eitaa logo
پاورقی
472 دنبال‌کننده
248 عکس
61 ویدیو
33 فایل
پاورقی حاوی یادداشت‌‌ها و نکات مهم آموزشی و پژوهشی در عرصه‌ی سیاستگذاری پژوهشی، مهارت‌های پژوهشی، مباحث اخلاقی فرهنگی و اجتماعی، اولویت‌های پژوهشی، معرفی کتب فاخر دینی، فلسفی و اخلاقی ▫️برای ارتباط با مدیر به شناسه زیر مراجعه کنید: ✅ @sadramah
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 چگونه هوش مصنوعی می‌تواند زبان حیوانات را تفسیر و رمزگشایی کند؟ قلمرو شگفت‌انگیز هوش مصنوعی (AI) به‌طور مداوم افق‌های خود را گسترش می‌دهد و جنبه‌های مختلف زندگی ما را متحول می‌کند. در حالی که هوش مصنوعی پیشرفت‌های چشمگیری در درک و پردازش زبان‌های انسانی داشته است، اکنون برای رمزگشایی و پر کردن شکاف ارتباطی بین انسان و حیوانات نیز استفاده می‌شود. این پیشرفت چشمگیر این پتانسیل را دارد که اسرار زبان حیوانات را بگشاید و ارتباط دو طرفه با گونه‌های دیگر را امکان‌پذیر کند. هوش مصنوعی با توانایی پردازش حجم وسیعی از داده‌ها و تشخیص الگوها، به‌عنوان ابزاری قدرتمند در رمزگشایی زبان حیوانات ظاهر شده است و اکنون محققان از تکنیک‌های هوش مصنوعی مانند یادگیری ماشینی و یادگیری عمیق برای تجزیه و تحلیل و تفسیر صداها و رفتارهای گونه‌های مختلف جانوری استفاده می‌کنند. ————————— 💠 @The_Age_of_Intelligent @pavaragi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤"شاملو" داستان حماقت و بیسوادی سلبریتی ها قدمت طولانی داره،یه نمونه اش جناب شاملو که دیگه شاخ سلبریتی ها و روشنفکران معاصر بوده و از باسوادترین های اونا به حساب میاد و چند زبان زنده دنیا رو میدونسته و خارج رفته بوده! شاملو داخل فیلمی که بالا گذاشتم در یک سخنرانی با لحنی بی ادبانه میگه: عاشورا دروغه و اونو شیخ عباس قمی از شاهنامه جعل کرده! حالا داخل اون جمعیت مثلا فرهیخته یه نفر نبوده بلند بشه بگه آخه مرد ناحسابی! شیخ عباس قمی همین ۸۰ سال پیش از دنیا رفته!چجوری تونسته عاشورا رو جعل کنه!؟همین محتشم کاشانی که ۶۰۰ سال پیش زندگی میکرده شعر معروف «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» رو در مورد عاشورا گفته! مولوی نزدیک به ۹۰۰ سال پیش شعر « کجایید ای شهیدان خدایی/ بلاجویان دشت کربلایی»رو سروده! دیگه هزاران هزار حدیث و روایت ۱۵۰۰ ساله در مورد عاشورا بماند،اگه یه کم با این جماعت خود شاخ پندار بحث کنی بعید نیست بگن شیخ عباس قمی با ماشین زمان سفر کرده و باعث جعل عاشورا شده. این شاملوشون بوده که سواد تاریخیش در حد کلاس سوم دبستان هست دیگه علی کریمی ‌و یراحی و کتایون ریاحی و فرخ نژاد و... جوکی بیش نیستن. [ مَحـــــرَمانہ  ]🔻 https://eitaa.com/joinchat/3721527618Cf7a1ebd464 @pavaragi
رساله اربعین آیت الله فاضل استرآبادی.pdf
2.98M
رساله اربعین تالیف آیت الله فاضل استرآبادی که عالمانه از اربعین اول دفاع نموده است به مناسبت اربعین حسینی توسط انتشارات دارالولایه امیرالمومنین علیه السلام منتشر می شود. @pavaragi
نثار جان برای آگاهی سحرگاه امروز مشغول قرائت زیارت اربعین بودم که این فراز زیارت توجهم را به خود جلب کرد: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله» یعنی امام حسین جانش را در راه خدا بذل کرد، تا بندگانش را از جهالت و گمراهی برهاند. نکته مورد توجه این فراز زیارت کار بزرگ امام حسین( ع) یعنی نثار جان برای آگاهی مردم در برابر جهل است. منتها دو نوع جهل در واقعۀ عاشورا و پس از آن دیده می‌شود. ۱) مردمی که به جنگ امام آمده بودند، عمدتا کوفی بوده و مردم کوفه نیز امام را بر حق می‌دانستند. یعنی به حقانیت امام علم داشتند، اما در عین حال باطل را برگزیدند. از این رو در کربلا نقطه مقابل جهل، «عقل« قرار دارد. یعنی امام(ع) برای اینکه مردم دنیازدۀ بیچاره سرعقل بیایند، از نثار خون دریغ نکرد. ۲) نوع دیگر؛ جهل در برابر علم است. علم و آگاهی حقیقی در مقابل دروغ‌های رسانه‌ای دستگاه بنی‌امیه. اگرچه از شگرد دروغ رسانه‌ای در کوفه نیز استفاده شد و به‌خاطر انتشار خبر دروغ «آمدن سپاهی از شام»، یاران۴ هزار نفری هانی نتوانستند ۵۰ نفری که در دارالاماره ابن زیاد حضور داشتند را شکست بدهند‌. اما اغلب کوفیان بر حقانیت امام واقف بودند و دنیازدگی آنها موجب شد تا به سپاه عمرسعد ملحق شوند. ولی در شام قصه فرق می‌کرد. عموم مردم دین خویش را از رسانۀ تحت سلطۀ معاویه گرفته بودند. مردم با یزید بودند، چون تصور می‌کردند یزید بر حق است. آنها علم نداشتند و جاهل بودند و جهل‌شان از نوع جهل مرکب بود. این نوع جهل در مقابل «علم» است نه در مقابل عقل. چون برخی از آنها وقتی در برابر استدلال امام سجاد(ع) قرار گرفتند و علم حقیقی بر آنها آشکار شد، به راه حق برگشتند. امام حسین(ع) برای همین مردم کوفه حاضر است تا پای جان مبارزه کند. او دربارۀ کسانی‏‌ این فداکاری را انجام می‌دهد که به تعبیر زیارت اربعین «دنیا مغرورشان کرد، و بهره واقعی خود را [از آخرت] به [دنیای] پست‌‏ فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند.» انقلاب حسینی انقلاب آگاهی و شهادت او برای رفع جهالت بود‌ و اربعین یادآور نقش حضرت زینب( س) و امام سجاد(ع) در روشنگری و جهل‌زدایی از مردم شام است. محمد صدرا مازنی @pavaragi
🔔 خاطراتی از اخلاقیّات عجیب کسبهٔ نجف ✍🏻 حاج آقا نصرالل‍ه شاه‌آبادی: 🔹 «شهر نجف از نظر اخلاقی و اجتماعی فوق‌العاده بود. برای نمونه، کسبهٔ نجف – چه عرب و چه عجم – از نظر انصاف و مساعدت به مشتری بسیار خوب بودند. من جایی را ندیدم که به اندازهٔ نجف اشرف، به افراد نسیه بدهند. حتّی در تهران، کاسب محلّ خودمان با اینکه مرا کاملاً می‌شناخت و به دعای کمیل من خیلی علاقه‌مند بود و اگر شب جمعه‌ای دعای کمیل نمی‌خواندم، فردا اوّل کسی که اعتراض می‌کرد همین کاسب بود، با این همه اگر نسيهٔ ما زیاد می‌شد، از طریقی اعتراض خودش را می‌رساند. 🔸 امّا در نجف این‌گونه نبود؛ همهٔ طلبه‌ها – بدون اینکه نام و نشانی داشته باشند – از مغازه‌دار نسیه می‌گرفتند. فقط گاهی اوقات، مغازه‌دار نام آنها را می‌پرسید تا در دفترش ثبت نماید. در خاطرم هست که آقای میرزا ابوالقاسم گرجی با آقای میرزا علی فلسفی هم‌کلاس و رفیق بودند. روزی در دفتر نسیهٔ آشیخ عبّاس بقّال دیدم که نوشته: شیخ عَرَقی، رفیق آقای فلسفی! از آشیخ عبّاس پرسیدم: این شیخ عرقی کیست؟ گفت: همین که با آقای فلسفی رفت. فهمیدم منظور آشیخ عبّاس، همان آقای گرجی است. چون سرش مو نداشت، و روی سرش عرق می‌نشست و از طرفی بقّال خجالت می‌کشید که اسم آقای گرجی را بپرسد، او را با این نام در دفتر ثبت کرده بود! 🔹 این برنامه فقط مخصوص طلّاب نبود. بلکه کسبهٔ نجف نسبت به زوّار هم به همین شکل برخورد می‌کردند. به یاد دارم پسرخاله‌ام به نجف آمده بود. روزی از یکی از مغازه‌دارها جنس فراوانی خریده بود، ولی موقع محاسبه متوجّه شده بود که کتش را عوض کرده و پول همراهش نیست. وقتی به منزل ما برگشت، با تعجّب می‌گفت: این‌ها چه موجودات عجیبی هستند! من به قدر صد دینار جنس خریدم. ناگهان متوجّه شدم پول همراهم نیست. به فروشنده گفتم: عصر پولش را می‌آورم و جنس‌ها را می‌برم. او گفت: نه! ببر و عصر پولش را بیاور! هرچه به او اصرار کردم فایده‌ای نداشت. به او گفتم: آخر تو مرا نمی‌شناسی، شاید پولت را خوردم. گفت: برو بخور. تو زائر امیرالمؤمنین – علیه السّلام – هستی. آقا امیرالمؤمنين – علیه السّلام – هست، من از ایشان می‌گیرم. 🔸 نمونهٔ دیگر، اجاره منزل بود. یکی از ویژگی‌های نجفی‌ها این بود که اگر کسی مغازه یا منزلی را اجاره می‌کرد، مادامی که در آن بود، ولو ده یا پانزده سال طول می‌کشید، یک قران اجاره‌بها افزایش پیدا نمی‌کرد. افزایش اجاره‌بها تنها پس از تخلیه و اجاره به شخص دیگر صورت می‌گرفت. در سامرّا نیز چنین برنامه‌ای بود. سنّی‌های آنجا در نسیه دادن و قرض دادن نیز این رسم را داشتند و غیر از نجف و سامرّا در جای دیگر چنین برنامه‌ای ندیدم. 🔹 به هر حال، این رسم خوب مردم نجف بسیار راه‌گشا بود. اگر بگویم در طول بیست سال اقامت در نجف، فقط با قرض و نسیه زندگی کردم، اغراق نکرده‌ام. نکتهٔ مهم در این نسیه‌ها این بود که بی‌منّت بود. به یاد دارم روزی برای خرید شکر به عطّاری رفتم و مدّتی معطّل شدم. با ناراحتی به صاحب مغازه گفتم: مثل اینکه نسیه‌خورها باید معطّل شوند! و رفتم. وقتی سرش خلوت شد، برگشتم. صاحب مغازه با رخساری برافروخته گفت: این چه حرفی بود که به من گفتی؟ به همین امیرالمؤمنین قسم، اگر سر مرا بخواهی به تو می‌دهم. این حرف‌ها چیست؟ همهٔ زندگی من مال توست. به او گفتم: من به شوخی و مزاح این را گفتم. او گفت: دیگر از این شوخی‌ها نکن». 📚 (حدیث نصر، ص۳۴۶ - ۳۴۸) https://eitaa.com/miras_shia @pavaragi
کتاب نگاهی انتقادی به دانشگاه هاروارد https://www.fidibo.com/book/111655 @pavaragi
🌿 فلوچارت نگارش پایان‌نامه از ارائه طرحنامه (پروپوزال) تا دفاع @tephd5 🌱 مدرسه مجازی پژوهش https://eitaa.com/joinchat/3648323715C970376fb41 @pavaragi
✍️ گوگل از جدید‌ترین به‌روز‌رسانی بزرگ چت‌بات هوش مصنوعی بارد (Bard) خود رونمایی کرده است‼️ 👌 در آن میزان قدرت منطق و استدلال بارد به‌طرز قابل توجهی بهبود یافته است. حالا، جدیدترین نسخه از جدی‌ترین رقیب هوش مصنوعی چت جی پی تی، یعنی گوگل بارد، به تنهایی قادر به نوشتن کد و اجراء آن‌ها می‌باشد. ♻️اکنون، ابزار هوش مصنوعی گوگل از طریق تکنیکی به نام “اجرای کد ضمنی” قادر به ارائه عملکرد در حیطه این وظایف جدید خود می‌باشد. 💥این رویکرد نوآورانه، به بارد اجازه می‌دهد تا ضمن شناسایی دستورات محاسباتی، کد را به صورت یک‌پارچه در پس‌زمینه اجراء کند. 💢در نتیجه، بارد این پتانسیل را دارد که به واسطه آزمودن تمامی نتایج پیش از ارائه به کاربر، پاسخ‌های ریاضی و کد‌نویسی را با دقت بیشتری به کاربران ارائه نماید. ————————— 💠 @The_Age_of_Intelligent @pavaragi
جای خالی یادداشت‌های تحلیلی در رسانه ملی یادداشت‌نویسی یکی از ابزارهای رسانه‌ای مهمی است که قدمتی دیرینه داشته و امروزه نیز با توجه به روی‌آوری مردم به فضای مجازی و اقبال آنها به متن‌های کوتاه، روزبه‌روز بر اهمیتش افزوده می‌شود. در عین حال جایگاه آن در رسانه‌هایی مثل صدا و سیما شناخته نشده است. از این رو پیشنهادهای ذیل ارائه می‌شود. ۱) انعکاس خلاصه‌ای از یادداشت‌های تحلیلی درباره مسائل روز در اخبار سراسری بویژه در خبر ۲۰:۳۰ ؛ ۲) انعکاس یادداشت‌های مهم در برنامه‌های ویژۀ خبری صدا و سیما؛ ۳) دعوت از یادداشت‌نویسان فعال به صدا و سیما به عنوان کارشناس‌ فرهنگی اجتماعی و...؛ ۴) استفاده مجری برنامه‌های فرهنگی اجتماعی از یادداشت‌های بروز در فواصل برنامه؛ ۵)ساخت برنامه‌هایی با موضوع یادداشت یا صرفا انعکاس یادداشت‌های ویژه؛ ۶)آموزش یادداشت‌نویسی در قالب برنامه‌های آموزشی ۷)بهره‌بردن از نظرات یادداشت‌نویسان حرفه‌ای به عنوان مشاور برای ساخت و تولید برنامه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... ۸)برگزاری مسابقات تلفنی و پیامکی از متن یادداشت‌های برگزیده ۹)اعلام و تبلیغ برای فراخوان‌های یادداشت‌نویسی در موضوعات مختلف( به‌عنوان مثال حوزه‌ی علمیه فراخوان یادداشت‌نویسی دارد اما کسی مطلع نمی‌شود) ۱۰)ساخت موشن، فیلم‌کوتاه، عکس‌نوشته و ...از محتوای یادداشت‌ها. ردیف ۷ تا ۱۰ توسط سرکار خانم زهرا ابراهیمی پیشنهاد شده است. از یادداشت‌نویسان محترم جهت تکمیل این نوشته دعوت به‌عمل می‌آید‌. ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
WRS_Volume 2_Issue 2_Pages 97-118.pdf
568.7K
این مقاله که دربارۀ سیر تاریخی وجوب حجاب در صدر اسلام است را جهت مطالعه علاقمندان توصیه می‌کنم. @pavaragi
توپ همچنان در زمین سیاست و اقتصاد است! چندی قبل در جلسه‌ای که با حضور جمعی از فعالین فرهنگی اجتماعی برگزار شده بود، شرکت کردم. دستور جلسه راهکارهای پیش‌گیری از آسیب‌های اجتماعی بود. من هم چند راهکار پیشنهاد دادم و یک نکته هم اضافه کردم. گفتم حل بعضی از مسائل از اختیار ما خارج است. هریک از آسیب‌های اجتماعی معلول علت‌هایی است. مثلا مسئله خودکشی، پدیدۀ طلاق یا حاشیه‌نشینی از یک طرف معلول علت‌هایی مختص خودشان بوده و به دیگر مسائل ربطی ندارند. در عین حال برخی از علت‌ها عمومیت داشته و در به‌وجود آمدن بعضی یا همۀ آنها نقش دارند. مثلا اگرچه فقر و نداری مستقلا یک مسئله اجتماعی است، ولی یکی از علل آسیب‌هایی چون خودکشی، فساد اخلاقی و حاشیه‌نشینی هم محسوب می‌شود. یعنی برای پایین آمدن نرخ فساد اخلاقی باید رفاه نسبی ایجاد شود. همینطور دیگر مسائل اجتماعی نیز از همین فقر ناشی می‌شوند و با توجه به اینکه طبق آمارها نرخ فقر در کل کشور حدودا ۳۰ درصد بوده و در عرض یک دهه ۱۱ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر کشور افزوده شده است، معیشت و فقرزدایی اولویت جدی کشور است و از طرفی این معضل ناشی از ناکارآمدی دستگاه‌های اقتصادی است. به دوستان‌مان در آن جلسه گفتم: اسلحۀ من و شما بیان و بنان است‌. تولید مقاله و کتاب و سخنرانی محصول ما است. ضمن اینکه برخی از طلاب در قالب گروه‌های جهادی در بحران‌های اجتماعی نظیر سیل و زلزله و کرونا نیز حضور جدی داشته‌ و کارهای عملیاتی هم می‌کنند. اگر با رویکرد نتیجه‌گرایانه بخواهیم ارزیابی کنیم، همۀ اقدامات ما برای جمع محدودی اثر بلندمدت و برای غالب افرادی که به محصول علمی ما دسترسی دارند یا رفتار عملی روحانیون را می‌بینند، اثر تسکینی دارد. همینکه اثر مسکن رفت دوباره درد شروع می‌شود! گفتم مشکل جدی را دریابیم. دانشمندان و مدیران ارشد اقتصادی چه‌کاره‌اند؟ توپ نارضایتی در زمین مدیران اقتصادی اعم از تیم اقتصادی دولت‌ها و کمیسیون‌های اقتصادی مجالس مختلف و اقتصاددان‌ها است. اقتصاددان‌هایی که جزو تیم اقتصادی‌اند و آنها که جزو مخالفین سیاست‌های اقتصادی می‌باشند هردو در رنج و بدبختی و فلاکت مردم و شکل‌گیری معضلات اجتماعی سهم دارند. ممکن است گفته شود مخالفین چگونه سهیمند؟ اگر دانشمندان اقتصادی عافیت‌طلبانه مشغول تماشای وضعیت باشند و مشفقانه به نقد سیاست‌ها نپردازند قطعا باید پاسخگوی عملکرد خود باشند. دستۀ دیگری هم باید پاسخگو باشند. بزرگوارانی که جزو مدیران سیاسی نظامند. اغلب سیاست‌های اقتصادی نیز متأثر از رفتارهای سیاسی است‌. مدیران سیاسی دولت و کمیسیون‌های سیاسی مجلس و تربیت یافتگان رشته علوم سیاسی چه پاسخی برای معضلات روی دست نظام دارند؟ چه میزان سیاست‌های کلان نظام که توسط رهبری معظم انقلاب ابلاغ شد، اجرایی می‌شود؟ شاید لازم باشد تا دستگاه‌های ذی‌ربط مطالعه‌ای روی میزان پای‌بندی دولت‌ها به سیاست‌های کلی ابلاغی (در بیست سال اخیر) داشته باشند، تا خلاءها شناسایی و ضمن رفع موانع در جهت اجرای کامل آن اقدام مؤثری صورت گیرد. خلاصه اینکه توپ آسیب‌های اجتماعی در زمین اهل سیاست و اقتصاد است و این بزرگواران باید در پیشگاه ملت پاسخگو باشند. پ.ن: ناگفته پیداست که نگارنده به دستاوردهای نظام توجه دارد، اما آسیب‌های اجتماعی را زیبندۀ نظام جمهوری اسلامی نمی‌داند. مشکلات معیشتی هم مانع دیدن دستاوردها است. کما اینکه مقام معظم رهبری در جدیدترین دیدارشان با هیئت دولت فرمودند: با وجود کارهای اساسی تحسین‌برانگیز دولت، متأسفانه مسائل معیشتی مانند غبار مانع دیدن کارهای اساسی دولت است. ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
به مناسبت درگذشت جلال ال احمد در۱۸ شهریور سال ۱۳۴۸) در کتاب "روشنفکر میهنی" که توسط مؤسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده درباره نحوه آشنایی جلال آل احمد با امام خمینی آمده است: با رحلت آیت‌الله بروجردی، جهان شیعه به استقبال مرجعی دیگر رفت و آیت‌الله خمینی که فقیهی شجاع و مبارز بود، پا به میدان گذاشت. جلال آل‌احمد نیز همانند دیگران، خیلی زود امام خمینی را شناخت و جزء طرفداران ایشان شد. آل احمد در طول زندگی‌اش تنها یک بار امام را ملاقات کرد و آن دیدار در نخستین سال‌های نهضت اسلامی اتفاق افتاد. وی درباره این دیدار می‌گوید: «من پس از شنیدن نطق ایشان [امام خمینی]... احساس کردم باید ایشان را ببینم. به قم رفتم. در خانه ایشان کتاب "غرب‌زدگی" خود را کنار دستشان دیدم. گفتم: شما هم این خزعبلات را می‌خوانید؟ با نگاهی به من پرسیدند: شما آقای آل احمد هستید؟ گفتم: بله. گفتند: آنچه ما باید بگوییم شما گفته‌اید.» در ادامه جلال درباره این ملاقات می‌گوید: «من حتی دست پدرم را نبوسیده بودم، اما دست ایشان را بوسیدم. امام خمینی نیز در اردیبهشت 1359 درباره دیدار جلال با ایشان فرمودند: «آقای جلال آل‌احمد را جز یک ربع ساعت بیشتر ندیدم. در اوایل نهضت یک روز دیدم که آقایی در اتاق نشسته‌اند و کتاب ایشان غرب‌زدگی در جلوی من بود. ایشان به من گفتند: چطوری این چرت و پرت‌ها نزد شما آمده است؟ یک هم‌چو تعبیری و فهمیدم که ایشان هستند. مع‌الأسف دیگر او را ندیدم. خداوند ایشان را رحمت کند.» در فروردین 1343، زمانی که امام از حبس آزاد شدند، جلال در مکه به سر می‌برد و در نامه‌ای ضمن ابراز خوشحالی از آزادی امام گزارشی از حال و هوای مناسک حج و وضعیت شیعیان در عربستان به امام می‌دهد. نامه جلال به امام را در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی بخوانید. @pavaragi
به اهل مطالعه یارانۀ کتاب بدهید! عصر روز گذشته(۱۸شهریور) به سفارش یکی از بزرگان برای تهیه نشریه «چشم انداز ایران» به کتابفروشی کتاب شهر رفتم. در میان کتاب‌فروشی‌ها به‌نظرم رسید که کتاب شهر این نشریه را برای فروش دارد. از طرفی شاید حدود دو سه ماهی بود که فرصت مراجعه به این کتاب‌فروشی دست نداده بود. در حالی که سابقا ماهی یکی دوبار به چند کتاب‌فروشی ازجمله همین کتاب شهر مراجعه می‌کردم. سابقه‌ای از نشریه چشم‌انداز ایران را هم در برنامۀ مطالعاتی‌ام به یاد ندارم، با اینکه روزگارانی پای ثابت دکه‌های روزنامه‌فروشی بودم و کمتر نشریۀ فرهنگی اجتماعی بود که از زیر چاپ خارج شده باشد و من آن را تهیه نکرده باشم. برخی را مشترک می‌شدم و پاره‌ای از آنها را (هرچند یکی دو شماره)، می‌خریدم. برایم مهم بود بدانم در بازار مطبوعات فرهنگی اجتماعی چه خبر است. از گوگل برای آشنایی با آن کمک گرفتم: «نشریه چشم انداز ایران از مرداد سال ۱۳۷۸ در ایران منتشر می‌شود. لطف‌الله میثمی صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول آن است.» غرض از مراجعه برای تهیۀ این نشریه مطالعۀ گفت‌وگویی است که با عنوان «خانه تکانی بزرگ در فهم دین» در شمارۀ اخیر آن منتشر شده است. نشریه را در این کتاب‌فروشی نیافتم. [غرضم از نگارش این یادداشت از اینجا به بعد شروع می‌شود!] سراغ کتاب‌ها رفتم‌، اما به‌مانند کسی که پس از خواب طولانی در غار اصحاب کهف، بیدار شده و به شهر رفته باشد، با قیمت‌های نجومی مواجه شدم. کتاب تاریخ بیهقی را که مدتی بود در سبد خریدم گذاشته بودم، درخواست کردم. فروشنده کتابی در قطع پالتویی از نشر هرمس را به من ارائه داد. بلافاصله سراغ قیمت کتاب رفتم، ۴۸۰ هزار تومان! روی میز کتابی دوجلدی درباره زندگی هوشنگ ابتهاج بود باعنوان پیر پرنیان اندیش (در صحبت سایه)کتابی که سال ۱۳۹۱ منتشر شد و  سایه در دهۀ نهم از عمر خود خاطراتش را در گفت‌وگو با میلاد عظیمی و عاطفه طیه در آن تعریف کرد اتفاقا این کتاب را هم در برنامۀ خریدم داشتم. با دیدن قیمت کتاب اما منصرف شدم! ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان! سایر کتاب‌ها هم به همین منوال بود. مثلاکتاب دیگری با ۵۰ ورق ۵۵ هزار تومان. یعنی کمی بیش‌تر از هزار تومان برای هر صفحه! از فروشنده پرسیدم: وزارت ارشاد برنامه‌ای برای تخفیف کتاب ندارد؟ پاسخ منفی داد. می‌گفت: برنامۀ تخفیف کتاب توسط ارشاد فقط در اردیبهشت‌ماه اجرا می‌شود. گویی مردم فقط باید اردیبهشت ماه کتاب بخوانند! یا اردیبهشت هرسال کتاب یک سال‌شان را تهیه کنند، مثل برنج و دیگر آذوقه‌های مورد نیاز! از خرید کاغذی کتاب منصرف شدم. فیدیبو را فعلا ترجیح می‌دهم! از طرفی نمی‌پسندیدم حدود نیم ساعت در کتاب‌فروشی پرسه بزنم اما کتابی تهیه نکنم. چند کتاب را بررسی کردم و کتاب «تاریخ مختصر اسلام» نوشتۀ کارن آرمسترانگ ترجمۀ مانی صالحی علامه را تهیه کردم. از شب گذشته صفحاتی از آن را مطالعه کردم. کتاب خوش‌خوانی است. توصیه می‌کنم بخوانید. نگران قیمتش هم نباشید؛ ۹۰ هزار تومان! ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
دونکته دربارۀ آبرو در وضع احکام اجتماعی و حدود شرعی به حفظ آبرو توجه شده است. برای نمونه دروغ، غیبت و تهمت از جمله مفاهیم اخلاقی هستند که به جهت حفظ آبروی مومن و حراست از کرامت انسانی حرام شمرده‌ شده‌اند. در عرف عام هم گفته می‌شود: آبرو مثقال، مثقال جمع می‌شود، ولی خروار خروار می‌رود. امروز در مسیر منزل تا محل کار، کارشناس برنامۀ رادیو معارف دربارۀ آبرو صحبت می‌کرد. دو نکته از بیانات ایشان برایم جالب بود. اول اینکه؛ اگر می‌خواهید ببینید یک چیز چقدر ارزش دارد، بررسی کنید آیا در صورت فقدانش جایگزینی برای آن می‌توان یافت؟ و آنگاه گفته بود: آبرو از این جنس است. یعنی اگر آبروی کسی از دست برود، گویی قیمتش را از دست داده و نمی‌تواند به سادگی جایگاه و ارزش پیشین خود را به‌دست بیاورد. دوم اینکه؛ کسب آبرو درجه انسانی را بالا می‌برد. انسانی که آبرو کسب کرده باشد، از تفرد به تشخص و از فردیت به شخصیت ارتقا می‌یابد. یعنی انسانی با کارکرد اجتماعی بالا و مورد اعتماد عموم جامعه می‌شود. این را هم جایی دیدم که جالب توجه بود: در روایت دارد پول خرج کنید آبرو جمع کنید. بعضی ها ‌آبرو خرج می‌کنند که پول جمع کنند. ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
2️⃣ خبر دوم: 💢 تا سه سال دیگر ۴۰ درصد نیروی کار جهان باید هوش مصنوعی یاد بگیرند 💥 ۸۷ درصد از مدیرانی که در مطالعه‌ی آی‌بی‌ام بررسی شده‌اند، انتظار دارند کارکنانی که از چت جی پی تی استفاده می‌کنند، جایگزین افرادی شوند که از هوش مصنوعی هنگام کار استفاده نمی کنند⚠️ 🆔 @ipeyda_ir @pavaragi
👓 راه معنویت را کسایی رفتند که تو دل اغتشاشات از نظام دفاع کردند... ❗️ نه فکر ریزش مخاطب بودند، نه فروش دوره! @HozeTwit @pavaragi
جملاتی منتخب از کتاب «الهی نامه» اثرجواد محدثی استاد 🆔@Labkhandghalam🏴 @pavaragi
مروان حمار! یکی دو روزی است ساعتی از وقتم را به مطالعۀ کتاب تاریخ مختصر اسلام نوشتۀ کارن آرمسترانگ سپری می‌کنم. یکی از ویژگی‌های کتاب همانطوری که از نامش پیداست، اختصار و ایجاز است. خیلی زود به حکومت امویان رسیدم. واپسین خلیفۀ امویان شخصی است به‌نام مروان ملقب به حمار. انگیزۀ نوشتن این یادداشت همین لقب آقای مروان است. مردم به کسی که کارهای احمقانه‌ انجام می‌دهد، می‌گویند فلانی «خر» است! یا از خریت او است که چنین کاری می‌کند. خلاصه خر معادل احمق، کودن و نادان است‌. از طرفی هم آخرین خلیفۀ اموی ملقب به حمار بود. مروان حمار! اغلب مردم وقتی اسم مروان حمار را می‌شنوند، تصور می‌کنند آخرین خلیفۀ اموی(مروان)، در نادانی به حمار تشبیه شده است[اگرچه امویان و عباسیان غاصب خلافت، ظالمان و جنایت‌کارانی بودند که واژۀ نادان نمی‌تواند حق مطلب را دربارۀ‌آنها ادا کند ]. در عین حال وجه نامگذاری او به حمار چیز دیگری است! جلال الدین سیوطی در کتاب تاريخ الخلفا صفحۀ ۲۵۴ می‌نویسد: «ابو عبد الملك: مروان بن محمد بن مروان بن حكم آخرين خلفاى بنى اميه كه چون مربى او جعد بن درهم بود، او را جعدى می‌گفتند. حمار هم ناميده مى ‌شد. دو دلیل برای ذکر این لقب برای او آورده‌اند. عده‌ای گفته‌اند که در جنگ با كسانى كه بر وى خروج می‌کردند، عرق او خشک نمی‌شد و در مثل می‌گویند: فلانى از خر شكيباتر است و براى همين حمار لقب يافت. این لقب در این معنا نزد عرب دلالت بر شجاعت و قدرت او می‌کرده است و بقولى براى آنكه عرب هر صد سال را حمار مى‌‏نامد و چون سلطنت بنى اميه نزديك صد سال شد، براى همين مروان را حمار لقب دادند». ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
سر دلبران زندگی و دستاوردهای پیامبر(ص) برای همیشه بر بینش اخلاقی، سیاسی و روحانی مسلمانان تأثیر گذاشت. کارهای او نمایانگر تجربۀ اسلامی از «رستگاری» بود که به هیچ وجه شامل رهایی از گناه اولیه‌ای که حضرت آدم [طبق مدعای مسیحیان] مرتکب شد، نمی‌شود، بلکه شامل دستیابی به جامعه‌ای است که خواسته‌های خداوند برای نوع بشر را به مرحلۀ اجرا در آورد. پیامبر(ص) به نمونۀ اصلی کهن الگوی آن تسلیم مطلق به خداوند تبدیل شد و مسلمانان سعی کردند در زندگی اجتماعی و روحانی با این معیار یا میزان هماهنگ شوند.. پیامبر اسلام هرگز به‌عنوان شخصیتی الوهی پرستش یا شناخته نشد، اما او را انسان کامل می‌دانستند‌. تسلیم او چنان کامل و مطلق بود که توانست جامعه را دگرگون سازد و عربها را قادر ساخت تا در کنار یکدیگر در تفاهم و هماهنگی زندگی کنند. تاریخ مختصر اسلام نوشتۀ کارن آرمسترانگ @pavaragi
آزادی زنان خانم کارن آرمسترانگ در ص۵۰ کتاب با اشاره به برخی از آزادی‌هایی که اسلام برای زنان به ارمغان آورد، می‌نویسد: «آزادی زنان از طرح‌های مورد علاقۀ قلبی پیامبر بود‌ حق ارث و حق طلاق در قران به زنان داده شده و این قرن‌ها قبل از آن بود که زنان غربی از چنین حقوقی برخوردار شوند.» @pavaragi
تعدد زوجات پیامبر(ص) در نگاه یک بانوی اندیشمند غربی تحلیل یک بانوی غربی(خانم آرمسترانگ) دربارۀ تعدد زوجات پیامبر اعظم(ص) جالب توجه است. او در کتاب تاریخ مختصر اسلام می‌نویسد: تعداد نسبتا زیاد همسران پیامبر اسلام(ص)، توجه زیادی را در جهان غرب به خود جلب کرده اما به کلی اشتباه است. اگر تصور کنیم پیامبر مانند بعضی حکمرانان مسلمان بعدی، بیشتر وقت خود را صرف برخورداری از لذایذ جنسی می‌کرده است‌. پیامبر در مکه فقط یک زن گرفت و با خدیجه(س) ازدواج کرد. با اینکه تعدد زوجات در عربستان کاملا متدوال بود‌..پیامبر(ص)، در مدینه به یک سید(و رئیس) بزرگ تبدیل شد و از وی انتظار می‌رفت حرم‌سرای بزرگی داشته باشد اما اغلب ازدواج‌های پیامبر با اهداف سیاسی انجام می‌شد.وقتی او کلان قبیلۀ جدید خود را تشکیل داد، مشتاق بود تا پیوندهای زناشویی با بعضی از نزدیکترین یاران و همکاران خود ایجاد کند تا روابطشان با هم نزدیکتر و محکمتر شود‌. @pavaragi
فهم عمیق در معنای «مروت» و «همت» سحرگاه امروز _روز شهادت حضرت رسول اعظم(ص) و امام حسن مجتبی(ع)_، روایتی از امام حسن(ع) را در یکی از کانال‌های فضای مجازی دیدم. روایت دربارۀ «همت» و«مروت» بود: «آن که مروّت ندارد، همت ندارد (منْ لا مرُوَّةَ لَهُ لا هِمَّةَ لَه). در بادی امر اینگونه به‌نظرم آمد: لازمۀ دستیابی به مقام مروت، همت است. یعنی تا همت و سعی و کوشش نباشد، ملکۀ مروت بدست نمی‌آید و این شعر سعدی به‌یادم آمد که همت بلنددار که مردان روزگار/ از همت بلند به‌جایی رسیده‌اند. و نیز این شعر صائب تبریزی: همت بلنددار که با همت بلند/ هر جا روی به توسن گردون سواره‌ای مروت و جوانمردی از فطریات و ذاتی انسان می‌تواند باشد، یعنی برخی از افراد روحیه و منش اخلاق جوانمردی را از کودکی در وجود خویش به‌همراه دارند. مانند کسی که سخاوتمند است یا شخصی که خوش‌رو است و نظایر آن می‌توان به اخلاق و صفات رذیله نیز اشاره کرد. مثلا گویی بخل در شخص بخیل درونی شده است. در عین حال همۀ فضایل با تهذیب نفس نیز بدست می‌آید و تهذیب نفس نیز بدون ریاضت و جد و جهد حاصل نمی‌شود. این امری بدیهی است. اما می‌طلبید تا به واکاوی معنای این دو واژه پرداخته تا به‌فهم عمیق‌تری از این کلام نورانی برسم. این تلاش مرا به نتایج جالبی رساند. «مروت» به معنای فتوت و جوانمردی و از مفاهیم اخلاقی_عرفانی است. در معنای مروّت گفته شد: عمل كردن است به آنچه از نظر حق سزاوار است و لايق زبان. عرفا که با تعبیر فتوت از آن سخن می‌گویند، آن را «ظاهر شدن جلوۀ رحمانی در شخص، که پس از آن تمام فضایل الهی در انسان ظاهر شود»، معنی کرده‌اند. همچنین گفته شد: «فتوت آن است که (خویش را) بر کسی فضیلتی نبینی». از عارفی دربارۀ جوانمردی پرسیدند، گفت: «آن است که با درویشان تفاخر نکنی و با توانگران معارضه نکنی». کلمۀ «همت» نیز در معنای عرفی به سعی و کوشش برای انجام کاری معنی شده است. در معنای این کلمه، قصد کردن، عزم جزم، و بلندنظری نیز آمده است. یعنی همت همان قصد و عزم و آهنگ کاری کردن است. مرد بلند همت یعنی مرد دارای عزم و اراده‌ای قوی. انسان بلند همت یعنی انسان بلندنظر. بلند نظری خود یک صفت ارجمندی است که در آن حزم و دوراندیشی نهفته است. سعه صدر نیز از معانی همت است و همچنین دلیری و شجاعت. این معانی همان است که از شعر سعدی و صائب فهم شده بود، اما اینها همۀ حق مطلب را دربارۀ واژۀ همت ادا نمی‌کنند و همچنان کلمۀ همت با معنای عمیق‌تری همراه است. آن معنا «کمال مطلوب» است! همت یعنی کمال مطلوب. یعنی مرد بلند همت شخصی است که در مسیر کمال مطلوب قرار دارد و بسا بتوان گفت: «مرد بلند همت به کمال مطلوب رسیده باشد». این معنا چیزی است که می‌تواند برای کلمه همت بکار رود تا مروت با بلندی مفهوم و ارجمندی‌اش، لازمۀ آن دانسته شود. بنابر این روایت را این‌گونه می‌فهمم: کسی که در مسیر تعالی قرار نگیرد، جلوه‌های رحمانی در او ظاهر نشود، خلق را از خود کوچکتر نبیند و بر آنها تکبر نورزد و در یک کلمه فضیلت‌ها را در خویش تقویت نکند، به مقام بلندنظری و بلند همتی و کمال مطلوب نمی‌رسد‌. ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
رفیق گرمابه و گلستان هریک از ما برای رابطه و رفاقت با افراد انگیزه‌هایی داریم. شاید بیشترینش این باشد که طرف رابطه حال‌مان را خوب کند. با کسی هم که راحت نباشیم و خستگی‌هایمان را برطرف نکند، روابط‌مان را قطع می‌کنیم، حتی اگر در مکانی مثل خوابگاه دانشجویی و حجرۀ طلبگی و محل کار ناگزیر به معاشرت با آنها باشیم. برای سرآمدن چنین دورانی روزشماری می‌کنیم و وقتی این دوران را پشت سر می‌گذاریم هرگز دلتنگ خاطراتش نمی‌شویم چرا که دل‌ خوش و خاطرۀ خوبی از آن زمانه نداریم. حتی اگر بعد از سال‌ها ببینیم‌شان به یاد مصرعی از شعر سعدی می‌افتیم: «دیدار یار نامتناسب جهنم است» و مصرعی از شعر ابی سعید ابی الخیر: «وز همدم بی وفا جدایی خوشتر». در مقابل معاشرت با برخی از افراد برای ما لذت‌بخش است. از این‌که در کنار ما هستند، احساس خوشبختی می‌کنیم. خاطرات زندگی در کنارشان را در حضور آنها و در غیبت‌شان مرور می‌کنیم. وقتی در مجلسی با دوستان صمیمی باشیم، از چنان احساس راحتی‌ای برخورداریم که کمتر قابل وصف است. این از خاصیت‌های دوستی است. در همۀ سنین هیجان و زیبایی خودش را دارد. حتی برخی از مردم در کنار دوستانشان احساس بهتری دارند[متأسفانه] تا در کنار خانواده! برای افرادی مثل من که در میانسالی قرار داریم، هیچ‌چیزی به‌زیبایی و شورانگیزی خانواده نمی‌شود. بودن در کنار همسر و فرزندان. معاشرت و مصاحبت علمی و تحلیل‌های جورواجور فرهنگی و اجتماعی با همسر و فرزندانی که همه تحصیل‌کرده و دارای مبنای اعتقادی و فرهنگی هستند، زیبا و سرشار از هیجان است. با خانواده گاهی هم‌فکرانه از موضوعی سخن می‌گوییم و در مواقعی نظرات‌مان متفاوت است و هریک تلاش می‌کنیم حقانیت نگاه خود را اثبات کنیم! همۀ‌آنها قابل درک و محل توجه است. در واقع هیچ‌چیز جایگزین خانواده نمی‌شود. با این‌حال دوستان قدیمی که در سفر و حضر و در موقعیت‌های اخلاقی و مالی حساب پس دادند و خود چالشی برای من نبودند از ارج و قرب و منزلت ویژه‌ای برخوردارند. در گذشته گاهی بین دونفر عقد اخوت بسته می‌شد، یعنی در کنار هم و درنشیب و فراز زندگی یکدیگر را یاری کنند. از این افراد در ضرب‌المثل‌های فارسی به رفیق گرمابه و گلستان نیز تعبیر می‌شوند. این اصطلاح احتمالا از شعر حافظ به عاریت گرفته شده است: اگر رفیقِ شفیقی درست پیمان باش/حریفِ خانه و گرمابه و گلستان باش رفیق خوب کسی است که نقایص انسان را به‌چشم ببیند و آن را بین دیگران فاش نسازد. به اصطلاح در گرمابه همه نقص‌های آدمی به‌چشم می‌آید، رفیق صمیمی نیز به رفیق گرمابه تشبیه شده است. همچنین رفیق گلستانی باغ زیبا و دلپذیر است که به خاطر زیبایی و شادابی آن، افراد را به خود جذب می‌کند. امروز در فضای مجازی به‌دنبال روایتی از امام رضا( ع) می‌گشتم که این روایت توجه من را به خود جلب کرد. از جمله حقوق مؤمن بر مؤمن، این است که در دل، او را دوست بدارد، با مالش به او کمک برساند، او را در برابر کسی که به وی ستم کند، یاری دهد، اگر مسلمانان غنیمت و خراجی داشتند و او غایب بود، سهم او را برایش بگیرد، هر گاه درگذشت تا قبرش او را تشییع کند، به او ستم نکند، با او دغلی نکند، به او خیانت نکند، او را وا نگذارد، از او غیبت نکند، دروغگویش نشمارد این همان دوست گرمابه و گلستان یا همان «یارموافق» است. به‌قول شوریدۀ شیزازی: طعنۀ خلق و جفای فلک و جور رقیب/ همه هیچ‌اند، اگر یار موافق باشد من نه آنم که دل از یار موافق بکنم/ گر جهانیم پر از خصم منافق باشد و به قول سعدی: یارا بهشت صحبت یاران همدم است/ دیدار یار نامتناسب جهنم است و ابو سعید ابوالخیر گفت: با یار موافق آشنایی خوشتر/ وز همدم بی وفا جدایی خوشتر ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi