128 📌
❓آیا این شعر از مولاناست و مفهوم آن صحیح است؟
آیا می دانید حضرت مولانا بزرگترین دانشمند و صاحب خرد و بزرگترین شاعر و فیلسوفی بوده است که تا کنون جهان به خود دیده و ببینید در ۸۰۰ سال پیش چه نگاه زیبایی به مقوله ی دین داشته است:
اﺯ ﭘﺪﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺭﻭﺯﻯ یک ﭘﺴﺮ
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﯾﻨﻬﺎ ﻛﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﻯ ﭘﺪﺭ ؟
ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﯾﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻫﯿﭻ ﻛﺎﺭ
ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺩﯾن ها ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ
ﭼﻮﻧﻜﻪ آوردیم ﻫﺮ ﺩﯾﻦ ﺟﺪﯾﺪ
اﺧﺘﻼﻑ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﯾﺪ ...
ﻛﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻰ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺪ
ﺟﻨﮕﻬﺎﻯ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﺷﺪ ...
ﺧﻮﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﯿﻦ
ﺑارﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺩﯾﻦ ،،،
ﻧﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﻧﻪ ﺗﺮﺳﺎ ﻧﻪ ﺟﻬﻮﺩ
"ﺳﺮ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻋﻘﻞ ﻣﻰ ﺁﺭﻡ ﻓﺮﻭﺩ
ﻋﻘﻞ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﻛﻪ عیش دیگران
ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺰﯾﺴﺘﻰ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ !
ﺩﯾﻦ ﻭﻟﻰ ﮔﻮﯾﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﻥ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ
ﮔﺮ ﺑﺮﯾﺰﻯ ﺍﺟﺮ ﺩﺍﺭﻯ ﺑﯿﻜﺮﺍﻥ !!!
ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﯾﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﺁﺧﺮ ﺁﺩﻣﻨﺪ
ﺩﯾﻦ ﭼﺮﺍ ﮔﻮﯾﺪ ﻛﻪ ﻣﻬﺪﻭﺭ ﺍﻟﺪﻡ ﺍﻧﺪ؟
ﻣﻦ ﺑﺪﯾﻦ ﻋﻠﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺩﯾﻦ ﻭ ﻛﯿﺶ
ﺗﺎ ﻧﺮﯾﺰﻡ ﺧﻮﻥ ﻫﻤﻨﻮﻋﺎﻥ ﺧﻮﯾﺶ ،،،
ﺗﻮ ﻫﻢ ﺍﻯ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ "ﺧﺮﺩ"
ﭘﯿﺮﻭﻯ ﻛﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﯿﻨﻮﯾﺖ ﺑﺮﺩ ...
ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﯿﻦ
ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻛﻦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺍین
✅پاسخ:
سلام
شعر فوق از مولانا نیست و معلوم نیست از کدام شخص ضد دین می باشد. حضرت مولانا شانشان اجل از این است که چنین شعر ضعیف و مغرضانه ای بسرایند.
اما در عین حال شعر فوق از شاعری نامعلوم است و از شاعری نامعلوم دیگر پاسخشون رو میگذارم:
می سرایم در جواب آن پدر
بشنو از من این سخن تو ای پسر
اختلاف تنها ز دین نیست هوشیار
هر مرام و مسلک آرد بیشمار
چونکه هر اندیشه ی آید پدید
می پذیرند برخی آن راه جدید
لاجرم پیدا شود آن فتنه ها
این شود سبب وجود کینه ها
گر بخواهی دین بگذاری کنار
بس بدان علت که می آرد جدال
لازم آید ترک کنی بی دینی را
چون رسانیدند به غایت جنگ را
خون ملت ها بریختند در زمین
هیتلر و موسولینی و استالین
مردمان کشتند و بردند ما بقی
یاد بادا جنگ های مذهبی
لازم است گویم تورا از بهر این
هست کافر بر دو نوع در درس دین
کافر حربی کند با دین جنگ
چونکه می جنگد کنم با وی جنگ
غیر حربی را ندارم هیچ کار
چونکه وی با من ندارد کارزار
دین نگوید که بکش هر کافری
یا نگوید که تو مهدور الدمی
ار بخوانی آیه ۸ ممتحن
از کلام فوق گردی مطمئن
من مسلمانم نه ترسا نه یهود
سر به حکم عقل و دین آرم فرود
آخرین جمله خطاب به آن پدر
جهل خود غالب مکن بر آن پسر
مرکز پاسخگویی موعظه | @pasokhha
@mawezah_ir
@havayeadam
@Yaaliheydar
129 📌
#نجاست و #پاکی
❓سوال:
سلام..خسته نباشید..لطفا اگه میشه به سؤالم جواب بدین،خیلی مهمه..
کسی ك قبلا اصلا نجاست و طهارت رو رعایت نمیکرده و مثلا اگه دستش خونی یا ادراری بوده اصلا تطهیر نمیکرده و به همه جا و همه ی وسایل دست گذاشته و دستش هم عرق کرده باشه"برای مثال وسایل نقلیه ی دانشگاه،مثل واحد دانشگاه"مثلا دست نجس رو به میله های اتوبوس زده و یقین داره ك نجس شده و بقیه دستشون رو به همون میله ی نجس اتوبوس زدن و در این صورت تمامی وسایل اتوبوس از جمله صندلی ها و بقیهی میله های اتوبوس نجس شده...
اون شخص الآن که میخواد نماز بخونه و به نجاست و طهارت اهمیت میده حکمش چیه؟!
اگه دستش رو به میله ی اتوبوس بزنه،دستش نجسه؟!
اگه قرار باشه نجس باشه ك اون شخص تا آخر عمر باید نمازش رو ترك کنه،چون تمامی وسایل در دسترس او نجس هستن...
حکمی وجود نداره ك کسی ك قبلا به نجاست و طهارت اهمیت نمیداده الآن همه جا براش پاك باشه؟!
توروخدا یه حکمی بدین ك همه جا پاك باشه...
آخه مثلا نمیشه ك میله ی اتوبوس رو شست!
و صد در صد هزاران نفر دیگه دستشون رو به همون میله ی اتوبوس زدن و دستشون عرق کرده و به همه جا"بقیهی میله های اتوبوس"سرایت کرده...
تورو خدا بگین پاکه...
حتی اکه واقعا هنوز هم میله ی اتوبوس نجس باشه و اون شخص به میله دست بزنه،براش حکم پاکی رو داره؟!
✅پاسخ:
سلام علیکم
برای کسانی که یقین به نجاست ندارند، حکمی نیست.
و گفتنش هم نیازی نیست. مگر اینکه مسجد و یا چیزی برای خوردن باشد که باید گفته بشه.
به هر حال اون شخص هم دستش رو شست و شو میدهد از باب شستن و کثیفی و پاک میشه.
در موارد دیگری که بیان کردید چون به یقین نمیشه حکم کرد که حتما نجس بوده و یا حتما دست ها عرق داشته یا خیس بوده و سرایت کرده، حکم به پاکی میشه.
لذا نمیشه گفت همه چیز نجس شده و به همه جا سرایت کرده.
اما:
جهت اطمینان میشه با آب قلیل (مثلا یک لیوان آب) همون جایی که ایشون میداند دست گذاشته رو بشوید. البته سه بار آب بریزد روی همون قسمتی که دست گرفته بوده. کافیست و پاک می شود.
برای این کار هم می توان همان اتوبوس واحد را وقتی هنوز مسافران سوار نشدن یا اخرین مسافران پیاده میشن چند لحظه این کار رو کرد. و زیر آب لیوان هم ظرفی گرفت که روی کف اتوبوس نریزه.
مرکز پاسخگویی موعظه | @pasokhha
@mawezah_ir
@havayeadam
@Yaaliheydar
موعظه | پاسخگویی به سوالات دینی
مرکز پاسخگویی موعظه | @pasokhha 129 📌 ❓پاسخ شما به این شبهه چیست؟ اسکیمو: اگر من چیزی درباره #خدا
129 📌
❓پاسخ شما به این شبهه چیست؟
اسکیمو: اگر من چیزی درباره #خدا و گناه ندانم آیا باز هم به جهنم می روم؟
کشیش: نه، اگر ندانی نمی روی...
اسکیمو: پس چرا می خواهی اینها را به من بگویی؟
✅پاسخ:
در این سوال و جواب یک مغالطه است که اگر روشن بشود شبهه نیز برطرف می شود.
اما قبل از روشن کردن مغالطه و پاسخ نقضی ، یک پاسخ حلی هم می دهم:
پاسخ حلی:
خداوند به انسان یک حجت درونی داده و آن عقل است. یَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول». ( کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 1، ص 16، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. «)
اینطور نیست که اگر کسی از دین و خدا و معاد و .. چیزی ندارند پس لزوما بهشتی است. چون خداوند انسان ها را بر مبنای میزان عقل و درکی که دارند می سنجد.
در هر جای عالم زندگی کنیم و بدی و خوبی را با عقل خود یافتیم ، و به آن عمل نکردیم باید منتظر مجازاتش باشیم.
حال اگر در کنار عقل ما به منبع وحی و دین هم دست پیدا کردیم نقصان و محدودیت های عقل رو با دین جبران می کنیم.
پاسخ نقضی: تبیین مغالطه
مغالطه صورت گرفته این است که وقتی کسی اجمالا می داند خدا و پیامبر و بهشت و جهنمی هست، همان حجت درونی انسان یعنی عقل حکم می کند که در جهل نماند و از آن تحقیق و تفحص کند.
اینکه ما علم اجمالی خود را با میزان محتملات بالا در سعادت و شقاوت، ندیده بگیریم و خود را به نادانی بزنیم این خلاف عقل است. و اگر کسی با وجود چنین علم اجمالی دنبال کشف حقیقت (به اندازه توان خود) نباشد جاهل مقصر است نه قاصر!
این سوال و جواب وقتی تبدیل به این مغالطه بشود که ما خودمان را اگر به جهل و نادانی بزنیم و به وجود چیزی که اجمالا از آن خبر داریم هیچ عکس العملی نشان ندهیم ، و در نتیجه به جهنم هم نرویم! وسیله ای می شود برای توجیه خیلی از اشتباهات و ندانم کاری های عمدی و غیر عمدی انسان هایی که دنبال بهانه ای برای حرکت خلاف عقل و دین خود هستند.
لذا در این سوال اگر به شخصی ندای دین رسیده است، به هر اندازه که توان کشف حقیقت و دین دانی دارد مسئول است. اما اگر کسی هیچ ندایی از اسلام و دین به او نرسیده است، خداوند با حجت درونی با او معامله می کند که همان عقل است. و اصلا بحث بهشت رفتن و نرفتن با دانستن یا ندانستن مطرح نیست!
و السلام علی من اتبع الهدی
حجت الاسلام مهدوی
مرکز پاسخگویی موعظه | @pasokhha
@mawezah_ir
@havayeadam
@Yaaliheydar
هدایت شده از پست اخر رو ببینید
اﺯ داغ امام عسکرے دلها شڪستہ
در ماتم باباےِخود مهدے نشستہ
گَرد مصیبٺ چهرهےعالم گرفتہ
زهرا ز داغ لالہ اش ماتم گرفتہ
▪️شهادت امام حسن عسکری(ع) محضر امام عصر(عج) و عالم بشریت تسلیت باد.
@mawezah_ir
@yaaliheydar
@havayeadam
@pasokhha
هدایت شده از 💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
ز آسمان دل من خورشید و مه برآمد
شب میلاد احمد با پور حیدر آمد
همه شادی نمایید که میلاد نبی شد
جلوهی نور صادق ز بعدش منجلی شد...
🌴🌾🌷🌴🌾🌷
💐هفتهی وحدت و خجسته میلاد با سعادت پیامبر اعظم حضرت محمد(صلواتاللهعلیه) و حضرت امام صادق(علیهالسلام) مبارکباد💐
@havayeadam
@mawezah_ir
@pasokhha
@yaaliheydar
130 📌
❓چرا خداوند در قران گاهی می گوید او منم او و گاهی خودش را ما معرفی میکند.
✅پاسخ (بخش اول):
سلام وقت بخیر
در جواب پرسش شما ذکر دو مقدمه لازم است:
مقدمه اول:
علمای علم عقاید (کلام اسلامی) دلایل متعدد عقلی بر یگانه بودن خدا آوردهاند و یگانه بودن خدا بدین معنا است که تنها او است که مستقلا و بدون نیاز به هیچ کس و هیچ چیز، خلق میکند و روزی میدهد و هدایت میکند و میمیراند و.... که در علم کلام از اینها به توحید در خالقیت و توحید در رازقیت و توحید در هدایت و.... تعبیر شده است.
مقدمه دوم:
سخن فوق به این معنا نیست که کسی و چیزی در خالقیت و رازقیت و هدایت و مانند آن هیچ نحوه سببیتی ندارد، بلکه حکمت خداوند این گونه اقتضا نموده که خلق کردن و رزق دادن و هدایت نمودن، بلکه غالب افعال خود را از راه اسباب و مجاری خود اجرا میکند.[1]
به عنوان مثال هر چند خداوند می تواند که به طور مستقیم و بدون هیچ واسطهای، بیماران را شفا دهد یا گرسنه ها را سیر کند یا گمراهان را هدایت کند، ولی بر اساس حکمت خود این گونه پسندیده که برای هر کاری مجرا و اسباب خاص قرار داده است و هر کاری را از راه همان مجرا انجام می دهد. پس گرسنهها را با نانی که خود آفریده است سیر میکند. مریضها را با داروئی که خود آفریده و به وسیله طبیبی که خود آفریده و تربیت کرده است شفا میدهد. البته نان و طبیب و دارو و همه اسباب، به اذن او اثر میکنند و نتیجه خاص خود را دارند و وقتی دارو و طبیب و نان و آب و همه، وجود خود را دائماً از او میگیرند و به خواست او چنین آثاری را دارا هستند، پس این گونه تاثیرات هیچ منافاتی با توحید و یگانگی خدا در ابعاد و زوایای مختلف خود ندارد و آنها شریک خداوند نیستند، بلکه مخلوقاتی هستند که در همه چیزشان از جمله آثاری که دارند محتاج به او هستند.
