eitaa logo
پاورقی
494 دنبال‌کننده
228 عکس
49 ویدیو
31 فایل
پاورقی حاوی یادداشت‌‌ها و نکات مهم آموزشی و پژوهشی در عرصه‌ی سیاستگذاری پژوهشی، مهارت‌های پژوهشی، مباحث اخلاقی فرهنگی و اجتماعی، اولویت‌های پژوهشی، معرفی کتب فاخر دینی، فلسفی و اخلاقی ▫️برای ارتباط با مدیر به شناسه زیر مراجعه کنید: ✅ @sadramah
مشاهده در ایتا
دانلود
پیرمرد و رضایت از زندگی ۱. تلاش می‌کنم به‌وقت باشم و البته مشکلات خاص خودش را نیز دارد‌. در معاشرت‌های خانوادگی هم همیشه پیش خانواده متهم‌ام جزو اولین نفراتی هستم که زنگ درب منزل میزبان را به‌صدا درآورده‌ است و البته زودتر از بقیه هم زحمت را کم می‌کنم. این آخری برای خانواده خودم عادی است، اما برای خانواده‌های دوستانم چندان خوشایند نیست‌. به‌این دلیل که باقی رفقا هم آماده رفتن می‌شوند و به نوعی دورهمی آنها را که تمایل دارند بیشتر معاشرت کنند، به‌هم می‌زند! ۲. در تمام دوران خدمت بیست و دو سه ساله‌ام، سعی کردم به وقت در محل کارم حاضر شوم. در اغلب قرارها و ملاقات‌ها هم این نظم را رعایت می‌کنم‌. گاهی تنها در اتاق جلسه منتظر نزول اجلال سایر اعضا می‌شوم! ۳. یکی از روزها لقمه‌ای برداشتم و به سمت اداره راه افتادم. نزدیک مسجد مقدس جمکران که تا ساختمان دفتر کارم فاصله‌ای ندارد، متوجه شدم موبایلم را به همراه نیاوردم. بلافاصله به سمت منزل برگشتم. در ابتدای بلوار پیامبر اعظم(ص) پیرمرد قد خمیده‌ای با کلاهی سبز منتظر خودرو بود. دعوت کردم سوار خودرو شود. از لهجه و تیپ و قیافه‌اش فهمیدم از مهاجران افغانستانی است. می‌گفت: کفاش است و‌ کنار مسجد سیدالشهدا (ع) واقع در خیابان شهید صدوقی(زنبیل آباد)، کار می‌کند. برنامه هر روزه‌اش همین است. در ابتدای بلوار پیامبر اعظم منتظر خودرو می‌ایستد. به محل کارش می‌رود و عصرگاهان به منزلش بر می‌گردد. ۳. پیرمرد می‌گفت: الحمدلله سرپناهی دارد. از همسر قانعش و سازگاری‌اش می‌گفت و البته می‌گفت که او نیز چون کوه از همسرش حمایت می‌کند. پیرمرد می‌گفت: خدا به هر کسی لطفی کرده. به یکی منزل وسیع و به دیگری خودرو و مال و منال داده‌. ثروت خدا به من ده فرزند سالم بود. شش دختر و چهار پسر و سی و چهار نوه. خوشحال بود و شکرگزار خدا! ۴. می‌گویند چند چیز شاخص رضایت از زندگی است: سلامتی، همسر، شغل و شبکۀ دوستان پیرمرد از همسر و شغلش می‌گفت و اینکه بچه‌هایش روزهای تعطیل به دیدنش می‌آیند. در خانه محقرش(نیز اگرچه جا برای همه بچه‌ها نیست و به همین دلیل همه باهم نمی‌توانند در کنار او و همسرش حاضر شوند)، جمع می‌شوند. همسرش شام و ناهاری آماده می‌کند و با خوراکی‌هایی ساده، ضیافتی آسمانی دست و پا می‌کنند. از مشتریانش نیز راضی بود. رضایتش از زندگی محل توجه من بود. نمونه این افراد را در یک طرف درنظر بگیرید. ۵.بزرگواری را می‌شناسم که همیشه ناراضی است. تن و بدنش سالم است، شغل مناسبی دارد. درآمدش نیز صد برابر از پیرمرد بیشتر و خانه و زندگی‌اش به مراتب بهتر، اما از زندگی راضی نیست. نرم‌افزار زندگی‌اش معیوب است. روان ناآرامش سلامتی‌ و شغل و درآمدش را نمی‌بیند. همسر و فرزندانش که شکر خدا همگی در سلامت‌اند، را نمی‌بیند. مانند پیرمرد، قدش خمیده نیست؛ اما روح چند پاره‌‌ای دارد. روح شخصی که یکدست نباشد، دنیا را در حلقومش بگذارید، ناراضی است و بیشتر می‌خواهد. قرارمان در دنیا ابدی نیست. اما می‌توانیم ابدیت‌مان را با رضایت از زندگی و شکر داشته‌های‌مان تضمین کنیم. ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
✔️ معرفت زیارتی ✍️ بابک شکورزاده علاوه بر زیارت جامعه کبیره، یکی از زیارت‌های مهمی که از امام هادی علیه‌السلام رسیده و مضامین بسیار بلندی دارد زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در روز غدیر است. خوب است گاهی اوقات زیارتنامه‌ها را مطالعه کنیم و صرفا به کسب ثواب اکتفا نکنیم؛ به مضامین آن‌ها توجه داشته باشیم که معارف بلندی دارد و معرفت ما را به اهل بیت بیشتر می‌کند. به جرأت می‌توان گفت که معرفت شیعه به امامان معصوم علیهم‌السلام، به واسطه این دو زیارتنامه با عظمت، تا حدود زیادی مدیون امام هادی علیه‌السلام است. @HOWZAVIAN
👤 این عبارات را از قول شخصی به‌نام دکتر گرجی(که به‌عنوان جامعه شناس معرفی شده تست)، در یکی از گروه‌ها دیدم. نمی‌شناسمش. اما به‌نظرم جالب آمد. خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند و رفتنش چیزی از آن کم...! حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد. باید که جای پایش در این دنیا بماند. آدم خوب است که آدم بماند و آدم‌تر از دنیا برود. نیامده‌ایم تا جمع کنیم، آمده ایم تا ببخشیم، آمده ایم تا عشق را؛ ایمان را، دوستی را با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم آمده‌ایم تا جای خالی‌ای را پر کنیم که فقط و فقط با وجود ما پر می‌شود و بس! بی‌حضور ما نمایش زندگی چیزی کم داشت. آمده ایم تا بازیگر خوب صحنه‌ی زندگی خود باشیم... پس بهترین بازی خود را به نمایش بگذاریم... @pavaragi
معنای واژه رغائب درباره سند شبی که به لیله الرغائب معروف است جستجو می‌کردم. مقاله‌ای کوتاه از سایت مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی توجهم را جلب کرد. این مقاله درباره سند روایتی که به پیامبر(ص) منسوب است، نوشته بود. در بخشی از روایت سخن پیامبر(ص) در پاسخ به مرد ناتوانی که قدرت بر روزه همه ایام رجب را نداشت، اشاره داشت که فرمودند: روز اول، وسط و آخر را روزه بگیرد، چون خداوند کار نیک را ده برابر می‌کند؛ اما از نخستین شب جمعه این ماه غفلت نکند، که فرشتگان آن را «لیلة الرغائب» نامند. تحلیل سند روایت را در همان مقاله ببینید که با توجه به موافقان و مخالفان اعتبار آن، وجه جمعی توسط نویسنده مقاله ارائه شد: «درصورتی‌ که کسی بخواهد اعمال این شب را انجام دهد، به‌قصد رجا این اعمال و عبادات را به‌‌جای آورد.» در این یادداشت بخشی از مقاله که درباره معنای رغائب است را به صورت خلاصه می‌آورم: مشهور است که «رغائب» به معنای آرزوهاست. به همین دلیل در سال‌های اخیر، بین مردم «لیلة الرغائب» به شب آرزوها شهرت یافته است. وجود رسانه‌ها نیز در ترویج این نظر تأثیر زیادی داشته است به‌گونه‌ای که دیگر عموم مردم، شب جمعه نخست ماه رجب را به شب آرزوها می‌شناسند. یکی از مسائلی که در ترجمه متون آیات و روایات به فارسی باید توجه شود، آسیب «فارسی زدگی» است. در زبان فارسی، کلمات متعددی وجود دارد که از عربی به این زبان راه‌یافته‌اند، این واژه‌ها بعد از ورود به زبان فارسی معنای جدید یافته‌اند، اما برخی از افراد با شنیدن آن کلمه در زبان فارسی، فوراً معنای متداول فارسی را به‌جای معنای اصلی واژه قرار می‌دهند و همین سبب فهم ناصحیح از معنای آیه یا روایت می‌شود. به نظر می‌رسد در معنای واژه «رَغائب» نیز چنین اشتباهی صورت گرفته است. در کتاب‌های لغت، «رَغائب» به معنای آرزو معنا نشده است بلکه به عطا و بخشش فراوان و بزرگ و یا اموال نفیس و ارزشمند که مطلوب همه است و همگان به آن تمایل دارند و یا به معنای عطای بسیار به جهت مطلوبیت و یا به جهت زیادی و وسعت آن است «رغیبه» گفته می‌شود و جمع آن َرغائب است. گاه به معنای ثواب عظیم نیز به کار می‌رود و لیلة الرغائب را نیز به این جهت چنین نامیده‌اند که در این شب خداوند به هر آن‌که بخواهد، بسیار عطا نماید. به‌عبارت‌دیگر «رَغائب» به معنای ثواب مورد رغبت و امید است. ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
آیت الله العظمی جوادی آملی: «امیدواریم که در لیلة الرغائب رغبت ما با رهبت ما هماهنگ باشد. هم از قهر و جلال خدا راهب باشیم، هم به مِهر و جمال خدا راغب باشیم؛ رغبت یعنی میل نه آرزو، لیلة الرغائب به معنای شب آرزوها نیست بلکه شب رغبت ها و گرایش‌ ها و مجذوب ‌شدن‌ هاست لذا آن انجذاب و گرایش و میل و شوق را می ‌گویند رغبت، در برابر رهبت. خدای سبحان جنّاتی دارد که ما را به آنها ترغیب کرده و برای روح ما هم بهشتی دارد که ما را به آن هم ترغیب کرده است.» درس اخلاق ٩٢/٢/٢۶ @pavaragi
سقلمه شب گذشته در مسیر پیاده‌روی فروشگاه شیک و امروزی که اقلامی چون بازی‌های فکری و البته کتاب دارد، توجهم را جلب کرد. قبلا هم یکی دوباری از این فروشگاه دیدن کرده بودم. فروشگاهی با نام «ذهن برتر». بازی‌های فکری‌اش بر کتاب‌هایی که به زیبایی چیده شده بود، غلبه داشت. جمعیت خوبی هم داخل فروشگاه بودند. اینکه چه میزان از این جمعیت بیننده‌اند یا خریدار، اطلاع ندارم. گاهی فروشگاه محلی برای سرگرمی و وقت‌گذرانی می‌شود‌! به سمت قفسه‌های کتاب رفتم. جنس کتاب‌‌ها اغلب خودیاری بود. عمده‌ی این کتاب‌ها را در همه کتاب‌فروشی‌ها می‌توان دید. از رمان‌های کلاسیکی چون برادران کارامازوف داستایوفسکی و آنا کارنینای تولستوی تا داستان‌های پست مدرنی نظیر جزء از کل استیو تولتز همه جا دیده می‌شوند. اینجا اما با یک نظم خاصی چیده شده بود. با چاپ نفیس‌اش شبیه یک دکوری زیبا بود، احتمالا به خانواده‌هایی که کتاب را برای کلاس و نمایش می‌خرند، گرا می‌داد: «من گزینه مورد نظر شما برای اتاق پذیرایی هستم!» چشمم به محموعه‌ای از کتاب‌ها افتاد که قطع و طرح جلدشان شبیه هم بودند. یکی را به دست گرفتم. «سقلمه»! کتابی که یکی دوسال قبل در کتاب‌فروشی دیده بودمش، اما امکان‌ خریدش فراهم نبود. بعد هم به‌کلی فراموش‌ش کردم. اما اینجا سقلمه خلاصه شده بود. باقی کتاب‌ها نیز تلخیص شده بودند. نشر مات که برای اولین بار دیدمش، ابتکار این «کار تمیز فرهنگی» را به‌نام خود ثبت کرده بود. عنوان مجموعه کتاب‌ها مینی‌بوک بود. به یاد سال‌های دور افتادم. یکی از ناشرین، کتب مشهور و با شمارگان بالا را در قطع پالتویی منتشر می‌کرد. بازار پخش‌ش هم خوب بود. علاوه بر کتاب‌فروشی، در سوپرمارکت و داروخانه و رستوران هم فروخته می‌شد. همه جا کتاب‌فروشی شده بود و می‌شد آن مجموعه از کتاب‌ها را تهیه کرد. چند کتاب مشهور را از این مجموعه تهیه کرده بودم. کتاب سقلمه که راهی برای بهبود تصمیمات درباره تندرستی، ثروت و خوشبختی است، توسط ریچارد تیلر و کاس آرسانستین نوشته‌ و معصومه عامری آن را ترجمه کرد. همچنین در ۷۰ صفحه تلخیص شد. ای کاش نام بزرگواری که تلخیص این کتاب بر عهده‌اش بود را هم ثبت می‌کردند. برای اینکه خلاصه‌نویسی هم یکی از مهارت‌های پژوهشی است که ارزش و اعتبار خودش را دارد. امروز، وقتی که برای شرکت در شورای علمی جشنواره علامه حلی کرج راهی آن شهر بودم، سقلمه را باخودم همراه کردم و در راه بازگشت از مأموریت به‌مطالعه‌اش مشغول شدم. در این کتاب نحوه تصمیم‌گیری غیرمنطقی و انتخاب‌های غیرعقلانی مردم بررسی شده‌است. سقلمه را چندگونه معنی کرده‌اند که یکی از آنها به معنی ضربه‌ای است که با مشت بسته به پهلوی کسی بزنند، ضربه هشدارگونه برای توجه دادن به انجام یا ترک کاری! تیلر برنده جایزه نوبل اقتصاد در کتاب سقلمه، به همراه دیگر نویسنده کتاب با استفاده از علم روان‌شناسی و جامعه‌شناسی سعی کردند تا کارکردهای صحیح علم اقتصاد رفتاری را به مخاطبین خود آموزش دهند. کتاب حاضر پرفروش‌ترین کتاب نیویورک‌تایمز با بیش از یک و نیم میلیون نسخه فروش شد و عنوان بهترین کتاب سال را از سوی اکونومیست و فایننشال تایمز دریافت کرد نظیر این کتاب، آثار دیگری هم تولید شده بود که برخی از آنها را در فرصت‌های پیاده‌روی بعدی تهیه می‌کنم! ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
بسم الله الرحمن الرحیم انالله و انا الیه راجعون حجت الاسلام‌والمسلمین جناب آقای دکتر هادی‌منش «دام عزه» شهادت باجناق جنابعالی شهید علی آقازاده که به همراه جمعی دیگر از مستشاران نظامی کشورمان توسط رژیم‌ غاصب و متجاوز صهیونیستی به شهادت رسید، را به جنابعالی و عموم وابستگان تسلیت می‌گویم. از خداوند منان برای آن شهید عزیز حشر با شهدای کربلا و برای عموم بازماندگان به‌ویژه حضرتعالی، همسر و فرزندان آن شهید صبر جمیل مسئلت دارم. محمد صدرا مازنی @pavaragi
سنت‌های پژوهشی چند سال قبل، وقتی برای اولین بار با مقوله‌ای به نام سنت‌های پژوهشی آشنا شدم، انتظار داشتم به حاشیه‌‍نویسی و تعلیقه‌نویسی و تقریظ‌نویسی و چند مورد دیگر که عدد آن از انگشتان دو دست تجاوز نکند محدود باشد، اما وقتی در جلسه‌ای که توسط معاونت پژوهش حوزه با این هدف برگزار شد و در مجلس شخصیت‌هایی که درباره این موضوع دستی داشتند، نشستم به لیست سی‌گانه‌ای از عناوین سنت‌ها به قرار ذیل دست یافتیم: 1)اجازات؛ 2)اجازه اجتهاد؛ 3اجازه روایت؛ 4)تقریظ ‌نویسی؛ 5)رساله‌نویسی؛ 6)کشکول‌نویسی و جُنگ‌نویسی؛ 7)ردیه؛ 8)دفاعیه؛ 9)معجم نگاری(حدیثی و لغوی) و دائره‌المعارف نگاری؛ 10)مستدرک‌نویسی؛ 11)اجوبة المسائل (پاسخ به پرسش‌ها و جوابات)؛ 12)امالی‌نویسی؛ 13) تقریرنویسی؛ 14)تحریر(عمومی‌نویسی، بازنگاری و بازنویسی متون)؛ 15)تعلیقه‌نویسی؛ 16)حاشیه‌نویسی؛ 17)شرح‌نویسی و تفسیر؛ 18)مراسلات، مکاتبات و مناظرات؛ 19)تحقیق متون؛ 20)ترجمه و فارسی‌نویسی؛ 21)تلخیص‌نویسی‌؛ 22)تذکره‌نویسی و شرح‌حال‌نویسی (خود و دیگران)؛ 23)نسخه‌شناسی، فهرست‌نویسی و کتابشناسی؛ 24)مسندنویسی؛ 25)منظومه‌نویسی (ادبیات عامه)؛ 26)درسنامه‌نویسی؛ 27)استنساخ؛ 28)کتاب‌نویسی (تألیف، تدوین و تصنیف)؛ 29)قصه‌نویسی؛ 30)نشریه‌نویسی. عناوین ردیف1 تا 4 ذیل محور «رابطه استاد و شاگرد» و عناوین ردیف‌های 5 تا 25 نیز ذیل محور «از حیث سبک ارائه محصول» درج شده است. علاوه بر موارد یادشده محور دیگری که جنبه مقدماتی دارد، محور «مباحث کلی» است که در ذیل این محور به این عناوین توجه شده است: 1)چیستی سنت‌های پژوهشی؛ 2)فلسفه و تاریخ علوم حوزوی؛ 3)بایستگی سنت‌های پژوهشی در عصر حاضر؛ و 4)روش‌شناسی اجتهاد.طی قراردادی با کانون اندیشه جوان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مقالاتی در ذیل 8 عنوان از عناوین یادشده به شرح ذیل تولید شده است. 1) بایستگی سنت‌های پژوهشی در عصر حاضر؛ 2) روش‌شناسی اجتهاد؛ 3) اجازه روایت؛ 4) معجم‌نگاری (حدیثی و لغوی) و دائرةالمعارف‌نگاری؛ 5) مستدرک‌نویسی؛ 6) امالی‌نویسی؛ 7) تقریرنویسی؛ 8) تحقیق متون(تصحیح و مقابله)؛ مجموعه مقالات یادشده با عنوان: «احیای سنت‌های پژوهشی در حوزه‌های علمیه» به کوشش فاضل ارجمند محمدباقر پورامینی و از سوی سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است. منتظر تهیه و تدوین سایر مقالات طرح یادشده هستیم. ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : إنّ لِلوَلَدِ علَى الوالِدِ حَقّا ، و إنَّ لِلوالِدِ علَى الوَلَدِ حَقّا ؛ فحَقُّ الوالِدِ علَى الوَلَدِ أن يُطيعَهُ في كُلِّ شيءٍ إلاّ في مَعصيَةِ اللّه ِ سبحانَهُ .[نهج البلاغة : الحكمة 399.] امام على عليه السلام : فرزند را بر پدر حقّى است و پدر را بر فرزند حقّى. حقّ پدر بر فرزند اين است كه بجز در معصيت خدا، در هر امرى از او اطاعت كند. @pavaragi
🔴 روان‌شناسي فرومايگان در کلام اميرمؤمنان علیه السلام ✍️ حسین انجدانی، عضو تحریریه‌ی مدادالفضلاء 🔹فرومايگي و پستي يکي از رذايل اخلاقي است که در برخي از انسان‌ها وجود دارد. اين رذيله ممکن است ريشه‌هاي تربيتي و ژنتيکي هم داشته باشد، اما بيشتر محصول رفتارهاي اختياري خود فرد است. 🔹اين صفت حتي ممکن است در ميان افرادي که به دليل ثروت، قدرت،‌ شهرت يا علم، از موقعيت‌هاي بالاي اجتماعي هم برخوردارند، نمود داشته باشد. 🔹جا دارد که اين صفت از ابعاد مختلف مورد تحليل روان‌شناسان و عالمان اخلاق قرار گيرد. 🔹در متون ديني ما، ده‌ها روايت دربارة شاخصه‌هاي فرومايگي و خصلت‌هاي فرومايگان وارد شده است. 🔹از مهم‌ترين شاخصه‌هاي فرومايگي و خصلت‌هاي فرومايگان مي‌توان به موارد زير، که همگي در سخنان اميرمؤمنان وارد شده است، اشاره کرد: ۱. فريب‌کاري و مکاري (در عالم سياست، اقتصاد، اجتماع يا روابط فردي)؛ (فَإِنَّهَا (=الْخَدِيعَةَ) مِنْ خُلُقِ اللَّئِيم)؛ ۲. توجه بيشتر مردم به او موجب قساوت بيشترش مي‌شود؛ (اللَّئِيمُ يَقْسُو إِذَا أُلْطِفَ) ۳. افتخار او به ملک و موقعيت‌هاي مادي‌اش است؛ (اللَّئِيمُ يَفْتَخِرُ بِمِلْكِهِ‏) ۴. اهل جوانمردي نيست؛ (اللَّئِيمُ لَا مُرُوَّةَ لَهُ) ۵. روحيه طلبکارانه از ديگران دارد؛ (اللَّئِيمُ يَرَى سَوَالِفَ إِحْسَانِهِ دَيْناً لَهُ يَقْتَضِيهِ) ۶. بر ديگران منت‌ مي‌گذارد (اللَّئِيمُ مَنْ كَثُرَ امْتِنَانُهُ) ۷. حيا و عفت ندارد؛ (اللَّئِيمُ‏ لَا يَسْتَحْيِي) ۸. بدزبان است و بي‌وفا (اللَّئِيمُ‏ إِذَا قَدَرَ أَفْحَشَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ) ۹. خدمت‌هاي ديگران به خود را انکار مي‌کند (اللَّئِيمُ‏ إِذَا أُعْطِيَ جَحَدَ) ۱۰. به جايگاه بالاتري که مي‌رسد، حالاتش دگرگون مي‌شود (اللَّئِيمُ‏ إِذَا بَلَغَ فَوْقَ مِقْدَارِهِ تَنَكَّرَتْ أَحْوَالُهُ) ۱۱. اميد خير از او نمي‌رود و از شرش درامان نيستند (اللَّئِيمُ‏ لَا يُرْجَى خَيْرُهُ وَ لَا يُسْلَمُ مِنْ شَرِّهِ) ۱۲. با آزادگان دشمني مي‌ورزد (اللَّئِيمُ‏ يُعَادِي الْأَحْرَارَ) ۱۳. آبروي خود را فداي موقعيت‌هاي مادي و دنيوي‌اش مي‌کند (اللَّئِيمُ‏ مَنْ صَانَ مَالَهُ بِعِرْضِهِ) ۱۴. قابل اعتماد نيست؛ (إِيَّاكَ أَنْ تَعْتَمِدَ عَلَى اللَّئِيمِ‏ فَإِنَّهُ يَخْذُلُ مَنِ اعْتَمَدَ عَلَيْهِ) ۱۵. به هنگام قدرت، معايب او نمايان مي‌شود (دَوْلَةُ اللَّئِيمِ‏ تُظْهِرُ مَعَايِبَهُ) ۱۶. به ميزاني که جايگاه او بالاتر مي‌رود، مردم را کوچک مي‌بيند (كُلَّمَا ارْتَفَعَتْ رُتْبَةُ اللَّئِيمِ‏ نَقَصَ النَّاسُ عِنْدَهُ)؛ ۱۷. وعده‌هاي او امروز و فردا کردن و بهانه‌جويي است (وَعْدُ اللَّئِيمِ‏ تَسْوِيفٌ وَ تَعْطِيلٌ)؛ ۱۸. بدرفتار، بداخلاق و بخيل است (يُسْتَدَلُّ عَلَى اللَّئِيمِ‏ بِسُوءِ الْفِعْلِ وَ قُبْحِ الْخُلُقِ وَ ذَمِيمِ الْبُخْلِ) ۱۹. پيروزي او، موجب سربزرگي و طغيان مي‌شود (ظَفَرُ اللِّئَامِ تَجَبُّرٌ وَ طُغْيَانٌ)؛ ۲۰. سنگدل و بي‌رحم است (مِنَ اللِّئَامِ تَكُونُ الْقَسْوَةُ) @HOWZAVIAN @pavaragi