eitaa logo
پاورقی
469 دنبال‌کننده
257 عکس
62 ویدیو
36 فایل
پاورقی حاوی یادداشت‌‌ها و نکات مهم آموزشی و پژوهشی در عرصه‌ی سیاستگذاری پژوهشی، مهارت‌های پژوهشی، مباحث اخلاقی فرهنگی و اجتماعی، اولویت‌های پژوهشی، معرفی کتب فاخر دینی، فلسفی و اخلاقی ▫️برای ارتباط با مدیر به شناسه زیر مراجعه کنید: ✅ @sadramah
مشاهده در ایتا
دانلود
📝محمد صدرا مازنی 💠 روز عَرض اکبر(۲) 🔻۴. صبح روز گذشته خاطره‌ای از مرحوم ابوترابی شنیدم. از رادیو.(گرچه درباره این نازنین فراوان شنیدیم؛ اما جای معرفی بیشتر دارد؛ مخصوصا به نسل جوان‌.) داستان از این قرار بود که بعضی از اسرا در شرایط غربت با هم درد دل می‌کردند. درد دل کردن یعنی من به شخص اعتبار دادم. برایش ارزش قائل شدم و چیزی را به او گفتم که سرّ است، سری که اگر آشکار شود حیثیت و آبرویم علنی می شود. و اگر می‌خواستم دیگران بدانند برای جمع تعریف می‌کردم. گویا بعضی از اسرا توجه نمی‌کردند و اسرار رفقا را به دیگران منتقل می‌کردند و این موجب ناراحتی شده بود. خبر به مرحوم ابوترابی رسید. آنها را جمع کرد و پرسید: اگر امر دائر شود بین اینکه پا روی قران بگذارید یا آبروی برادرتان را ببرید کدام را ترجیح می‌دهید؟ عمدتا گفتند: حرمت قران واجبه و ما هیچوقت به قران جسارت نمی کنیم. سید آزادگان گفت آبروی مؤمن از حرمت و اعتبار قران هم با اهمیت تره. 🔻۵. از امام صادق (ع) نیز سخن مشهوری روایت شده است که: الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ؛ حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است. یعنی اگر تخریب کعبه حرام است، تخریب چهره و آبروی مومن از آن هم بیشتر است. مراقب باشیم درباره شرک گفته شد از راه رفتن آرامِ مورچه سیاه بر روی صخره ای سیاه در شب تاریک هم خفی تر است.(امام صادق_ع_) 🔻امروز فضای مجازی ابزاری برای آبرو بردن و بی اعتبار کردن شخصیت افراد و تخریب چهره ی آنان شده است. تمرین کنیم از این ابزار برای حفظ اعتبار خود و دیگران استفاده کنیم. با انتشار اخبار و تحلیلهایی که به صحتش اطمینان نداریم، وزر و وبال برای خود جمع نکنیم. مطمئن باشیم چنانچه در گروههای فضای مجازی و مجالس حقیقی اگر مطالب فیک و جعلی را منتشر نکنیم نمی گویند لال و بی اطلاعیم. از نفسمان حراست کنیم. ناپرهیزگار نباشیم. ما اعتبار داریم. بکوشیم روز عرض اکبر رسوا نشویم. تمام @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠تنهایی 🔻ازدحام تنهایان به اجتماع گسسته ای از مردم اشاره دارد که باهم زندگی می کنند؛ اما هیچگونه همبستگی اجتماعی بینشان نیست. انبوه تنها. در کنار هم؛ اما بی غیرت نسبت به هم.... یادداشت تنهایی را در کانال مسائل پژوهشی بخوانید.👇 @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠تنهایی 🔻۱. ازدحام تنهایان؛ نمی‌دانم برای اولین بار این تعبیر را در کدام کتاب خوانده بودم. اما فراوان به کار بردم و شنیدم. اگرچه هیچ وقت این کتاب را ندیدم. شاید فلسفه اخلاق فرانکنا بود. بماند. تعبیر انبوه تنها هم برایش به کار رفت. 