eitaa logo
پاورقی
494 دنبال‌کننده
228 عکس
49 ویدیو
31 فایل
پاورقی حاوی یادداشت‌‌ها و نکات مهم آموزشی و پژوهشی در عرصه‌ی سیاستگذاری پژوهشی، مهارت‌های پژوهشی، مباحث اخلاقی فرهنگی و اجتماعی، اولویت‌های پژوهشی، معرفی کتب فاخر دینی، فلسفی و اخلاقی ▫️برای ارتباط با مدیر به شناسه زیر مراجعه کنید: ✅ @sadramah
مشاهده در ایتا
دانلود
📝محمد صدرا مازنی 💠هم‌دیگر را قضاوت کنیم؛ داوری نسنجیده ممنوع! 🔻۱. در کنار دغدغه های کاری و علمی زمانی را با همسر و فرزندانم به گفتگو می‌نشینیم؛ اگرچه این مهم همیشگی نیست؛ اما کمش هم خوب و مفید است. گاهی با هم فیلم می‌بینیم و درباره‌ شخصیت‌ها یا سبک و فرم و محتوای فیلم صحبت می‌کنیم. گاهی گزیده‌ای از یک کتاب را به معرض گفتگو و نقد می‌گذاریم و خلاصه از هر دری گپ‌وگفت داریم. تعطیلات هفته گذشته با دخترم درباره یکی از شخصیت های فرهنگی صحبت می‌کردم. من که نظرات متضاد دو دسته مقابل هم(که یکی تحت تأثیر 《شیدایی》 آن شخصیت اغراق می کرد و دیگری متأثر از 《نفرت》 تخصصش را نیز نادیده انگاشته بود) را مرور می‌کردم و البته به دنبال موضع گیری سنجشگرانه بودم، اما او تلاش داشت تا از قضاوت درباره‌اش بپرهیزد. من ایتدا گمان کردم متاثر از کلیشه ی《هم دیگر را قضاوت نکنیم》 از داوری پرهیز می کند، اما زود فهمیدم که شواهد استدلال له یا علیه آن شخصیت را کافی نمی داند‌. اقدام او را ستودم زیرا دلیلش «معیار» بود. می‌گفت شناختش نسبت به این شخصیت ناچیز است و مطالبی هم که از این و آن نقل کرده بودم قابل اعتماد نیست. 🔻۲. ویدئویی از استاد شفیعی کدکنی که شعرها و سبک شعری اش را دوست دارم، منتشر شده است که از او خواسته شد دربارۀ مرحوم شجریان نظر بدهد، او چنین گفت: «حق و حد خودم نمی‌دانم درباره استاد شجریان صحبت کنم، چون من در موسیقی شنونده مبتدی و بی‌فرهنگی هستم و شجریان در موسیقی، جایگاه حافظ در شعر را دارد.» 《معیار》 او هم متواضعانه و درس آموز بود. 🔻۳. استادی داشتم که حاشیه ملاعبدالله در منطق و اصول فقه و بخشی از تفسیر قران حکیم را نزد او آموختم، هنوز طنین صدایش را در گوشم فراموش نمی‌کنم؛ آنگاه که آیات نخست سوره دهر را تلاوت می‌کرد: هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا. به غایت باسواد و پرجذبه بود. هرگز ادعایی نداشت؛ اما هیبت و هیمنه‌ای داشت میان ما طلبه‌ها، شخصیت علمی‌اش تا حدودی برای ما شناخته شده بود. درباره‌ی مقام معنوی‌اش چیزهای غلو آمیز می‌شنیدیم. ساده ترینشان اینکه حیوانات اهلی و وحوش رام اویند، نمی دانم آیا درباره مواجهه اش با شیر و ببر و گرگ افسانه ای ساخته بودند یا خیر، اما می گفتند گربه‌هایی که از چند متری ما طلبه‌های پر شور و شر و کم سن و سال فرار را برقرار ترجیح می‌دادند و احساس امنیت نمی کردند، با او اما همراه می‌شدند و با عبایش بازی می‌کردند. یا گنجشک‌های با هوش و با احتیاطی که مشغول نوک زدن به دانه‌ها و ریزه‌های نان بودند و با یک صدای ضعیفی پرواز می‌کردند، از او نمی‌گریختند و رفت و آمدش را مخل امنیت نمی دانستند. از ارتباط او با عوالم غیب که الا ماشاءالله صحبت می‌شد. او هرگز خویش را آنگونه نمی‌نمود، اما نزد شاگردانش با مبالغه توصیف می‌شد. گویا شاگردانش می‌خواستند او را اینگونه و شاید بالاتر از آنچه هست ببینند. من هم از این نوع تلقی دربارۀ استاد تأثیر گرفته بودم. ممکن است متاثر از همین نوع تلقی بود که وقتی مقاله‌ای که بیشتر صبغه اعتقادی و کلامی داشت را نزد او بردم تا راهنمایی کند و نظر بدهد. زمانی که هرگز از کسی نمی‌دانم و بلد نیستم را نشنیده بودم. او به من گفت: در حوزه کلام تخصص ندارد. دهانم باز شده بود. مگر می‌شد استادی با چنین مقام علمی و معنوی بگوید نمی داند و یا نتواند به من کمک کند؟ شاید در بادی امر کمی ناراحت شده بودم؛ اما خیلی زود فهمیدم که او بهترین پاسخ را به من داد. اگر چه می‌توانست به گونه ای دیگر به اصطلاح مرا سربدواند؛ اما صریح گفت که در آن حوزه تخصص ندارد. پاسخ او هم پاسخی《معیار》 بود. 🔻۴. هنرمندی را می‌شناسم که نقاشی‌های انتزاعی‌اش معروف است. اما به دلیل خطای سیاسی مورد انتقاد جدی واقع شد. نقد عمل سیاسی‌اش منطقی به نظر می‌رسید؛ اما اثر هنری‌اش هجو شد. رفتار مغالطه آمیزی که فراوان از ما سر می زند. سخن پایانی: قضاوت صرفاً یک حرفه نیست که عده‌ای به خاطرش دستمزد می‌گیرند. حتی اگر روزی صدبار بگوییم همدیگر را قضاوت نکیم، اما فراوان مرتکبش می‌شویم. روزی چندین بار در 《موقعیت داوری》 قرار می‌گیریم و دیگران را قضاوت می کنیم. رفتارشان را، حرفهایشان و عملکردشان. افکار و ذهنیات ما همواره در حال بررسی و آماده شدن برای داوری هستند. درباره بسیاری از حیطه‌ها ممکن است چیزی ندانیم. بدون لکنت بگوییم که در آن حوزه تخصص نداریم. 《بلد نیستم 》و 《نمی‌دانم》 را تمرین کنیم. و در مواقعی که ناگزیر از داوری هستیم. از آن نگریزیم. قضاوت بد نیست؛ پیش داوری ناپسند است. از نگاه غیر منصفانه به اشخاص بپرهیزیم. در قضاوت خویش اصول و معیارهای اخلاقی را رعایت کنیم. شواهد کافی برای داوری خویش داشته باشیم. جوانب مختلف را بسنجیم و از شتاب بپرهیزیم. قبل از داوری نسبت به صحت خبر مطمئن شویم. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠 تفکر نقادانه و سبک زندگی 🔻نقادانه زیستن یک انتخاب آگاهانه و به مثابه سبک زندگی است. راهنمایی برای فلسفی زیستن است. با زندگی نقادانه مهارتمان برای فهم و شناخت بالا می رود. 🔻فایده تفکر نقادانه، بصیرت است. بصیرت همان شناخت و دانش واقعی است. دانش واقعی نور است و نور روشنی بخش است. اگر علم ما از جنس نور باشد، خطا نکرده و مرعوب مغالطات یمین و یسار نمی شویم. 🔻دیگر فایده ی تفکر نقادی بالا رفتن کیفیت زندگی است. یعنی اگر راهنمای عقلی داشته باشیم کیفیت زندگی ما بهتر می شود. 🔻کیفیت زندگی به میزان بالارفتن درجه ی خوبی بالاتر می رود. هرچه خوبی زندگی بیشتر، کیفیت زندگی بهتر است. یعنی ملاک زندگی خوب، عقلانی زیستن است. 🔻با خوب زندگی کردن چه نفعی می بریم؟ با زندگی خوب آرامش خواهیم داشت. آرامش البته به معنی بی تفاوتی نسبت به وقایع تلخ و شیرین پیرامونمان نیست. آرامشی که رهاورد بی تفاوتی و مسئولیت گریزی باشد عقیم است. از نوع آرامش منفی است؛ در حالی که آرامش مثبت نوعی دیگر و نتیجه ی انتخاب آگاهانه و مسئولیت پذیری است. 🔻در زندگی متعقلانه مصائب زندگی دیگران دیده می شود. نوعی دلهره یا به تعبیر کگارد ترس و لرز بر اندام انسان می افتد. این ترس معادل جُبن نیست، بلکه محصول اندیشناکی است. یعنی بر آمده از ترسی است که از روی تفکر حاصل شده است. خوف متعقلانه است. نه ترس بزدلانه. 🔻اگر فیلسوفانه زندگی کنیم، نسبت به درد و رنج انسانها بی تفاوت نیستیم. امیرالمومنین(ع) نسبت به ظلم و ستم معاویه با مردم بی تفاوت نبود. او رنج می کشید و خواب بر چشم نداشت. در نوشته ی اندیشمندی خوانده بودم: شبها به خاطر رنجهای مردم قرار نداشت و در بسترش پهلو به پهلو می شد، در عین حال آرام بود! 🔻جنس آرامش علی(ع) اما دیگرگونه بود: ۱)از یک طرف در مقابل دشمن آرام بود؛ یعنی ثبات و تعادل داشت. ماجرای آرامش او در مبارزه ی تن به تن با عمرو ابن عبد ود گواه روشنی است. ۲)او همچنین در مقابل توهین و افترای نادانان نیز آرام بود و در مواجهه با سفیهان جاهل می سرود: و ذی سفه یواجهنی بجهل؛ و اکره ان اکون له مجیبا؛ یزید سفاهتا و ازید حلما؛ کعود زاده الاحراق طیبا ناسزاگو از سر نادانی با من دیدار می کند؛ و من ناپسند می شمرم به او پاسخ دهم. او بر سفاهتش و من بر بردباری ام می افزایم. مانند عودی هستم که با سوختن و صبوری، بوی خوشش بیشتر می شود‌. ۳)از طرف دیگر آرامش به خاطر انجام وظیفه و ادای تکلیف بود. 🔻بر این بنا آرامش مطلوب و مثبت می تواند طی فرایند زیر به دست آید. الف)شناخت یقینی وظیفه؛ ب) اراده و عزم برای انجام وظیفه؛ ج) اقدام و عمل برای انجام وظیفه در زندگی. 🔻یادگرفتن روش تفکر نقادانه به ما کمک می کند بهینه و بهداشتی تر به شناخت برسیم. انجام وظیفه نیز به انتخاب روش زندگی یا سبک زندگی بستگی دارد. 🔻خلاصه اینکه آموزش تفکر نقادانه نه یک مقوله ی شیک و تزئینی بلکه ضرورتی است که می تواند در سبد آموزشهای عموم مردم به ویژه زوج های جوان قرار گیرد.. @masaeleaklaki