eitaa logo
بیت الحسن(پایگاه تخصصی شعر سبک مقتل )
409 دنبال‌کننده
18 عکس
6 ویدیو
15 فایل
❌ انتشار مطالب همراه با نام شاعر و ذکر صلوات جهت تعجیل فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج)❌ 🔷وقف زهراست همه گریه ما حَسنیه است حُسینیه ما 🔷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 مسلمیه مرقدت در شور و شین ... 💢 آمده یک پیر عاشق از حجاز ساکن ری گشته و مهمان نواز گرچه از شهر خودش تبعید شد از ولی اش مورد تایید شد بوی گندم میدهد دستان او اهل ایرانیم و از مستان او نزد ما او از ره دور آمده از مدینه هاله نور آمده کربلای شهر تهران مرقدش شرمسار هستم ز لطف بی حدش ذکر هر صبح و شب او فاطمه ست بر لبانش ذکر حیدر زمزمه ست صد ملک بر قبر او سر میزند در مزارش عطر گل پر میزند راه عشقش را  ز  جان  طی میکنم گاه دل را زائر ری میکنم راه او راه حسین بن علی ست روح و جانش از عبادت منجلی ست دست ما را رد نکن از این حریم سیدی یا حضرت عبدالعظیم شمعم و خواهم شوم پروانه ات دست خالی آمدم بر خانه ات در حریمت تا که مهمان میشوم در حضورت غرق باران میشوم قبله اهل تولا گشته ای رود هستی وصل دریا گشته ای یار هادی هستی و در بند عشق حر آزاده تویی فرزند عشق در  دل من غربت کرببلاست سرمه ام از تربت کرببلاست مسلمیه مرقدت در شور و شین باصفا میگردد از ذکر حسین دسته های سینه زن مهمان تو ریزه خوار سفره احسان تو هر زمان که زائر کویت شوم من قتیل تیغ ابرویت شوم زائران کربلایت ای کریم ندبه ها دارند در عبدالعظیم زخمی هجرانم و پر بسته ام به دعاهای سحر وابسته ام تو ضریحت دلربایی میکند سینه ها را کربلایی میکند ایکه از چشم خمارت شاعرم زائرم من زایرم من زایرم  زائرت را گوشه ای ماوا بده در حریم صحن قلبت جا بده حتم دارم که متاعم میخری در قیامت نزد خوبان میبری من متاعم اشک چشمانم بود انتظار شام هجرانم بود اشک چشمم را خریدارش تویی منتظر در راه را یارش تویی پس بیا شام فراقم کن سحر این دل آلوده ما را بخر  ما همه در پرتو نور تو ییم دار برپا کن که منصور توییم گر  ز  وصفت شعر املا میکنم ذره ای از کوه انشا میکنم می سرودم شعر تو با چشم خیس نام من را از محبانت نویس بهر این آلوده دامان کن کرم سایه لطفت نگیری از سرم ✅حسین جعفری T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 مسلم از پا شده آویز قناره بدنش.. 💢 ای که از کوفه معشوقه ما میگذری خون من ریخته در گام به گامش، نظری! مسلم از پا شده آویز قناره بدنش.. فطرس امروز ببر سمت نگارم خبری شاه در کوه و کمر!من وسط شهر غریب! آه از آن دربدری وای ازین در بدری.. چند دندان مرا سنگ شکسته آری! عاشق آن است ز معشوق بگیرد اثری بدنم زیر لگد مانده ترحم نکنید.. با سم اسب بکوبید مرا ده نفری گونه ام خرد شد از بام زمین افتادم گریه ام هست برآن گونه سرخ دگری هرچه آمد به سرم باز خدایا شکرت دخترم نیست، زنم نیست، در این دورو بری! با تن بی رمقم بر تو سلامی کردم به فدای سر تو ای که میان سفری حاضرم دختر من را به کنیزی ببرند تا که از دختر تو دفع شود هر خطری کاش میشد بدنم را همه آتش بزنند تا نگیرد به پر چادر زینب شرری ✅سید پوریا هاشمی محرم۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 از امشب در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام 💢 ماه محرم است مرا زیر و رو کنید در آستان محترم سیدالکریم شب های مسلمیه قدم رنجه می کنند دل های خسته در حرم سید الکریم 👇👇👇👇 @paygahsher ✅بیت الحسن(پایگاه تخصصی شعر سبک مقتل)
