eitaa logo
بیت الحسن(پایگاه تخصصی شعر سبک مقتل )
409 دنبال‌کننده
19 عکس
6 ویدیو
15 فایل
❌ انتشار مطالب همراه با نام شاعر و ذکر صلوات جهت تعجیل فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج)❌ 🔷وقف زهراست همه گریه ما حَسنیه است حُسینیه ما 🔷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 مناجات با امام زمان عج و ورود به ماه رمضان 💢 با خیالت بی خیال کوی رضوان شد دلم در تمنای تو و زلفت پریشان شد دلم گفته بودی میرسی با لاله و فصل بهار آمده فصل بهار و ابر باران شد دلم لرزه بر زانوی من افتاده مثل ارگ بم از غم دوری تو ویران ویران شد دلم مینویسم روی گلها نام زیبای تو را یادی از روی تو میکردم گلستان شد دلم مشت بر دیوار میکوبم که از من بگذری تا ببینی از گناه خود پشیمان شد دلم مثل طفلی دسته گل بر آب دادم بارها در فراقت نازنین رسوای دوران شد دلم بی تو آتش میزنم میخانه و محراب را سوختم در آتش عشق و مسلمان شد دلم بی تو مرگ و زندگی اصلا چه فرقی می کند بس که بی روی تو ام سر در گریبان شد دلم میزنم لبخند تلخی از سر بیچارگی دیدی آخر وارث غمهای هجران شد دلم پر کن این پیمانه را با شوق وصلت هر سحر دلخوشم با اینکه اهل بزم رندان شد دلم من درخت کهنه ای در انتهای کوچه ام گرچه با لطف تو در این باغ مهمان شد دلم از قفس آزاد کن این عاشق دل خسته را خوب میبینی شبیه کنج زندان شد دلم خواب میدیم که در آغوش میگیرم تورا آمدی بامن نشستی مست و حیران شد دلم داده بودی دست باد آن زلف زیبا را ولی بی خود ازخود بودم و یکباره طوفان شد دلم نازنینا میرسد ماه دعا و شور و عشق بس که در عشق تو نالیدم نیستان شد دلم هر سحر تا لحظه افطار میخوانم تو را ماه من شوری بپا کردی غزلخوان شد دلم روزی ما روزه داران روضه شش ماهه کن دردمندان با غم این روضه درمان شد دلم میبرم دل را کنار خیمه بی بی رباب گفت مادر تشنه بودی آه سوزان شد دلم دست و پا کمتر بزن ای غنچه خونین دهن سوختی از تشنگی مثل بیابان شد دلم لحظه جان دادنت لبخند بر لب داشتی گرچه خندیدی ولی گریان گریان شد دلم ✅سعید مرادی ۱۴۰۲/۱/۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 یا الهَ العالَمین إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین 💢 تا ببینم رحمت پروردگار خویش را می‌شمارم باز جرم بی‌شمار خویش را روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه تیره کردم آسمان روزگار خویش را هر زمستان رفت، آمد یک زمستان دگر چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را از همان روز ازل باید خدایی می‌شدم در حریم یار می‌جُستم دیار خویش را هیچ‌کس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست کاش دستت می‌سپردم اختیار خویش را کاش دست مهربانت سایه‌بان من شود تا بپوشانم خطای آشکار خویش را صحبت از عفو و بزرگی و کرامت می‌شود تا به سمت تو می‌اندازم گذار خویش را تو یقیناً می‌شناسی خوب‌تر از من مرا من نمی‌دانم صلاح کاروبار خویش را عهد می‌بندم نباشم غافل از اعمال خود باز یادم می‌رود قول و قرار خویش را کاش می‌فهمیدم این آلوده‌دل من نیستم حال که عمری کشیدم انتظار خویش را بس که سر زد از من رسوا خطا و اشتباه عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را پیله کرده نفس امّاره به جسم و روح من کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط در میان خلق کم کردم عیار خویش را خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد در عوض دادم دل شب‌زنده‌دار خویش را چندقطره اشک و دست خالی و چشمان تر... با خودم آورده‌ام داروندار خویش را بین زندان گناهان یاد تو افتاده‌ام؛ تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را "یا الهَ العالَمین إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین" هرچه باشم روی لب دارم شعار خویش را       ...                             ای که با لب‌های تشنه قتل صبرت کرده‌اند... زینب از کف داده بعد از تو قرار خویش را ✅مجتبی خرسندی ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 جمعه و ماه  مبارک ، تو کجایی آقا ؟ 💢 جمعه و ماه  مبارک ، تو کجایی آقا ؟ کاش می شد که همین جمعه بیایی آقا جمعه ها می رسد و میگذرد  اما حیف چشم بر روی تو نائل  نشود  اما حیف بی تو در این رمضان کار دلم لنگ شود بر سر سفره ی  افطار  دلم  تنگ شود سیزده قرن گذشت و نشد از تو خبری کاش من  لایق  دیدار  تو گردم سحری تو بیا  بهر ظهور  و  فرجت  کاری کن بهر  احیای فرج  نیز  مرا یاری کن تو ببین ذکر و دعایم که به جایی نرسد با  نگاه  تو دل من  به  صفایی  برسد نکند  آرزویِ  دیدن  تو دیر  شود با فِراقت به خدا عاشق تو پیر شود جمعه ای رفت و دلم باز به یارش نرسید وای بر چشم و دلی که به نگارش نرسید به نبی و به حسن ، هم به علی و زهرا حضرت عشق  بیا  و قدمی  رنجه  نما . به تن غرق  به خون  و  به  شهِ کرببلا جان به لب آمده  ِای حضرت دلدار بیا ✅مرتضی شاهمندی ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 اَفْتَتِحُ أَنّی الثَّنآءَ بِحَمْدِکَ 💢 أَحمَدُهُ لاتَنالُ کُنهَهُ الأَوهام فاِلقِ اَلاِْصْباحِ، ذِى الْجَلالِ وَالاِْکْرام اَفْتَتِحُ أَنّی الثَّنآءَ بِحَمْدِکَ نیست برای شروع بهتر از این نام دل نپذیرد قرار جز به هوایت سینه نگیرد مگر به یاد تو آرام قلب ستم‌دیده در جوار تو شاد است دست ستم‌کار از آستان تو ناکام کشتی امن دعاست مأمن آدم در دل دریای بیکرانه‌ی آلام فعل بد ما زیاد و عفو تو بی‌حد طاعت ما اندک است و رحمت تو عام لَمْ اَرَ مَوْلاً کَریماً اَصْبَرَ مِنْکَ عبد لَئیمِ توام، تو سرور و مولام مُعْتَمَدِ الْمُؤْمِنینَ، مَوْضِعِ حاجات شد عوض یک‌قدم جواب تو صدگام بام تو بام سعادت است و به امید کفتر دل‌های ما نشسته بر این بام لحظه به لحظه نگاه لطف تو ما را داده نجات از گزند گردش ایّام بسته نشد باب توبه روی خلایق باز شده سفره‌ی قبول تو مادام اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّک وَیلُ لَنا، كَعبةُ ملأةُ مِن أَصنام... هرشب ما بی‌حضور او شب یلداست این‌همه شب می‌رسد به‌صبح سرانجام روزی ما کن که دلخوشیم به شوق پیروی از دولت کریمه‌ی اسلام ✅مجتبی خرسندی ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 اولین جمعه سال ... 💢 سر سال است و میبینم ، سرِ ناسازگاری را که آمد اولین جمعه ، ندیدم من بهاری را خوشم با ناخوشی هایم، خدایی عالمی دارم نخواهم داد بر عالم، من این چشم انتظاری را 👇👇👇 @paygahsher ✅ بیت الحسن( پایگاه تخصصی شعر سبک مقتل )
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 مناجات با امام زمان صلوات الله علیه در شب قدر 💢 ای کاش قطره باشم، دریای من تو باشی ای کاش بنده باشم، مولای من تو باشی از خویش پر گرفتم، قرآن به سر گرفتم احیا گرفته‌ام تا، محیای من تو باشی دیروز بی تو بودم، امروز بی تو بودم امشب رسیده‌ام تا، فردای من تو باشی از شرم از ندامت، از برزخ و قیامت دیگر چه باک وقتی دنیای من تو باشی گفتم الهی العفو، بخشد خدا اگر که آمین التماسِ، شب‌های من تو باشی گفتند که کریمی، گفتند اباالرحیمی خوشبخت من اگر که بابای من تو باشی امشب دلم هوای میخانه کرده ساقی رفتم نجف اگر که،  امضای من تو باشی ✅محمدعلي بياباني T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 نوحه بخــــــوان به ناله، که زینب یتیم شد! 💢 عبارت " اِرثِ ابَا الْحَسَن "به این معناست که: " مرثــیه بگو برای اباالحسن علی (ع) " ای دل! بسوز  از غم و " اِرثِ ابَا الْحَسَــــــن " با اشک های نم نم و " اِرثِ ابَا الْحَسَــــــــن " با یاد ماه شِقّه ز ضربِ شـــَـــــــــــــقی ترین آهی بِکش، به هر دَم و " اِرثِ ابَا الْحَسَــــن " با یاد اشـــــــــــــــــکِ دیده ی اولاد مرتضی بِنْشان به گونه، شبنم و " اِرثِ ابَا الْحَسَـــن " آن حــــــــــــــالِ احتضار علی را به بسترش در سـَــــر نما مُجَسّم و " اِرثِ ابَا الْحَسَــــن " نوحه بخــــــوان به ناله، که زینب یتیم شد! خون کُن تو قلب عالَم و " اِرثِ ابَا الْحَسَـن " حُزن از غم حســـین و حســن را وسیله کن کن توبه را فراهــــم و " اِرثِ ابَا الْحَسَــــن " بر اهلِ خانـــــــه گشت غم، اِرثِ ابَاالْحَسَـن ای دل! بسوز از این غم و " اِرثِ ابَا الْحَسَن " ✅محمد علی نوری ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 آخرینْ ساعاتِ مهمانیست، جانِ نوکرت...💢 آخرینْ ساعاتِ مهمانیست، با ناباوری مهربان! این آخرِ کاری مرا هم می خَری؟ راست فرموده خدا درباره اَت: " خَیرٌ لَکُم " من ندیدم خیر، از غیر تو يَابْنَ العَسْكرى! صُبحِ اهلِ کبریا! کی می رسی از راه ها؟ تا در آری خلق را از این همه شب‌پروری می شود که یک رکوعی میهمان تو شوم؟ من، گدای دیگریّ و تو علیّ دیگری می شود بر این گدایت، حیدرانه رو کنی؟ چینم از نخلِ رُکوعت میوه ی انگشتری در یَمانِ هِجر تو لب‌تشنه ی روی تو اَم من، اویس ِ دیگری، تو بچّه ی پیغمبری آن‌ سَبیلی که عطش دارم به آن در " هَلْ اِلَیك " این بُوَد: من بنْگرم بر تو، تو بر من بنْگری آه، " مالي لا - اَنا - اَبکي " ز داغ غیبتت! رزقِ چشمم کُن ببارم از فراقت، گوهری آخرینْ ساعاتِ مهمانیست، جانِ نوکرت... می روی... آیا مرا هم در کنارت می بری؟ شد جوان، آن کودکی که شعر می‌خوانْد از غمت شد میان‌سال، آن جوان، شد پیر در این نوکری آخرینْ ساعات، یادِ آخرین ساعاتی اَم... که غریبی بود تنها در حصارِ لشکری هلهله می کرد از سویی سپاه از دیدنِ... لحظه‌ای که خورْد با سر بر زمین، تاج سری می‌بُرید از یک طرف، سر از تنِ او دشمنش می‌بُرید از یک طرف، دل از برادر، خواهری ✅محمد علی نوری - ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 محراب؛ غرق ناله ی مهدی بیا شده 💢 یابن الحسن بدون تو عیدم عزا شده دیگر بگو که حق به ظهورت رضا شده شبهای قدر آمده جای تو خالی است ای قدر  ِما بدون تو دل بی بها شده ای قدر  ِما تو گوشه ی صحرا چه میکنی شیعه چرا به هجر تو بی اعتنا شده کِی گوش شیعه پُر شود از صیحه ی ظهور ما بشنویم غربت تو انتها شده تنها دعای هر شب قدرم، ظهور کن دنیای بی تو مهد نزول بلا شده بر اَکثِرُالدُّعای تو لبیک گفته ام کارم برای آمدن تو دعا شده حق را قسم به خون سر مرتضی دهم اذن ظهور، حاجت ما از خدا شده قرآن به سر گذارم و حق را قسم دهم قرآن ناطق از چه به هر سو رها شده یا رب  دگر به یوسف زهرا امان بده بنگر اسیر روضه ی صبح و مساء شده آقا ببین که فرق سر جدّ تو علی با تیغ ابن ملجم ملعون جدا شده آقا بیا که خون علی مانده بر زمین محراب؛ غرق ناله ی مهدی بیا شده رنگی به روی حضرت حیدر نمانده است در قلب زینب از غم او خون به پا شده یک قطره خون به روی سرش دید ولطمه زد زینب کجا و یک سر  ِاز تن جدا شده زینب کجا و بوسه به روی رگ حسین بی غسل و بی کفن تن پاکش رها شده زینب کجا و بزم می و چوب خیزران حق دارد او به مرگ خودش گر رضا شده ✍علی مهدوی نسب- فروردین ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 مناجات مهدوی ماه رمضان- گریز به غسل وکفن و تدفین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام 💢 سیّدی، جان به فدای تو و آن چشم ترت باز قلبم شده محتاج به گوشه نظرت من به یاد تو نبودم همه ی عمر ولی یاد من باش پدر، وقت دعای سحرت رفتی و رفت قرار از دل هر منتظرت آه! برگرد ؛ چرا طول کشیده سفرت لحظه ای اذن بده تا که به خدمت برسم اگر افتاده به این مجلس ما هم گذرت وقت غسل و کفن ساقی کوثر شده است کیست در خیمه ی تو یار دل محتضرت روضه می خوانْد حسن موقع غسل و کفنش: بعد تو نیست خوشی بر پسر خون جگرت بِنِگر پیر شدم موقع غسل سر تو چه کنم؟ بند بیاید پدرم، خون سرت رود شد چشم ابالفضل کنار تن تو آب آور شده در موقع غسلت، قمرت بر دلم تاب دگر نیست، نخواه ای پدرم بر روی پیکر تو خاک بریزد پسرت موقع غسل و کفن، موقع تدفین تنت شد دعایم فرج منتقم  ِدر به درت ✅علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) بهار ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 ماه شوّال رسیده ست دوباره امّا... 💢 عید ماه رمضان است پدرجان برگرد العجل ورد زبان است پدرجان برگرد این چه عیدی ست که از درد فراق رویت اشک هر شیعه روان است پدرجان برگرد ماه شوّال رسیده ست دوباره امّا ماه ما از چه نهان است پدرجان برگرد خسته از قوم ریاییم و نمانده چاره ظلم بر شیعه عیان است پدرجان برگرد هست دنیای بدون تو جهنّم اما با تو بهتر ز جنان است پدرجان برگرد سالها ساکن صحرا و بیابان هستی مادرت دل نگران است پدرجان برگرد نیمه شب گفت رقیه: تو کجایی بابا بعد تو تیره جهان است پدرجان برگرد چند روزی ست که محتاج عصا شد طفلت قدّم از غصّه؛ کمان است پدرجان برگرد دختری پست به موهای سفیدم خندید گل باغ تو خزان است پدرجان برگرد از زمانی که عمو را به سر نی دیدم دخترت لطمه زنان است پدرجان برگرد یاد اکبر نرود از دل لیلا هرگز کوه غم؛ وقت اذان است پدرجان برگرد بدترین درد برای دل پرخون رباب دیدن تیر و کمان است پدرجان برگرد چاره ای نیست بیا و ببرم همراهت مرگ من راه امان است پدرجان برگرد ✅علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) بهار۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