🔻دیوید رایزمن جامعه شناس امریکایی آن را نوشته. اوایل قرن بیستم. تعبیر قشنگی است. یعنی از آن مفاهیم متأملانه و تلخی که انسان نمی‌تواند به سادگی از کنارش رد بشود. متناقض نما است. رایزمن می‌گوید آمریکا جامعه نیست بلکه ازدحام تنهایان است. او به حیث جامعه‌شناسی تحلیل می‌کند. ازدحام تنهایان مانند صف خرید سوپرمارکت که جمع زیادی در صف هستند اما هیچ ارتباط اجتماعی‌ای با هم ندارند. یعنی همبستگی اجتماعی بین این جمع نیست. همبستگی یعنی میزان آمادگی یک فرد در ترجیح منافع جامعه بر منافع خود. در صف‌ها فراوان جرّ و بحث و گیس و گیس کشی میشه. چرا چون هم‌دلی بین افراد وجود ندارد. منافع شخصی حتی در کوچکترین موقعیت‌های اجتماعی نیز روی خشن و سیاهش را نشان می‌دهد. 🔻۲. ازدحام تنهایان اشاره به فراوانی آدم‌هایی دارد که در شلوغی شهر حضور دارند؛ اما هیچ‌گونه همدلی با دیگران ندارند. آدم‌هایی که اگر در یک استادیوم تجمع کنند، یا تنها در یک سلول باشند فرقی نمی‌کنند؛ زیرپایشان چمن زاری است و ذهنشان حقیر و کوچک. این دسته در هر صورت به فکر رهایی خویش‌اند؛ بدون کمترین همدلی با دیگران. 🔻۳. استفاده‌ی دیگر من: این دسته اگرچه در کنار جمع‌اند؛ اما با اندیشه‌هایی انحصاری و احیاناً منزوی زندگی می‌کنند. یا اینکه زیر یک سقف اند؛ اما از هم دورند. برای اینکه در اسارت فناوری اطلاعاتند. با هم گپ و گفت ندارند. به معنی واقعی کلمه تنهایند. به تعبیر ویل دورانت(به گمانم در کتاب لذات فلسفه) هسته‌ای زندگی می‌کنند. زندگی هسته‌ای. خانه خوابگاه است نه محل امن و مقدسی که خانواده در آن شکل گرفته است. 🔻۴. در کتابی خواندنی از نوع ادبیات کلاسیک که فصلی را به تنهایی اختصاص داده بود دیدم: «من اکثرا تنها بودن را سلامتی بخش می‌دانم. معاشرت، حتی با بهترین‌ها، به زودی خسته کننده و هدر دهنده وقت می‌شود. من عاشق تنها بودنم. من هرگز هم نشینی معاشرت‌پذیرتر از تنهایی نیافته‌ام. ما زمانی که بیرون می‌رویم و در میان انسانهاییم اکثراً تنهاتر از تنهایی هستیم که در گوشه‌ی اتاقهایمان می‌مانیم. کسی که دارد فکر و یا کار می‌کند همیشه تنها است؛ ...کشاورز می‌تواند تمام روز را تنها در مزرعه و یا بیشه کار کند، وجین کند یا هیزم بشکند و احساس تنهایی نکند.» 🔻۵. احساس تنهایی را فراموش نکردن این سود را دارد که همیشه به چگونه زیستن ما کمک می کند و می گوید به گونه ای زندگی کن و به گونه ای عمل کن که بتوانی مسئولیت تک تک اعمالت را خودت بر دوش بکشی. این هم از متفکر دیگری است با امضایی محفوظ! 🔻۶. دیگری گفته: وقتی انسان با سکوت و تنهایی در خودش فرو می رود اولین نتیجه اش این است که به تنهایی دیگران پی می ‌برد و هر وقت احساس همدردری با دیگران کرد نسبت به دیگران عشق در او حاصل می‌شود و این عشق مصلح می شود مصلح به یک معنا ما را در فعالیتهای اجتماعی خود به عمل زدگی دچار نمی‌کند. دوم اینکه فعالیت‌های اجتماعی ما همواره به سمت و سوی انسانی است در سه مرتبه: یک) عادل می‌شویم. دو) احسان می‌رزیم(فوق عدالت) سه) اهل مهرورزی درونی نسبت به انسانها می‌شویم. 🔻۷. عباس معروفی می گوید: تنهایی مثل ته کفش می ماند یکبار نگاه می کنی می بینی که سوراخ شده است. یکباره می فهمی که یک چیزی دیگر نیست 🔻۸. تنهایی را درد اجتماعی نیز تفسیر می‌کنند، یک مکانیزم روان‌شناختی برای هشدار به افرادی که منزوی شده‌اند و ترغیب آن‌ها به جستجوی ارتباطات جدید. 🔻تحلیل تنهایی نه یک جانبه که با توجه به همه ی جهات منطقی می نماید. نگاه یا این و یا آن برای مفهوم تنهایی نادرست است. نظیر بسیاری دیگر از مفاهیم روانشناختی‌. توصیه های روانشناختی قبل از هرچیز به سنخ روانی اشخاص وابسته است. برای یکی می گوییم: آن‌قدر روزتان را با مشغله‌ها پر می‌کنید که زمان آرامش و خلوت و تنهایی بسیار کوتاه و زودگذر است. برای این دسته تنها بودن برای سلامتی روح و روان شان لازم و ضروری است؛ اما برای دسته ای که سنخ روانی انزواطلبانه دارند تنهایی اگرچه بهترین حالات زندگیشان است. ولی توصیه نمی کنیم. مگر آنکه تنهایی به خلق یک اثر علمی یا هنری بیانجامد. یا به اندیشه ای اصلاح گرانه در مسیر نوسازی معنوی. ادامه را با عنوان معاشرت بخوانید. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠 در باب معاشرت 🔻من هم با آن متفکری که می‌گفت: 《غم غربت قدیم نخوریم》، هم‌دلم. معاشرت گذشتگان ساده و بی تکلف بود؛ اما در گذشته نیز اشخاصی بودند که متکلفانه زندگی می‌کردند. ما دوستان‌مان را بر اساس سبک معیار خویش در زندگی انتخاب می‌کنیم و سبک زندگی ما نیز تابعی از ذهنیت ما به زندگی و انتظارات ما از آن است. و ذهنیت و انتظارات ما به زندگی نیز ریشه در روان و اخلاق ما دارد. سخت بگیریم، زندگی نیز با ما سخت می‌گیرد و دوستانی انتخاب می‌کنیم مانند خودمان شیک و اتوکشیده. با روانی به غایت پوست پیازی. و اگر سادگی را انتخاب کنیم، دشوار زندگی بر ما آسان می‌شود. دوستانمان نیز در زندگی مانند ما خواهند بود. یادداشت در باب معاشرت را در کانال مسائل پژوهشی بخوانید.👇 @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠در باب معاشرت(۱) 🔻۱. دورهمی‌های خانوادگی پای ثابت زندگی ایرانی است. گاهی دورهم نشینی‌ها به هفته می‌رسد. حتی زودتر. مجموعه‌ی«دورهمی» آقای مدیری هم به‌گمانم از همین خصلت ایرانی جماعت اقتباس شده است. ویروس کرونا بین این دورهمی‌ها جدایی انداخت. تنها قدرت کرونا می‌توانست این جمع‌‌ها را پراکنده کند. 🔻۲. پدرم سحرخیز بود و در روزگار سلامت، اهل تهجد و عبادت. کشاورز بود؛ اما کار در مزرعه و درآمد حاصل ازآن(=پول) ضعیفتر از آن بود که مانع از حضور همیشگی‌اش در مسجد شود. صدای ناب اذان از حنجره‌ی خوش مِل‌دایی(= ملا دایی)؛ موذن شهر قوی‌تر از پول بود. نمازهای پنج‌گانه را اغلب در مسجد می‌خواند. او اما گعده‌های شبانه با دوستانش را ترک نکرد. کودکی‌هایم را یادم هست که بعد از شام یا میهمانی بودیم و یا میهمان داشتیم. 🔻۳. در دورهمی‌های پدر چه می‌گذشت؟ در دورهم بودن‌های مردم چه می‌گذرد؟ چه نیرویی در گعده‌ها است که مردم را به هم پیوند می‌دهد؟ چرا همینکه از هم جدا می‌شوند و اندکی از تنهایی‌شان می‌گذرد، دلتنگ هم می‌شوند؟ پدرم چرا دوستانش را مکرر می‌دید؛ آن‌ها را به ضیافت ساده‌ی خویش می‌خواند و به میهمانی آنها می‌رفت؟ 🔻۴. سادگی و یک‌رنگی و هم‌دلی آنها را به هم نزدیک می‌کرد. در دور هم نشینی‌های پدر کسی به تکلف و سختی نمی‌افتاد، پذیرایی تابع دو عنصر بود: فصل و میوه‌ی مزرعه. فصل انار و مرکبات پذیرایی به وسیله‌ی انار و مرکبات بود. میوه‌ای که محصول مزرعه بود. (پدر توصیه می‌کرد هر نفر یک انار را به تنهایی تناول کند. خودش نیز تمام دانه‌های انار را تنهایی نوش جان می‌کرد.) فصل آلو هم این مسئولیت خطیر به آلو و خانواده‌اش واگذار شده بود. مادرها گاهی شب‌های طولانی زمستان را با کنجدی که از مزرعه تهیه کرده بودند و مقداری شکر سوهان کنجدی درست می‌کردند و با پف فیلی که از ذرت مزرعه درست شده بود و تخم کدوی بو داده آجیل و شب چره تأمین می‌شد. و اینگونه با هم خوش بودند. تا مدت‌ها شهرم میوه فروشی نداشت. پدرم با دوستان مزرعه و مسجدی‌اش گعده می‌گرفت. یعنی هم در مسجد می‌دیدشان و هم در منزل و هم در مزرعه. 🔻۵. روایت پدر به معنی بیان نوستالوژی‌ای از گذشته‌های دست نایافتنی نیست. من هم با آن متفکری که می‌گفت: 《غم غربت قدیم نخوریم》، هم‌دلم. معاشرت گذشتگان ساده و بی تکلف بود؛ اما در گذشته نیز اشخاصی بودند که متکلفانه زندگی می‌کردند. 🔻ما دوستان‌مان را بر اساس سبک معیار خویش در زندگی انتخاب می‌کنیم و سبک زندگی ما نیز تابعی از ذهنیت و برداشت ما به زندگی است. و ذهنیت ما به زندگی نیز ریشه در روان و اخلاق ما دارد. سخت بگیریم، زندگی نیز با ما سخت می‌گیرد و دوستانی انتخاب می‌کنیم مانند خودمان شیک و اتوکشیده و روانی به غایت پوست پیازی. و اگر سادگی را انتخاب کنیم، دشوار زندگی بر ما آسان می‌شود. دوستانمان نیز در زندگی مانند ما خواهند بود. ادامه دارد. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠در باب معاشرت(۲) 🔻۶. در روزگار ما نمونه‌ی دورهمی‌های پدر، فراوان دیده می‌شود. آنچه آنها را به این تکرار استمرار می‌داد همدلی و همبستگی و مهربانی و شادی بود. اینک نیز همین مفاهیم ما را به هم پیوند می‌دهد. مهربانی و محبت اکسیری است که دیدارها را تازه می‌کند. با هر دیدار تازه لب‌ها می‌شکفد و ضیافت تازه را به گذشته متصل می‌کند. نخ تسبیح همه‌ی دورهم بودن‌ها و گعده‌ها مهربانی و شادی است. در این ضیافت‌ها تکرار خاطرات فراوان روی می‌دهد. 🔻۷.خاطرات و جوک‌های تکراری هرگاه توسط یک گوینده‌ی هنرمند گفته می‌شود باطراوت و لذت بخش است. حتی از نوع دست اولش گاهی دلنشین‌تر می‌شود. جوکی که برای اولین بار می‌شنوی باید کل فرایند را صبوری کنی و در برایند بخندی؛ در حالی که جوک تکراری را از اول می‌خندی! دوستی دارم که سالی چند بار می‌بینمش. در هر دیدار یک جوک نه چندان بامزه را تکرار می‌کند. می‌خندم. قشنگی هنر جوک گویی‌اش این است که وقتی به ته‌اش می‌رسد دهانش تا بناگوش باز می‌شود. من نیز. 🔻۸. در معاشرت‌ها گاهی از مصائب گفته می‌شود. دوستان و اعضایی از خانواده که آسمانی شدند. در این مواقع همه متأثرند و گاهی از خاطرات تلخ و شیرین و بعضاً خنده‌دار متوفی گفته می‌شود. دوستی داشتم که زود از جمع ما رفت. با جمعی از رفقا قرار استخر داشتند. من در آن نافله حضور نداشتم. شنا بلد نبود ولی متهورانه به جای عمیق استخر پرید. غریق نجات دست و پازدن‌هایش را می‌دید؛ اما تصور می‌کرد مرد گنده شوخی‌اش گرفته. رفقا هالی‌اش کردند که آقا شنا بلد نیست. نجاتش دادند. 