😎 میخواهم یک اعتراف بکنم! آن روزها که به مدرسه میرفتم،
گاهی پیش میآمد صبحها بهشدت خوابم میآمد و دلم نمیخواست از خانه بیرون بروم؛
روزهایی که اوضاع اینطوری بود، وقتی مدیر را در مدرسه میدیدم، با خودم میگفتم:
«خوش به حالش، در یک اتاق جدا مینشیند و کسی کاری به کارش ندارد.
پس اگر بعضی از صبحها خوابش بیاید خیلی راحت میتواند بخوابد! آن وقت ما دانشآموزها باید اولِ صبح برویم سر کلاس ریاضی و ادبیات و عربی بنشینیم!»
👨🏫 ماجرا از این قرار است که شخصیت آقای مدیر در کتاب «مدیر مدرسه» معلمی است که از تدریس و سروکلهزدن سر کلاس خستهشده و حالا تصمیم گرفته برود مدیر مدرسه بشود؛ چون فکر میکند اگر مدیر باشد دیگر کسی کاری به کارش ندارد و راحت میشود،
اما من پیشاپیش به شما میگویم که اصلاً هم چنین خبرهایی نیست.
آقای مدیر روزهایی چنان عجیب و سخت را در مدرسه تجربه خواهد کرد که صدبار در دلش با خودش میگوید کاش همان معلم میماند و...
🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=23720
#معرفی_کتاب 📚
#مدیرمدرسه
#جلال_آلاحمد✍
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran