🌺داستان ازدواج نرجس خاتون مادر امام زمان (عج)
🟢 قسمت دوم:
ملیکای روم
ملیکا نوه دختر قیصر امپراتور روم بود. ملیکا دختری نوجوان و زیبا بود که خواستگاران بسیاری داشت اما قیصر برای ازدواج او برنامهی ویژهای داشت. قیصر ملیکا را برای برادرزاده خود که جانشینش در آینده بود در نظر گرفته بود، بدون آنکه رأی ملیکا را جویا شود! ملیکا که از طرف مادری به عنوان نواده شمعون یار حضرت عیسی (ع) شناخته میشد، برای این ازدواج دچار تردید بود چرا که آنچه از مسیحیت به عنوان دین الهی شناخته بود با آنچه که در عمل و در میان خانواده سلطنتی و در میان پاپها میدید، تفاوت داشت و این امر آزارش میداد و دوست نداشت که عمری را با این تناقض حتی به عنوان اولین شخصیت زن امپراتوری یعنی ملکه، سر کند. به همین دلیل زمانی که قیصر ترتیب جشن عقد او با شخص مورد نظر را داد، خوشحال نبود و ناراحتی از چهرهاش دیده میشد و مادرش متوجه این موضوع شد؛ پس او را سرزنش کرد و گفت: دخترم! تو را چه شده؟! آرزوی تمامی دختران روم است که جای تو باشند و ملکه این سرزمین شوند.
ملیکا نمیتوانست از آنچه که در دلش میگذشت برای مادرش بگوید چرا که میدانست مادرش قطعا نمیتوانست او را درک کند. پس سکوت را بر سخن گفتن ترجیح میداد و تنها با خدا و عیسی مسیح مناجات میخواست و از آنان کمک میطلبید.
#امام_زمان
#داستان_نرجس_خاتون
#قسمت_دوم
ᘜ⋆⃟݊🥀•✿❅⊰━━━•─
@patoghedokhtarane