🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
💠 پنج نكته درباره تهمت
🔸1. يكى از گناهان #كبيره #تهمت است.
👈 تهمت آن است كه درباره برادر مسلمان، چيزى گفته شود كه در او وجود #ندارد.
🖌 امام على (عليه السلام) مىفرمايد: المُؤمِنُ لا يَغُشُّ اخاه و لا يَخُونُهُ و لايَخذُلُهُ وَ لا يَتَّهِمُهُ (بحارالانوار)
مؤمن برادر مؤمنش را گول نمىزند، به او خيانت نمىكند، او را خوار نمىسازد و به او تهمت نمىزند.
🔸2. تهمت زدن به هركسى حرام است و نسبت به مرده و هركسى كه نمىتواند از خود دفاع كند، گناهش بيشتر است.
🔸3. #شنيدن تهمت، مانند تهمت زدن، حرام و از گناهان كبيره است و بايد از كسىكه تهمت به او مىزنند دفاع كند و اگر قدرت ندارد يا فايده ندارد، بايد ترتيب اثر ندهد.
🔸4. اگر كسى تهمت به كسى زده باشد و او مطلع شده باشد بايد او را راضى كند تا توبه او قبول شود و اگر مطلع نشده باشد، در توبه رضايت او شرط #نيست؛ ولى علاوه بر لزوم #دعا و #استغفار براى او بايد اگر قدرت دارد #رفع آن تهمت بنمايد و اگر قدرت بر اين كار ندارد بايد به واسطه تعريف او و امثال آن به اندازه ممكن جبران آن خسارت را بنمايد.
🔸5. #سكوت در مقابل تهمت، جرم و گناه است.
💠 چند نکته درباره تسلیت
🔹۱. تسلیت به مصیبتدیدگان، اعم از بزرگ و کوچک و زن و مرد، همچنین تسلیت صاحبان عزا به یکدیگر پس از دفن میت، مستحب است. (۱)
🔹۲. ابراز همدردی با مصیبتدیدگان بر حسب شأن شان متفاوت است؛ مثلاً نسبت به کودک یتیم، دست کشیدن بر سر او مستحب است.
👈 البته در حصول ثواب تسلیت، صرف حضور نزد صاحب عزا و دیدار با او کفایت میکند، (۲) هرچند ابراز همدردی با گفتن کلمات تسلیبخش افضل است.
🔹۳. برپایی مجلس سوگواری و اطعام مردم از سوی صاحب عزا استحباب #ندارد، هرچند جایز است، بهویژه اگر ترک آن موجب بیاعتباری صاحب عزا شود.
🔹۴. تسلیتدادن مستحب است، خواه پیش از دفن و خواه بعد از دفن. (۳)
🔹۵. فرستادن غذا برای بستگان میت در مدتی که عزادار هستند، مستحب است. (۴)
🔹۶. غذا خوردن نزد مصیبتزدگان مکروه است. (۵)
🔹۷. صاحب عزا تا سه روز مناسب است برای عزا بنشیند. (۶)
🔹۸. واداشتن صاحبان عزا به صبر و فراموشی از مستحبات مؤکد است.
📚 پی نوشت:
۱. فرهنگ فقه، ج ۲، ص ۴۷۶.
۲. تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۱۶۸.
۳. تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۸۶؛ عروةالوثقی، ج ۱، ص ۳۲۵.
۴. مرآتالکمال، ج ۳، ص ۵۴۵؛ تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۸۶؛ عروةالوثقی، ج ۱، ص ۳۲۵.
۵. عروةالوثقی، ج ۱، ص ۳۲۵.
۶. تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۱۷۱.