حال با توجه به مطالبی که گذشت به اصل پاسخ میپردازیم:
هر چند خداوند یگانه است و می بایست هر گاه از افعال خود خبر می دهد، از کلمه و ضمیر مفرد استفاده کند،[2] لذا بارها در قرآن به این نحو از خود تعبیر آورده است[3]، اما در زبان عربی و گاهی غیر عربی، متکلم و گوینده به دلایل متعدد، برخی مواقع به جای این که بگوید: "من»"این کار را انجام دادم. میگوید: "ما" این کار را انجام دادیم.
در زیر به برخی از این دلایل اشاره میکنیم:
1. قرآن کریم زبان محاوره ای مردم را که بهترین وسیلة ارتباط با آنهاست برگزیده است و مردم در زبان محاوره ای خود گاهی می گویند فلانی جوانمرد است. در حالی که اصولاً ممکن است زن باشد نه مرد. در قرآن کریم هم داریم که "انتم الفقراء الی الله..." و ضمیر انتم مذکر است، در حالی که خطاب عمومی است و زن و مرد را در برمی گیرد و هر عاقلی می فهمد که منظور همه انسان ها هستند نه فقط مردان. در مورد ضمیر جمع و مفرد نیز می بینیم که بارها افراد به جای ضمیر مفرد از ضمیر جمع استفاده می کنند؛ مثلاً ما آمدیم شما نبودید. که هم در ضمیر "ما" و هم در ضمیر "شما" که حالت جمع دارد، منظور گوینده و شنونده مفرد است، اما برای تعظیم، احترام و شخصیت بخشیدن از ضمیر جمع استفاده شده است. در مورد خداوند تبارک و تعالی نیز گاه از باب تشریف و تعظیم از "نحن" استفاده می شود.[4]
به هر حال متکلم برای این که عظمت خود را به مخاطب گوشزد کند، به جای این که بگوید "من"، از کلمه "ما" استفاده می کند که دلالت بر عظمت و بزرگی متکلم دارد.
مثالی از قرآن: در آیه اوّل سوره فتح میفرماید: "إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُبِینا".
بعضی از مفسران گفتهاند: در این جا خداوند به خاطر اشاره به عظمت خود گفته است: ما شهر مکه را فتح کردیم:
اما این که چرا در این آیه تعبیر به ما فرمود، براى این است که تعبیر به ما که به عظمت اشاره دارد، با ذکر "فتح" مناسبتر است. این نکته در آیه: "انا ارسلناک شاهدا ..." نیز جریان دارد.[5]
2. گاهی هم متکلم برای نشان دادن عظمت کاری که انجام داده است به جای این که بگوید: من این کار را انجام دادهام. میگوید: ما انجام دادهایم؛ مانند: "إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْر" یا "إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ" که بر عظمت قرآن و کوثر دلالت دارد.
3. گاهی هم خداوند متعال برای این که ما را توجه دهد به اسبابی که او برای انجام گرفتنکاری قرار داده است به جای این که بگوید: من انجام دادم. تعبیر به ما میکند. لذا در ذیل آیه چهارم از سوره رعد در تفسیر المیزان میخوانیم:
و همین تعبیر به ما، (ما بعضی را بر بعضی برتری دادیم) خالى از اشعار به این معنا نیست که در این بین، غیر از خداى سبحان اسباب الاهى نیز در کارند، که به امر او عمل نموده، و همه به خداى سبحان منتهى مىشوند.[6]
همچنین در ذیل آیه 61 از سوره یونس در تفسیر نمونه چنین آمده است:
ادامه در ارسال بعدی👇
موعظه | پاسخگویی به سوالات دینی
130 📌 ❓چرا خداوند در قران گاهی می گوید او منم او و گاهی خودش را ما معرفی میکند. ✅پاسخ (بخش اول):
✅ادامه پاسخ (بخش دوم):
تعبیر به صیغه جمع در مورد خداوند، با این که ذات پاک او از هر جهت یگانه و یکتا است، براى اشاره به عظمت مقام او است و این که همواره مأمورینى سر بر فرمان او دارند، و در اطاعت امرش آماده و حاضرند، و در واقع سخن تنها از او نیست، بلکه از او است و آن همه مأموران مطیع او هستند.[7]
یادآوری:
ممکن است که در یک آیه هر سه حکمت جمع شده باشد؛ یعنی به صورت جمع آمده تا هم نشانگر عظمت فاعل باشد و هم نشانگر عظمت و بزرگی فعل و هم به اسباب توجه شده باشد؛ مانند: "إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ" که این سه مورد در این آیه جمع شده است.
📚منابع:
[1] "أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب"، الکافی، ج 1، ص 183، باب معرفة الإمام و الرد إلیه... .
[2] در این صورت سؤال از این که چرا خداوند در برخی از موارد از ضمیر مفرد استفاده کرده است، وجهی ندارد و تنها این سؤال باقی می ماند که چرا خداوند همیشه از ضمیر مفرد استفاده نکرده است؟ و این همان چیزی است که در ادامه به آن می پردازیم.
[3] همانند: "ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم..."، غافر، 60و... .
[4] برای آگاهی بیشتر، نک: مکارم، ناصر، پرسش و پاسخ، ج 3، ص 256.
[5] المیزان، ترجمه، ج 18، ص 385.
[6] المیزان، ترجمه، ج 11، ص 401.
[7] تفسیر نمونه، ج 6، ص 358 ، همچنین در این باره نک: معارف قرآن، مصباح یزدی، ص 106- 114.
مرکز پاسخگویی موعظه | @pasokhha
@mawezah_ir
@havayeadam
@Yaaliheydar
#اثبات_توسل_ازقرآن_با_منابع_اهل_سنت
131 📌
❓توسل از نظر اهل سنت کفر است چگونه میشود به آنها ثابت کرد از طریق احادیث خودشان که این کار کفر نیست لطفاً جواب را از طریق خود اهل سنت و پیامبر صلی الله و قرآن بدهید با تشکر آنها طبق آیه ۷ سوره مائده می گویند کسانی را که شما به نام می خوانید هرگز نمی شنوند برفرض که بشنود قادر به پاسخگویی نیستند و روز قیامت کفر شما را مشخص میکنند لطفاً پاسخ بدهید عاجزانه تمنا دارم
خدا لعنت کند شبکه نور ماهواره را که جوانان را از دین خارج میکنند از بستگان من شخصی سید اهل تسنن شده است متاسفانه جواب ها را برای او می خواهم خوبی اش این است که او گوش می دهد.لطفاً اگر نمی توانید جواب بدهید واضح بگویید نمیتوانیم یا علمش را هنوز ندارم و جهنم را برای خودتان با دادن جواب های غلط نخرید و با ارشاد و بازگشت یکی از جوانان شیعه از اهل سنت که سید هم میباشد بهشت را قطعاً برای خود خریده اید با دادن جواب های درست که از فقه اهل سنت و احادیث معتبر پیغمبر که اهل سنت قبول داشته باشند و طبق آیات قرآن جواب بدهید عاجزانه التماس می کنم میان برزخ مانده ام.
✅پاسخ: بخش اول (توسل در قرآن کریم از منابع اهل سنت)
سلام
ما در قرآن کریم آیاتی داریم که دلالت صریح بر جواز توسل دارد.
🔶آیه اول: یکی از آنها آیه 35 سوره مائده است. خداوند متعال در این آیه میفرماید:
(یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیه و جاهدو فی سبیله)
ای کسانی که ایمان آوردهاید پرهیزگاری پیشه کنید و وسیلهای برای تقرب به خدا انتخاب نمائید و در راه او جهاد کنید. سوره مائده (5): آیه 35
علمای بزرگ اهل سنت مثل جناب آقای «ابن عابدین» یکی از علمای بزرگ احناف در کتاب «رد المختار» خود در جلد ششم در صفحه 716 بر مشروعیت توسل بر همین آیه استدلال میکند.
جناب آقای «رمله شافعی» در کتاب «شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق» در صفحه 105 به مشروعیت توسل و استغاثه به آیه 35 سوره مائده استدلال میکند.
«جمیل صدقی زهاوی» در کتاب «الفجر الصادق» صفحه 76 بر جواز توسل و استغاثه ادلهای ما آورد که از جمله آن ادله آیه شریفه (و ابتغوا الیه الوسیه)؛ آیه 35 سوره مائده است.
جناب آقای «مولانا محمد زکریا» از علمای بزرگ اهل سنت معاصر ایران در کتاب «فضایل درود» در صفحه 75 بر مشروعیت توسل به پیامبران و صالحین را به این آیه استدلال میکند.
❌بعضی افراد میگویند: "مراد از (وَابتغوا الیه الوسیه) عمل صالح است"؛ این ادعا کاملاً غلط و اشتباه است، زیرا در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» جلد اول صفحه 312 وارد شده است:
"«حذیفه» آیه (و ابتغوا الیه الوسیه) را خواند و گفت: اصحاب پیغمبر و محفوظین میدانند که «عبدالله بن مسعود» نزدیکترین انسانها به خدا از حیث وسیله است." این حرف دلیل بر این است که مصداق (و ابتغوا الیه الوسیه) عمل صالح نیست.
خلیفه دوم به نقل کتاب «اسد الغابة فی معرفة الصحابة» در جلد اول در صفحه 166 به خدای متعال قسم میخورد و میگوید: "که عباس عموی پیامبر به خدا واسطه ما با خدای عالم هست."
🔶 آیه دوم: بعد از آیه 35 مائده؛ آیه 57 سوره اسراء است:
(اولئک الذین یدعون یبتغون الی برهم الوسیله ایهم اقرب و یرجون رحمته)
که باز بر مشروعیت توسل دلالت میکند.
آقای «آلوسی» در کتاب «روح المعانی» جلد پانزدهم صفحه 126 ذیل این آیه میگوید: "رسول اکرم واسطهٔ تمام پیامبران، تمام ملائکه بلکه واسطه همه مخلوقات در پیشگاه خداوند متعال است."
🔶آیه سوم: همچنین در آیه 97 سوره یوسف وارد شده است که برادران حضرت یوسف به حضرت یعقوب متوسل میشوند و عرض میکنند:
(یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا)
پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه.
سوره یوسف (12): آیه 97
همچنین در کتاب «تفسیر ابن عباس» به همین آیه 97 سوره یوسف در مشروعیت توسل استدلال میکند. «آلوسی» به همین شکل میگوید: برادران حضرت یوسف پیش پدرشان رفتند تا پدر برای ایشان استغفار کند.
🔶 آیه چهارم: سوره نسآء آیه 64 بر مشروعیت توسل بر پیغمبر اکرم در زمان حیات ایشان و بعد از رحلت پیغمبر دلالت میکند. «سمهودی» میگوید: این آیه بر عمومیت آیه در حیات پیغمبر و بعد از رحلت پیغمبر اکرم دلالت میکند."
آقایان «صالحی شامی» در کتاب «سبل الهدی و الرشاد» جلد 12 صفحه 380، آقای «صفوری» در کتاب «نزهة المجالس» جلد 1 صفحه 57، آقای «قرطبی» در کتاب «تفسیر قرطبی» جلد 5 صفحه 265 و «ابن کثیر» در کتاب تفسیر خود جلد 4 صفحه 140 بر توسل برادران حضرت یوسف به پدرشان طبق آیه 64 از سوره مائده و آیه 97 از سوره مبارکه یوسف استدلال میکنند.
مرکز پاسخگویی موعظه | @pasokhha
@mawezah_ir
@havayeadam
@Yaaliheydar
موعظه | پاسخگویی به سوالات دینی
#اثبات_توسل_ازقرآن_با_منابع_اهل_سنت 131 📌 ❓توسل از نظر اهل سنت کفر است چگونه میشود به آنها ثابت کر
ادامه پاسخ به سوال 131
#اثبات_توسل_ازسنت_با_منابع_اهل_سنت
✅پاسخ: بخش دوم (توسل در قرآن کریم از منابع اهل سنت)
روایات و مستندات زیاد است به چند مورد اشاره می شود:
🔶در کتاب «صحیح بخاری» حدیث 964 وارد شده است که خلیفه دوم به صراحت میگوید:
«اللهم إِنَّا کنا نَتَوَسَّلُ إِلَیک بِنَبِینَا فَتَسْقِینَا»
خدایا ما صحابه همواره به تو به پیغمبرمان متوسل میشدیم.
اسناد:
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 342، ح 964
توضیح:
نمیگوید «نتوسله الیک بدعاء نبینا»!! کسانی که میگویند: «بدعاء نبینا»؛ در حقیقت در کار صحابه دخالت میکنند.
عموم مردم میگویند: "این تعبیر «نتوسل» یعنی به ذات پیغمبر، به جاه پیغمبر و به مقام پیغمبر؛ نه به دعای پیغمبر."
اگر به دعای پیغمبر باشد ما به دعای افراد عادی هم متوسل میشویم و میگوییم: "مادر برای من دعا کن، برادر برای من دعا کن، پدر برای من دعا کن!!"
🔶 همچنین شخص نابینایی خدمت رسول اکرم و عرضه داشت: یا رسول الله! من چشمم را از دست دادهام برای من دعا کن خدا چشمم را عافیت دهد. پیغمبر اکرم فرمودند: برو وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و این دعا را بکن:
«اللهم انی اسالک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمه»
این دعا همان قسمتی است که ما در دعای توسل میخوانیم. رسول گرامی اسلام فرمودند بعد از آن بگو:
«یا محمد إنی أَتَوَجَّهُ بِک إلی ربی فی حاجتی هذه فَتُقْضَی وتشفعنی فیه وَتُشَفِّعُهُ فی»
در زمان توسل شخص نابینا پیغمبر اکرم آنجا نیست؛ آن بزرگوار در خانه خود یا مسجد النبی یا مسجد محله خود است.
شخص نابینا میگوید: ای محمد! من متوسل میشوم به تو به خدای عالم و از خدای عالم بخواه که حاجت مرا براورده کند. در آخر حدیث وارد شده است:
«ففعل الرجل فبرا»
این نابینا این توسل را انجام داد و خدای عالم چشم او را به او برگرداند.
اسناد:
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 138، ح 17280
محققین «مسند أحمد بن حنبل» جلد سیزده صفحه 315 میگوید: که این روایت صحیح است. آقای «ألبانی» در کتاب «صحیح سنن ابن ماجه» میگوید: روایت صحیح است. «حاکم نیشابوری» هم میگوید:
«هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 1، ص 458، ح 1180
💠بنابراین ما در توسل دو روایت آوردیم؛
روایت اول توسل صحابه به نقل خلیفه دوم که میگوید:
«اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا فتسقینا»
روایت دوم دعای شخص نابینا است که میگوید:
«یا محمد إنی أَتَوَجَّهُ بِک إلی ربی فی حاجتی»
✅ در مورد مشروعیت توسل بعد از رحلت پیامبر :
روایت اول توسل «بلال بن حارث» صحابه پیامبر است که در کنار قبر پیغمبر اکرم میآید و عرض میکند:
«یا رسول الله استسق لأمتک فإنهم قد هلکوا»
یا رسول الله! مردم گرفتار قحطی شدهاند، از خدا بخواه این قحطی را از آنها برطرف کند.
در کتاب «مصنف ابن ابی شیبه» جلد 6 صفحه 356 وارد شده است:
«فجاء رجل إلی قبر النبی»
مردی به قبر پیغمبر هم مراجعه کرد.
«فأتی الرجل فی المنام فقیل له إئت عمر فأقرئه السلام وأخبره أنکم مسقیون وقل له علیک الکیس علیک الکیس »
رسول الله به خواب این مرد آمد و فرمود: برو به خلیفه دوم سلام برسان و بگو باران میآید، به مردم یارانه بدهید و فرقی بین فقیر و گدا هم نیست.
«فأتی عمر فأخبره فبکی عمر ثم قال یا رب لا آلو إلا ما عجزت عنه»
زمانی که این خبر را به عمر رساندند، او گریه کرد و گفت: آنچه در توان دارم به مردم کمک خواهم کرد.
اسناد:
الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 6، ص 356، ح 32002
در کتاب «صحیح بخاری» هم وارد شده که این روایت هم کاملاً صحیح است و در آن شک و شبههای نیست.
علمای بزرگ اهل سنت مثل «ابن کثیر دمشقی» در کتاب «البدایة و النهایة» جلد هفتم صفحه 205 میگوید: سند این روایت صحیح است.
«ابن حجر عسقلانی» در کتاب «فتح الباری» جلد دوم در بعضی از چاپها صفحه 411 و در بعضی چاپها صفحه 575 میگوید: روایت صحیح است. همچنین جناب آقای «سمهودی» میگوید: روایت صحیح است. «ابن حجر هیثمی» میگوید: روایت صحیح است.
«نووی» و دهها عالم اهل سنت میگویند: این روایت که «بلال بن حارث» به قبر پیغمبر اکرم متوسل شد صحیح است.
http://yon.ir/KfzBl
مرکز پاسخگویی موعظه | @pasokhha
@mawezah_ir
@havayeadam
@Yaaliheydar
#اثبات_فرزند_امام_حسن_عسگری از روایات اهل سنت
132 📌
❓اهل سنت می گویند امام حسن عسکری فرزندی نداشته است اما به منجی آخرالزمان ایمان دارند و میگویند شخصی سید می آید که شاید متولد شده باشد شاید هنوز تولد نیافته است و هیچ ربطی به امام حسن ندارد آنها طبق حدیث پیغمبر می گویند نامش نام پیغمبر و نام پدرش و کنیه اش هم کنیه پیغمبر است در حالیکه حضرت مهدی چنین نیست خواهشمندم جواب بدهید.
خدا لعنت کند شبکه نور ماهواره را که جوانان را از دین خارج میکنند از بستگان من شخصی سید اهل تسنن شده است متاسفانه جواب ها را برای او می خواهم خوبی اش این است که او گوش می دهد.لطفاً اگر نمی توانید جواب بدهید واضح بگویید نمیتوانیم یا علمش را هنوز ندارم و جهنم را برای خودتان با دادن جواب های غلط نخرید و با ارشاد و بازگشت یکی از جوانان شیعه از اهل سنت که سید هم میباشد بهشت را قطعاً برای خود خریده اید با دادن جواب های درست که از فقه اهل سنت و احادیث معتبر پیغمبر که اهل سنت قبول داشته باشند و طبق آیات قرآن جواب بدهید عاجزانه التماس می کنم میان برزخ مانده ام.
✅پاسخ:
سلام
در کتب روائی شیعه روایات بسیار زیادی وجود دارد که دلالت دارند امام حسن عسکری (ع) دارای فرزند بوده اند و تعداد این روایات به قدری است که به حد تواتر رسیده است. برای مطالعه و آگاهی کامل از این روایات می توانید به کتب روایی نظیر کافی (کتاب الحجه ، باب الاشارة و النص الی صاحب الدار(ع) و باب فی تسمیة من رءاه و هم چنین ابواب التاریخ ، باب مولد الصاحب (ع) ) و بحارالانوار (کتاب الغیبة) مراجعه فرمائید.
🔶 علاوه بر کتب روایی شیعی برخی کتب تاریخی مشهور که نویسندگان اغلب آنها از اهل سنت هستند نیز این مطلب را نقل کرده اند. به عنوان مثال به چند نمونه اشاره می کنیم :
1- ذهبی در تاریخ خود چنین نوشته است: و اما فرزندش (فرزند امام حسن عسکری) محمد بن الحسن کسی است که رافضی ها (شیعیان) او را قائم خلف حجت می خوانند ، در سال 258 یا طبق قولی دیگر در سال 256 متولد شد و دو سال بعد از پدرش زندگی کرد سپس ناپدید شد... .[7]
البته او این روایت را بدون این که در سندش مناقشه ای داشته باشد قبول نکرده و مورد تمسخر قرار داده است اما این موضع گیری از شخصی همانند او که غرق در تعصب است بعید به نظر نمی رسد.
2- ابن اثیر در الکامل خود در توصیف امام حسن عسکری نوشته است: او پدر محمد است که (شیعیان) معتقد هستند در سرداب سامرا غیبت کرد و منتظر ظهور او هستند.[8]
اما پاسخ قسمت دوم سؤال شما را از روایت احمد بن ابراهیم نقل می کنیم . در این روایت آمده است: در سال 262 (2 سال بعد از شهادت امام حسن عسکری(ع) ) وارد بر حکیمه خاتون (دختر امام جواد و خواهر امام هادی (ع)) شدم ...عرض کردم شیعیان به سوی چه کسی استغاثه کنند؟ فرمود: به سوی جده یعنی مادر امام حسن عسکری (ع)، گفتم : به کسی که به زنی وصیت کرده است اقتدا کنم؟ فرمود: بلی همانند حسین بن علی (ع). حسین بن علی (ع) در ظاهر به خواهرش زینب دختر علی (ع) وصیت کرد و آن علمی که از علی بن حسین (ع) صادر می شد به جهت مخفی ماندن علی بن حسین (ع) به زینب (س) نسبت داده می شد.[9]
چند نکته از این روایت در جواب سؤال مورد بحث قابل توجه است:
1- امام حسن عسکری (ع) شیعیان را به مادرشان ارجاع دادند.
2- دلیل مخفی ماندن امر امام زمان (عج) مسائل امنیتی و حفاظتی برای حفظ خانواده امام از اذیت و آزار عباسیان یا جان امام زمان (ع) بوده است.
3- وصیت اموال امام (ع) به مادرشان در این روایت مطرح نیست بلکه گفته شده که امام (ع)به صورت کلی مادر خود را وصی خود قرار دادند.
📚منابع:
[7] الذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام ، ج 19 ، ص 113 ، چاپ دوم، ناشر، دار الکتب العربی، بیروت، سال 1413ق.
[8]عز الدین علی ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران (ترجمه الکامل)، ترجمه عباس خلیلی و ابوالقاسم حالت، ج 18،ص 129، ناشر، موسسه مطبوعاتی علمی، تهران، سال 1371ش.
[9] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 46، ص 19 و ج 51، ص 363، مؤسسة الوفاء بیروت، لبنان، 1404 ق؛ شیخ صدوق، کمال الدین ، ج 2 ،ص 501 و 507؛ شیخ طوسی، الغیبة ، ص 229.
مطالعه بیشتر:
http://yon.ir/SlL5u
نسب حضرت مهدی عج در منابع اهل سنت:
http://yon.ir/ZgkiB
مرکز پاسخگویی موعظه | @pasokhha
@mawezah_ir
@havayeadam
@Yaaliheydar
133 📌
❓سلام ببخشید قیمت یک سال نمازقضا چقدر میشه
✅پاسخ:
سلام
مبالغ وجوهات شرعی از در سال 1397 از سایت رهبری معظم انقلاب:
یک سال نماز قضا:
1500000 تومان
یک ماه روزه قضا:
1000000 تومان
مرکز پاسخگویی موعظه | @pasokhha
@mawezah_ir
@havayeadam
@Yaaliheydar
بقیه در تصویر👇