🌜🌟🌛🌜🌟🌛🌜🌟🌛🌜🌟🌛
🌔 پرسش :آیا ختم سوره واقعه ماهی که شروعش دوشنبه باشد سند روایی دارد؟؟ یا خیر؟؟ 🤔🤔
✍️ پاسخ :👇👇👇
طبق جستجوها چنین حدیثی پیدا نشد. دعایی هم که ذکر شد در انتهاء حدیث ادعایی در هیچ کجایی کل دعا با آن ترتیب ذکر شده یافت نشد. بلکه در هر منبعی بخشی از دعا قرار داشت آنهم دعا به دلایل دیگری نه این دعا کلش با این ترتیب آنهم به دلیلی که در حدیث وجود دارد.
بنابراین بهتر ما همچین مطلبی نداریم در احادیث. البته ممکن است به عنوان امری مجرب برخی علماء آن را توصیه کرده باشند. اما حدیثی روایت شده از معصوم (ع) نداریم
💢حدیث ادعایی این است:👇👇👇
📚علامه محمد باقر مجلسی از مولا و سرورمان حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) نقل می کنند که، حضرت فرمودند: زمانیکه اول ماه قمری روز دوشنبه بود آغاز کن به قرائت سوره واقعه. در روز دوشنبه یک بار و در روز بعد دو بار به همین نحو تا روز چهاردهم که چهارده بار خوانده شود. اگر بعد از طلوع فجر تا غروب آفتاب باشد بهتر است و روز اول دو رکعت نماز حاجت و تسبیحات حضرت زهرا(ع) را قبل از شروع بخواند و در هر پنجشنبه بخواند یک بار دعای زیر را بعد از خواندن سوره واقعه.
یا ماجِدُ، یا واحِدُ، یا جَوادُ، یا حلیمُ، یا حَنّانُ، یا مَنّانُ، یا کَریمُ اَسْألُک تُحْفَةً مِنْ تحَفِکَ تَلُمُّ بها شَعْثی وَ تَقْضی بها دَینی وَ تُصْلِحُ بها شَأنی برَحْمْتِکَ یا سَیدی اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الْاَرْضِ فَأخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرِّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیسِّرْهُ وُ اِنْ کانَ قَلیلاً فَکَثِّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَبارِکْ لی فیهِ وَ أرْسِلْهُ عَلی اَیدی خِیارِ خَلْقِکَ وَ لا تُحْوِجْنی اِلی شِرارِ خَلْقک. وَ اِنْ لَمْ یکُنْ فَکَوِّنْهُ بکَینُونِیَّتِکَ وَ وَحْدانِیتِکَ، اَللّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَیّ حَیثُ اَکُونُ وَ لا تَنْقُلْنی اِلَیهِ حیثُ یکُونُ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَِیءٍ قَدیرٌ. یا حَی یا قَیومُ، یا واحِدُ یا مَجیدُ، یا بَرُّ یا رَحیمُ یا غَنی، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَمِّمْ عَلَینا نِعْمَتَکَ، وَ هَنِّئْنا کَرامَتَکَ، وَ اَلْبسْنا عافیتَکَ بِرَحمَتِکَ یَا اَرحَم الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلیَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاَهِریِنَ.
خود این دعا سند ندارد که در بالا توضیح داده شد.
همچنین درباره طریقه ختم آن از مرحوم بهجت رحمة الله علیه سوال شد :👇👇
🌾سؤال: [دستورالعملی برای] ازدیاد روزی [بفرمایید]، مسبب ازدیاد [روزی چیست]؟
🌼آقا: بله! گفتهاند، تجربه کردهاند همین ختم واقعه را در غیر دوشنبه اول ماه به جا آوردهاند، دیدهاند همان آثار را دارد.
🌾سؤال: [منظورتان از] واقعه همان [ختم] شب شنبه است؟ ختم واقعهای که شب شنبه میخوانند؟
🌼آقا: [خیر!] ختم دوشنبه [منظور است]! [بهطوریکه] اگر اول ماه قمری[مصادف با روز] دوشنبه شد، در آنجا وارد شده است؛ اما تجربه کردهاند که نهخیر![چنین شرایطی ضروری نیست]، اصلاً ۱۴ روز هم لازم نیست، عوض دوشنبه، شنبه خواندن هم لازم نیست! [حتی]در یک مجلس جمع شدهاند و این عدد (یعنی تعداد مجموع سورهها در چهارده روز) را خواندهاند و دیدهاند مؤثر است.
🌼اما در فواید قرائت سوره واقعه خصوصا در ازدیاد رزق و روزی بسیار تاکید شده و مداومت بر قرائت آن بسیار مؤثر است
#کلام_سنتی_جدید
#ختم_واقعه_دوشنبه_حاجت
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
🌜🌟🌛🌜🌟🌛🌜🌟🌛🌜🌟🌛
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلام_سنتی_جدید
#اثبات_امامت_علی_بن_ابیطالب
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
〽️💫〽️💫〽️💫〽️💫〽️💫〽️💫
⛔پرسش : آیا امام علی(علیه السلام) فرشته وحی را هنگام نزول بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) می دید؟
✍️ پاسخ : حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) پیش از آنکه به رسالت مبعوث شود، سالى یک ماه در غار حرا به عبادت مى پرداخت و در این مدت اگر تهیدستى نزد وى مى رفت به او طعام مى داد و وقتى که ماه به پایان مى رسید و مى خواست به خانه برگردد، ابتدءاً به مسجدالحرام مى رفت و هفت بار یا هر قدر که خدا مى خواست خانه خدا را طواف مى کرد و سپس به منزل خود باز مى گشت.(1)
قرائن نشان مى دهد که حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) با عنایت شدیدى که نسبت به على(علیه السلام) داشت او را در آن یک ماه همراه خود به حراء مى برد.
وقتى که فرشته وحى براى نخستین بار در همان غار بر حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت، على(علیه السلام) در کنار آن حضرت بود و آن روز از همان ماهى بود که حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) براى عبادت به کوه حراء مى رفت.
على(علیه السلام) در خطبه «قاصعه» در این باره مى فرماید:
«پیامبر هر سال در کوه حراء به عبادت مى پرداخت و جز من کسى او را نمى دید...هنگامى که وحى بر آن حضرت نازل شد، صداى ناله شیطان را شنیدم، به رسول خدا عرض کردم: این ناله چیست؟ فرمود: این ناله شیطان است و علت ناله اش این است که او از اینکه در روى زمین اطاعت شود، نا امید گشته است. آنچه را من مى شنوم تو نیز مى شنوى و آنچه را مى بینم تو نیز مى بینى جز اینکه تو پیامبر نیستى، بلکه وزیر (من) و بر خیر و نیکى هستى.» (2)
این گفتار گر چه مى تواند مربوط به عبادت پیامبر در حراء در دوران پس از رسالت باشد، ولى قرائن گذشته و اینکه عبادت پیامبر در حراء غالبا قبل از رسالت بوده است، نشان مى دهد که این گفتار مربوط به دوران قبل از رسالت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) می باشد. در هر حال پاکى روح على(علیه السلام) و تربیت هاى پیگیر پیامبر سبب شد که او در همان دوران کودکى با قلب حساس، دیده نافذ و گوش شنوا، چیزهایى را ببیند و اصواتى را بشنود که براى مردم عادى دیدن و شنیدن آنها ممکن نیست.
ابن ابى الحدید معتزلى در شرح نهج البلاغه مى نویسد:
«در کتب صحاح روایت شده است که وقتى جبرئیل براى نخستین بار بر پیامبر نازل گردید و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت، على(علیه السلام) در کنار پیامبر اسلام بود.»(3)
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «على(علیه السلام) پیش از رسالت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) همراه آن حضرت نور نبوت را مى دید و صداى فرشته را مى شنید. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) به او مى فرمود: اگر من خاتم پیامبران نبودم، تو شایستگى مقام نبوت را داشتى ولى تو وصى و وارث من، سرور اوصیأ و پیشواى پرهیزگاران هستى.»(4)، (5)
(1). ابن هشام، السیره النبویه، (افست مکتبه الصدر تهران)، 1355ه".ق، ج 1، ص 252.
(2). (نهج البلاغه، صبحى صالح، خطبه 192).
(3). ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، الطبعه الاولى قاهره، داراحیاء الکتب العربیه، 1378 ه.ق، ج 13، ص 208.
