هدایت شده از نویسندگان حوزوی
.
#روایت_طلبگی
👤طلبگی خود را روایت کنید
💎بنویسید از بهترین رویدادی که انگیزه شما را برای ماندن در حوزه و ادامه دادن درس و بحث بیشتر کرده است، از همراهی با استاد تا زیست طلبگی و تا طنزهای حجره و حیاط حوزه ....
✍️ برای ما بنویسید و به جهاد روایت @Jahaderevayat ارسال کنید.
#پویش_نوشتن
#تبلیغ_مکتوب
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
یک نویسنده و شاعر میگوید که شعر معروف گاهی گمان نمیکنی … از قیصر امین پور نیست اما به اشتباه در محافل مختلف از جمله صداوسیما به نام او پخش شده است.
اسماعیل امینی گفت: متاسفانه از افرادی که اصلا شهیر نیستند در کتاب های درسی شعر و نثر می بینیم و این می شود که به جایی میرسیم که میان جعلی و اصلی هیچ مرزی نیست، مثلا همین شعر گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود که به غلط به قیصر نسبت داده شده و حتی فایل صوتی آن با عنوان صدای قیصر امین پور در محافل رسمی و رسانه ملی پخش می شود کاملا جعلی است.
این نویسنده و پژوهشگر حوزهی ادبیات دربارهی عدم شناخت مسئولان دولتی از سرمایههای فرهنگی همچون قیصر امینپور گفت: یک روز در دفتر شعر جوان جلسه داشتیم، آن زمان هنوز تلفن همراه نیامده بود، تلفن دفتر زنگ زد، از دفتر تالیف کتاب درسی آموزش و پرورش تماس گرفته بودند، تلفن را جواب دادم، گفت ما در حال نوشتن زندگینامه قیصر امین پور در کتاب درسی هستیم، از سال تولدش خبر داریم اما سال وفاتش را نمی دانیم. گفتم: قیصر که فوت نکرده، اینجاست، تماس گیرنده گفت: مگر قیصر از شاعران عصر مشروطه نیست؟ گوشی را دادم به قیصر و با آنها صحبت کرد.
آقای امینی که با ایرنا گفتوگویی داشته میگوید: در مورد قیصر دو مساله هنوز موجب غم و اندوه من می شود، یکی اینکه روزگار به او خیلی سخت گرفت و حادثه رانندگی باعث شد سالهایی را در بیماری گذراند و دیگری جفای برخی دستگاه هابه او بود، چون تا حدی که او را در مضایقه گذاشتند که نتواند کار کند، مساله ای که در مورد برخی از بزرگان ما رخ داده و به جای همکاری با آنها مانع سازی میشود و از این سرمایه های انسانی استفاده و بهرهبری نمی شود و برعکس به آدم های نازل اهمیت داده می شود.
انصاف نیوز
@pavaragi
دشت هایی چه فراخ
کوههایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می آمد
من در این آبادی، پی چیزی می گشتم
پی خوابی شاید
پی نوری، ریگی، لبخندی
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است
نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه
زندگی خالی نیست
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم، که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه
دورها آوایی است، که مرا می خواند…
سهراب سپهری
@pavaragi
غزه، اندوه انسان!
تنها چیزهایی برای ما اعجابآورند که غیرعادی و غیرطبیعی باشند. شگفتیها وقتی از غیرعادی بودن خارج میشوند، دیگر تعجب ما را بر نمیانگیزانند. گویی غیرمنتظرهای در کار نبود.