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 جسم‌ها را اِرباً اِربا می‌کنند این کوفیان 💢 نام مسلم در دلِ عاشق، وفا می‌آورد در صفوفِ شیعیان، عشق و صفا می‌آورد عصمت و تقوای مسلم، در ردیف انبیاست چون سرِ تعظیم را، بر اولیا می‌آورد سیره‌ی علم و عمل در خصلتش، رَه توشه‌ای است کز پِی اَش، حقِّ شجاعت را بجا می‌آورد کِسوتِ اول سفیریِ حسین از آنِ اوست عزتِ رزمندگی را، تا کجا می‌آورد حقِّ سربازیِ حیدر هم، چنین سرداری است حالِ سر را پای چوبِ دار، جا می‌آورد او دعاگویی، چنان زهرای اطهر داشته که به بامِ کوفه، اسمِ کربلا می‌آورد یاحسین از لعلِ او یکدم نشد هرگز جدا نامِ مولا را، بزیرِ تیغها می‌آورد تا نگردد طعمه ی سمِّ ستوران، سَروَرش زیرِ دست و پای اسبان، دست و پا می‌آورد او فناءِ فِی الحسین است و سرِ دروازه‌ها راسِ خود را، پیشوازِ نینوا می‌آورد گفت: ای مولا به زینب رحم کن، کوفه میا بی تو او را کوفه، شمرِ بی حیا می‌آورد طفل را اینجا بجای شیر، شمشیرش دهند حرمله تیرِ سه‌شعبه، بی‌هوا می‌آورد گوشواره بس گران‌قیمت در این بازارهاست کودکی می‌گفت: بابایم طلا می‌آورد همسرِ یک ساربان، با هرزه های شهر گفت: شوهرم از این سفر خرج مرا می‌آورد حرفِ معجر، کوچه و بازار را پُر کرده است خولیِ ملعون سخن از آن، چرا می‌آورد کشته‌ی گودال اینجا، طعمه‌ی نامردهاست پیرمردش هم پِیِ ضربه، عصا می‌آورد جسم‌ها را اِرباً اِربا می‌کنند این کوفیان راسها را لشکری از نيزه ها می‌آورد شکلِ سنگِ کوفه از تیزی، شبیهِ خنجر است چون به خنجر می‌رسد، سر در قفا می‌آورد من یقین دارم، که زین العابدین جای کفن جسمِ قطعه قطعه را، در بوریا می‌آورد ✅محمود ژولیده خرداد ماه ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 کوچه و بازار کوفه جای دخترهات نیست 💢 یک سلامِ گرم از این بی سرو سامان شده.. به همان آقا که در کوه و کمر حیران شده عید قربانت مبارک ای به قربان سرت کوفیان با کشتن من عیدشان قربان شده! مانده ام از بچه هایم بی خبر،دلواپسم من‌ نمی‌دانم بدون من چه با طفلان شده نه غذایم می‌دهند اینها نه آبم می‌دهند غم مخور گفتم بدانی که چه با مهمان شده گیسوانم دست‌پیچ بچه های کوچه شد پیکرم بین گذر بازیچه ی طفلان شده کار من بر عکس شد با سر زمین افتاده ام.. بعدِ آن هم پایم از آویز آویزان شده صحبت از سر می‌کنند و حرف خنجر می‌زنند مسلم تو شمر را دیده اگر گریان شده چوب دست ابن مرجانه لبم را پاره کرد حرف چوب و لب که آمد در دلم طوفان شده از لباسی که به تن دارم خجالت می‌کشم سوختم با روضه ی آن پیکر عریان شده! کوچه و بازار کوفه جای دخترهات نیست اذیت و آزار آن ها در گذر آسان شده ✅سید پوریا هاشمی T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢  تو همانی که ببخشی گنه مسلم را 💢 من همانم که بتو نامه نوشتم که بیا تو همانی که شدی در به در هر صحرا من همانم که شده ذکر لبانم برگرد تو همانی که نداری خبر از من اینجا من همانم که چشیدم کمی از درد علی تو همانی که شوی غمزده از قحط وفا من همانم خجالت زده از زهرایم تو همانی که ببخشی گنه مسلم را من همانم که ز تقدیر گرفتار شدم تو همانی که بلایت بدهد کرب و بلا من همانم که بیاد لب تو آب نخورد تو همانی که شوی تشنه کنار دریا من همانم که بپای تو لگدها خوردم تو همانی که به روی تو خورد چکمه ی پا من همانم که به حیلت ته گودال افتاد تو همانی که به گودال بیفتی از نا من همانم که سراسیمه مرا گردن زد تو همانی که به تعجیل شوی ذبح خدا من همانم که شکستند سرم را با سنگ تو همانی که روی بر سر نیزه بالا من همانم که ز اطفال خودم بیخبرم تو همانی که شود طفل تو بر دست فدا من همانم که مرا کوفه به زر داد به باد تو همانی که ببوسد سر توطشت طلا من همانم که مرا جایزه ها گیر انداخت تو همانی که سر نعش تو گردد دعوا من همانم که ز دامان تو دستم دور است تو همانی که شوی کشته ی انگشت جدا من همانم که شده موی سرم دستاویز تو همانی که شود موی تو شانه به عصا من همانم که ز هر بام سرم آتش ریخت تو همانی که تنور است و سر تو آقا من همانم که به ناموس شما حساسم تو همانی که بود همره تو خواهرها من همانم که بود دلهره ی من زینب تو همانی که شود خواهرتان استهزا من همانم که بگویم غم دل را به صبا یاحسین کوفه میان کوفه میان کوفه میا ✅مجتبی صمدی شهاب-محرم ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 قبلِ تو آمده‌ام شام بگویم  نزنید 💢 روضه سر جناب حضرت مسلم علیه‌السلام امام از کسی که از کوفه می‌آمد، پرسید: از کجا می‌آیی؟ گفت: از کوفه. از آنجا بیرون نیامدم؛ جز آنکه مسلم بن عقیل و ‌هانی بن عروه را کشته و به دار آویخته در بازار قصابان دیدم؛ در حالی که سرهایشان را برای یزید فرستاده بودند. امام حسین گریست و فرمود: انا لله و انا الیه راجعون. همه‌جا جار زدم آبرویم را نبرید سر به دیوار زدم آبرویم را نبرید شرمگینِ غمِ تو اشک سرازیرِ من است همه‌جا جار زدم آی که تقصیر من است کاش می‌شد که بگویم که کجایی ای‌کاش و از این فاصله  نالم که نیایی ای‌کاش دستم از پشت که بستند به من خندیدند شانه‌ام را که شکستند به من خندیدند چشم صیاد  به چشمان ترم  بود که زد پیش جلاد  دلم یاد حرم بود که زد از  روی بام نگاهم به سوی شام اُفتاد پیکرم بعد سرم از لبه‌ی بام   اُفتاد پیکرم خورد زمین فاطمه نالید حسین سرِ من رو به سوی قافله غلطید حسین سوختم بسکه نمک بر جگری پاره زدند بدنم را سر بازار به قناره زدند بدنم ماند و غمی تازه... سرم را بردند می‌خورد تاب  به دروازه... سرم را بردند دیدی آخر که به کارم گره اُفتاد ای داد سرِ من را به سوی شام فرستاد ای داد من تمامیِ مسیرِ اُسرا را دیدم کربلا کوفه و شام و شهدا را دیدم قبلِ تو آمده‌ام شام بگویم  نزنید سر هر کوچه و هر بام  بگویم نزنید ناله‌ام در دلِ شامات امان از زینب پشت دروازه‌ی ساعات امان از زینب آتش و خار و خس و سنگ و سنان را دیدم معجر سوخته‌ی دخترکان را دیدم گیسویی را دو سه تا چنگ عوض کرد حسین چهرات را اثر سنگ عوض کرد حسین تیغ و تیر و غضب و قهر، خدا رحم کند لشگری رفته از این شهر، خدا رحم کند لشگری رفته که با پیرهنت برگردد رفته همراهِ عقیقِ یمنت برگردد آمدم شام بگویم که سرم مال شما گیسویم پیشکش پنجه‌ی اطفال شما لب و دندان من اینجاست مرتب بزنید خیزران را  ولی ای قوم به زینب  نزنید ✅حسن لطفی محرم ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 با هرکه می‌آیی بیا  با بچه‌ها نه 💢   ای آبرودار آبرویم را که بردند آقا زبانم لال گفتم که  بیا...، نه برگرد شهرِ مادرت آواره‌ی من هرچیز اینجا می‌شود پیدا  وفا نه سیلی اول را به من زد زجر ، یعنی با هرکه می‌آیی بیا  با بچه‌ها نه زد بر دهانم ریخت دندانم در این ظرف... گفتم تحمل کردم اما  ناسزا نه خنجر، تبر، سنگ، آتش و شمشیر و نیزه از هرچه گفتم خورده‌ام  اما عصا نه دیشب دعا کردم برای شیرخوارت هرجا که می‌آید بیاید  کربلا نه هِی رو زدم بر حرمله بی فایده بود گفتم بزن با تیر من را  بچه را نه باید دهاتی‌ها برای تو ببافند چندین عبا اما عزیزم  بوریا نه این آخرین حرف است آقا پیش زینب تنها بزن ناله کنارش... دست و پا نه ✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۱۶ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