📝محمد صدرا مازنی
💠درباب کار و خشنودی
🔻در باب مشاهده و ادراک کتاب کم حجمی نوشته آلن دو باتن است که من ترجمه امیر امجد از انتشارات نیلا را در اختیار دارم.
صبح امروز بخشی از کتاب را که با عنوان 《در باب کار و خشنودی》 است خواندم.
🔻اولین سطور این نوشته به شاخص ترین خصیصه ی یک محیط کار امروزی اشاره می کند که میانه و ارتباطی با رایانه و هدایت خودکار سیستم ها یا پدیده جهانی شدن ندارد، بلکه در این باور همه گیر نهفته است که کار باید شادمان سازد.
🔻در ادامه ادعا می شود: همه ی جوامع کار را درست در مرکز خود جای داده اند، با این همه جامعه ما(نویسنده متولد زوریخ سوئیس و ساکن بریتانیا است.) نخستین نمونه ای است که پیشنهاد کرد کار می تواند چیزی غیر از تنبیه یا ریاضت هم باشد. و بعد با این استدلال در جستجوی اثبات مدعای خویش است: این جامعه اولین جایی است که مطرح می سازد یک انسان عاقل ممکن است کار کردن را بر گزیند حتی اگر زیر فشار مالی یا مشکلاتی از این دست هم نباشد.
🔻فارغ از نوع استدلال و قوت آن نسبت به مدعا؛ که به گمانم ناتمام و با نوعی مغالطه همراه است؛ اما اصل اهمیت کار و امکان نگاهی متفاوت به کار و فرهنگ آن قابل توجه است.
🔻اینکه کار می تواند محلی امن و همراه با نشاط باشد، نه یک سخن جدید و جنس و کالایی غربی، بلکه ریشه در تعالیم دینی دارد. حتی می توان عبارت نخست آلن دوباتن را ترجمه گونه ای از روایت امیرالمومنین(ع) به شمار آورد، آنگاه که کار را بهترین تفریح می خواند.
🔻معنای لغوی تفریح فرح و خوشی و شادمانی کردن است. و در اصطلاح به اعمالی گفته میشود که توسط افراد در زمان فراغت انجام میگیرد و باعث بازگشت شخص به حال تعادل و طبیعی میشود. تفریح در واقع شامل آن دسته از فعالیتها میشود که افراد آنها را برای خودشان، برای شوخی، سرگرمی، برای بهبود خود یا برای اهدافی که خودشان تعیین میکردهاند انتخاب میکنند. نه به خاطر سود و منفعتها یا اهدافی که جامعه برای ایشان تعیین مینماید.
🔻این نکته که تفریح نه برای منفعت که برای تفرج و سرگرمی است، و تطبیق آن با کلام مولی(ع) قابل توجه است. به روایت امیر المومنین(ع) کاری که برای منفعت و امرار معاش انجام می شود، می تواند با شادمانی و نشاط اجتماعی نیز همراه شود.
🔻درباره سیره و سلوک آن امیر(ع) نیز روایت می شود که حضرتش کار می کرد و نخلستانهایی آباد؛ اما محصولش برای نیازمندان بود و فقرا.
🔻بنابراین اولا؛ نکته ی آغازین کتاب یادشده صحیح است و من اضافه می کنم که کار می تواند نه حاشیه ی امنی برای باند بازی، رقابتهای ناسالم و رفتار کودکانه برای تخریب افراد، که محیطی سالم برای همدلی و همراه با نشاط و سرزندگی و تجدید قوا به شمار رود.
ثانیا؛ محیط کار می تواند با هدف تولید و حل مسائل و مشکلات جامعه و البته امرار معاش و نه فرصتی برای تکاثر و انباشت سرمایه باشد. چنانکه نگارنده کتاب تاکید می ورزد انسان عاقل ممکن است کار کردن را بر گزیند حتی اگر زیر فشار مالی یا مشکلاتی از این دست هم نباشد.
پ.ن: در صفحات نخستین کتاب سیاست شادکامی نوشته درک باک از قول دیوید کامرون نخست وزیر اسبق انگلیس آمده است: صرفا نباید در این باره فکر کنیم که که پول در جیب مردم گذاشتن چه حسنی دارد؛ بلکه در این باره نیز باید بیاندیشیم که قلب ملت را شاد کردن چه حسنی دارد. از این رو ادعای نویسنده ی کتاب درباره کشورش می تواند تقویت شود.
#امام_علی
#محیط_کار
#درباب_مشاهده_و_ادراک
#در_باب_کار_و_خشنودی
#محمدصدرامازنی
@masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی
💠 تفکر نقادانه و سبک زندگی
🔻نقادانه زیستن یک انتخاب آگاهانه و به مثابه سبک زندگی است. راهنمایی برای فلسفی زیستن است. با زندگی نقادانه مهارتمان برای فهم و شناخت بالا می رود.
🔻فایده تفکر نقادانه، بصیرت است. بصیرت همان شناخت و دانش واقعی است. دانش واقعی نور است و نور روشنی بخش است. اگر علم ما از جنس نور باشد، خطا نکرده و مرعوب مغالطات یمین و یسار نمی شویم.
🔻دیگر فایده ی تفکر نقادی بالا رفتن کیفیت زندگی است. یعنی اگر راهنمای عقلی داشته باشیم کیفیت زندگی ما بهتر می شود.
🔻کیفیت زندگی به میزان بالارفتن درجه ی خوبی بالاتر می رود. هرچه خوبی زندگی بیشتر، کیفیت زندگی بهتر است. یعنی ملاک زندگی خوب، عقلانی زیستن است.
🔻با خوب زندگی کردن چه نفعی می بریم؟ با زندگی خوب آرامش خواهیم داشت. آرامش البته به معنی بی تفاوتی نسبت به وقایع تلخ و شیرین پیرامونمان نیست. آرامشی که رهاورد بی تفاوتی و مسئولیت گریزی باشد عقیم است. از نوع آرامش منفی است؛ در حالی که آرامش مثبت نوعی دیگر و نتیجه ی انتخاب آگاهانه و مسئولیت پذیری است.
🔻در زندگی متعقلانه مصائب زندگی دیگران دیده می شود. نوعی دلهره یا به تعبیر کگارد ترس و لرز بر اندام انسان می افتد. این ترس معادل جُبن نیست، بلکه محصول اندیشناکی است. یعنی بر آمده از ترسی است که از روی تفکر حاصل شده است. خوف متعقلانه است. نه ترس بزدلانه.
🔻اگر فیلسوفانه زندگی کنیم، نسبت به درد و رنج انسانها بی تفاوت نیستیم. امیرالمومنین(ع) نسبت به ظلم و ستم معاویه با مردم بی تفاوت نبود. او رنج می کشید و خواب بر چشم نداشت. در نوشته ی اندیشمندی خوانده بودم: شبها به خاطر رنجهای مردم قرار نداشت و در بسترش پهلو به پهلو می شد، در عین حال آرام بود!
🔻جنس آرامش علی(ع) اما دیگرگونه بود:
۱)از یک طرف در مقابل دشمن آرام بود؛ یعنی ثبات و تعادل داشت. ماجرای آرامش او در مبارزه ی تن به تن با عمرو ابن عبد ود گواه روشنی است.
۲)او همچنین در مقابل توهین و افترای نادانان نیز آرام بود و در مواجهه با سفیهان جاهل می سرود:
و ذی سفه یواجهنی بجهل؛
و اکره ان اکون له مجیبا؛
یزید سفاهتا و ازید حلما؛
کعود زاده الاحراق طیبا
ناسزاگو از سر نادانی با من دیدار می کند؛
و من ناپسند می شمرم به او پاسخ دهم.
او بر سفاهتش و من بر بردباری ام می افزایم.
مانند عودی هستم که با سوختن و صبوری، بوی خوشش بیشتر می شود.
۳)از طرف دیگر آرامش به خاطر انجام وظیفه و ادای تکلیف بود.
🔻بر این بنا آرامش مطلوب و مثبت می تواند طی فرایند زیر به دست آید.
الف)شناخت یقینی وظیفه؛
ب) اراده و عزم برای انجام وظیفه؛
ج) اقدام و عمل برای انجام وظیفه در زندگی.
🔻یادگرفتن روش تفکر نقادانه به ما کمک می کند بهینه و بهداشتی تر به شناخت برسیم.
انجام وظیفه نیز به انتخاب روش زندگی یا سبک زندگی بستگی دارد.
🔻خلاصه اینکه آموزش تفکر نقادانه نه یک مقوله ی شیک و تزئینی بلکه ضرورتی است که می تواند در سبد آموزشهای عموم مردم به ویژه زوج های جوان قرار گیرد..
#امام_علی
#سبک_زندگی
#تفکر_نقادانه
#محمدصدرامازنی
@masaeleaklaki
🔴 روانشناسي فرومايگان در کلام اميرمؤمنان علیه السلام
✍️ حسین انجدانی، عضو تحریریهی مدادالفضلاء
🔹فرومايگي و پستي يکي از رذايل اخلاقي است که در برخي از انسانها وجود دارد. اين رذيله ممکن است ريشههاي تربيتي و ژنتيکي هم داشته باشد، اما بيشتر محصول رفتارهاي اختياري خود فرد است.
🔹اين صفت حتي ممکن است در ميان افرادي که به دليل ثروت، قدرت، شهرت يا علم، از موقعيتهاي بالاي اجتماعي هم برخوردارند، نمود داشته باشد.
🔹جا دارد که اين صفت از ابعاد مختلف مورد تحليل روانشناسان و عالمان اخلاق قرار گيرد.
🔹در متون ديني ما، دهها روايت دربارة شاخصههاي فرومايگي و خصلتهاي فرومايگان وارد شده است.
🔹از مهمترين شاخصههاي فرومايگي و خصلتهاي فرومايگان ميتوان به موارد زير، که همگي در سخنان اميرمؤمنان وارد شده است، اشاره کرد:
۱. فريبکاري و مکاري (در عالم سياست، اقتصاد، اجتماع يا روابط فردي)؛ (فَإِنَّهَا (=الْخَدِيعَةَ) مِنْ خُلُقِ اللَّئِيم)؛
۲. توجه بيشتر مردم به او موجب قساوت بيشترش ميشود؛ (اللَّئِيمُ يَقْسُو إِذَا أُلْطِفَ)
۳. افتخار او به ملک و موقعيتهاي مادياش است؛ (اللَّئِيمُ يَفْتَخِرُ بِمِلْكِهِ)
۴. اهل جوانمردي نيست؛ (اللَّئِيمُ لَا مُرُوَّةَ لَهُ)
۵. روحيه طلبکارانه از ديگران دارد؛ (اللَّئِيمُ يَرَى سَوَالِفَ إِحْسَانِهِ دَيْناً لَهُ يَقْتَضِيهِ)
۶. بر ديگران منت ميگذارد (اللَّئِيمُ مَنْ كَثُرَ امْتِنَانُهُ)
۷. حيا و عفت ندارد؛ (اللَّئِيمُ لَا يَسْتَحْيِي)
۸. بدزبان است و بيوفا (اللَّئِيمُ إِذَا قَدَرَ أَفْحَشَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ)
۹. خدمتهاي ديگران به خود را انکار ميکند (اللَّئِيمُ إِذَا أُعْطِيَ جَحَدَ)
۱۰. به جايگاه بالاتري که ميرسد، حالاتش دگرگون ميشود (اللَّئِيمُ إِذَا بَلَغَ فَوْقَ مِقْدَارِهِ تَنَكَّرَتْ أَحْوَالُهُ)
۱۱. اميد خير از او نميرود و از شرش درامان نيستند (اللَّئِيمُ لَا يُرْجَى خَيْرُهُ وَ لَا يُسْلَمُ مِنْ شَرِّهِ)
۱۲. با آزادگان دشمني ميورزد (اللَّئِيمُ يُعَادِي الْأَحْرَارَ)
۱۳. آبروي خود را فداي موقعيتهاي مادي و دنيوياش ميکند (اللَّئِيمُ مَنْ صَانَ مَالَهُ بِعِرْضِهِ)
۱۴. قابل اعتماد نيست؛ (إِيَّاكَ أَنْ تَعْتَمِدَ عَلَى اللَّئِيمِ فَإِنَّهُ يَخْذُلُ مَنِ اعْتَمَدَ عَلَيْهِ)
۱۵. به هنگام قدرت، معايب او نمايان ميشود (دَوْلَةُ اللَّئِيمِ تُظْهِرُ مَعَايِبَهُ)
۱۶. به ميزاني که جايگاه او بالاتر ميرود، مردم را کوچک ميبيند (كُلَّمَا ارْتَفَعَتْ رُتْبَةُ اللَّئِيمِ نَقَصَ النَّاسُ عِنْدَهُ)؛
۱۷. وعدههاي او امروز و فردا کردن و بهانهجويي است (وَعْدُ اللَّئِيمِ تَسْوِيفٌ وَ تَعْطِيلٌ)؛
۱۸. بدرفتار، بداخلاق و بخيل است (يُسْتَدَلُّ عَلَى اللَّئِيمِ بِسُوءِ الْفِعْلِ وَ قُبْحِ الْخُلُقِ وَ ذَمِيمِ الْبُخْلِ)
۱۹. پيروزي او، موجب سربزرگي و طغيان ميشود (ظَفَرُ اللِّئَامِ تَجَبُّرٌ وَ طُغْيَانٌ)؛
۲۰. سنگدل و بيرحم است (مِنَ اللِّئَامِ تَكُونُ الْقَسْوَةُ)
#ماه_رجب
#امام_علي
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
@pavaragi