eitaa logo
پیامکی از بهشت
32 دنبال‌کننده
110 عکس
34 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹 بیچاره دستی که گدای نیست بر گریه قسم مدیون چشمی که عزای نیست 🏴 هفتم صفر سالروز امام حسن مجتبی علیه السلام ( به روایتی ) تسلیت باد 🏴 خشنودی حضرتش 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹 @dashtejonoon1 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
🍀🌾🍀🌾🍀 می گفت: مدتها بعد از در رویایی او را دیدم. درون قطار با آسیه نشسته بودم. بیرون پنجره، بود که بر صورتش داشت. او مرا محو خود کرده است. کسی در ایستاده بود. به او افتاد. خدا می داند چقدر از دیدنش شدم. بود. به من اشاره کرد و با رسا گفت: نباش، من دارم . فردای آن روز بی منتظر خوابم بودم. ساعت نه صبح از تماس گرفتند و گفتند یک بسیجی به نام به منتقل شده که احتمال می دهیم متعلق به خانواده شما باشد. با خانواده برای راهی شدیم. گفته بودند باید او را کنم. باورش خیلی سخت بود. به طور کامل ، استخوان هایش در هم و متعددی بر نشسته بود. وقتی چشمم به ، که قبلا خورده بود افتاد پیدا کردم که خودش است. بعد از دیدن دیگه آرام و قرار نداشتم. بار دیگر در به آمد و گفت: چرا اینقدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن اذیت شدی ناراحتم! بعد با حالتی خاص گفت: باور کن قبل از تعداد زیادی را منهدم کردم و لحظه ی هیچ چیز نفهمیدم. چرا که در کنارم بود و بالای نشسته بودند!" 📚کتاب وصال، صفحه ۸۵ الی ۸۶ تعجیل در فرج و سلامتی و شادی روح و ══✙❆🌾❆✙══ Join➟@dashtejonoon1
🌓 🌗 ❤️ ❤️ ... هنوز به و و تنهایی هایش عادت نکرده ام ... هنوز روحم را آزرده می کند سخت است هر روز را به دنیایی باز کنم که تو را کم دارد اما ای ندارم رفیق تنهایی هایم ، هر شب برایت می کنم... و به تو قول می دهم در این دوره ی سخت با به خدا و خیر نیمه شب هایت اسیر زرق و برق دنیا و دنیا طلبان نشوم... امشب هم نبودنت را به رویای شبانه می سپارم شاید در خواب تماشاگرت باشم. من می گویم شب ات 💐 تو بگو عاقبت شما به و 🌹 🌷 🌷 🌷 🌷 🌙🌗🌙🌗🌙🌗🌙 @dashtejonoon1 🌙🌗🌙🌗🌙🌗🌙
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 که درخواست کرده در کنار مزارش خاکسپاری شود یوسف الهی سال ۱۳۴۰ در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند. علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نیز ریشه در همین دوران دارد. در محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال در عرصه سیاست داشت و یکی از عاملان حرکت‌های دانش آموزان در شهر کرمان بود. آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان این واحد انتخاب شد. در طول جنگ به سختی شد و بالاخره آخرین بار در به دلیل مصدومیت حاصل از در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به رسید. 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 «حسین یوسف‌اللهی» را همه بر و بچه‌های لشگر ۴۱ ثارالله مثل ستاره‌ای می‌دانستند که درخشان‌تر از ستاره‌های کویر کرمان است. او جوانی است که در روزهای جنگ جانشین فرمانده واحد اطلاعات لشگر خودش بود و به خاطر پاکی‌اش،به صفای باطنی دست یافته و بعضی از راز و رمزهای پیرامون خود را کشف کرده بود. از زندگی این جوان بزرگ، با عنوان » منتشر شده است. «محمّدحسین یوسف الهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشگر 41 ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمنده‌ای است که روزگاری چند با محمدحسین زیسته باشد، اما خاطره‌ای از سلوک معنوی او نداشته باشد. او مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت روح‌الله (س)، یک شبه ره صد ساله را طی و چشم همه پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت‌زده قطره‌ای از دریای بی‌انتهای خود کردند. درباره نحوه شهادت شهید محمد حسین یوسف الهی گفته است هنگامی که آن‌ها در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر هشت دست به می‌زند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به رسید. او در ادامه و در توصیف این گفت:که تا مرا پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید. اما او که بود که حاج قاسم دلش می‌خواست در کنار او به خاک سپرده شود؟ 🌷👇🌷👇🌷
💢چشم دلگرم به لبخند و چشم مادر خیره به شوق پدر شد و بار دیگر جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت. ⚜پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی👌 که راه ورسم رابه اوآموخت. شیفته ی مردانگی سیدالشهدا و غیرت شد. رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند، ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند. 💢در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش♥️ را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد❌ ⚜چه عاشقانه پر کشید🕊 و جام را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ معشوق دارند💞 و آرزوی نوشیدن جام در دل.... 🌸به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
🌴 🌷 مرگ نقطه ای است در پایان زندگانی، اما هزار گونه پایان وجود دارد، و هزار گونه مرگ مهم این است که چگونه باید مُرد تا جاودانه زیست . من به جان دل پذیرا شدم این مرگ خونین را . شکر خدای را بجا می آورم که فرصت کوتاه به این بنده گناهکار عنایت فرموده تا بتوانم با این چند کلمه ناقابل به شما برادران حزب الله جند الله و اولیا الله معروض دارم پیام خاصی ندارم چونکه امت حزب الله دین خود را به اسلام ادا نموده ان شاء الله به لطف حق در راهی که قدم برداشته اید ثابت قدم باشید و توکل بر خدا داشته باشید نعمات الهی را شکرگذار باشید که یکی از نعمتهای بزرگ، انقلاب اسلامی و رهبری معظم میباشد. 🌷 🌷 :۱۳۴۰/۰۰/۰۰ 🕊 : ۱۳۶۵/۱۰/۴  هدیه به ارواح مطهر شهدا 🌷 هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
📌مادرِ بزرگوار ویژگی اخلاقی پسرش را این‌گونه نقل می‌کند: 🔻 اهل نماز اول وقت، زیارت عاشورا و هیئت بود. سینه‌زن امام حسین«علیه السّلام» بود. 🔺او خیلی اخلاص داشت. بی‌ادّعا بود و هیچ وقت از کارهای خیری که می‌کرد نمی‌گفت. به نظرم مزد این اخلاص و بی‌ ادّعا بودن‌هایش را با گرفت.🕊 🔻 دنبال اجرایی کردن فرامین رهبری بود. دغدغه‌ی حفظ دستاورد‌های نظام را داشت.✌️🏻 🔺 با سنّ کمش، بصیرت داشت. جریان‌های باطل را خوب می‌شناخت و آگاه به امور بود. او مانند کسی که از ناموسش غیورانه دفاع می‌کند، از انقلاب با غیرت دفاع می‌کرد. 🔻 همه‌ی عمر بسیجی بود و بسیجی زندگی کرد. می‌گفت: مامان بصیرتی که آقا می‌گویند ان‌شاءاللّه خدا نصیبمان کند و اگر بصیرت داشته باشیم ان‌شاءالله این انقلاب به انقلاب صاحب‌الزمان«عج اللّه تعالی فرجه الشریف»وصل خواهد شد.❤️ (شهیدی که به دست داعش وطن دراویش گمراه و ضد دین و خدا به طرز وحشیانه و فجیع در خیابان گلستان تهران دراول اسفند سال ۹۷ به شهادت رسید جهت آشنایی بیشتر کتاب خواندنی آرام جان خاطرات این شهید بزرگوار را مطالعه بفرمایید) @nedayemeghdad🌷
خـــداونـــدا...! نیستم برایت بمانم ! نیستم برایت باشم ! نیستم برایت قلم بزنم ! نیستم که برایت بمیرم ! مرا ببخش😔 با همه نقص هایم ...! با تمام ...! لیاقت ندارم ولی ... دل که دارم ...!!! دلــــم میخواهد ... 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
📝 وصیت‌نامه بسیار عجیب یک شهید ! ✍سردار حاج حسین کاجی: بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم، از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود، در وصیت‌نامه نوشته بود: «من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل‌بیت(ع) ارتباط دارند، اهل‌بیت(ع)، را دعوت می‌کنند. من در شب حمله یعنی فردا شب به می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز در منطقه می‌ماند، بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی(ره) در بین شما نیست، این اسراری است که ائمه(ع) به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم دلداری بدهید، به آنها روحیه بدهید و بگویید که (عج) پشتوانه این انقلاب است. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم، بگویید که ما را فراموش نکنند.» بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول(ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز از آن گذشته است! 📚 منبع : کتاب خاطرات ماندگار صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵ .