eitaa logo
بیت الحسن(پایگاه تخصصی شعر سبک مقتل )
410 دنبال‌کننده
18 عکس
6 ویدیو
15 فایل
❌ انتشار مطالب همراه با نام شاعر و ذکر صلوات جهت تعجیل فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج)❌ 🔷وقف زهراست همه گریه ما حَسنیه است حُسینیه ما 🔷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 یک شیرزن از بیشه‌ی احرار رسیده 💢 یارب برسان بر سر او شاه نجف را آن کس که نشان داد به ما راه نجف را ای عشق بدم نفحه‌ی درگاه نجف را ای شوق ببین شعله‌ی جانکاه نجف را باید دم ایوان نجف گفت که زینب تبریک به سلطان نجف گفت که زینب زینب بنویسید و بخوانید حسین است زینب همه‌ی عمر بدانید حسین است این محمل عشق است بمانید حسین است این نقش مبارک بنشانید حسین است تکرارِ حسن یا که به تکرار، حسین است می‌گفت علی: فاطمه، انگار حسین است آنقدر در اوج است به کس کار ندارد همسایه‌ی دیوار به دیوار ندارد جز لطف و عنایات حسن‌وار ندارد پیغمبر عشق است که انکار ندارد یک شیرزن از بیشه‌ی احرار رسیده ای کرببلا حیدر کرار رسیده وقتی که قرار است تو باشی همه هستند با تو همه سوگند که با فاطمه هستند آری همه حیران چنین عالمه هستند عشاق به دنبال تو در زمزمه هستند ای حضرت زهرای علی جان سَنَ قوربان ای اُمِّ ابیهای علی جان سن قوربان ای خطبه‌ی تو کوه شکن سیل دمادم این نعره‌ی تو بر سرشان مرگ مجسم عظمایی و اعلایی و علامه و اعلم ای کعبه  و ای قبله و ای قلب معظم قلب تو تپش‌های قبیله است مگر نه عالم همه در دست عقیله است مگر نه گیرم که یزید است کنار تو قلیل است یا ابن زیاد است ! فقط ابن علیل است گیرم که بُوَد شام به پای تو ذلیل است هرچند که در چشم تو هر زخم جمیل است باید که تو تکمیل کنی کرببلا را رفتی که تو تعطیل کنی شام بلا را باید که ببینیم علی‌وار رسیدن از کاخ ستم ریشه‌ی صد ظلم کشیدن تا یاد بگیریم مبارز طلبیدن آن حجم بلا دیدن و انگار ندیدن باید که فقط از دمِ تو یاد بگیریم حقِ علی از اینهمه بیداد بگیریم نه وقت تعلل، وَ نه هنگام شتاب است این صبر علی صبر نه، آیات عذاب است بازیچه‌ی ما فاتح و سجیل و شهاب است تا چشم گشایند تل آویو خراب است امضاء زده  آرامش ما مرگ شما را ای ظلم بچش وعده‌ی شمشیر خدا را میراث حرم چادری از جنس بهشت است هر رشته‌ی این روسری از نور سرشته است آری حرمت  از دل ما خشت به خشت است در کرببلا نامِ تو را عشق نوشته است تلفیق حسین و علی و فاطمه از توست بین‌الحرمین آنچه که دارد همه از توست ما خیس‌ترین زائر باران شماییم مدیون نفس‌های شهیدان شماییم در زینبیه بر در ایوان شماییم بیهوده نبوده است پریشان شماییم وقتی که پریشان تو شد خون خدا هم شرمنده‌ی تنهایی تو کرببلا هم ای ابر بباران به پریشانی زینب ای باد بسوز از دل طوفانی زینب خونآبه شو ای اشک زِ حیرانی زینب از بی‌کسی و بی سر و سامانی زینب از تیغ  نه... از داغ جوان بود  که اُفتاد ای وای عزیزت نگران بود که اُفتاد ✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۸/۱۶ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 از جمل تا کربلا میدان به دست زینب است💢 ما همیشه ریزه خوار خوان مولاییم و بس از عناوین جهان مجنون و شیداییم و بس تا خدا باشد خدا ممنون زهراییم و بس بنده ی زینب سلام الله علیهاییم و بس بانوی آزادگان ، آزادمان کرد از جهان بیشتر مدیون او هستیم در این دودمان ای مسلمانان مسلمانی ما از زینب است هم قرار و هم‌ پریشانی ما از زینب است بین میدان ها رجز خوانی ما از زینب است نام جاوید سلیمانی ما از زینب است زینبی ها پای حق تا پای جان می ایستند مانده عالم تا بفهمد زینبی ها کیستند هر که دارد در دلش شوق شهادت زینبی است هر که در عمرش نداده تن به ذلت زینبی است در جهان هر زن که باشد اهل عفت زینبی است مرد اگر شد فاتح میدان غیرت زینبی است آی مردم هر چه آید پیش ، میزان زینب است چون خداوند اشتراک کل ادیان ، زینب است افتخار دین و قرآن است بانوی دمشق چون خدا پیدا و پنهان است بانوی دمشق تکیه گاه شیرمردان است بانوی دمشق جان و جانان حسن جان است بانوی دمشق از جمل تا کربلا میدان به دست زینب است آرزوی باطل دشمن شکست زینب است زینب آزاده است مردم ، در عمل نه در شعار او قیامت آفریده با حیا و با وقار خطبه هایش بود برّان مثل تیغ ذوالفقار زن به این مردی ندیده است و نبیند روزگار هر چه از خوبان شنیدی هست در او جلوه گر اوست زهرا یا علی یا که خدا یا که بشر ؟ او پیامش را به گوش کل این دنیا رساند او اگر مظلوم واقع شد ولی ساکت نماند ایستاد و دشمن حق را سر جایش نشاند بی جهت او را خدایش زینت مولا نخواند حیدری که زینت ِ از عرش تا فرش ِ خداست زینتش تنها در عالم بانوی کرببلاست زینب آمد راه را بر ما نمایان کرد و رفت زینب آمد عاشقی ها را دو چندان کرد و رفت زینب آمد کربلا را شهر شیران کرد و رفت "زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت" زینب آمد عشق را جور دگر تفسیر کرد زینب آمد راه و رسم عاشقی تغییر کرد زینب کبراست فخر عترت و قرآن و دین زینب کبراست بانوی رقیه آفرین در مقامات جنابش بس بُوَد تنها همین در رهش عباس قربان می کند ام البنین هر کسی گشته حسینی ، هست زینب مرجعش ملجاء اهل حرم عباس و زینب ملجأش گریه کن ای شیعه بر او ، گریه کن با مادرش بی حسینش ماند ... این اصلا نمی شد باورش بر سرش آمد چه ها ، نشناخت او را همسرش بود باران ، دم به دم ، یکسال و نیم آخرش آمدم دنیا که بر زینب عزاداری کنم مانده ام که بر کدامین غصه اش زاری کنم ✅محمد حسین رحیمیان آبان‌۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 تلفیق زهرا و علی امشب تولد یافت 💢 گل خانه ی خیرالنسا را عطر و بو دادند وقتی گلی مانند زینب را به او دادند تلفیق زهرا و علی امشب تولد یافت فخر امیرالمومنین زینب تولد یافت زینب نگو حوریه ی انسیه الحوراست زینب همان سیب دو نیم حضرت زهراست مادر نزاید تا قیامت این چنین دختر عالم به زهرا نازد و زهرا به این دختر در جان خود دارد شمیم پنج تن قطعا او دست و دلباز است مانند حسن قطعا روح دو پهلوی علمدار حنین است او بهتر بگویم قره العین حسین است او در باطن خود نوری از جدش محمد داشت زینب یگانه ست المثنایی نخواهد داشت در جشن میلاد عقیله مثل من امشب نذر قدم هایش مکرر کف بزن امشب با جان و دل دار و ندارت را فدایش کن هر جا گره افتاد در کارت صدایش کن پیچیده در گوش فلک فریاد یا زینب گلبانگ هر مرد و زن آزاده یا زینب ذکر عقیله معجزه ساز است ای مردم می پروراند لشگری آماده یا زینب قصد زیارت کن بگو از راه دور امشب مانند مرحوم موذن زاده یا زینب با یاری اش سمت فلسطین راه می افتیم ذکر بسیجی ها میان جاده یا زینب تبیین تو یعنی جهاد اکبر ای بانو جانم  به ان تحلیل فوق العاده یا زینب ای دختر مشکل گشا مشکل گشایی کن در کار مان کلی گره افتاده یا زینب از ظلم بیزار است و قطعا یار مظلوم است هر کس به آیین شما دل داده یا زینب عمری به راه راست دعوت کرده ای ما را با فعل و تقریرت هدایت کرده ای ما را الصبر مفتاح الفرج در گوش مان خواندی دعوت به صبر و استقامت کرده ای ما را از اجر جانبازی برای حفظ دین گفتی هر روز مشتاق شهادت کرده ای ما را حریت و آزادگی مان یادگار توست مانند کوهی با صلابت کرده ای ما را منزل به منزل رفتی از حق ولی گفتی اینگونه سرباز ولایت کرده ای ما را "والله لا تمحو..." ی تو ما را مصمم کرد حرف دلم را باز هم تکرار خواهم کرد نقش لوای ما به جز الله اکبر نیست مانند زینب هیچ کس مغنیه پرور نیست از جمع بسیار مجاهدهای لبنانی تا زاهدی ؛ سیدرضی؛ قاسم سلیمانی تسبیح شیعه ما رایت الاجمیلا بود آیین زینب راه و رسم لشگر ما بود نسل بهشتی وارثانی باهنر دارد فریاد ما در جبهه ی تبیین اثر دارد پیچیده است اوازه ی ایمان نصرالله قربان خاک زینبیه جان نصرالله سید که خار چشم دشمن های غاصب بود شاگرد درس مکتب ام المصائب بود سید اشداء علی الکفار را فهمید آموزه های حیدر کرار را فهمید غیر از خدا از هیچ کس اصلا نمی ترسید از زوزه های گله ی دشمن نمی ترسید مانند شیر شرزه ای همواره غران بود از روز اول ذوالفقار شیعه بران بود میراث سید لشگری در اوج باورهاست الگوی حزب الله لبنان زینب کبری ست فتح الفتوح زینبیون دیدنی باشد احوال اسرائیل اکنون دیدنی باشد امروزه احوالی شبیه محتضر دارد گفتیم با ایران در افتادن خطر دارد وقتی به فکر هتک شان مرجعیت بود قصد تعرض کردنش اوج خریّت بود سید علیِ سیستانی را هواداریم ما وارثان مالک و مقداد و عماریم ما در مصاف دشمن بیگانه می مانیم زیر زمین نه پشت بام خانه می مانیم سیدعلی لب تر کند هنگام طوفان است طوفان مان از جنس طوفان های چمران است کوری چشم شور عمال یهود آن روز خاورمیانه زیر پای نسل سلمان است نامی از اسرائیل در جایی نمی بینید آن روز روز شادی اطفال لبنان است آن روزها با چشم خود زوار می بینند از سوریه تا مسجدالاقصی اتوبان است بی شک مسیر کوه پیمایی آقامان آن روزها دیگر بلندی های جولان است ✅علیرضا خاکساری آبان ماه ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 همچو زینب باش، در بندِ حسین 💢 آنکه راهش راه و رسم داور است بی‌گمان شوقِ وصالش بر سر است سالکِ سیر و سلوک ِکوی یار در حقیقت سالکِ پیغمبر است سر به فرمانِ ولایت می‌نهد آنکه گوید خاکِ پای حیدر است هر برائت از مسیرِ دشمنان هم‌صدای آیه‌های کوثر است یارِ ساداتِ جوانانِ بهشت شیعه و دلداده‌ی یک خواهر است همچو زینب باش، در بندِ حسین با عقیله، بندگی زیباتر است کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینبِ کبراست، مِرآتُ الحسین عاشق و معشوق شیدایی شدند هر دو هم آغوشِ همتایی شدند از ازل در انتظارِ یکدِگر ای عجب در عشق، رؤیایی شدند بی‌قرار از دیرباز، آمد وصال در سکوتی محض، غوغایی شدند چشم‌ها غرقِ نگاهِ یکدِگر هر دوتا، تفسیرِ یکتایی شدند اشک‌ها تبدیل بر لبخند شد بانیِ لبخندِ زهرایی شدند زینتِ بابا که آمد در حرم خاندانِ وحی، مولایی شدند کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینبِ کبراست، مِرآتُ الحسین هر نگاهش از نبی دل می‌برد از علی صدها خصائل می‌برد از بزرگی، هم‌چنان مادر بزرگ دل ز جدّش، زان شمایل می‌برد ارث از زهرای اطهر، در سرشت با هزار و یک فضائل می‌برد این همان بانوست، کز طوفانِ غم ناقه را منزل به منزل می‌برد ناخدای دین پس از خونِ خداست کشتیِ دین را به ساحل می‌برد حجتِ حق را برون از اضطرار بِینِ زنجیر و سلاسل می‌برد کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینبِ کبراست، مِرآتُ الحسین کیست زینب، آنکه خلقت را مَطاف پنج تن، گِردِ وجودش در طواف کاف، ها، یا، عین، صاد، آئینه‌ایست از وجودش، یک به یک در اعتراف مریمِ کرب و بلا نه، فاطمه رفته در گودالِ خون، زیرِ غلاف شاهدِ تشتِ سَر و تشتِ جگر ناظرِ جسمی پر از زخم و شکاف با وجودِ سنگباران‌های سخت پاسدارِ عصمت و دین و عفاف یک‌تنه حق را حمایتگر، ولی بِینِ انبوهِ مصائب، در مصاف کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینبِ کبراست، مِرآتُ الحسین از حرم تا قتلگه، میدانِ اوست دیده‌ی سلطانِ دین، گریانِ اوست پاسدارِ قافله، بعد از حسین چشم‌های دشمنان، حیرانِ اوست ناطقِ قرآن بروی نیزه‌ها پاره پاره بر زمین، قرآنِ اوست کوفه شد با خطبه‌اش کرب و بلا حیدرِ کرار پشتیبانِ اوست شام اما تاقتش را تاق کرد شاهدم بارانیِ چشمانِ اوست قاتلش بزمِ شراب و خیزران کاخِ دشمن، لاجرم ویرانِ اوست کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینبِ کبراست، مِرآتُ الحسین شرحِ غم، آموزگارش زینب است دفترِ غم، اعتبارش زینب است  هر که داند قدرِ غیرت، زینبی است غیرتِ دینی، مدارش زینب است هر چه در عالم خدایی دارد و روضه هم، پرودگارش زینب است آگه از اسرار مقتل، قلبِ اوست جنگِ تبیین ذوالفقارش زینب است صبر و حلم از او به حیرت آمده صبر هم، صبر و قرارش زینب است روزِ عالَم، تیره تا صبحِ فرج صبح، نام مستعارش زینب است کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینب کبراست، مرآتُ الحسین ✅محمود ژولیده آبان ماه ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 سائلان مژده که حاجات همه امشب رواست... 💢 در زمین و آسمان ها خیمه ی شادی به پاست مٱذنه تا مٱذنه لبریز عطر ربناست ذکر تعجیل قنوت استجابت آمده سائلان مژده که حاجات همه امشب رواست زینت گلخانه ی مولا شکوفا گشته و... بیت حیدر با شمیم بنت زهرا آشناست کهنه زخمی که میان سینه ها مانده هنوز با صدور نسخه ی تکمیلی زینب دواست معجزه در بین چشمانش تلاطم می کند خاک با فیض نگاه دختر زهرا طلاست نام زینب پنج نقطه نور ساطع می کند یعنی ابن بانو خودش تلفیقی از آل عباست در شب میلاد غرق رحمت اخت الحسین بانی عیدی ما قطعا خود خون خداست بانویی که سفره ی الطاف خود را پهن کرد خانه ی دل را برای عشق پاکش رهن کرد با وجود او غم و غصه به آخر می رسد لطف مادر بیشتر از سوی دختر می رسد ماهمه از سایلان فیض عام زینبیم رزق ما از سفره ی بانو مکرر می رسد دم به دم مشمول لطف دختر زهرا شود سایلی که خاضعانه پشت این در می رسد زودتر با دست پر از پیش زینب می رود محضر او هر کسی با دیده ای تر می رسد هیبت والای رفتارش به زهرا رفته است واژه واژه از کلامش عطر مادر می رسد ذوالفقار خطبه هایش باز قلع و قمع کرد تا به میدان می رسد انگار حیدر می رسد مطمینم در شلوغی های روز واقعه چادر بانو به داد اهل محشر می رسد مایه ی آرامش جان و دل بی تاب ماست آسمان ها خاک پای خواهر ارباب ماست از ازل دستان این سایل دخیل زینب است تا ابد محتاج لطف بی بدیل زینب است هر کسی که شد حسینی مطمینا شاکرِ نغمه ی انا هدیناه السبیل زینب است اولین گلبانوی دامان زهرا و علی دومین زهرای این قوم و قبیله زینب است هرکسی با نام زیبای کسی مٱنوس شد بر لبان ما فقط ذکر اصیل زینب است انتظام شعر های دفتر اشعار من متشکل از همان فرم شکیل زینب است کوثر کوثر کویر عشق را سیراب کرد ساغر ما جرعه ای از سلسبیل زینب است در میان روضه های جانگداز کربلا گریه هایم نذر آقای قتیل زینب است هرشب جمعه به یاد روضه های خواهری گریه می بارم به یاد لحظه های آخری.... که برادر جان من افتاده ای از پا چرا؟؟ مانده ای تنها میان دشتی از غم ها چرا؟؟ تکیه بر نیزه مزن ای تکیه گاه زینبین روی خاک افتاده ای اینگونه بی سقا چرا؟؟ می روی و خیمه ها می ماند و لشکرکشی... بی تو من می مانم و این قوم بی پروا چرا؟! بعد از این پنجاه سالی که کنارم بوده ای می زنی حرف از جدایی با منِ تنها چرا؟؟ از سر تلّ با دوچشم خیسِ دریا دیده ام بین گودال عطش..از خون تو...دریاچه را آنقدر با چشم های نیمه باز خود مگو "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟؟" زینت دوش نبی روی زمین جان می دهی پاره پاره پیکرت پاشیده در صحرا چرا؟؟ وای اگر در روزهای پر خطر زینب نبود "کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود" ✅اسماعیل شبرنگ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢میلاد او هم مثل میلاد حسین است 💢 امشب شب میلاد امّید حسین است عیدحسین عید حسین عیدحسین است گویی خدا کوثر به کوثر داده امشب یک حیدر دیگر به حیدر داده امشب کوثر به روی دامن کوثر ببینید قرآن به روی دست پیغمبر ببینید امشب دوباره پنج تن را آفریدند احمد، علی، زهرا، حسن را آفریدند در پنج مهر آمد به دنیا ماه دیگر یا آمده میلاد ثارالله دیگر؟ بر زینت دین خدا زین اب آمد الله اکبر! زینب آمد زینب آمد در خلق و خو زهرا و ختم‌المرسلین است هنگام خطبه یک امیرالمؤمنین است این شیردخت شیر حی کردگار است فریاد، نه! حتی سکوتش ذوالفقار است هر صبحدم با یاد او یک یادواره هر روز دازد عید میلادی دوباره چشم علی بر چهرۀ زهرایی اوست در چشم شیعه اشک عاشورایی اوست با گریه می‌جوید امام کربلا را انگار می‌بیند قیام کربلا را اُم و اَب و جان و سرم گردد فدایش انگار آوای علی دارد صدایش این عمۀ سادات این، زهرای زهراست این مثل زهرا مادرش ام‌ابیهاست این انبیا و پنج تن را نور عین است زین اَب و زین اُم و زین حسین است سرتاقدم جان است وجانانش حسین است می‌گرید و گهواره‌ جنبانش حسین است در خواب و در بیداری خود با حسین است در هر گل لبخند او یک یا حسین است الله اکبر! از کمال و از جلالش الحق که شیر فاطمه بادا حلالش گر شیرحق شیر حقش گوید،عجب نیست عطربهشت ازسینه‌اش بوید،عجب نیست کرب‌ و بلا بی‌ نام او معنا ندارد لوح رضا بی‌ صبر او امضا ندارد هر خطبه‌اش یک سورۀ آمال نهضت هر جمله‌اش یک آیۀ اکمال نهضت پیوسته بوده جا در آغوش الهش از گاهواره تا کنار قتلگاهش وقتی سخن مثل امیرالمؤمنین گفت بر او سر بالای نیزه آفرین گفت با احمد و زهرا و حیدر هم‌ صدا بود الحق که او  پیغمبر خون خدا بود چشم حسین از خطبۀ او گشت روشن احمد، علی، زهرا، حسن، گفتند احسن! وقتی که شد با خنجر خونین لبش جفت هم بوسه می‌زدهم خدا راشکر می‌گفت با سیل اشکش عقده از دل باز می‌کرد اول سفر را بی حسین آغاز می‌کرد انگار می‌بینم تن در خون تپیتده بر او اذان گویند رگ‌های بریده در گریۀ او ناقه‌ها امداد کردند گویی فرات دیگری ایجاد کردند آتش به سوز سینۀ او باد می‌زد تنها برای او جرس فریاد می‌زد لب‌ها ترک‌خوردۀ فضا در چشم‌ها دود آب فرات از خجلت زینب گِل‌آلود صحرا‌ به‌ صحرا کو به‌کو منزل‌ به‌ منزل زینب، سوار و فاطمه دنبال محمل زینب، همیشه یاد او هم گریه دارد حتی شب میلاد او هم گریه دارد در هر مقامی یاد او یاد حسین است میلاد او هم مثل میلاد حسین است «میثم»! از آن روزی که پیغمبر نبی بود زینب حسینی و حسینش زینبی بود ✅استاد سازگار T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸 💢 بشارت تولد زينب سلام‌الله علیها و گريه على (ع) 💢 هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گرديد، جز على بن ابى طالب (ع) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد. در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤ منين (ع) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده اميرالمؤ منين (ع) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين (ع) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش به درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد: ((بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟)) على (ع) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.)) كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد. چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت . آن حضرت بگريست و فرمود: ((اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ ))(4) ✅ 4- ناسخ التواريخ حضرت زينب كبرى (س)، ج 1، ص 45 و 46. T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸 💢علت نام گذاری حضرت زینب (س) به زینِ أب  (زینب ، پدر)💢 ♦️زينب في اللغة: و کيف کان: فان اسمها المبارک مما اتفق علي أنه هو: زينب، و زينب لغة: اسم شجر حسن المنظر، طيب الرائحة، و به سميت المرأة ✅ لسان العرب ج 6 / ص 88. 🔹زینب (س) در کتاب لغت: بنا بر تواتر در روایات اسم شریف دختر امیر المومنین (ع) ، زینب (س)است و زینب در لغت نام درخت بسیار زیبایی است که دارای عطر و بوی خوشی است و به این سبب در زبان عربی، نام زن را زینب می گویند. T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸 💢 نامگذاری زینب سلام اللَّه علیها از طرف خداوند 💢 هنگامى كه زينب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش اميرالمؤ منين (ع) آورده و گفت : اين نوزاد را نامگذارى كنيد! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .در اين ايام حضرت رسول اكرم (ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤ منين على (ع) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد. رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم . در اين هنگام جبرئيل (ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبر(ص) ابلاغ كرده و گفت : نام اين نوزاد را ((زينب )) بگذاريد! خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است .بعد مصايب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد. پيامبر اكرم (ص) گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين گريسته باشد.(5) ✅ 5- فاطمه زهرا (س) دل پيامبر، ص 854   T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود... 💢 گوش کن از دل افلاک خبر می آید به سرِ اهل زمین دُرّ و گهر می آید چه خبر هست؟ فرشته چقدر می آید سوره صبر در آغوش سحر می آید شد اجابت ز خدا باز دعای حیدر فاطمه دختری آورده برای حیدر دختری آمده تا همدم مادر باشد دختری آمده تا حیدر حیدر باشد خواهری آمده عشق دو برادر باشد گوییا آمده یک برهه پیمبر باشد عصمت و عفت و تقواش همه مادری است به خداوند قسم لایق پیغمبری است فاطمه محو گل روی درخشانش بود مرتضی زمزمه میکرد و غزلخوانت بود گرم بوسیدن پیشانی و چشمانت بود احمد آنروز چه می دید که گریانت بود احمد آنروز تجلی رسالت را دید یا که ظرفیت تحویل امامت را دید؟ قلمی نیست که املا کند اوصاف تو را دهنی نیست که انشاء کند الطاف تو را یا که توصیف کند وسعت انصاف تو را یا که تشریح کند قلهء اهداف تو را عقل عاجز شد و از درک وجودت شد مات به گل روی بهشتی تو بانو  صلوات بعد زهرا احدی مثل تو اکرام نشد زنی اینگونه پیام آور اسلام نشد طائر عقل کسی مَحرَمِ این بام نشد دست در دست شدی گریه ات آرام نشد دیدی از دور و برت عطر کسی می آید مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید چشم بر  هم زدی و عشق مجسم آمد بَه که بالای سرت خیر دو عالم آمد اشک از گوشهء چشم همه آن دم آمد کودکی سوی تو با دیدهء پر نَم آمد گفت خوش آمدی ای نور دو عینم زینب کمی آرام عزیزم که حسینم زینب بانوی مُلک وجودی و وجودت خیر است قلب تو وقف حسین است و جدا از غیر است پیش تو عشق حسین ،اصل سلوک و سِیر است سِیر تو کرب و بلا، کوفه و شام و دِیر است آمدی تا که بفهمیم خدا یعنی چه صابره بودن در کرب و بلا یعنی چه ای که در عشق حسینی به دو عالم عَلَمی کعبهء عشق برادر شدی و محترمی مریم از جام حیای تو چشیده است نمی نائب فاطمه، صدیقهء ثابت قدمی کوفه و شام اسیر دَمِ زهرایی توست مات و مبهوت سخنرانیِ مولایی توست جای امثال شما در کُره خاکی نیست چون زمین قابل این گوهر افلاکی نیست گفتی ای درد بیا از تو مرا باکی نیست داغها دیده ای اما لب تو شاکی نیست چه عبارات عجیبی روی آن تَل گفتی پیش آن پیکر صد چاک تَقَبَّل گفتی آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود زن ندیده است کسی مثل تو رزمنده شود در دل جهل زمان شمسهء تابنده شود با زبان وقت بیان خنجر بُرّنده شود روی نی گفت برادر همه جا در هر راه طَیِّب الله به غوغای تو ماشاءالله ای تمنای دل خون خدا یا زینب در تو دیدند همه فاطمه را یا زینب مرحمت کن به منِ بی سر و پا یا زینب نشوم از سرِ کوی تو جدا یا زینب نظری کن که در این خانه بمانم یک عمر تا نفس هست فقط از تو بخوانم یک عمر ✅مجتبی شکریان T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸 💢 تغذیه زینب سلام اللَّه علیها از زبان پیغمبر اسلام ص 💢 حضرت زينب (س) مانند دو برادرش حسن و حسين (ع) از زبان رسول الله (ص) تغذى مى كرد. همان طور كه در بسيارى از اخبار آمده است ، پيغمبر (ص) زبان خود را در دهان حسنين مى گذاشت ، آنان با مكيدن زبان پيغمبر تغذيه مى شدند و از همين طريق گوشت و پوست بدنشان مى روييد و رشد مى كرد، در مورد حضرت زينب (س) نيز همين عمل را انجام مى داد. در جلد اول از كتاب خرايج راوندى (صفحه 94) معجزه يكصد و پنجاه و پنج (155) از حضرت صادق (ع) چنين روايت كرده است : امام صادق (ع) فرمود: پيغمبر (ص) پيوسته نزد فرزندان شير خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذيه مى كرد و سپس به فاطمه (س) مى فرمود به آنان شير ندهيد))(7) ✅ 7- پيام آور كربلا، ص 17 T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸 💢 ولادت حضرت زینب سلام الله علیها-گریه جبرییل 💢 روايت شده است كه پس از ولادت حضرت زينب (س)، حسين (ع) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: ((خداوند به من خواهرى عطا كرده است )). پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد: ((براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟)). پيامبر(ص) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.))تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض ‍ كرد: ((اين دختر (زينب ) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.)) پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بيان كرد. حضرت زهرا (س) پرسيد: ((اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (ص) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند))(3) ✅3- الخصائص الزينبيه ، ص 155 ناسخ التواريخ زينب (س) ص 47   T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 زینب رسیده است که وقت تنزلش 💢 زینب رسیده پای پیمبر بایستد از شوق روی فاطمه حیدر بایستد زینب رسیده باز که قرآن بخواند و چشمش به روی سوره کوثر بایستد زینب رسیده است که وقت تنزلش قلب فرشته در صف محشر بایستد زینب رسیده زینت اسم علی شود اسمش کنار واژه ی مادر بایستد زینب که جمعِ پنج تن از نور داور است باید قبول کرد که زهرای دیگر است قرآن یکی، حساب یکی و خدا یکی زهرا یکی، علی یکی و مصطفی یکی در ازدحام ِ دور و بر خانه ی علی این دستِ خالی است یکی و گدا یکی زنجیره های عشق حسینیم و زینبیم "ما عاشقیم غالباً از هر دو تا یکی" تنها قنوت فاطمه خیرش به ما رسید می گیرد از هزار دم ربنا یکی با او یکی یکی به خدا می رسیم ما دور ضریح کرببلا می رسیم ما باید دلیل، آیه ی قرآن بیاورند یعنی به پای مردی ات ایمان بیاورند از سر گذشته آب، اگر حرف غیر توست سر را برای چه؟ تو بگو جان بیاورند موران کنار بارگهت صف کشیده اند بانو اشاره کن که سلیمان بیاورند وقتی تویی مدافع حرم آل فاطمه اصلا" چرا که زیره به کرمان بیاورند دوران غربت تو گذشته اشاره کن عباس های لشکر دوران بیاورند ما را هنوز این دم و این نوحه برلب است بعد از حسین، قافله سالار زینب است ✅رضا دین پرور ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 شبِ میلادِ دلدارِ حسین(ع) است 💢 خدا عیدیِ محشر داده امشب به دستِ پنج تن؛ زر داده امشب به حیدر(ع) باز کوثر داده امشب به کوثر؛ باز حیدر(ع) داده امشب تمام ِ عرش و فرش و جزر و مد را... علی(ع) فورا به نامش زد سند را به پایان رفت شام ِ تیره؛ مردم سپیدی شد به ظلمت چیره؛ مردم نگاهش شد به خواهر خیره؛ مردم حسن(ع) شد صاحبِ همشیره؛ مردم وجودش نذرِ شاهِ عالمین است وَ نام دیگرش ذُخرُالحسین(ع) است کنارش شرم؛ با حیرت رسیده وقارش از خودِ غیرت رسیده بیا که اسوهٔ جرأت رسیده برای بانوان زینت رسیده حجابش راه را بر هرزگان بست نخی از چادرش مرز بهشت است جهادِ فوقِ عارفانه را داشت میانِ خانه؛ مکتب-خانه را داشت مقام ِ عالم ِ فرزانه را داشت ولایتمندیِ جانانه را داشت فراوان و فراوان گفت: حیدر(ع) پس از تفسیرِ قران گفت: حیدر(ع) دمادم دوری از عصیان و پرهیز- برای توبه کاران کرده تجویز وجودت شد به یادش معرفت-خیز بخوانش با لقب هایِ دل انگیز شفیقه، کامله، حِلما، جلیله عطیّه، سیّده زینب(س)، عقیله گرفت از کفر؛ در کوفه عنان را نگه میداشت با لحنش؛ زمان را کشید آنگاه که خط و نشان را- نشان میداد یک رزم ِ عیان را نشسته با حیا در صدر، زینب‌(س) علی(ع)منسَب، جَلیلُ القَدر، زینب(س) شبِ میلادِ دلدارِ حسین(ع) است همانکه عشقِ بسیارِ حسین(ع) است لبش مشغولِ تکرارِ حسین(ع) است فقط مشتاقِ دیدارِ حسین(ع) است پس از عباس(ع) هم آرام ِ جان بود علمدارِ جدیدِ کاروان بود بخوان والعصر و أعطینا و أسرا به دُورِ حضرتِ آیاتِ عُظمی چنان دل کَند از لذّاتِ دنیا که در چشمش بلایا شد"جمیلا" پرستارانه می آورد مرهم ندید از نینوا هر چند جز غم * غروبِ کربلا یادش نمیرفت فرودِ نیزه ها یادش نمیرفت تقلّایِ قفا یادش نمیرفت تنِ بر بوریا یادش نمیرفت حسينش(ع) غرق در دریایِ غم بود نگاهِ آخرش سمتِ حرم بود دلش را بُرد؛ بابایِ رقیه(س) چه غمگین بود دنیایِ رقیه(س) هجوم و آتش و پایِ رقیه(س) امان از حالِ نجوایِ رقیه(س) سرِ بابا... خرابه... تازیانه... شبیه فاطمه(س)...غسلِ شبانه... ✅مرضیه عاطفی آبان ماه ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 علی غریب ترین مرد طول تاریخ است 💢 سکوت در شب تاریک خانه معنا بود طلایه دار خدا سر به چاه تنها بود نبود شاهد اشکش به غیر چهره ی ماه به سینه غصه ی زهرا و همدمشم هم آه کسی که وقت نمازش خدا سلامش کرد بگو که بعد پیمبر که احترامش کرد؟ چه کرده اند که حالا نشسته در خانه؟ چه کرده اند که اشکش شده غریبانه؟ کسی که قلعه ی خیبر شکست با یک دست چه کرده اند که در کوچه ها ز پا بنشست چه کرده اند به کوچه؟کسی چه می داند چه کرده اند که زهرا دگر نمی ماند بلای جان علی تیغ ابن ملجم نیست بلای جان علی دل شکستگی هم نیست بلای جان علی داغ بودن میخ است علی غریب ترین مرد طول تاریخ است همان دمی که به خانه هجوم آوردند کسی ندید که با همسرش چه ها کردند همان جماعت پستی که نان او خوردند چقدر همیه و آتش به پشت در بردند به یاد روز غدیر و فدک چو افتادند زدند همسر او را و پز به هم دادند جماعتی که‌ به دنیای خود گرفتارند همیشه از علی و آل او طلب کارند گذشت قصه ی کوچه به کربلا چو رسید کسی صدای حسین غریب را نشنید به دور قتله گهش هی برو بیا کردند به قتل صبر سرش را ز تن جدا کردند ✅ آرمان صائمی ۱۴۰۳/۰۸/۱۹ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
👈فهرست مطالب  فاطمیه ۱۴۰۳👉 برای دسترسی به فهرست فاطمی کانال روی عبارات زیر کلیک بفرمائید : ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 آتش به هیزم گفت چوب از تو شرار از من💢 با سنّ و سال کم به فضه کار می‌آموخت زهرا به خدمتکار مادروار می‌آموخت او بی معلم بود اما از زکات علم به مریم و به آسیه بسیار می‌آموخت پیراهنی را پیش زینب دوخت و هر رج یک مرتبه میدوخت و یک بار می‌آموخت خرمای بیت او وفا را یاد سلمان داد بخشش ز گردنبند او عمار می‌آموخت می‌گفت مولانا علی ، طوری که میثم هم از لحن زهرا تا به روی دار می‌آموخت زهرا مع الفارغ شبیه تیغ حیدر بود چون ذوالفقار از فاطمه پیکار می‌آموخت هرلاله در باغ علی گل کردن خود را از زخم بسترهای این بیمار می‌آموخت فرمود پیغمبر که زهرا بضعة منی ای کاش این را نیز یار غار می‌آموخت آتش به هیزم گفت چوب از تو شرار از من پس اولی از دومی آزار می‌آموخت پروانه هی می‌سوخت و می‌گشت دور شمع پروانه درس معرفت به نار می‌آموخت در هی تکان خورد و به روی فاطمه افتاد ای کاش آن لحظه در از دیوار می‌آموخت میخ در این خانه بودن هم سعادت داشت ای کاش یک ذره وفا مسمار می‌آموخت زهرا شجاعت را که یاد زینبش میداد آتش جسارت کردن از اشرار می‌آموخت زینب به سن خردسالی کربلا را دید زینب که صبر از حیدر کرار می‌آموخت زهرا به زینب هیبت گفتار می‌آموخت رفتن میان کوچه و بازار می‌آموخت ✅وحید عظیم پور ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 آقا نمی‌کنید به این‌روضه دعوتم؟ 💢 زیر هجوم درد شکسته ست قامتم تقدیر من غم است،چه تلخ است قسمتم کاری نمی‌کنم به تو نزدیک‌تر‌ شوم انگار من بدون حضور‌ تو راحتم طیّ‌ طریق من به نیازم رسیدن است تو‌ گریه میکنی به من و من به حاجتم ای غایب از نظر تو‌ حضورت همیشگی ست بیچاره من..منی که گرفتار غیبتم چشمم به التماس دعای بقیه بود نعمت تو هستی و پی کفران نعمتم این آبروی عاریه ای ماندگار نیست با سیلی گناه شده سرخ صورتم دست‌ مرا بگیر و دخیل حسین کن من بی حسین گم شده ام،آخر خطم این روزها که شال عزا بسته ای به ‌دوش رخصت اگر‌ دهید شریک مصیبتم این بوی دود از طرف خانه علیست! آقا نمی‌کنید به این‌روضه دعوتم؟ این روزها که شاه نجف گریه میکند لبریز یاعلی شده ساعت به ساعتم ✅سید پوریا هاشمی - ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 پیش من ابالحسن گریه نکن 💢 نبینم اشکُ تو یِ چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من بجاش سپر شدم برات علی خنده ها و خوشی هامون یادته از رو هم ، شرم و حیامون یادته پدرم دستامونو به هم سپُرد زیر لب میکرد دعامون یادته دعا میکرد بمونیم برای هم همدم و همدل و هم صدای هم تازه فهمیدم چی میدید که میگفت الهی که پیر بشید بپای هم منکه پیر شدم علی به پای تو مثل محسنم شدم فدای تو اگه صد بارِ دیگه زنده بشم باز دو باره میمیرم برای تو پیش من ابالحسن گریه نکن پیش تو منو زدن گریه نکن با نَوَد زخم  اُحُد دم نزدی حالا با یه زخم من گریه نکن حلالم کن که من از پیشت میرم حلالم کن  تو خونه ات سر به زیرم رو مو بر می‌میگردونم غصه نخور بخدا که  مجبورم رو بگیرم تو خودت میبینی دست به دیوارم با سوالِ تو جوابی ندارم این یه رازیه  برا من و حسن مجبورم تو خونه چادر بزارم.... ✅میثم مؤمن نژاد T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 من سپر بودم که نامردی به بختم زد لگد 💢 روضه‌خوان استغفرالله از عذاب‌َالنّار گفت از بهشتی که در آتش سوخت، از اَسرار گفت واژه‌ها از روضه‌ها گفتند جای روضه‌خوان تا "زبانم لالِ" او از عجز در گفتار گفت باغ را آتش زدم، باید بسوزم تا ابد هیزم از شرمِ نمک‌نشناسی‌اش هر بار گفت من سپر بودم که نامردی به بختم زد لگد در، به خون آغشته، زیرِ چکمه‌ی کفار گفت گِل شدم با اشک‌هایش، تا مبادا صورتش ... باز خِشتم شعله خورد و سنگ شد ...، دیوار گفت کاشکی سرنیزه‌ای بودم کنارِ ذوالفقار تا سلاحِ قاتلانِ همسرش ...، مسمار گفت مردِ خیبر دست بسته! کار دنیا را ببین یک جُهود از روزگارِ حیدر کرار گفت کاش می‌کوبیدم آن را روی تابوت خودم یا که بی‌مسمار، در می‌ساختم ...، نجّار گفت آن‌طرف همسایه‌ها گفتند کمتر گریه کن مادر اما این طرف "اَلجار ثُمَّ الدّار" گفت ✅ رضا قاسمی- آبان ماه ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 از دعایت ابر غفران، اشک‌ریز 💢 ای بهشت از نور رویت، دل‌پذیر خوبی‌ات در هر دو عالم بی‌نظیر.. از دعایت ابر غفران، اشک‌ریز از دعایت، بحر رحمت، موج‌خیز کن دعا، تا مردمان، یک‌‌رو شوند تا ملائک، جمله آمین‌گو شوند کن دعا، ای عرش اعلیٰ پایه‌ات پیش از اهل خویش، بر همسایه‌ات.. گر نمی‌گفت از تو همسر یا پدر کس نبود از حَسب حالت، با خبر.. چون پیمبر را به رو، در، وا کنی شرم از مهمان نابینا کنی تاول دستان کاری، پند تو خطِّ بند مشک، گردنبند تو روح ایمان دیدۀ بیدار توست با یتیمان‌ مهربانی کار توست... در جهان، تسبیحت ای نیکوسرشت خلق را یک در، ز درهای بهشت از غمت ای پیش حق، با آبرو ابر بغضی تلخ، دارم در گلو بغضم آیا از حدیث کربلاست یا ز یادِ دردِ پهلوی شماست؟ در دلم این بغض غوغا می‌کند آخرِ این شعر، سر، وا می‌کند ✅محمدجواد محبت ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 همیشه وقت تنهایی تو را حس می کنم مادر! 💢 به رغم گُم شدن در بیکرانِ عشق ، پیدایی برای رودهای تشنه‌ی دیدار ، دریایی جهان قبل حضورت غرقِ تاریکی مطلق بود تو آن سرچشمه‌ی نوری ، تو خورشیدی ، تو زهرایی! خدا ، خُلق تو را سرلوحه‌ی خَلقِ عوالم کرد برای خِلقَت باقیِ مخلوقات ، مبنایی خلاصه می شود ذات تو در دیروزها ؟! هرگز! تمام روزها بی‌تو نخواهد داشت فردایی کمالات تو شرح کاملِ آیات کوثر شد بشر دیگر نمی بیند چُنین تفسیر گیرایی یتیم مکّه روحِ مادری را در وجودت دید به این ترتیب ثابت شد که تو اُمِّ اَبیهایی! به لطف قصّه‌ی " اَلْجّار ثُمَّ الدّار" ...،فهمیدیم که قبل از سفره ات اوّل به فکر سفره ی مایی فقیران را ، یتیمان را ، اسیران را...، پناهی تو تو در اوج سخاوت ، هر نداری را پذیرایی! همیشه وقت تنهایی تو را حس می کنم مادر! همین‌جایی ، همین‌جایی ، همین‌جایی ، همین‌جایی بگو که دوستم داری تو را جان حـسـن جانت عجب نام دل آرایی! چه مولایی! چه آقایی! ... برای یک پسر سخت است ، گیر افتادن مادر ببین! کاری ز دستش برنمی آید به تنهایی حسن هرچه تقلّا کرد ، دست دومی رد شد... گمانم مادرش دیگر نخواهد داشت بینایی ✅بردیا محمدی ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 حیف پهلویش به میخی خوردهِ بر در گیر کرد 💢 خبر پیچید در شهر و جماعت را صدا می‌کرد چه غوغایی به پا می‌کرد خبر پیچید در بینِ مدینه کینه‌ها را زیر و رو می‌کرد دست‌ها را خوب رو می‌کرد خبر می‌گفت امروز است روز آن زمان کینه‌هایمان تمام بغض‌ها و غیظ‌های ما زمان انتقام کشته‌هایمان خبر می‌گفت فرصت هست زمان بردن اسب خلافت است خبر می‌گفت باید که به تهدید و به اجبار از علی بیعت گرفت و راه بر عترت گرفت و این چنین دولت گرفت و ... تا که با ما این جماعت هست خبر پیچید در شهر و جماعت جمع شد از هر کسی که تیغ مولا باعث اسلام او می‌شد منافق‌ها یهودی‌ها‌ی پنهان زَر پرستان زورگویان دستهاشان خوب رو می‌شد خبر می‌گفت جای حق شناسی نیست ترسی نیست می‌ریزیم راحت که هراسی نیست خیالِ ما همه جمع است مامور است بر صبر و سکوت این مَرد تسلیم است بی‌کس مانده ، یاری نیست با او و غیر از صبر کاری نیست با او ولیکن او علی هست و علی هم که علی باشد در آندم نانجیبی گفت : باید که همه با یک دگر  باشیم دست کم همه سیصد نفر باشیم همه رفتند پشت در همه جمع‌اند پشت در تمام ناجوانمردان، اراذل، بی‌مروت‌ها خدایا جمع بی غیرت‌ها  همه جمع‌اند و می‌گویند او تنهاست اینک سخت کاری نیست  زیرا که علی را هیچ یاری نیست علی را هیچ یاری نیست اما... صدایی آمد از خانه صدایی که جماعت را به هم می‌ریخت به هم،ظلم و ستم می‌ریخت صدا می‌گفت : تنها نیست تا وقتی که من باشم اگرچه مَرد نه اما هزاران شیرزن باشم صدا می‌گفت برگردید تنها پیش مرگِ بوترابم جان فدای بوالحسن باشم صدا می‌گفت اگر وقتش رسد رزمنده‌‌ی او در مصافی تن به تن باشم صدای فاطمه اما نفس‌های رسول‌الله می‌آمد آه می‌آمد صدایی که جماعت را به هم می‌ریخت جماعت خواست برگردد که شیطان ناله‌ای زد جمع دزدان خواست تا پاشد که فریادی رسید از غیظ از کینه  پُر از نفرت در آن سینه: که هیزم کو که مشعل آی مردم کو که آتش می‌کشم امروز با این خانه صاحبخانه را ... با آتش و با هیزم و تیغ و تبر هستیم راحت دست کم سیصد نفر هستیم  برگردید فقط یک یار دارد هرچه پیش آید مُهیا من فقط یک یار دارد یک نفر، آن یک نفر با من فقط یک یار سد مانده تمام فاصله تا خرقه غصب خلافت این در است و یک قدم نه یک لگد مانده... * خواست تا سمتی رود تا در نیفتد روی او حیف پهلویش به میخی خوردهِ بر در گیر کرد پشت در هِی زد نفَس اما به سینه حبس شد ناله‌ی یا فضه‌اش در بین حنجر گیر کرد آی در پیش حسینش چادر او گُر گرفت وای بین دست‌های شعله معجر گیر کرد رفت در کوچه به دنبال علی، از هر دو سو لااقل بین چهل نامرد مادر گیر کرد او زمین می‌خورد و آنجا آسمان می‌زد به سر هرچه شد دستان او بر شال حیدر گیر کرد تازیانه پیش رو ضربِ غلاف از پشت سر در میان ضربه‌ها بالِ کبوتر گیر کرد خبر در کربلا پیچید خبر با تیغ‌ها با نیزه‌ها تا خیمه‌ها پیچید خبر پیچید در لشکر خبر می‌گفت جان فاطمه در بین گودال است پامال است خبر پیچید لشکر تا بریزد بر سرش آنجا خبر می‌گفت یاری نیست غیر از خواهرش آنجا خبر می‌گفت او تنهاست ما دست کم صدها نفر هستیم.... ✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۸/۲۱ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 پشت درآتیش گرفت کم نیاورد 💢 دوباره زارو زمین گیر اومدم روسیاهم که باتأخیر اومدم مثه هرشب تو معطلم شدی دوباره سرقرار دیر اومدم حرف خوبی برا گفتن ندارم گوشیم برا شنیدن ندارم شبونه زدم به جاده،می دونی که پایی برا رسیدن ندارم می خوام اشک نم نمو درست کنم وسیله توبه مو درست کنم خراب اومدم در خونه تو می خوام از نو خودمو درست کنم بعد از عمری گیر نیتم هنوز تو دلم دنبال خلوتم هنوز همه آماده مهمونی شدن ولی من تو خواب غفلتم هنوز بدجوری داد میزنه قیافه ام که من از دست خودم کلافه ام بعضی وقتا واقعافکر میکنم بین این مهمونا من اضافه ام باید آتیش تودلم درست کنم حال و روزمو یه کم درست کنم ازدلم پل بزنم تامدینه برا مادرم حرم درست کنم... ...نا نجیب دست روی باورم گذاشت قصه تلخی تودفترم گذاشت جلوی چشم همه تو کوچه ها پا روی چادرمادرم گذاشت پشت درآتیش گرفت کم نیاورد یه ذره به ابروهاش خم نیاورد سرتاپاغصه بود اما توخونه روغمای شوهرش غم نیاورد هی لگدمی خورد می گفت علی علی تو آتیش می سوخت می گفت حسین حسین شبا با دست ورم کرده همش پیروهن می دوخت میگفت حسین حسین... ✅محمد نجاری ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 دوباره فاطمیه آمد ای آقا ، بیا برگرد 💢 چرا ای ماهِ زیبا رویِ بی همتا ، نمی آیی؟ چرا ای یوسف گم گشته زهرا ، نمی آیی؟ بیا از پشت ابرِ غیبت ای خورشیدِ حق بیرون بگو با من تو ای پنهان ترین پیدا ، نمی آیی؟ دوباره فاطمیه آمد ای آقا ، بیا برگرد طناب افتاده دور گردنِ مولا ، نمی آیی؟ عزا برپا نمودیم و به در چشمانمان خشکید مگر در مجلس انسیه الحورا ، نمی آیی؟ بیا از چادر مادر ، غبار کوچه را بردار ببین بر روی چادر مانده رد پا ، نمی آیی؟ ✅یونس وصالی ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 یا صاحب الزمان، چقدَر گریه می‌کنی 💢 یا صاحب الزمان، چقدَر گریه می‌کنی شب زنده دار، تا به سحر گریه می‌کنی حق داری ای عزیز دلِ آل فاطمه  بر پهلوی شکسته‌ اگر گریه می‌کنی بر بازویی که دادِ علی را بلند کرد زیرِ غلاف و ضربه‌ی در گریه می‌کنی وقتی نشد عمو حسنَت، بینِ کوچه‌ها دستش رسد به دفعِ خطر گریه می‌کنی بر آن مصیبتی که چهل سال مجتبی گرئید بی‌صدا به سحر گریه می‌کنی بر غنچه‌ای که سقط شد از کفوِ مرتضی حتی ندید روی پسر گریه می‌کنی بر قطره‌ای که از نوکِ مسمار می‌چکد بر زخمِ سینه، خونِ جگر گریه می‌کنی پرسی ز دربِ خانه و دیوارِ کوچه نیز این در چه سخت دیده اثر گریه می‌کنی از دردهای مادرِ مظلومه روز و شب وز دستمالِ بسته به سر گریه می‌کنی    بر خطبه‌ای که هیچکس آنرا نکرد درک جز از خواص، چند نفر گریه می‌کنی گاهی به کعبه، گاه نجف، گاه کربلا بر مادرِ خمیده کمر گریه می‌کنی عمری برای خانه نشینیِ جدّ خویش بر حیدرِ بدونِ سپر گریه می‌کنی تقدیر بود غسلِ شبانه برای او تا صبح زین قضا و قدَر گریه می‌کنی هر روز و شب، به یاسِ کبودِ مدینه ات تا علقمه به اشکِ قمر گریه می‌کنی ✅محمود ژولیده -پاییز ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 گفتم هزاران بار: یازهرا(س) أغیثیني 💢 بیچاره ام بسیار؛ یازهرا(س) أغیثیني از دستِ روزگار؛ یازهرا(س) أغیثیني برگشته ام با توبه مثلِ آدم و حوّا ای رمزِ استغفار؛ یازهرا(س) أغیثیني شرمنده ام از اینکه فاطمیه می آیم هر بار عصیانکار...یازهرا(س) أغیثیني ذکرِ توسّل بر تو مرهم داده بر دردم گفتم هزاران بار: یازهرا(س) أغیثیني این "دو عبارت" رویِ دربِ خانه ام حک شد "ألجّار ثُمّ الدّار"، "یازهرا(س) أغیثیني" حاجتروا شد بی برو برگرد هر کس گفت: در سجده با اصرار؛ یازهرا(س) أغیثیني لبریز کن اشک مرا بسیار! حالا که داغت شده سرشار...یازهرا(س) أغیثیني لعنت به شورایی که در آن حق، به غارت رفت آماده شد آزار... یازهرا(س) أغیثیني هر کوچه در خود داشت چندین منکرِ حیدر شهری پُر از مکّار؛ یازهرا(س) أغیثیني آشوبم و ای وای... با خشم و تشر آمد ابلیس پایِ کار؛ یازهرا(س) أغیثیني از هیزمی که داشت فکر آتش افروزی از قوم ِ لاکردار؛ یازهرا(س) أغیثیني همراهِ "در" شد شعله ور! آهی کشید و شد- ذکرِ لبِ دیوار؛ یازهرا(س) أغیثیني وارد نمیشد بیهوا هرگز به پهلویَت میگفت اگر مسمار: یازهرا(س) أغیثیني جانِ حسن(ع) "عجّل وفاتي" را نگو دیگر ای مادرِ بیمار؛ یازهرا(س) أغیثیني زل میزنم با گریه بر تابوت...میگویم- با حیدرِ کرّار: یازهرا(س) أغیثیني جانش به لب آمد علی(ع) هنگام ِ غسلِ تو غم از دلش بردار؛ یازهرا(س) أغیثیني! ✅مرضیه عاطفی- پاییز ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 عمرم گره خورده به چشمان تو زهرا 💢 این بار را فکر خودت باش و دعا کن لب وا کن و زخم کبودت را دوا کن فکر خودت گر نیستی ریحانه ی من فکری برای بی کسی مرتضی کن با یک نگاه نیلی ات ای جان خانه این کلبه ی تاریک را از نو بنا کن یادش به خیر آن خنده های آسمانی با خنده هایت عرش را مهمان ما کن عمرم گره خورده به چشمان تو زهرا فکر جدایی از مرا از خود جدا کن با دست های زخمی از دستاس خانه از زندگی من گره ها را تو وا کن ✅حسن کردی پاییز ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