خب شما که مطالب و مباحثو میبینید و میخونید؛چرا برای دلخوشی ما هم که شده،نظر نمیدین بهمون؟!؟😢
پاسخگویی سِـدْرَةُالْمُنْتَهـے
#مسئله_اعتقادی
دوست عزیزم سلام
ببینید برای ما دونستن تاریخ خیلی مهمه.چون استفاده از اتفاقات تاریخ به ما کمک میکنه که تاریخ برامون تکرار نشه.پس ما به دونستن تاریخ نیازمندیم...
حالا تاریخ رو ما باید از کجا بدونیم؟!
تنها راهش خوندن کتب تاریخیه.چون تاریخ گذشته اسمش روشه.گذشته و ما تا وقتی که نتونیم توی زمان سفر کنیم و به گذشته برگردیم و همه چیزو خودمون ببینیم؛باید از کتب تاریخی که افرادی که اون زمان زندگی کردن؛نوشتن استفاده کنیم...
حالا شاید این سوال پیش بیاد که خب شاید تاریخنویسها اشتباه نوشته باشن یا افرادی اصل کتب تاریخی رو تحریف کرده باشن.خب این احتمالات قطعا وجود داره اما
تعداد کتب تاریخی که یک مطلب واحد رو نوشتن روی اعتبار اون قضیه خیلی اثرگذاره.یعنی اگه یه واقعه تاریخی توی کتب تاریخی زیادی نوشته شده باشه،یعنی ما با اطمینان بیشتری میتونیم صحت اون اتفاق رو تاییدکنیم و بپذیریم.چون تحریف واقعیتی که کتب زیادی اونو نوشتن بسیار بسیار سخته و به احتمال زیاد غیر ممکن...
تعداد کتب تاریخی شیعه و سنی و غیرمسلمان حتی که واقعه عاشورا و کربلا رو نوشتن،بسیار زیاده.اینکه از ادیان مختلف و مذاهب متعدد،این واقعه در کتب تاریخیشون نوشته شده،یعنی اعتبار این واقعه بسیار بالاست.
حالا ممکنه این سوال پیش بیاد که اصلا اصل واقعه درسته اما چجوری جزئیاتش هم توی مقاتل ذکر شده؟ مگه میشه تاریخ اینقدر دقیق باشه؟
خب پاسخ اینه که:
ببینید،در واقعه عاشورا تعداد افرادی که حضور داشتن و شاهد ماجرا بودن، کم نبوده.
(خانواده و کاروان امام حسین(ع) که حدود صد و خوردهای نفر بودن + سپاه سیهزار نفری دشمن + اهالی روستاهای اطراف منطقه کربلا که در جنگ بیطرف بودن اما شاهد ماجرا بودن دورادور.)
مجموع این افرادی که گفتم،بسیار زیاده که اگر هر کدومشون یه کدوم از جزئیات رو دیده باشن، کافیه برای اینکه تاریخ اینقدر دقیق باشه.
روضه هایی که ما میشنویم؛از روی کتابهایی هستن که بهشون "مَقْتَل" گفته میشه که احتمالا اسمشو شنیدید.
مقاتل همهشون منبع تاریخی دارن.
مقاتل اتفاقات درون سپاه دشمن، خیمهگاه امام حسین و کاروانش و اتفاقات حین جنگ رو از منابع تاریخی مختلف جمعآوری کردن و نوشتن. اتفاقات درون سپاه دشمن رو همون سربازان دشمن توی تاریخ نوشتن. اتفاقات درون خیمهگاه امام حسین رو هم بازماندگان حضرت نوشتن و یا افرادی که خطبههای حضرت زینبو شنیدن؛نوشتن و اتفاقات درون جنگ رو هم افرادی که شاهد جنگ بودن مثل اعضای دو طرف جنگ نوشتن یا کسی که از جنگ زنده بیرون اومده،نوشته.مثال میزنم:مثلا وقتی که حضرت علیاکبر به میدان میرن خب شهید میشن و یه عده از سپاهیان دشمن،که با ایشون جنگیدن؛ زنده میمونن و اونا هستن که اتفاقاتی که خلال جنگ حضرت علیاکبر افتاده رو مینویسن.
و در نهایت همه اینها به ما میرسه و مجموعهای از این تواریخ،میشه کتب مقتل که روضهها و عزاداریها طبق اونها خونده میشه و برگزار میشه.
و حالا جدای از همه این استدلالات منطقی و عقلانی؛ میخوام به نکته مهمی اشاره کنم:
ببینید الان که بیشاز ۱۴۰۰ سال از اون واقعه تاریخی گذشته،روز به روز داره به تعداد عاشقان امام حسین اضافه میشه و هرساله سیل جمعیت عاشقی که روز اربعین در کربلای حسین حاضر میشن و عزاداری میکنن رو از سراسر جهان،میبینیم.
بنظرتون منطقیه که یه اتفاق کذب محض باشه و بعد ۱۴۰۰ سال روز به روز کسانی که این عشق توی قلبشونه بیشتر بشن؟!؟!
بنظرتون این عشق ناب از کجا میاد؟ مگه میشه یه اتفاق کذب محض باشه ولی بعد ۱۴۰۰ سال غمش روی قلب میلیونها نفر نشسته باشه؟
افرادی بودن در طول تاریخ که به وضع فجیعی خیلی مظلومانه کشته شدن،اما غم هیچکدومشون بعد این همه سال روی قلب میلیونها نفر از سراسر دنیا نبوده.بنظرتون اینکه این غم و عشق بعد ۱۴۰۰ سال هنوز زندهاست،چیزی جز معجزهاست؟!
ببینید الان اگه وضعیت کشته شدن کسی که خیلی مظلومانه و بیرحمانه کشته شده رو برای یه جمعی تعریف کنی؛قطعا اشک همه درمیاد.اما شما این قصه رو دوباره تکرار کن،سه بار تکرار کن،ده بار تکرار کن دیگه بار یازدهم اون غم تکراری میشه و اصطلاحا اون غم میمیره یعنی بار یازدهم دیگه اشک کسی درنمیاد.
اما غم امام حسین ۱۴۰۰ ساله که داره توی گوش ما خونده میشه اما هنوز زندهاست.یعنی هنوز اسم مقدس حسین میاد غم روی قلبا میشینه و اشک توی چشما جمع میشه.
غمش تکراری نمیشه که ما هر شب جمعه هیئت میریم و هر هفته مصائب کربلا رو میشنویم و هرهفته هم عزاداری میکنیم یعنی تکراری نیست.
اینکه یه غم هیچ وقت نَمیره،عادی نیست،معجزه است.و اگه اتفاق کربلا کذب بود؛این معجزه رخ نمیداد.اگه داستان بود فقط،باید تکراری میشد ولی نمیشه...
از طرفی،همه غمها تلخه اما غم کربلا شیرینه،کسی که میره هئیت، دوساعت پای روضه میشینه و گریه میکنه،بعد که میاد بیرون دیگه ناراحت نیست.افسرده نیست. حالش خوبه،میگه میخنده،زندگیشو میکنه.
این یعنی این غم شیرینه.شیرین بودن غم،خودش معجزهاس.
امکان نداره یه داستان دروغی رو ادما سر هم کرده باشن و این معجزات توش باشه چون ادما قادر به معجزه نیستن.معجزه کار خداست و معجزه خدا راسته،حقه،حقیقته...