eitaa logo
بیت الحسن(پایگاه تخصصی شعر سبک مقتل )
409 دنبال‌کننده
18 عکس
6 ویدیو
15 فایل
❌ انتشار مطالب همراه با نام شاعر و ذکر صلوات جهت تعجیل فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج)❌ 🔷وقف زهراست همه گریه ما حَسنیه است حُسینیه ما 🔷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 قلبم شکست، روی مگیر از منِ غریب 💢 خوردی زمین و خورد زمین لشگر علی خاکی شدی و ریخت چه خاکی سر علی نشناختند قدر تو را قدر مرتضی تکثیر خیرهای علی، کوثر علی غم نیست، غصه نیست سلامم کسی نکرد کافی است یک سلام کند همسر علی هجده بهار دیده ی من، با علی بگو... از ساقه از چه خم شده نیلوفر علی؟! کُشتی مرا به نافله های نشسته ات ای در عبادت دل شب یاور علی تا صبح ناله کردی و تا صبح سوختم حوریه ی بهشتیِ نوحه گر علی گرچه شبیه سایه ولی سایه ی سری زهرا تویی پناه دل مضطر علی قلبم شکست، روی مگیر از منِ غریب پوشیه می زنی ز چه رو محضر علی؟! تو پا به ماه بودی و ماه علی ببخش خوردی زمین مقابل چشم تر علی هر بار با نفس زدنت وقت پاشدن تکرار می شود غم زجر آور علی وقتی که بار بستی و از خانه می روی از سینه می رود نفس آخر علی شکر خدا سرت روی دامان زینب است وای از سر حسین و دل دختر علی این سه کفن برای تو و مجتبی و من سهمش حصیر شد پسر دیگر علی ✅محمد جواد شیرازی- ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 روز دهم هنگام قربانی ست زهرا 💢 دادِ علی تا خالق منان بلند است از خانه من بوی الرحمن بلند است صد طعنه از این و از آن مانده به گوشم باید برای همسرم مشکی بپوشم دیگر نمیخواهم که مرد صبر باشم باید برای تو به فکر قبر باشم حکم خدا بوده که جای رزم‌جامه در شهر میگردم عزیزم بی عمامه بر پات می‌افتم گلم دورت بگردم یک‌ روز دیگر هم بمانی سود کردم صبح علی از طعنه های خلق شام است همسایه میگوید که کار تو تمام است تو خوب شو تو خوب شو ریحانه سادات هجرت کنیم از این مدینه سمت شامات زینب به من میگفت پایان محن نیست دادی کفن هارا ولیکن یک کفن نیست بین وصیت تا که حرف خواب آمد.. گفتی حسین و حرف ظرف آب آمد.. پایان این قصه دراینجا نیست زهرا روز دهم هنگام قربانی ست زهرا آنروز که سر نیزه ی کوفه بلند است جسم حسینم هرطرف بر نیزه بند است از گوشه ی گودال بوی خون‌می آید هرکس که رفته دست پر بیرون‌می آید قاتل می آید که ببرّد آن گلو را یک دست خنجر دارد و یک دست مو را.. پس میخورد این روضه تکرارش به زینب کوچه به تو افتاد و بازارش به زینب ✅سید پوریا هاشمی ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 آتش اینبار گلستان نشد انگار ولی... 💢 گیرم آتش به جفا، در که نباید می سوخت آشیان سوخت ، کبوتر که نباید می سوخت آتش اینبار گلستان نشد انگار ولی باغ و بستان پبمبر که نباید می سوخت کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم وسط حادثه مادر که نباید می سوخت آتش افتاد در این مزرعه، گندمها سوخت همه ی حاصل حیدر که نباید می سوخت زیر خاکستر در شعله گرفت آتش باز خیمه ها سوخته ،معجر که نباید می سوخت ظهر اگر سوخت برادر وسط معرکه ، عصر چادر خاکی خواهر که نباید می سوخت . از تنور آمده بابا وسط تشت ، ولی اینقدر هم دل دختر که نباید می سوخت نه فقط شمع نه پروانه که در این آتش سوخت از غصه دل هرکه نباید می سوخت ✅محسن ناصحی ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 کم میرود به خانه علی از خجالتش 💢 وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش وقتی نبود خلقت ما بود خلقتش عالم به درک کنه مقامش نمی رسد نائل به درک فضه بیاید نهایتش چادر نماز فاطمه شأنش نبوت است شأنی که برتر است ز نوح و نبوتش آن از نجابتش که گرفته ز کور رو رفته به جنگ چل نفر این از شجاعتش خانه به خانه منّت انصار را كشيد مانند کوه پشت علی بود غیرتش از سیلیِ به صورت زهرا گذر نکرد محشر درست كرد خداوند بابتش ماندم چگونه بر در خانه لگد زدند جبريل با اجازه می آمد به خدمتش تا گفت: ذابَ لَحمی عَلی... صِرتُ کَالخیال حال علی خراب شد از شرح حالتش تا دست او شکست غرور علی شکست کم میرود به خانه علی از خجالتش زهرا سپرد تشنه نماند لب حسين مانند چوب، خشک شد آخر وصيتش با بازوی شکسته ی خود دوخت پیروهن اما به دست شمر هدر رفت زحمتش ✅شعر از گروه"یا مظلوم" ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 نمانده از جراحاتت برای دخترت حالی 💢 بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟! گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالی چنان گیسوی من احوال بازویت پریشان است نزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالی چه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟! چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟! شنیدم که شبانه رفته ای تا خانه ی انصار شنیدم که دلت خون شد از ایمان های پوشالی طلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ما تمام روز می بندی چرا بر صورتت شالی؟! دو ماه و نیم، دلتنگِ لب خندان تو بودم شنیدم پیش اسما خنده کردی، جای من خالی همان میخی که بر در کوفت بابا کار دستت داد امان از تیزی میخ و امان ازین بداقبالی پرت سرخ و رخت زرد و تبت پایین نمی آید نمانده از جراحاتت برای دخترت حالی حسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالت مزن بر سینه ات با اینچنین وضع پر و بالی تو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادر در این اوقات پایانی فقط در فکر گودالی الهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که... به زحمت بافتی، اصلا نبینم هیچ جنجالی الهی سم مرکب ها به دور از دلبرم باشند نبینم که شود جسمش ته گودال پامالی   ✅محمد جواد شیرازی ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 ای مستجاب الدعوه ی من قبل رفتن...💢 آن گل کزو فردوس رنگ و بو بگیرد سخت است با رنگ پریده خو بگیرد دریای رحمت رفت و باید بعد از این ، آه کشتی میان شعله ها پهلو بگیرد با خنده دشمن گفت کاری کرده ام که زهرا میان خانه اش هم رو بگیرد آمد عیادت ؟ نه فقط می خواست نامرد این نیمه جان را هم ازین بانو بگیرد از من تقاص خیبر و بدر و احد را می خواست با قتل تو مو به مو بگیرد کوری چشم دشمن از چشمان کم سوت چشم حقیقت تا قیامت سو بگیرد ای مستجاب الدعوه ی من قبل رفتن جان علی را بر خدایت گو بگیرد می بینمت در کربلا وقتی حسینم از داغ اکبر دست بر زانو بگیرد ✅محمد حسین رحیمیان -آذر ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 سوالِ اینکه چه بوده گناهِ مادرِ سادات 💢 جهنم است بهشتی که جز عذاب ندارد که جز عذاب ندارد دلی که تاب ندارد چگونه آن‌که زنش بر زمین نخورده بفهمد؟ که گاه غُصه‌ی یک مرد احتساب ندارد سوالِ اینکه چه بوده گناهِ مادرِ سادات درست مثل سلامِ علی جواب ندارد چه انتظاری از اعجازِ دربِ سوخته داری؟ گلی که له شده در زیرِ پا، گلاب ندارد گُلی که میخ، در آتش گرفته پیرهنش را میانِ مُردن و پژمردن انتخاب ندارد همین که بوی تو پیچید ای عصاره‌ی یاسین سویِ تو خادمه کاری به جز شتاب ندارد بگو به آن‌که تو را زد به قصدِ قُرب در اینجا دگر  شنیدنِ  فریادِ زن  ثواب ندارد به آن‌کسی‌ که لگد زد، بگو که سینه‌ی گندم میانِ شعله دگر تابِ آسیاب ندارد در آن میانه که قنفذ به ما بلند بخندد مغیره از زدنت هیچ اجتناب ندارد تمامِ شهر چنین که تو را زدند حسابی حساب کردم و دیدم کسی حساب ندارد غرورِ من سرِ دستِ شکسته‌ی تو شکسته وگرنه دستِ علی غُصه‌ی طناب ندارد شبی که سیلیِ شلاق سرمه ریخت به چشمت از آن به بعد نگاهِ تو میلِ خواب ندارد کم است دنده‌ای از پهلویت وگرنه عزیزم ز جا بلند شدن این‌همه عذاب ندارد کجا برم غمِ ناموس و درد دل به که گویم؟ کسی شبیه دلم خانه‌ی خراب ندارد از آن جمال، همین چند استخوانِ شکسته به جز جلالتِ یک اسم بین قاب ندارد به خاکِ خونیِ کوچه قسم که هیچ امیدی به ماندنِ تو بدین وضع، بوتراب ندارد فرات، مهریه‌ات بود، ای دریغ که سهمی از آن، حسین به قدرِ دو قطره آب ندارد اگرچه سوخته بعد از حسین صورتش، اما گلایه  مادرِ  اصغر  از  آفتاب ندارد به بی‌کسیِ حسن گریه می‌کنی دمِ آخر که همسری به وفاداریِ رباب ندارد ✅ظهیر مومنی ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 بغضتو نخور علی دق میکنه 💢 چشم بد خونمو آتیش کشیده همه زندگی مونو بهم زده میشه واسه حیدرت دعا کنی فاطمه حال دلم خیلی بده آخه کی فکرشو میکرد یه روزی دیدن خنده هات آرزوم بشه بغضتو نخور علی دق میکنه حرف بزن بذار دلت آروم بشه می دونم وقتی که حرف نمی زنی داری فکر پر کشیدن می کنی مگه تو چند سالته که اینجوری همش آرزوی مُردن می کنی قول میدم اگه بمونی پیشمون دوباره زندگی روبراه میشه ماه شب های غریبی منی تو بری روزگارم سیاه میشه چی میشه یکم دیگه بمونی و دوباره قلب علی رو شاد کنی دخترامونو خودت عروس کنی پسرامونو خودت دوماد کنی زینبُ ببین نشسته یه گوشه با چه بغضی زل زده به ما دوتا گریه میکنه آروم آروم میگه مادرم زنده بمونه ای خدا اشک چشم ام کلثومُ ببین دل آسمونو آتیش میزنه گریه های بی امون دخترا بخدا قلبمو از جا میکَنه فاطمه حالا که رفتنی شدی حالا که میخوای بری از پیش من وعده ی دیدارمون یادت نره اونجا که افتاده جسم بی کفن دم قتلگاه بیا ، منم میام واسه بچه مون یکم گریه کنیم وقتی جسمش میره زیر دست و پا دم بگیریم و باهم گریه کنیم پیرهنی که دوختی با دست خودت از تنش در میارن تو قتلگاه سینه ای رو که بابات بوسه میزد روی اون پا میذارن تو قتلگاه ✅پوریا باقری ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔸🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 زبان‌حال‌حضرت‌زهرا‌سلام‌الله‌علیها💢 این روزا توو خونه زحمت می کشی سخته این همه مصیبت می کشی لااقل پیشَمی سربه‌زیر نباش نکنه ازم خجالت می کشی اشکای چشم حسن فدا سرت زخم رو گونه ی من فدا سرت حاضرم پای تو جونمم بدم حالا یه سیلی زدن..،فدا سرت شهرمون مثل غروبه..،دلگیره دل تو به داغ غربت اسیره تا میبیننت راهو کج می کنن الهی فاطمه واست بمیره مگه میشه غصه ی تو رو نخورد مگه میشه پای گریه هات نمرد تو همین که حس نکردی..،بَسَّمه چه فشاری در به دنده هام آوُرد نفس آدم تووی دود میبُره ریه ام از دوده ی هیزما پُره من همون فاطمه ام..،پیر نشدم صورتی که می سوزه چین میخوره گره خورده سرنوشتمون به غم عُمر باهم بودنِ ما شده کم لحظه‌ای که میخ به پهلوهام گرفت داد زدم فضّه کجاااایی؟ محسِنم... دشمنت توو کوچه ها چه ها می کرد روی چادرم برو بیا می کرد قنفذ لعنتی تا کم میاورد جاشو با مغیره جابجا می کرد طاقت یه ذره گرما ندارم دوس دارم که راه برم..،پا ندارم موی زینبت پریشونه هنوز برا شونه کردنش نا ندارم گریه هام گریه ی پیوسته شدن راه آه و ناله هام بسته شدن دعا کن همین روزا..، زود بمیرم در و همسایه دیگه خسته شدن ای عزیزدلم ، ای همه کَسَم! دم آخری بُریده نفسم هوای حسینمونو داشته باش... برا خشکیِ لبش دلواپسم یه روزی میرسه تشنه میموونه بدنِ بی رمقش ناتوونه اِنقَدَر با نیزه ها میزننش روی پاش میخواد پا شه..،نمیتونه مُشتی بی حیا ولش نمی کنن پیرا با عصا ولش نمی کنن بدنش با خاک یکی میشه..،علی! نعل مرکبا ولش نمی کنن ✅بردیا محمدی ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 بقچه را باز مکن  باز کفن را مشمار 💢 خانه‌ را بر سرم از داغِ خود آوار مکن جارو از فضه مگیر آب شدی کار مکن تب مکن  لرزه مکن  خوب شو و  خواب برو لب مگز  حرف بزن  دردِ خود انکار مکن نان نپز  خاک مگیر  آرد مکن  راه مرو بسترت جمع مکن  کار به اصرار مکن به خود از درد مپیچ  آب مشو  چهره نگیر بغلی باز کن و  حالِ حسن زار مکن   نفسی آب بنوش  آه مکش  سرفه مکن زخمِ خود تازه مکن  مقنعه خونبار مکن نفسم حبس نمان  آینه‌ام خورد مشو قسمتم خنده‌ی  نا‌مردمِ بی‌عار مکن حرفِ تابوت نزن  باز وصیت ننویس یاد محسن نکن و بر جگرم خار مکن گفتمت فاصله‌گیر  آتش و بغض و لگد است حرفی از من نزن و  تکیه به دیوار مکن گفتم ای در مشکن  شعله نزن  سینه مسوز زخم،  مسمار مزن  آه که مسمار مکن بقچه را باز مکن  باز کفن را مشمار صحبت از غسلِ تن و نیمه‌شبِ تار مکن دست لرزان و نخ و سوزن و چشمِ تارت آه ای یار مکن  یار مکن  یار مکن پیراهن را بسپار و غم گودال نخور زینبت را نشکن  صحبت دیدار مکن زینبت زار زند دشنه‌نزن تیغ مَبُر پیراهن را مکش و زخم تلنبار مکن جرعه‌ای آب، لبش خشک تنش پامال است نیزه‌ها را مشکن  این‌همه نیزار مکن شمر برگرد، گلو را سه نفر بوسیدند خنجرت بی‌اثر است  اینهمه اصرار مکن ✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۸/۲۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 زود از پیش علی‌جانت نرو ، جان حسین💢 پُشت غم پنهان شدم ، شاید مرا پیدا کنی کاش مثل قبل در را تو به رویم وا کنی چاه‌ها آرامش من را تمنّا می کنند نخل‌ها تنهایی من را تماشا می کنند هیچکس با حیدرت حرفی نمی زد در مسیر شهر تحویلم نمی گیرد ، تو تحویلم بگیر کَلِّمینی! دارم از این درد ، هق هق می کنم از تو هم دیگر جوابی نشنوم ، دق می‌کنم آسمان خانه ی من ، ماه را گم کرده است چشم کم‌سویت دوباره راه را گم کرده است پُشت چادر چهره‌ی خورشید را مخفی مکن ردِّ دستِ زیر پلکت را بیا مخفی مکن ای وضوح روشن شادیِ من! مُبهم شدی چند وقتی می شود که آب رفتی ، کم شدی قامت مانند سروت این اواخر دال شد این سه ماه آخرت ولله ، سیصد سال شد پر نداری که..، سبک‌بالی نمی آید به تو ! سن نداری که..، کهنسالی نمی آید به تو ! مثل سابق چند گامی با همان شوکت ، بیا لااقل پیش حسن راحت برو راحت بیا ول کن این دستاس را ، آئینه‌گردان علی! از تنور گرم دوری کن ، تو را جانِ علی درس سختی را علی از رنج تو آموخته طاقت گرما ندارد صورتی که سوخته دیده ام خود را درون آینه ، این مرد کیست؟! فاطمه ! این مرتضی آن مرتضای قبل نیست صحنه ای که پشت در دیدم..