وقتی خبر اختلاس برخی از متهمین به فساد اقتصادی مخابره شد. همه متحیر و ناراحت و عصبانی بودند. داستانش نقل مجالس بود. اما به تدریج خبرهای اختلاس، آن شگفتی سابق را نداشت. ناراحت میشدیم، اما متعجب، نه! گویی دیگر شنیدن خبر فسادهای کلان اقتصادی امری غیرمنتظره نبود! با این همه برخی از وقایع اینگونه نیستند. نسلکشی غزه از این جنس است. خبر بمباران بیمارستان المعمدانی را یادتان هست؟ چه حالی داشتیم! بمباران بیمارستان به خودی خود مرثیهای غمگین و اندوهناک است. این حادثه در عرف بینالملل یک جنایت جنگی بشمار میرود. ما همه خشمگین بودیم. وحشیگری نتنیاهو در روزهای دیگر بیشتر شد، نمیدانید چرا ماجرای غزه اما برای مردم عادی نمیشود؟ چرا از تازگی خشم عمومی نمیکاهد؟ تفاوتش با سایر وقایعی که خیلی زود منتظره میشود در تنوع وحشیگری است. نتانیاهو نه فقط یک بیمارستان، بلکه به گفته سازمان بهداشت جهانی ۲۵ بیمارستان غزه را از سرویس خارج کرد! جنایت به همین میزان نیز متوقف نمیشود؛ یک روز تصویری دلخراش از پیکر طفلی معصوم را دبدم، روز دیگر امدادگری که جسد دو فرزندش را در حین انجام وظیفه میبیند و شوکه میشود، در زمانی نیز پدری که جسد فرزندش را در آغوش گرفته و امروز چراغ سبز سناتور آمریکایی به نتانیاهو برای بمباران اتمی غزه! مشاهده این خبرها چقدر ناراحت کننده است! شنیدن و دیدن چنین اخبار و تصاویر تاثربرانگیز از روح و جانم پاک نمیشود. مادران و پدران و کودکان غزه که عزیزانشان را ازدست میدهند، چهحالی دارند؟
من این روزها برای خبرنگاران و عکاسان حوادث غزه نگرانم. چگونه میتوان چنین صحنههایی را دید و ثبت کرد و آرام بود؟
هنرمند عکاسی را میشناسم که هرگاه به دوربینش خیره میشود، شرارهای از انفجار دبستانی را به یاد میآورد که برچشم کودکی اصابت کرده بود. مادر بارداری را به یاد میآورد که صدای انفجاری مهیب فرزندش را از او ربوده بود. لنز دوربین او را به بیمارستانی میبرد که کودکانش دیگر لبخند نمیزنند. شادی نمیکنند، دست نمیزنند، حتی گریه نمیکنند.
اینهمه غصهی پیاپی مگر کهنه میشود؟
غیرمنتظرهها وقتی پشت هم نو میشوند، عجیب باقی میمانند. زخمها نیز التیام نمییابند و همواره تازه میمانند.
آری غزه حکایت همیشه تازه دارد و همین تازگی موجب میشود از خاطرمان نرود.
✍ محمد صدرا مازنی
@pavaragi
خادم الرضای ایران در سحر ولادت امام رضا به شهادت رسید 🖤
⚫️ انالله و انا اليه راجعون
روح بلند رئیس جمهور مجاهد و خستگی ناپذیر شهید آیتالله سید ابراهیم رئیسی و همراهان انقلابی ایشان به ملکوت اعلی پیوست.
این مصیبت بزرگ را به محضر رهبر معظم انقلاب، ملت شریف ایران و خانواده محترم رئیس جمهور مردمی و سایر شهدای حادثه تسلیت میگویم.
@pavaragi
🔷موارد استفاده از نیم فاصله
⚡️حرف اضافه «به» + اسم: بهآسانی، بهدرستی، بهحق، بهخصوص، بهخوبی، بهدقت، بهزودی، بهسلامتی، بهشدت، بهوفور، بهویژه، بهسختی، بهاصطلاح، بهموقع
⚡️حرف اضافه «در» + اسم: دراصل، درواقع، درضمن، درکل، درنتیجه، درنهایت، درحقیقت (بیفاصله)
#نکات_ویرایش
#غلط_ننویسیم
#نیمفاصله
@pavaragi
سروده افشین علا در وصف مادر شهید رئیسی/ آن دست پر چروک
واکر به دست، پیرزنی خسته
میرفت سوی تخت خود آهسته
در آتش فراق پسر میسوخت
میگفت با غریبه و وابسته:
"آیا ز خاک پر زده فرزندم؟
آیا کبوترم ز قفس رسته؟"
بیرون خانه منتظرش بودند
مردم چه ناشناس چه برجسته
هر دم برای تسلیت از هر سو
میآمدند در صف پیوسته
مثل کبوتران حرم پر زد
مشهد به سوی آن زن وارسته
هرچند او برای پذیرایی
جایی نداشت درخور و شایسته
حتی نداشت خانهی دلبازی
مشرف به صحن و گنبد و گلدسته
اما شبیه بال ملائک بود
آن دست پر چروک حنابسته
@pavaragi