eitaa logo
پاترا
206 دنبال‌کننده
214 عکس
21 ویدیو
0 فایل
https://tdam.ir پایگاه اطلاع رسانی توسعه روستایی ایران ارتباط با مدیر کانال @ghorbaniomid شماره تماس : ۰۹۱۲۰۸۸۲۵۴۷
مشاهده در ایتا
دانلود
من از امام رضا شفا گرفتم ( قسمت اول ) 📝 مهندس حمید رحمانی 🔻 ۶ سالگی من مصادف شده بود با پیروزی ! مردم شور و نشاط غیرقابل وصفی داشتن! جنب و جوش مردم برای کار و تلاش بیشتر شده بود. برق شادی توی چشمای مردم موج میزد. انگار بال در آورده بودن و میخواستن پرواز کنن! احساس عجیبی از دوست داشتن و دوست داشته شدن و کمک کردن در بین مردم دیده میشد بدون ذره ای چشم داشت. 🔻 من با همون ۶ سالگی خودم تمام این جریانات رو کاملاً حس می کردم. واقعاً لازم نبود کسی برام این چیزا رو توضیح بده! در همون برهه بود که پدرم تصمیم گرفت من رو بفرسته مکتب و پیش تا یادگیری رو شروع کنم! 🔻 اون وقتا قرآن در بین مردم جایگاه ویژه ای داشت. برگزاری مجالسِ ختم و تلاوت قران نه تنها در مساجد و حسینیه ها بلکه در اغلب محلات و منازل مردم هم با شکوه هرچه بیشتر دایر بود. فقیر و غنی هم نداشت. حتی خیلی وقتا پذیرایی این مجالس چیزی جز یک دور چایی دادن یا نهایتا همراه با یک بسته خرما نبود. پذیرایی با میوه شاید در ماه یکبار هم اتفاق نمی‌افتاد! 🔻 نمیدونم چرا اما واقعا این چیزا مهم نبود. مهم فضای معنوی و صمیمیتی بود که مردم عاشقانه بین خودشون تقسیم میکردن! همین فضای ناب بود که وقتی ملا رمضان درس میداد، همه ششدانگ حواسشون رو میدادن به قرائت قرآن و نکاتی که گوشزد میکرد! 🔻 تحت تاثیر همین حال و قال بود که من هم خیلی زود خوندن قرآن رو همراه با حروف ابجد یاد گرفتم! توی دوران مدرسه، با پسر عمه ام همکلاس بودم. طبیعتاً در زیباتر خوندن و بیشتر حفظ کردن ، بخش جدایی ناپذیری از دنیای کودکانه ما شده بود. هر شب خدا خدا می کردم که صبح بشه و ناظم مدرسه بازَم منو صدا بزنه و بگه : رحمانی بیا سر صف قرآن بخون!!! ادامه دارد... پایگاه اطلاع رسانی توسعه روستایی ایران https://eitaa.com/patra1
خفته در خروارها خاک سرد گورستان 📝 امید قربانی 🔻 بدون تعارف باید بگم: هم نظام آموزشی و هم سیستم آموزشی به ما دانش آموزان نسل های گذشته ( دهه ۴۰ ، ۵۰ ، ۶۰ و ۷۰ ) بدهکارن. و البته بدهی بسیار بزرگ! 🔻 هیچکدوم از این دو تا سیستم آموزشی ، و و اهمیت پیاده سازی خاطراتِ ریز و درشت محلی رو به ما یاد ندادن. و ما هم شوربختانه هیچوقت متوجه اهمیت روستاهای خودمون نشدیم ، لذا هرگز به فکر ثبت و ضبط خاطرات بزرگان و ریش سفیدان محله هامون نبودیم. 🔻 و اگر هم کسی از روی علاقه قلبی میخواست چنین کاری بکنه نه تنها فرایند این کار رو نمیدونست بلکه حتی زمینه هاش هم فراهم نبود. به همین دلیل فرایند ثبت و ضبط تاریخ شفاهی محلی در ایران نمره ی میگیره ! 🔻 قبرستان روستاها ظاهرا محل دفن اموات هست اما در واقع باید این قبرستان ها رو گورستانِ انبوهی از خاطرات و داستان های کوچک و بزرگ و تلخ و شیرین از آدما بدونیم. مدفن هزاران خاطره و تجربه که لزوما و ضرورتا میبایست به نسل های آینده منتقل میشد اما نشد که نشد که نشد! 🔻 گورستان ها قرارگاهِ صدها سینه ی سرشار از حرف و خاطره ست که به همین راحتی در دلِ خاکِ قبرستان فروخُفتند و همه ی اون داستان ها سهمِ گور و مور و مار شدن بدون اینکه هیچ نسخه ای از اونا به دست آیندگان برسه! 🔻 به همین دلیله که میگم سیستم های آموزشی قبلی و فعلی به نسلِ آینده بدهی بزرگی دارن چراکه در این رابطه هیچ برنامه منسجم انگیزشی و آموزشی نداشتن و ما از این حیث بار اومدیم! 🔻 اما با همه این تفاصیل یادمون نره که: هنوز هم زنان و مردانِ سپید مویِ زیادی بین ما توی همین روستاها هستن که توی سینه هاشون هزاران خاطره و داستان دارن. پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی که میشه گوشی رو بگیریم جلوشون و ازشون بخوایم که خاطره هاشون رو تعریف کنن! 🔻 هنوزَم پیر مردا و پیرزنای زیادی بین ما هستن که باید آستین بالا بزنیم و حرفاشون رو با قلم و کاغذ و دوربین ، ثبت و ضبط کنیم. صد البته اصلا کارِ سخت و پیچیده ای نیست اما عزم و جزمی راسخ میخواد! 🔻 و این وظیفه تک تک ماهاست که تاریخِ شفاهی روستاهامون رو به هر طریق ممکن ثبت کنیم و برای آیندگان به یادگار بذاریم. ۱۴۰۳/۰۶/۱۸ ✅ پایگاه اطلاع رسانی توسعه روستایی ایران https://eitaa.com/patra1