،علی را پیر کرد چادر تو زیر پای چل حرامی گیر کرد شیشه‌ی عمر علی بین در و دیوار رفت فضه می داند فقط که تا کجا مسمار رفت از بلورم دوده ی آتش ، تَبَلور را گرفت دومی وقتی لگد زد..،از صدف ، دُر را گرفت بعدِ کوچه هیچکس مانند من ‌کم‌رو نشد دست قنفذ بشکند! بازوی تو بازو نشد گیر افتادی میان همهمه! من را ببخش کاری از من برنیامد فاطمه! من را ببخش باغ خود را نذر بهبودیِ یاست می کنم می شود قدری بمانی ، التماست می کنم زود از پیش علی‌جانت نرو ، جان حسین رحم کن بر خشکی لب‌های عطشان حسین تشنه‌ای که بی صفت‌ها منع آبش می کنند آن لبی که با نوک چکمه خرابش می کنند دور این بی‌کس به غیر از لشکر ابلیس نیست پیکر پاشیده ی او قابل تشخیص نیست راهِ مــادر گفتنش را نیزه ای سد می کند سمِّ مرکب روی جسمش رفت و آمد می کند ✅بردیا محمدی T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 در کرببلا رسم ولی جور دگر بود 💢 رسم است کسی رخت اگر بست ز دنیا از خاک سفر کرد سوی عالم بالا ... تا درد نگیرد دل طفلان عزیزش از خانه ی او جمع کنند البسه اش را مقصود، از این کار  فراموشی داغ است تا گل نکند ، خاطره های متوفی ... بردند .... ولی علت رنجیدن زینب مویی ست که جامانده روی شانه زهرا در کرببلا رسم ولی جور دگر بود می شد بدنی دستخوش غارت اعدا ... بردند هرآنچه به تنش بود به غارت یک قوم نهادند پی اش پای به صحرا بانوی علی خصلت منت نکشیده افتاد سر کهنه لباسی به تمنا ... ای کاش کنون که شده صد پاره تن او بر اهل و عیالش برسد پیرهن او... ✅ناصر دودانگه- فاطمیه۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 گفتم که شبی گریه کنم بی کفنی را ...💢 خاموش مکن شمع شب انجمنی را ای زخم دگر زجر مده همچو منی را منظور من از پلک زدن عرض سلام است جان خسته ندارد رمق دم زدنی را ... بگذار نفس تازه کنم،  درد  حیا کن آزار مده شب به شب  آزرده تنی را   گفتم به مزاری که ندارم بنویسند چل مرد گرفتند نفس های زنی را بعد از غم پیغمبر و محسن ، شب آخر گفتم که شبی گریه کنم بی کفنی را ... ای کاش نلرزی سحر آخرم، ای دست تا هدیه کنم بر پسرم  پیرهنی را ... درد است که با چشم کبودت ته گودال در زیر سم اسب ببینی بدنی را ... ✅ناصر دودانگه- فاطمیه۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 گفت مادر جان بمیرم زخم پهلو بدتر است ... 💢 بوی عصیان می دهد گرچه جسارت های من تو کرامت می کنی وقت سماجت های من باز هم شرمنده ام از اینهمه بار گناه باز هم می بخشی ام قبل از ندامت های من هیچکس گوشش به حرفم نیست جز تو ای رفیق می نشینی نیمه شب ها پای صحبت های من بچه ی لجبازم اما دوستم داری خدا خاک می ریزی خودت روی لجاجت های من آنقدر تو آبرویم را خریدی پیش خلق که کسی اصلاً نزد حرف از فضاحت های من تا گره بر کار من افتاد، کارم شد درست هست محتاج کمی انگور، حاجت های من حال ما بیچاره ها با یاعلی خوش میشود شوق ایوان نجف دارد زیارت های من ذکر تسبیح شب جمعه حسین است و حرم قیمتی تر میشود با او عبادت های من با لب خشکیده در مقتل صدا می زد حسین .... زیر و رو شد با نوک چکمه قرائت های من گفت مادر جان بمیرم زخم پهلو بدتر است ... از هزار و نهصد و اندی جراحت های من اولین بار است می دزدم نگاهم را ز تو! فکر آن پیراهنی یا این خجالت های من؟ ✅رضا دین پرور- فاطمیه۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 این علی ، علی سابق نمیشه 💢 قربونت برم چرا بلند شدی؟ چرا انقد آب و جارو میکنی من که میدونم با چه شرایطی خودتو پهلو به پهلو میکنی یه ذره بیا بشین کنار من بخدا خسته ی خسته م ، بریدم یه ذره بخند برام دختر عمو خیلی وقته خنده هاتو ندیدم بیا حرف غصه و غم نزنیم بیا از روزای خوبمون بگیم روزی که محرم همدیگه شدیم روزی که تو اومدی تو زندگیم اون روزا که زنده بود پیمبر و... مارو تو سختیا تنها نمی ذاشت یادته حتی به ظاهرم که بود... مدینه حرمت این خونه رو داشت فاطمه روز غدیرو یادته... بهترین روز علی بود بخدا همه دیدن و شنیدن ولی باز... هیچ کدومشون نموند کنار ما پهلوون عرب و عجم بودم یادته روزای فتح خیبرو ذکر یا زهرا میگفتم زیر لب وقتی از جا درآوردم اون درو یکه تاز خندق و حنین بودم ذوالفقار بود پر شالم همیشه فاطمه گریه نکن ، قبول دارم این علی ، علی سابق نمیشه بیا اصلا دوتایی گریه کنیم قربون اشک چشات دختر عمو بیا لااقل تو این گریه هامون غصه های دلتو بهم بگو بگو اون روز ، با حسن ، تو کوچه مون چی شده که از علی رو میگیری چرا وقتی از زمین بلند میشی دستتو همش به پهلو میگیری دو سه ماهه شب و روز تو خونه مون صدای گریه و آه و زاریه گریه هات با همیشه فرق میکنه گریه هات ، گریه ی بی قراریه بی قراری واسه دیدن بابات خسته ای از این زمونه می دونم می دونم باید ازت دل بکَنَم به جون بچه هامون نمی تونم شنیدم گفتی به زینب که برات بغچه ی خلعتیا رو بیاره راستی دختر کوچولوی من و تو از قرار بعدی مون خبر داره؟ گفتی که کجا به دادش می رسیم؟ گفتی میرسیم کنار قتلگاه؟ اونجا که حسینش و سر میبُرن روزگار همه مون میشه سیاه ✅پوریا باقری - فاطمیه۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 خانُم ! بیا جان علی ترک سفر کن 💢 بانوی پر دردم مداوا می‌شد ای کاش  از بستر بیماری اش پا می‌شد ای کاش  باران رحمت می‌شد از چشم تو جاری  با عطر یاست می‌شود دنیا بهاری  با چشم کم سویت نگاهم کردی بانو  آشفته بودم روبه راهم کردی بانو  تنها تو کردی اعتنا بر هر کلامم  تنها تو می‌گفتی "علیکم" بر سلامم  یک جای سالم پس چرا در پیکرت نیست ؟ جز دشت آلاله میان بسترت نیست؟ سرچشمه ی باغ پر از احساس هستی  تنها پناهم در عوام الناس هستی برخیز و برکش پرده از رازی دوباره اعجاز کن با چادر ، اعجازی دوباره من بی وضو نام تو را هرگز نبردم وقتی هزاران آیه در وصفت شمردم با این قد تا خورده ، آبم کرده ای باز جارو نکش ، خانه خرابم کرده ای باز دستاس را حرکت درآوردی نفهمم هر بار پیراهن عوض کردی نفهمم این درد بازو در قنوتت حرف دارد طرز نگاه در سکوتت حرف دارد برخیز و برپا کن شکوه آیه ها را لبریز از خیر و دعا همسایه ها را بالاتر از ادراک مردم شد مقامت  هرگزنشد در کوچه حرف از احترامت  قربانی دست حسودان غدیری وقتی که رفتی حق خود را پس بگیری بعد از گذر از کوچه هم رنگ غروبی می خواستی اذعان کنی همواره خوبی چون کشتی بشکسته پهلو میگرفتی من محرمت بودم ولی رو میگرفتی باشد نگو اما حسن دق میکند ...اه شب ها میان خواب هق هق میکند ...