترض نیز میشوند که چرا وحی به پیامبر را از طریق فرستادی و وحی به من را از طریق پیامبر؟! چرا لوح را موسی (ع) ، فرشته بیاورد، اما برای من موسی (ع) بیاورد؟! چرا قرآن را برای پیامبر اعظم (ص) جبرئیل بیاورد، اما برای من پیامبر بیاورد؟! چرا امامان را امام قراردادی ما را امت و ...؟!
♦️نبوت و امامت :
حال اگر به او بگویند: تو به سلسله مراتبش چه کار داری، همان قرآنی که به ایشان نازل شد، توسط ایشان به تو ابلاغ گردید و اگر به ایشان فرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»، به تو نیز فرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و تو نیز این وحی را به دیگران ابلاغ میکنی و میگویی، خداوند فرمان داده که «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ». میگوید: نه این قبول نیست، بلکه باید همین طور که من در گوشهای نشستهام، ناگهان جبرئیل برای من نازل شود و وحی بیاورد! اگر بگویند: تو نیز "امامی" و بسیارند کسانی که از تو تبعیت میکنند، یا میتوانند تبعیت کنند و یا اگر در صراط مستقیم باشی، باید که از تو تبعیت کنند؛ میگوید: نه چرا من علی بن ابیطالب، یا حسن بن علی و حسین بن علی علیهم السلام نشدم؟!
♦️معراج :