(4). ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، الطبعه الاولى قاهره، داراحیاء الکتب العربیه، 1378 ه.ق، ج 13، ص 210.
(5). گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390 ش، چاپ بیست و سوم، ص 28.
#کلام_سنتی_جدید
#نزول_وحی_بر_پیامبر
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
〽️💫〽️💫〽️💫〽️💫〽️💫〽️💫
(ادامه پست قبل🔺🔺🔻🔻)
3️⃣دلیل سوم
از روایات و آیات استفاده مى شود که ملائکه دایماً در حال عبادت و انجام فرامین الاهى هستند، بدون این که خستگى بر آنها عارض شود و معلوم است که وجود مادى بر اثر انجام کار، دچار خستگى و ناتوانى مى شود.
4️⃣دلیل چهارم
براى ملائکه مقام معلوم و مشخصى است و تکاملى در آنها نیست؛ یعنى همه ی کمالات را در ابتدا از مبدأ فیض گرفته اند، در حالى که موجود مادى مثل انسان پیوسته در حال به کمال رسیدن است و انتهایى براى آن نیست.[۶] و کمالات را ابتدا بالقوه دارد که با مجاهده ى نفس به فعلیت مى رسد، ولى کمالات ملائکه تماماً بالفعل از ابتدا موجودند و این از ویژگى هاى تجرد است.
5️⃣دلیل پنجم
ملائکه قابل اشاره حسى نیستند؛ یعنى به ملائکه با حس نمى شود اشاره کرد چه اشاره حسى بالذات، چنان که در مورد جسم است و چه بالعرض، چنان که در مورد جسمانیات مانند قوه ی باصره یا هاضمه است. بنابراین، اشاره ی حسى از خواص جسم است، پس هر موجودى که قابل اشاره ى حسى نباشد مادى نیست.
6️⃣دلیل ششم
وجودى که جسمانى باشد، فضا اشغال مى کند و وجود دیگرى نمى تواند در آن جا قرار گیرد، در حالی که ملائکه، مکان اشغال نمى کنند و دریک مکان محدود ملائکه ی بى شمار قرار مى گیرند.
7️⃣دلیل هفتم
خداوند متعال انبیا را براى استکمال بشر فرستاد، نه براى ملائکه، پس معلوم مى شود که ملائکه، بر خلاف انسان، کمالات جدیدى را به دست نمىآورند، بلکه همه ی کمالات لایق را از ابتدا دارند، پس حرکت و از قوه به فعل رسیدن در آنها وجود ندارد و طبق قاعده ی فلسفى نتیجه مى گیریم که ملائکه باید مجرد باشند؛ زیرا عدم تغییر و تحول با مادى بودن منافات دارد.
🕊️معناى بال داشتن فرشتگان🕊️
در سوره فاطر [۷] آمده است که فرشتگان داراى بال هستند، امّا طبق شواهد و قرائنى که ذکر شد و نیز موارد دیگر، منظور، بال ظاهرى و مادى نیست و آیه ی شریفه تأویل برده مىشود، چنان که موارد دیگرى در قرآن وجود دارد که تأویل برده مى شود مثل "جاء ربک" که به دلیل مجرد بودن واجب تعالى، منظور آمدن پروردگار نیست، بلکه مراد، "جاء امر ربک" است و یا "الرحمن على العرش استوى"[۸] مراد استواى ظاهرى نیست، بلکه منظور از استوا، "استیلا و سلطه" است و مراد از عرش، هستى و عالم خواهد بود؛ یعنى واجب تعالى بر تمام هستى و عالم استیلا و احاطه دارد و سراسر عالم تحت سیطره ى اوست. به علاوه، عروج ملائکه به نزد پروردگار،[۹] دلیل مجرد بودن ملائکه است و الاّ اگر مادى بودند محلى که به آن عروج مى کنند، نیز باید مادى باشد. بنابراین، بال داشتن ملائکه اشاره به مراتب قرب و قدرت آنها دارد.
📚 منابع:
۱. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲۰۴به بعد.
۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۶، ۲۰۵.
۳. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲۰۶.
۴. علامه طباطبایى، نهایة الحکمة، مرحله ی دوازدهم، ص ۳۱۳ به بعد.
۵. علامه حلّى، شرح تجرید،ط بیروت، مقصد سوم، مسأله چهارم، ص۳۸۷.
۶. سوره صافات/۳۷، آیه۱۶۴.
۷. سوره فاطر/۳۵، آیه۱.
۸. سوره طه/۲۰، آیه۵.
۹. "تعرج الملائکه والروح"، سوره معارج/۷۰، آیه۴.
#کلام_سنتی_جدید
#ملایکه
#تجرد
#جسمانیت_بال
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
🧚♂️🧚♂️🧚♂️🧚♂️🧚♂️🧚♂️🧚♂️🧚♂️🧚♂️🧚♂️🧚♂️🧚♂️
🌾🕊️🌾🕊️🌾🕊️🌾🕊️🌾🕊️🌾🕊️
☢️ پرسش : ایات و روایات ایا از تجرد روح یا ملایکه صراحتا سختی گفته اند یا خیر؟؟ 🤔🤔🤔
در این که ملائکه وجود دارند، و وجود آنها مادی کثیف نیست، اختلافی وجود ندارد، فقط اختلاف در این است که حقیقت ملائکه در نظر متکلمین، جسمی لطیف است که میتواند به اشکال گوناگون ظاهر شود.
🔺اما در نظر حکماء، ملائکه مجرد از ماده هستند (ر.ک تلخیص المحصل، خواجه طوسی، ص230؛ گوهر مراد، حکیم لاهیجی، ص336، شرح المقاصد، تفتازانی، ج3، ص368)
🌾البته تجرد ملائکه از نظر حکماء بر دو مرتبه است(الرسائل التوحیدیه، علامه طباطبایی، ص141):
🌻برخی تجردشان تجرد عقلی است، به این معنا که نه مادی هستند و نه آثار و خواص ماده مانند شکل و صورت و... را دارا هستند، که در برخی آثار ملائکه مقربین نامیده شده اند(علم الیقین، فیض کاشانی، ج1، 354)
🌻و برخی از آنها تجردشان از سنخ تجرد مثالی است، یعنی مادی نیستند اما دارای آثار مادی مانند شکل و صورت و... هستند، مانند صورتهایی که انسان در خواب میبیند، این صورت ها هرگز ماده ندارند اما شکل و اندازه دارند، که در برخی آثار «ملائکه مدبرین» نامیده میشوند.(همان، ص359)
به اعتقاد حکماء:👇👇👇
1️⃣بر گفته متکلمین که حقیقت ملائکه جسم لطیفی است و به هر شکلی در میآید، دلیل عقلی، و یا دلیل نقلی معتبر دلالت ندارد (المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج17، ص13)
2️⃣: ادله عقلی و نقلی متعددی بر اثبات تجرد ملائکه وجود دارد.
برخی از ادله عقلی حکماء مبتنی بر مبانی چون «قاعده الواحد»(اسرار الحکم، ملا هادی سبزواری، ص234) یا سلسله مراتب وجودات اشیاء، یعنی ماده ، مثال و عقل است (الرسائل التوحیدیه، علامه طباطبایی، ص141) که به خاطر اختصار از بیان آن خودداری می کنیم.
🌾علامه طباطبایی(ره) در باب دلیل عقلی تجرد ملائکه میفرماید:
ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغيير است، و نيز كمال در ماده، تدريجى است، از مبدأ سير و حركت مىكند تا به تدريج به غايت كمال برسد، و چه بسا در بين راه به موانع و آفاتى برخورد كند و قبل از رسيدن به حد كمالش از بين برود، ولى ملائكه طبق آیات و روایات اين طور نيستند. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص13)
تجرد ملائکه در آیات قرآن:
1-نزول بر قلب پیامبر(ص)
«قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ »
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ» و قوله تعالى: ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما يَرى.
روشن است که منظور از قلب، قلب گوشتی و صنوبری درون سینه نیست، بلکه نفس انسان مراد است، و نزول بر نفس ممکن نیست مگر اینکه نازل شونده نیز مجرد باشد. (الرسالئل التوحیدیه، علامه طباطبایی، ص141)
2-آثار نزول ملائکه با لباس مادی
«وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ»
نزول ملائکه با لباس بشری و وجود ملکوتی آنها موجب قضاء امر، عدم فرصت دادن به آنها، و ورود آنها به نشئه برزخ میشود، تا اینکه هم سنخ با ملائکه شوند و ان نشئه، نشئه مادی نیست، پس ملائکه هم که متعلق به آن عالم هستند مادی نخواهند بود. (همان، ص141)
3-عدم تکامل در ملائکه
«وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُوم» (صافات-164)
و هيچ يك از ما فرشتگان نيست مگر اينكه براى او مقامى معين است.
4-ویژگی های غیر مادی عبادت ملائکه
«فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُون» (فصلت-38)
كسانى كه نزد پروردگار تو هستند شب و روز براى او تسبيح مىگويند و خسته نمىشوند.
«مَنْ عِندَهُ لَا يَسْتَكْبرِونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ لَا يَسْتَحْسرِون» (انبیاء-19)
آنها كه نزد اويند [فرشتگان] هيچ گاه از عبادتش استكبار نمىورزند، و هرگز خسته نمىشوند.
روشن است که خستگی از آثار ماده است، اگر کسی بگوید خب اگر بگوییم این جسم مادی بسیار لطیف است که خستگی در آن راه ندارد چه اشکالی پیش میآید خواهیم گفت اولا همانطور که گذشت هیچ دلیل عقلی و نقلی بر این امر وجود ندارد، و ثانیا اگر مرادتان این است که شکل و اندازه و این سنخ مشخصات ماده را دارد اما خصائصی چون سستی و خستگی و... را ندارد پس همان تجرد مثالی است، که حکماء به آن معتقد هستند.
#کلام_سنتی_جدید
#ملایکه
#تجرد
#جسمانیت_ایات_روایات
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
🌾🕊️🌾🕊️🌾🕊️🌾🕊️🌾🕊️🌾🕊️
🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻
⛔ پرسش :خواستم بدونم خورشیددرقبرستان بقیع به امام علی (ع)چه گفتند؟🧐
✍️ پاسخ :در کتب مختلف، از راویان متعدّدی همانند سلمان فارسی، عمّار یاسر، ابوذر غفاری، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عبّاس و... آوردهاند که چون خداوند متعال، مکّه را توسّط پیامبر(ص) و با فداکاری امام علی(ع) فتح کرد، پیش از آن که حضرت رسول(ص) عازم و آماده جنگ هَوازن گردد، در حضور جمعی خطاب به علی(ع) اظهار داشت: «ای علی! برخیز و به همراه اصحاب در گوشهای از قبرستان بقیع وارد شده و هنگامی که خورشید طلوع نمود، با وی سخن بگو.»
🌴علی بن ابی طالب(ع) طبق دستور حضرت رسول(ص) بلند شد و به همراه بعضی از اصحاب به قبرستان بقیع رفت و چون خورشید طلوع کرد؛ آن را مخاطب قرار داد و گفت: «سلام بر تو ای آفریده جدید خدا و مطیع او»؛ خورشید نیز جواب سلام حضرت علی(ع) را این چنین پاسخ گفت: «و علیک السّلام یا اخا رسول اللّه و وصیه و حجّة اللّه علی خلقه».
🌴بعد از آن، مولای متّقیان علی(ع) به شکرانه چنین کرامت و عظمتی که خداوند متعال عطایش فرموده بود، سر بر خاک نهاد و سجده شکر به جای آورد. سپس حضرت رسول(ص) او را گرفت و بلند نمود و فرمود: «ای حبیب من! تو را بشارت باد بر این که خداوند به میمنت وجود تو بر ملائکه؛ و بر اهل آسمان مباهات میکند.»، و پس از آن افزود: «شکر و سپاس میگویم خدا را، که مرا بر سایر پیامبران فضیلت و برتری بخشید، همچنین مرا به وسیله علی بن ابی طالب که سید تمام اوصیاء است تأیید و یاری نمود.»
🌴پس از این، جناب عمر و ابوبکر و مهاجر و انصار که سخن خورشید را شنیده بودند و در حالی که امیرالمؤمنین(ع) از آن جا بازگشته بود، آنان نیز برخاستند و به سوی رسول خدا(ص) آمدند و گفتند: «یا رسول الله(ص)، ما درباره علی(ع) میگوییم انسانی است مثل ما، ولی خورشید او را خطاب کرد آن طور که خداوند خودش را خطاب کرده»، پیامبر فرمود: «چه شنیدید از او؟»، آنها گفتند: «شنیدیم که خورشید گفت: سلام بر تو ای اول.»، پیامبر(ص) فرمود: «خورشید راست گفت، او اول کسی است که به من ایمان آورد.»، آنها سپس گفتند که خورشید گفت: «ای آخر.»، پیامبر اسلام(ص) فرمود: «راست گفت، او آخرین کسی است که متعهد امر من میشود و مرا غسل میدهد و کفن میکند و در قبرم میگذارد.»
🌸در ادامه، آن چند نفر که شاهد ماجرا بودند، گفتند: «شنیدیم که خورشید گفت: ای ظاهر.»، پیامبر اسلام(ص) فرمود: «راست گفت، او آن کسی است که علم مرا ظاهر میکند.»، سپس گفتند: «شنیدیم ک خورشید میگفت: ای باطن.»، رسول الله(ص) فرمود: «راست گفت، همه سر مرا پنهان میسازد.»، پس از آن برخاستند و گفتند: «محمد ما را در تاریکی شدیدی انداخته است و از در مسجد خارج شدند.
🌴به نقل از جابر بن عبداللّه انصاری، امام باقر(ع) فرمودهاند: «خورشید هفت مرتبه با حضرت علی(ع) سخن گفت و تکلّم کرد.
📚منابع:
1- کتاب چهل داستان و چهل حدیث از أمیرالمؤمنین علی(ع)، عبدالله صالحی
2- برگرفته از سیصد و بیست داستان از معجزات و کرامات امام علی (ع)، عباس عزیزی
3- علی (علیه السلام) و المناقب، ص١٠٨ تا ١١٠
4_ امالی، صدوق، ص 351
5_ بحارالانوار، ج 41، ص 177
#کلام_سنتی_جدید
#سخن_گفتن_امیرالمومنین_با_خورشید
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾
40+dastan-hadis-az-ali.pdf
641.9K
#کلام_سنتی_جدید
#کتاب_چهل_داستان_چهل_حدیث
#عبدالله_صالحی
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
20140518151149-9943-27.pdf
197.8K
#کلام_سنتی_جدید
#حسابرسی
#قیامت
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
♏♏♏♏♏♏♏♏♏♏♏
⚛️ پرسش: تقدير، سرنوشت، قضا، قدر و شانس چيست؟؟ و چه تفاوت هايي دارند ؟🤔
آيا اصلا وجود دارند يا نه ؟؟ 🤷♀️🤷♀️🤷♀️
✍️ پاسخ:
🟣تقدير وسر نوشت وجود دارد ولي شانس وجود ندارد بدين بيان که :
شانس همان بخت و اقبال خوانده مي شود كه در ميان عرف مردم بسيار رواج دارد و نوعي فرصت بهره مندي بيشتر از موفقيت ها محسوب مي گردد ؛ اما شانس و تعابيري مانند آن مثل بخت و طالع، واقعيت ندارد. اين امور ريشهدر نا آگاهي از علت حوادث و رويدادهاي طبيعي، اجتماعي و روانيدارد. هر کجا انسان هاي سطحي نگر، نتوانستند علت بروز رويدادهاي تلخ يا شيرين را تحليلکنند، آن را به شانس و بخت حواله ميکنند.
♾️عموميت قانون عليت، به اين که هر حادثهاي علتي دارد و هر موقعيتي براي انسان (فرد يا جامعه) و غير انسان پيشآيد، معلول علتياست و تقدير و اندازهگيري هر پديدهاي نيز متناسب با وضع علت آن ميباشد، امريقطعياست، چون آيات قرآننظير " قد جعلاللّهلکلِّ شيءٍ قدراً " (1) آن را بيان کرده و علماي اسلامي از آن تحت عنوان قضا و قدر تکويني و تشريعي و ساير انديشمندان جهان به عنوان "قانون علت و معلول يا اسباب و مسبّبات" بحث کردهاند.
🟣در نتيجه اگر منظور از شانس اتفاقات خارج از چارچوب عليت باشد يقينا نادرست خواهدبود . به طور كلي سرنوشتانسانها و عزتو ذلتآنانمرهونکارکردهايآنانو امور واقعي است نه امور خيالي و توهمي مانند شانس ؛ قرآن به صراحت ميفرمايد: " کلُّ نفسبما کسبترهينة؛(2) هر کسدر گرو اعمالخويشاست".