اه دیوار و درب کوچه‌ها با من سخن گفت  آه از حسن آه از حسن آه از حسن گفت ازضرب دست مردکی ناپاک می‌گفت  از زیور گوشت به روی خاک می‌گفت  عرش خدا را ضربت سیلی تکان داد  جای سرت را روی دیواری نشان داد سخت است در دنیا بدون یار بودن  بی تو کنار سفره ی افطار بودن  اصلاً نمی‌خواهم که با این سر به زیری  حتی برایم لقمه ی نانی بگیری روز گذشته چاره ای تدبیر کردم لولای درب خانه را تعمییر کردم میخی که شد دردسرت را کندم ازجا آسیب زد بال و پرت را ‌کندم از جا خانُم ! بیا جان علی ترک سفر کن از یادگار مُحسنت صرف نظر کن با داغ تو می لرزد ارکان نمازم کز چوب این گهواره تابوتی بسازم حس میکنم دردی که روی دوش داری  وقتی که زینب را تو درآغوش داری برخیز و بر احوال زینب مادری کن فکری به حال لحظه ی بی معجری کن باید بمانی تا رُخ ماهش ببوسی آن دم که چادر سر کند روز عروسی پاک و زلال و صاف تر از رود دجله خوب است دختر را بَرد مادر به حجله دیدم به نقش صورت خود غنچه داری یک پیروهن ، چندین کفن در بقچه داری فکری برای زینبت در کربلا کن سرمایه ای در عصر عاشورا جداکن غم نامه ای دیگر مهیا کن برایش یک معجر و یک روسری تا کن برایش این عهد را از روز اول با تو بستم درقتلگه همراه زینب با تو هستم ✅مجید قاسمی- فاطمیه۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 نگران دل خون حسنم بعد از اين ...💢 آنكه خسته شده از درد منم بعد از اين نيست اميد به بهتر شدنم بعد از اين بسكه لاغر شده ام سايه اي از من مانده ست طلب مرگ فقط شد سخنم بعد از اين ديگر از گريه ي من خسته شده همسايه بنوسيد غريب وطنم بعد از اين قبل از اين چهره ي زيباي حسن خندان بود نگران دل خون حسنم بعد از اين با همين دست كه سخت است از آن كار كشم دلخوش از بافتن پيرهنم بعد از اين تا به امروز كه گريان علي بودم و بس سخت گريان شه بي كفنم بعد از اين... . ✅محسن صرامی -فاطمیه۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 بعد تو زندگی من مرگ است 💢 دارم از هوش می‌روم دیگر همسرت را صدا بزن زهرا چقدر می‌روی به این خلوت؟ خب سری هم به ما بزن زهرا خلوت تو شبیه معراج است پله پله به سمتت آمده‌ام فکر اینکه نباشی آزار است قید دنیای بی تو را زده‌ام حال تو خوب نیست، می‌دانم اینقدَر بغض را به سینه نریز اینقدر فکر دلخوشیم نباش اینقدر گریه را نخند عزیز بال تو زخم خورده بود اما پا شدی پر زدی برای علی من بمیرم برای تو که چقدر این در، آن در زدی برای علی کاش می‌شد که زودتر جان را برساند به لب همین آهم بعد تو زندگی من مرگ است بعد تو زندگی نمی‌خواهم* دوست دارم دوباره برخیزی تا که با شور و شین گریه کنیم پس بیا و بلند شو خانم تا برای حسین گریه کنیم خواهرش می‌رسد لب گودال ما بقی را خودت که می‌دانی او اُخیَّ اِلیَّ می‌گوید تو بنیّ بنیّ می‌خوانی ✅حسن معارف وند- فاطمیه۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 با گریه گفت این تن درهم نماندنی است 💢 با تو برای من غم عالم نماندنی است با من بمان که با من و تو  غم نماندنی است این غم کجا برم که برایم میان شهر یک یار مانده است که آن هم نماندنی است گفتم طبیب آمد و تا دید وضعِ در برگشت و رفت و گفت مریضم نماندنی است پهلو و سینه، صورت و بازو، عزیز من با این همه جراحت مبهم نماندنی است مرهم گذاشت زینب و دادت بلند شد با گریه گفت این تن درهم نماندنی است مثل خیال گشته‌ای و گفت بسترت بیهوده است افاقه‌ی مرهم..‌. نماندنی است سهمِ حسین بی کفنی شد، کفن چه سود ؟ وقتی کفن نه پیرهنی هم نماندنی است تا فرصت است بوسه بگیر از حسین که.. از زخمِ نیزه‌های دمادم نماندنی است بوسه بگیر از بدنش که همین بدن  زیر هزار ضربه‌ی محکم نماندنی است ✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۹/۱۴ *می‌سوزم از غمی كه ميان هزار خصم يک يار مانده بهر تو ، آن هم نماندی‌است (استاد حاج علی انسانی) T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