🔻۹. گاهی از سیاست گفته می‌شود. یکی به یمین می‌زند و دیگری به یسار. بعضی هم گوش‌اند. شنونده‌ی خوب. آجیل و چای و میوه هم به راه است. این بحث‌ها عمدتاً از اوضاع اقتصادی و تورم و گاف‌های اقتصادی شروع می‌شود. کافی است چشم یک نفر به موز زردی که برای خوردن چشمک می‌زد بیافتد. نه. موز، نه. موز الان جزو میوه های لاکچری شده. همان سیب و انار بهتر است. چشمها که به میوه بیافتد بحث شروع می‌شود. گاه یک جفت جوراب و یک شال گردن می‌تواند بهانه باشد. به تدریج وارد بحث دلار و سکه می‌شوند و به تدریج شاخص بورس را با تحلیل‌های فکورانه جابه جا می‌کنند. و نهایتاً وزیری استیضاح می‌شود و وکیلی عزل. من این را به چشم دیدم وقتی همراه با چای داغ و شیرینی تازه گرم بحث بودیم به یکباره کابینه‌ای از نصاب افتاد. دولتی سقوط کرد و کشور دچار بحران شد! همان زمان به یکباره با آمدن رئیس دولتی دیگر همه چیز دلپذیر شد‌. انتخابات آمریکا هم در صدر اخبار خارجی جمع‌ها است. بایدن یا ترامپ؟ ادامه دارد. @masaelepazuheshi
رسول خدا(ص) فرمود: الجَلیسُ الصالِحُ خَیرٌ مِن الوَحدَةِ وَ الوَحدَةُ خَیرٌ مِن جَلِیسِ السُّوء؛ همنشین خوب بهتر از تنهایی است و تنهایی بهتر از همنشین بد. (امالی طوسی، ص۵۳۶) @masaelepazuheshi
💠«ترس» کتابی که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی تلویزیونی روز گذشته به آن اشاره کردند و در آن به اوضاع کاخ سفید در دوران ترامپ پرداخته شده است. 🔹 نویسنده این کتاب باب "وودوارد" نویسنده آمریکایی است که میلاد فشتمی آن را ترجمه کرده است. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠 در باب معاشرت(۳) 🔻۱۰. اگر در بین فامیل شخصیتی علمی باشد، استاندارد بحث تخصصی‌تر می‌شود؛ او میدان‌دار است. گوش‌ها بیشتر می‌شوند و البته دو دسته او را هم راهی می کنند. اشخاصی که خرده سواد و تحلیلی دارند. این دسته سعی می کنند بیشتر بپرسند و به علمشان اضافه کنند. یا تحلیل هایشان را اصلاح کنند و کم‌سوادهایی که گمان می‌کنند عقل کل‌اند. آنها راه خودشان را می روند. در انبان خاطرات مبلغین و اهل علم این دسته فراوان یافت می شوند. گاهی چنان مطمئن حکم عقیدتی و فقهی صادر می کنند و به ارتداد یکی و نفی بلد دیگری فتوا می دهند که گویی ۵۰ سال مدرس کرسی درس خارج فقه و کلام حوزه علمیه قم و نجف بودند. در حالی که به قول استاد فاطمی نیا ذات پاکشان بریء از همه علوم است. 🔻۱۱. در گعده‌های طلبگی بحث‌های علمی غلبه دارد. از مسائل مستحدثه گرفته تا گپ و گفت دباره‌ی محافل فکری و مکاتب فقهی و عقیدتی در قم. از مکتب تفکیک گرفته تا مکاتب عقل‌گرای جدید. از نزاع متکلمین معاصر قم تا .... 🔻کرونا اگرچه خانواده‌ها و دوستان را از هم جدا کرد؛ اما علم قوی‌تر بود. قبل از ورودش گعده‌ها را به پیام‌رسان‌ها برد. لیستی از بحث داغ این شب‌ها: • ماجرای نظریات آیت الله سیدکمال حیدری درباره نقد قرائت رسمی از دین؛ • واکنش آیت الله محسن اراکی درباره‌ی ایشان؛ • استقبال و انتقاد از نظرات آیت‌الله اراکی؛ • نظر جامعه محترم مدرسین درباره آیت الله سید کمال حیدری؛ • نظرات آیت الله ابوالقاسم علی‌دوست را هم دیدم. با عنوان دفاع موجه از تراث و یک پیشنهاد(نقد آراء و رفتارهای جناب آقای سید کمال حیدری) خوب بود و محققانه نوشته بود. مخصوصاً اینکه به عنوان متولی کرسی‌های آزاد اندیشی علوم نقلی اعلام کرده بود که آماده برگزاری کرسی‌هایی با حضور آقای حیدری و ناقدین است. فقط نمی‌دانم این نوشته مربوط به قبل از واکنش آقای اراکی و جامعه محترم مدرسین است یا بعد از آن. • کمی آن‌طرف‌تر در گروهی دیگر بحث دیگری در جریان است. در دفاع از آقای حیدری. • در این گعده‌های مجازی جا برای بحث اقتصاد اسلامی هم باز است. بودن یا نبودن، مسأله این است! نظر آیت الله علوی بروجردی. ویدئوی منتشرشده و نظرات مخالف و موافق. این بحث مرا به حدود هفت، هشت سال قبل می‌برد در اولین جلسه‌ای که با فاضل ارجمند آقای حبیبیان نقیبی برای اجرای طرح نیازسنجی پژوهشی اقتصاد اسلامی برگزار کرده بودیم. بعد از خوش و بش اولین سؤال خودمانی با ایشان این بود که بالاخره اقتصاد اسلامی داریم یا نه! • راستی چند روزی است کسی احوال رئیس دولت را نمی‌پرسد؟ طی دو هفته همه از او می گفتند. هزار بار اعدام شده بود. • حضرت آقا به دادش رسید! جانش را خرید! تمام @masaelepazuheshi
پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠 در باب معاشرت(۳) 🔻۱۰. اگر در بین فامیل شخصیتی علمی باشد، استاندارد بحث تخصصی‌تر
نظر فاضل ارجمند جناب آقای زیبایی درباره یادداشت معاشرت را بخوانید.👇 سلام شب بخیر نوشتار درباب معاشرت خیلی خوب بود فقط عنوان معاشرت چنگی به دل نمی زد، چند بار رفتم مطالعه کنم ولی عنوان معاشرت نمی گذاشت چون از اون واژه هايي است که خیلی شنیده ايم، واقعیت این است که واژه ها کهنه می شوند و مانند سکه فیلسوفان_ در توضیح مفهوم کلی که انقدر دست به دست شده تقشیر شده که ديگه از جزیی به کلی تبدیل شده،_ واژگان هم زیاد که تکرار می شوند هم مبهم می شوند و هم یک جورايي حال آدمی را خراب می کنند. معاشرت از این دست واژگان است مثل سبک زندگی که انقدر سطحی تکرار شد تا از زندگی فرو افتاد، چیزی که همه چیز است، هیچ چیز نیست، هیچ عنوانی به جای معاشرت نمی توانم پیشنهاد کنم، اما در هر صورت حساسیت نشان دادن به رخ دادهاي فرهنگی و علمی جدید، رصد کردن نبض اندیشه و فرهنگ جامعه است، که نوعی ایجاد الگو برای اندیشه و پژوهش و مفهوم سازی رخ دادهاي نوپدید جامعه به شمار می آید و از طرف دیگر جهت و مسیر حرکت جامعه را نیز نمایان می کند. شب خوش.
پاورقی
نظر فاضل ارجمند جناب آقای زیبایی درباره یادداشت معاشرت را بخوانید.👇 سلام شب بخیر نوشتار درباب معا
سلام دوست عزیز؛ از لطف شما سپاسگزارم. من بین واژه ی معاشرت و کلمه ی دورهمی مردد بودم که نهایتا همین معاشرت را انتخاب کردم. البته این یادداشتها پس از بازبینی و اصلاح در قالب کتاب منتشر می شود. شاید تا آن موقع واژه مناسبتری انتخاب شود. 🌹
📝محمد صدرا مازنی 💠فیلسوف‌های بدکردار و روشنفکران رذل را در کانال مسائل پژوهشی بخوانید.👇 @masaelepazuheshi