📚 پی نوشت:
1. طلاق(65) آيه 3.
2. مدثر (74) آيه 38.
#کلام_سنتی_جدید
#قضا
#قدر
#تقدیر
#سرنوشت
#شانس
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
♏♏♏♏♏♏♏♏♏♏♏
( ادامه پست قبل🔺🔺🔻🔻)
💫«لوح محو و اثبات» 💫
در مقابل لوح محفوظ، لوح محو و اثبات قرار دارد که مظهر قدرت مطلقه ى خداوند است و محتواى این لوح قابل تغییر و دگرگونى وپاک کردن و نوشتن مجدد است. آنچه در این لوح نوشته شده صورت تعلیقى و شرطى دارد. یعنی «اگری» است و به این شکل است که اگر چنین شود چنان خواهد شد و اگر نشود نخواهد شد.
🔥 علامه مجلسى چنین مثال میزند:👇
که مثلا براى زید پنجاه سال عمر نوشته شده ولى به این صورت که اگر صله ى رحم کند، شصتسال خواهد بود و اگر قطع رحم کند، چهل سال خواهد بود پس اگر او صله رحم کرد، در آن کتاب پنجاه سال محو و شصت سال ثبت خواهد شد. (بحارالانوار، ج4، ص131)
🟤باید دانست که خداوند دو نوع قضا و یا تقدیر دارد یکى قضاى حتمى و دیگر قضاى تعلیقى و در مثال بالا مرگ زید قضاى حتمى و تغییر ناپذیر است ولى زمان مرگ او قضاى تعلیقى و قابل تغییر است و گاهى از آن به اجل مسمى و ا جل معلق تعبیر میشود.
📜توضیح اینکه: لوح محو و اثبات «قانون از پیش تعیین شده» است نه حادثه ی از پیش تعیین شده، لذا باید حواسمان باشد که چه قانونی را اختیار می کنیم....قانون از خداوند ولی انتخاب با ماست.....در قضا و قدر بیشتر بحث خواهیم کرد.
🪔نگاه یهود به قضای الهی
🗨️از ایه «یمحوا الله ما یشاء ویثبت» روشن می شود که قضاى الهى قابل تغییر است و چنین نیست که قضاى الهى، قدرت او را محدود کند و او نتواند کارى بر خلاف قضاى خود انجام دهد. این مطلب، عقیدهى یهود را نفى مىکند که مىگفتند خداوند جهان را بر اساس یک سلسله قوانین کلى آفرید و دیگر نمىتواند در آن تغییر بدهد و همین قوانین دستخدا را بسته است!
✍️لذا قرآن کریم از این عقیده ى باطل یهود جواب می دهد که:👇👇
🗨️«و قالت الیهود ید الله مغلولة غلت ایدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء...» (مائده/64).
«ویهود گفتند: دستان خدا بسته است! دستان خودشان بسته باد و به سبب سخنى که گفتهاند لعنت شدند، بلکه دستان او باز است و هرگونه که بخواهد انفاق میکند».
🗨️«...ان الله یفعل ما یرید» (حج/14).
«همانا خداوند آنچه را که بخواهد مىکند».
جریان حضرت یونس و قومش نمونه ای از تغییر قضا و قدر الهی در گذشته
در قرآن کریم از تغییر سرنوشت برخى از اشخاص صحبت شده که گاهى قضاى الهى بر چیزى تعلق گرفته ولى در اثر عوامل خاصى آن قضا تغییر داده شده است. مثل جریان یونس است که هم دربارهى شخص او و هم درباره ى قوم او از چنین تغییرى خبر داده شده است:
🗨️«فلولا انه کان من المسبحین للبث فى بطنه الى یوم یبعثون» (صافات/143-144).
«و اگر او (یونس) از تسبیحگویان نبود، در شکم آن ماهى تا روزى که مردم برانگیخته شوند می ماند».
🗨️«فلو کانت قریة آمنت فنفعها ایمانها الا قوم یونس لما آمنوا کشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحیاة الدنیا و متعناهم الى حین» (یونس/98).
«پس چرا مردم آبادى ایمان نیاوردند که تا ایمانشان به آنان سودى بدهد(آنها به موقع ایمان نیاوردند) مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند، عذاب خوارى در زندگى دنیا را از آنان برداشتیم و آنها را تا زمانى معین برخوردار کردیم».
#کلام_سنتی_جدید
#دکترعربپور
#لوح
#محفوظ
#محو_اثبات_سرنوشت
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
📜🪔📃🪔📜🪔📃🪔📜🪔📃
🔥🌪️🔥🌪️🔥🌪️🔥🌪️🔥🌪️🔥🌪️
🔴 پرسش :ايا اسپند دود کردن از نظر اسلامي خوب است و چه مزايايي ميتواند داشته باشد؟🤔🤔
✍️ پاسخ:
🟢در روايات به مصرف اسپند توصيه شده است و خواص جالبي براي آن ذکر شده است
⭕البته به دود کردن آن تصريح نشده است ولي يکي از موارد مصرف اسپند همان دود کردن است
🟢پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: از اسفند درخت يا برگ يا ميوهاى نمي رويد، مگر آنكه فرشتهاى بر آن گماشته است تا آن را به آنكه بايد برساند، يا خشك شود، و در ريشه و ساقهاش شفاء است، و در دانه آن داروى 72 بيمارى است.
🌾پيغمبرى بخداوند از جبن و ترسوئى امتش شكايت كرد، خداوند بوى وحى فرمود كه: دستور ده تا اسفند بخورند كه شجاعت را زياد مىكند.
🌾از حضرت صادق (علیه السلام): در باره اسفند و كندر سؤال شد؟
فرمود: اما اسفند ريشهاى از آن بزمين نشانيده نشود و شاخهاى از آن سر بر نيارد مگر آنكه خداوند ملكى بر آن بگمارد تا آن را به آن كس كه بايد برسد يا خشك گردد، و شيطان تا 70 خانه از خانهاى كه در آن اسفند است ميگريزد، و اسفند شفاء 70 بيمارى است كه كمترين آنها جذام است. پس (از خاصيت و مصرف آن) غافل و محروم نمانيد
📚مكارم الأخلاق / ترجمه ميرباقرى، ج1، ص: 355
#کلام_سنتی_جدید
#اسپند
#چشم_زخم
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
🔥🌪️🔥🌪️🔥🌪️🔥🌪️🔥🌪️🔥🌪️
📚✨📚✨📚✨📚✨📚✨📚✨
✅پرسش: اينکه ميگويند با هر گناهي يک قسمت وبه قولي درصدي از عقل وذهن آدم کم ميشه درسته؟😳😳
📚آيا آيه ورواياتي در اين باره هست؟🤔🤔
📚آيا ميتوان جبران کرد آن قسمت از ذهن وعقل را که رفته؟😞😞
✍️ پاسخ:
⚜️اين مطلب صحيح است و بطور کلي انجام هر چيزي که منافات با سعادت و کمال انسان دارد موجب کم شدن عقل انسان ميشود. حتي يک شوخي بي جا
🔸اين مطلب هم خيلي واضح است زيرا انسان در مسير کمال و سعادت ميباشد و پيمودن اين مسير هم با پيروي از عقل دروني و پيامبر بيروني است
🔱هر مقدار که از راهنمايي اينها فاصله گرفته شود از مسير خارج شده و در حقيقت از عقل فاصله گرفته ميشود همانگونه که از پيامبر و خدا فاصله گرفته ميشود
✴️از کتاب المحجة البيضاء اثر فيض کاشاني از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده است: آن که مرتکب گناه شود، عقل از او دوري گزيند و هرگز به سويش باز نگردد.
✴️رذائل اخلاقي هم اينگونه هستند،
از امام باقر عليه السلام نقل شده که مي فرمايد: مَا دَخَلَ قَلْبَ امْرِئٍ شَيْءٌ مِنَ الْكِبْرِ إِلَّا نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِكَ قَلَّ ذَلِكَ أَوْ كَثُرَ.1
در قلب کسي تکبر وارد نمي شود مگر آنکه به همان مقدار از عقلش کاسته ميشود
1. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج75، ص: 186
#کلام_سنتی_جدید
#عقل
#گناه
گروه تخصصی «پاتوق اندیشه»
https://eitaa.com/joinchat/2461204566C2bcbc254c2
@patoghandisheh99
📚✨📚✨📚✨📚✨📚✨📚✨