eitaa logo
پاورقی ها
552 دنبال‌کننده
248 عکس
143 ویدیو
2 فایل
حمید اسماعیل زاده اینجا پیام بدهید: @azpavaraqi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 در عراق فقط آب بسته‌بندی بخوریم؟ در این مسیر اگر تشنه‌ات می‌شد، آب بسته‌بندی هم بود. قبل از سفر خیلی‌ها بهم یادآور شدند که هر چیزی نخور و سعی کن آب بسته‌بندی بخوری، ولی گاهی سقّا تو را مجاب می‌کرد از آب تعارفی‌اش بخوری. چهرهٔ معصوم این بچه‌ها وقتی بهم آب تعارف می‌کردند، ذوق و شوقی که داشتند وقتی آب از دستشان می‌گرفتی و می‌خوردی، همهٔ اینها و چیزهایی که تا خودت تجربه نکنی نمی‌فهمی، مجابم می‌کرد که دنبال این آب‌ها باشم تا آبِ بسته‌بندی. (البته عراقی جماعت در خدمت هیچ مرزی نمی‌شناسد و هرچه زائر بپسندد برای خدمت می‌آورد، ولی خب اگر تو بخواهی خودت را منحصر در آب بسته‌بندی کنی که هیچ دلیلی جز توجیهات بی پایهٔ هاریسونی ندارد، یعنی آن خادمی که دوست دارد لیوان را چنان پر کند که لبریز شود و احیانا پول نداشته که برود آب بسته‌بندی بخرد یا شاید هم از کرمش می‌خواهد خودش برایت آب بریزد را از خدمت محروم کرده‌ای که البته قبل‌ترش این تو هستی که از خدمت او محروم شده‌ای.) *** موکب‌هایی بودند که همهٔ کارهایش را بچه‌ها مدیریت می‌کردند. مثل این یکی(تصویر). داشتند با هم شوخی می‌کردند و آب روی هم می‌ریختند که من سر رسیدم. بعدش هم اینطوری خوشتیپ ایستادند تا عکس‌شان را بگیرم. 📅 تاریخ یادداشت ۲۶ دی ۱۳۹۳ است و متن و تصاویر مربوط به اوٓلین سفر اربعین. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
❓سمت راست کجاست؟! به خاطر شلوغی مرز مهران، مردم وقتی از صف‌های شلوغ و به شدّت به هم فشردهٔ بازرسی‌ها رد می‌شدند هم احساس فتح و ظفر جالبی داشتند و هم اینکه به شدّت سرگردان بودند؛ به همین‌خاطر اگر احساس می‌کردند کسی می‌تواند پاسخی برای سوالات‌شان داشته باشد سریع سوال‌شان را با او مطرح می‌کردند. سوالاتی از این دست که «ماشینای نجف کجان؟» «واسه سامراء ماشین هست؟» «به نظر شما اوّل بریم کاظمین بعد بریم نجف؛ یا اوّل بریم نجف و کربلا، بعد کاظمین؟» «تا نجف چند کیلومتره؟» «این سیم کارت رو چطوری رومینگ کنیم؟» «شب کجا بخوابیم؟» «چطوری بخوابیم؟» «دستشویی کجاست؟» «نمازخونه هم هست اینجا؟» «قبله کدوم وره؟» و در اکثر این سوال پرسیدن‌ها، مردم عجله و سرگردانی عجیبی داشتند چون دل‌شان می‌خواست زودتر به مقصدشان برسند و تا حدّی هم طبیعی بود. یکی از شب‌های شلوغ مرز، عجیب‌ترین سوالی که می‌شد را یک زائر از من پرسید. مرد میان‌سالی با عجله و نگرانی خاصّی آمد سمتم و پرسید: «آقا سمت راست کجاست؟!» برای چند لحظه ماندم چه بگویم، بعد با لبخند سمت راست را نشانش دادم! حکمت سوالش را فهمیدم ولی از سوالش خنده‌ام گرفته بود. معمولاً بعد از مرز عراق، زوّار با هم قرار می‌گذارند که اگر همدیگر را گم کردند مثلا در سمت راست جاده یا فلان ساختمان منتظر همدیگر باشند و این بندهٔ خدا احتمالاً به همین دچار شده بود. 📅 یادداشت متعلق به ۱۴ آذر ۱۳۹۵ است و اینجا منتشر شده بود. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
هدایت شده از مکتب اسلامی
ادامه خدمت‌رسانی به زائرین پاکستانی در قم 👈 باتوجه به حضور گستردهٔ زائرین پاکستانی و شرایط سخت سفر طولانی این عزیزان، خدمت‌رسانی به زائرین پاکستانی در شهر مقدس قم ادامه دارد. 🔻 شما هم می‌توانید با مشارکت مالی در هزینه ها در ثواب خدمت به زائران اباعبدالله علیه‌السلام شریک باشید. 6037997701345762 محمدعلی یزدانیان 🔺روی شماره کارت بزنید تا کپی شود. 🔻 عضو کانال مکتب اسلامی شوید: @maktab_eslami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و این قافلهٔ ترک غیرایرانی، یک‌آن وسط حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها من را به اشک مهمان کرد، با اینکه با هم هم‌زبان نبودیم، زبانی که آرزو دارم یک روز بتوانم یادش بگیرم. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
پاورقی ها
🎥 و این قافلهٔ ترک غیرایرانی، یک‌آن وسط حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها من را به اشک مهمان کرد، با ا
اوخشاما روضه حضرت علی اصغر علیه‌السلام ترک‌ها یک نوع روضه‌خوانی دارن بهش میگن: اوخشاما یه نوع صحبت کردن و زبان حال گفتن بین طرفین معزا هستش ترجمه: حضرت رباب علی اصغر را در خواب دید و فرمود پسرم دلم برات تنگ شده بود منتظرت بودم پسرم این دستمال سبز را چه کسی به گلوی بریده ات بسته است علی اصغر جواب داد: مادرم زهرا این دستمال را به گلویم بست و... ممنون از آقای نوروزی بزرگوار
هدایت شده از مکتب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این فیلم مراسم روز اوّل یک مدرسه در کشور بوسنی و هرزگوین در اروپاست که پرچم ایران در آن برافراشته می‌شود. ✔️ مدرسه‌ای در اروپا که هم زبان فارسی در آن تدریس می‌شود و هم بر فرهنگ اصیل بوسنی تأکید دارد. 🔻با کالج فارسی بوسنیایی در هشتمین گردهمایی «راه رسیدن به تمدّن اسلامی» آشنا خواهید شد. 📌 مشهد مقدّس 📅 ۲۹ تا ۳۱ شهریور میلاد پیامبر گرامی اسلام 🔻 نهضت مردمی مکتب اسلامی @maktab_eslami
پاورقی ها
🎥 این فیلم مراسم روز اوّل یک مدرسه در کشور بوسنی و هرزگوین در اروپاست که پرچم ایران در آن برافراشته
👆 این فیلم را بچه‌های بوسنی فرستادند از روز اوّل مدرسه کالج فارسی بوسنیایی. اینجا همان بهشتی است که در سفرم به بوسنی آنجا را زیارت کردم. (کلیک کنید) به زودی بیشتر خواهم گفت از این مدرسه. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
✔️ والیبال نشسته ایران و بوسنی هم‌اکنون انشاءالله هم ایران ببره هم بوسنی🥳 بالاخره نمک بوسنی رو خوردیم نمی‌تونیم باختش رو ببینیم. ✔️ نکته جالب هم، پرچم بزرگ فلسطین توی ورزشگاه هست. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
مدرسه که می‌رفتیم ... نزدیک روزهای اوّل مدرسه می‌شویم، مدرسه‌ای که همهٔ ما آن را تجربه کرده‌ایم. مدرسه ای که این روزها به دنبال تحوّلش هستیم. قبل از اینکه از مدرسه بنویسم، شما دوست داشتید بنویسید. اینجا: @azpavaraqi پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
مدرسه که می‌رفتیم، بابای مدرسه اگرچه مهربانی‌اش برای ما خاطره شده بود امّا هیچ‌وقت دلمان نمی‌خواست مثل او بشویم. فقط هم بابای مدرسه نبود، رانندهٔ سرویس مدرسه، مکانیک و مغازه‌دار در چشم ما مثل بابای مدرسه بودند. از بین شغل‌ها فقط پزشکی، مهندسی و هر شغل پول‌آور و قابل پز دادنی آرزوی ما بود و مهم نبود چه نسبتی با ساختن آیندهٔ کشور دارد؛ ضمناً بابای مدرسهٔ ما لیسانس، رانندهٔ سرویس فوق لیسانس و صاحب مغازهٔ روبروی مدرسه دانشجوی دکترا بود. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
مدرسه که می‌رفتیم، سر صبح از رختخواب کنده نمی‌شدیم، ولی شبی که فردایش قرار بود به اردو برویم خواب از ما فرار می‌کرد و زودتر از کوک ساعت بیدار می‌شدیم. مشکل از ما بود؟ یا مدرسه؟ پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
مدرسه که می‌رفتیم کلاس تاریخ پر بود از جنگ‌ها و صلح‌ها، ولی چرا یاد نگرفتیم که در زندگی، کی و با چه کسی باید صلح یا جنگ کنیم؟ پس خواندن تاریخ کجا به درد می‌خورد؟ فقط نمره؟!!! با آدم‌هایی که باید صلح کنیم می‌جنگیم و با آن‌ها که جنگ لازم است، صلح می‌کنیم! پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
مدرسه که می‌رفتیم زنگ تاریخ سفری به گذشته بود ولی هیچ پلی بین دیروز و امروز نبود تا بدانیم تاریخ دیروز به چه درد امروز می‌خورد. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
سلام شبتون بخیر هدیه‌های کسانی که توی پویش مطالعه سفرنامه و مستند بوسنی قول داده بودم تازه به دستم رسیده. با عزیزانی که گفته بودن کتاب‌ها رو مطالعه کردن به زودی تماس می‌گیرم.
قلب با چه آرام می‌گیرد؟ چند مورد را می‌شود شمرد که قلب به آن آرام می‌گیرد؟ یکیش را همه شنیده‌ایم: الا بذکر الله تطمئن القلوب یعنی قلب‌ها با یاد خدا اطمینان می‌یابند. (ترجمهٔ بهتری از این آیه هم هست: وقتی خدا یاد انسان می‌کند قلبش آرام می‌گیرد.) یکی دیگر هم سراغ دارم که بارها در بوتهٔ آزمایشش قرار داده‌ام و هربار شگفت‌زده‌ام کرده‌است؛ آن‌هم در حدیث زیر آمده است: القَلبُ يَتَّكِلُ علَى الكِتابَةِ امام صادق عليه‌السلام: دل، به نوشتن آرام مى‌گيرد. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha