eitaa logo
بیت الحسن(پایگاه تخصصی شعر سبک مقتل )
407 دنبال‌کننده
19 عکس
6 ویدیو
15 فایل
❌ انتشار مطالب همراه با نام شاعر و ذکر صلوات جهت تعجیل فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج)❌ 🔷وقف زهراست همه گریه ما حَسنیه است حُسینیه ما 🔷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 عبدی گناهکارم، العفو بالرقیه 💢 بی تاب و بی قرارم، العفو بالرقیه عبدی گناهکارم، العفو بالرقیه شرمنده‌ام که از من جز معصیت ندیدی سنگین شده است بارم، العفو بالرقیه از بی وفایی ما، جانِ سه ساله بگذر جز او کسی ندارم، العفو بالرقیه دستان کوچک او صدها گره گشاید امید قلب زارم، العفو بالرقیه یک کربلا در این شب روزی این گدا کن خورده گره به کارم، العفو بالرقیه از تو به غیر خوبی چیزی دگر ندیدیم آری امیدوارم، العفو بالرقیه ✅محمود یوسفی T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 ز خانه‌ها همه بوی طعام می‌آید... 💢      شمیم عفو خدا بر مشام می‌آید برای زخم گناه التیام می‌آید اگر چه بندگی‌ام ناقص است و ناچیز است ز سوی حضرت حق فیض عام می‌آید بخواه هر چه که خواهی از آستان کریم دوباره مرغ اجابت به بام می‌آید ملائکه همه چشم انتظار ما بودند ز عرش و فرش طنین سلام می‌آید اگرچه طُعمه شیطان برای مؤمن هست اگرچه نفس به همراه دام می‌آید... بناست پاک شود نامه‌ی گناهانم اگر که از منِ شرمنده نام می‌آید شدم غریب در این قعرِ چاه تنهایی برس به داد خدایا! صِدام می‌آید؟... چه روشن است دل من در این شب تاریک برات رفتن تا کربلام می‌آید و تا دوباره بگرییم از غمی جانکاه گریز مرثیه از سمت شام می آید ** گرسنه است به ویرانه دختری اما ز خانه‌ها همه بوی طعام می‌آید... ✅محمدحسین مهدی پناه T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 به یادِ روضه یِ طفلی سه ساله اُفتادم 💢 دَمِ اذان پدرم نانِ تازه ای آورد که بویِ تازگی اش بر مشام می آمد به یادِ روضه یِ طفلی سه ساله اُفتادم زِ خانه ها همه بویِ طعام می آمد برای عمه که بَد شُد گرسنه خوابیدم اگر چه با شِکمِ سیر می زدند مرا به جان تو اثرِ تازیانه یادم رفت چقدر با سرِ زنجیر می زدند مرا عجیب شهرِ شلوغیست هر طرف بِرَوَم برایِ دخترت از سنگ مَرحَمَت دارند کمی مواظبِ من باش از سرِ نیزه همیشه چشم چرانها مزاحمت دارند کسی نگفت ندارم پدر امان بدهید و فرصتی نه به من که ، به خیزران بدهید کسی نگفت که نانِ شما نمی خواهد پدر نخواست سرش را به او نشان بدهید طنابِ گردنِ من بسته بود به دستِ رُباب میان راه زمین می خوریم و می خندند یهودی است و مسلمان کنارِ هم اینجا کُتَک از آن و از این می خوریم و می خندند ✅حسن لطفی T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸             💢 دعای روز سوم 💢        «بسم الله الرحمن الرحیم» «اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهه والتّمْویهِ واجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ» «پروردگارا در این روز عزیز نعمت خودآگاهی و بیداری ذهن را روزیم گردان و از جهل و نادانی و خطا بدورم دار و از هرآنچه خیری که در این ماه نازل می گردانی برایم بهره و نصیبی قرار ده و به حق روز و کرمت باران بخششت را بر من ببار. ای بخشنده ترین بخشندگان» T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 داشتم رسوای عالم می شدم..،زهرا رسید 💢 بنده ی بی چشم و رو را بنده پرور خواسته آمده ماه اجابت کردن هر خواسته آی صاحبخانه! مهمان آمده..،ردش نکن حاجتش را سائلت تنها از این در..،خواسته گرچه بد کردم..،نوازش کن مرا..،تنبیه نه! عبد خاطی جز محبت چیز دیگر خواسته؟! یا غیاث المستغیثین! تو به فریادم برس داد من از دست نفس سرکشم برخاسته کار من تا بیخ پیدا کرد..،اشک من چکید اینکه وا گردد گره ها..،دیده‌ی تر خواسته داشتم رسوای عالم می شدم..،زهرا رسید سربلندی مرا همواره مادر خواسته ذوق افطاری ما خرمای نخل مرتضی است از همان جنس رطب هایی که قنبر خواسته وقت دفن بچّه‌شیعه می رسد بابای او ما نمی گوئیم..،این را شخص حیدر خواسته چندسالی قسمت ما کربلارفتن نشد... مضجع ارباب را آغوشِ نوکر خواسته ... مقتل آورده است آقای غریبم تشنه بود... آه!جای جرعه آبی شمر خنجر خواسته هیچ داغی از همین مرثیه بالاتر نبود: خواهرش از بی حیایی پست..،معجر خواسته ✅بردیا محمدی فروردین ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
♦️اشعار و مطالب رحلت ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها ♦️ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 نخستین زن که ایمان بر نبی آورد تنها تو 💢 بزرگ مادران ، مادر بزرگ نسل زهرا تو و ام المومنین واقعی هر دو دنیا تو تمام شیر مردان جهان قربان این رتبه نخستین زن که ایمان بر نبی آورد تنها تو همین کافی است در شان رفیعت تا خود محشر که گشتی مادر انسیه ای ، ما فوق حورا تو تو بخشیدی خداوندت ، به تو بخشید زهرا را ندارد تا ابد اسلام ثروتمند الا تو خدا سنگ صبوری مثل زهرا بر تو بخشیده چه غم قهرند اگر بانو ،در و همسایه ها با تو خدا را شکر من زهراییم ، پس نیست ایمانم بدهکار  کسی غیر از رسول الله ، مولا ، تو خدا را شکر در دنیا ، نمک پرورده ات هستم بیا فردای محشر هم ، شفیعه باش من را تو فدای بخشش  ِبی منتت ، ای مهربان مادر ز مولایت چه با خجلت ، کفن کردی تمنا تو دو عالم آه زهرا ، آه زهرا داشت روی لب همان لحظه که می کردی وصیت ها به اسما تو همان بهتر که رفتی و ندیدی یاس شد لاله نبودی شکر حق مادر ، زمان غسل زهرا تو ✅محمد حسین رحیمیان  - فروردین ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶 💢 من بمیرم فاطمه داغ یتیمی دیده است 💢 آنکه با افلاکیان شاءن برابر داشته هر قدم برداشته سوی خدا برداشته فرش زیر پای او شد هر دو بال جبرئیل آن زنی که خانه اش را ربنّا برداشته گرچه دست ردّ زده بر خواستگارانش ولی هر دو دست خسته اش بار گدا برداشته سال ها از مشرکین مکّه طعنه خورده است چونکه سنگ از پیش پای مصطفی برداشته مصطفی که روزیّش معراج و اَو اَدنا شده لقمه را از سفرهء او در حرا برداشته ثروتش را داده تا که مادر زهرا شود مِهریه از کوثر خیر النسا برداشته بارها جارو به خاک خانهء مولا زده خاک زر از خاک پای مرتضی برداشته او گذشته از شترهایش که بعد سال ها فتنهء جنگ جمل را مجتبی برداشته غصهء من غصهء مادر بزرگ زینب است او که وقت رفتنش دست دعا برداشته یک کفن از عرش آوردند چونکه دیده اند شوهر او از سرِ شانه عبا برداشته من بمیرم فاطمه داغ یتیمی دیده است آنکه غم از چهرهء اهل کسا برداشته وقت غسل فاطمه حیدر که آهی می کشید گفت؛ زهرایم کجای کوچه تا برداشته با همان دستی که بین آتش در سوخته چادری که سوخت را از زیر پا برداشته تازه فهمیدم چرا هر شب ز خوابش می پرید مجتبی که زیور گوش ترا برداشته صورتش را میگذارد بر کف پایت حسین آنکه اشکت را برای کربلا برداشته سهم گریه بر تنش را مادرش زهرا گرفت سهم بوسه از تنش را نیزه ها برداشته آنهمه نیزه اگرچه بر تن زخمش شکست آمده هر پیرمردی هم، عصا برداشته کار هرکس نیست که این روضه را جمعش کند پیکر صدپاره اش را بوریا برداشته ✅رضا دین پرور ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 فقط زهرای تو کافیست "ام المؤمنین" باشی 💢 اگر در سرنوشتت نیست تا "ام البنین" باشی فقط زهرای تو کافیست "ام المؤمنین" باشی شده دامان تو شأن نزول سوره ی کوثر خدا میخواست بانوجان، تو زهرا آفرین باشی زنی بالاتر از حوّا ، زنی همسایه ی مریم یقینا آمدی همکُفو ختم المرسلین باشی تو قبل از هر زنی اسلام آوردی و پس باید برای خاتمِ "پیغمبرِ خاتم" نگین باشی فقط میخواستی از دوش پیغمبر عبایش را که در آغوش مهر رحمة للعالمین باشی همیشه نیمه ی ماه خدا از عرش میایی برای تک تک جامانده ها حبل المتین باشی ✅ احمد ایرانی نسب t.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما 💢 اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما گفتم از مدح تو از روضه ات اما کمتر رفتی و ماند غمت روی دل پیغمبر دخترت فاطمه جان داد پسِ آتشِ در مجتبی آه کشید از دلش از سوز جگر آمد از عرش برای تو کفن، طیب و پاک نوه ات کرببلا بی کفن افتاد به خاک ✅محسن ناصحی پی نوشت : "سرمایه ات خرج مسلمانی ما شد حق مسلمانی ما با تو ادا شد... شاعر:مهدی خیامیان t.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 بعد از تو "عام‌الحزن" شد هرسال پیغمبر 💢 ای باعث آرامش احوال پیغمبر بعد از تو "عام‌الحزن" شد هرسال پیغمبر آرامشی در عمق جان خویش حس می‌کرد هر وقت می‌رفتی به استقبال پیغمبر او چون تویی را دارد و تو همچو اویی را پس خوش به اقبال تو و اقبال پیغمبر چندین مجلّد می‌شود در صورت تحقیق شان تو در آیینه‌ی اقوال پیغمبر از دیگران هرقدر هم رنج‌وبدی می‌دید با تو همیشه خوب می‌شد حال پیغمبر از کودکی دنبال حق بودی و آخر شد تعبیر رویای تو در تمثال پیغمبر اسلام ثروتمند شد از آن زمانی که یک روزه اموال تو شد اموال پیغمبر مادربزرگ سفره‌داری مثل تو دارند اکرام اگر ارثیه شد در آل پیغمبر جای تو حتی لحظه‌ای خالی نخواهد ماند در سینه‌ی از عشق مالامال پیغمبر زهرا اگر دنبال حیدر رفته در کوچه چون دیده هرلحظه تو را دنبال پیغمبر... ✅مجتبی خرسندی بهار ۱۴۰۲ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 مدح و مرثیه ام المومنین حضرت خدیجه س 💢 ثروتش گشت نذر دین خدا همه جا یاور محمد بود ... ثروتش در دفاع از اسلام مثل تیغ علی سرآمد بود همه سرمایه اش محبت شد تاجر عشق ناب احمدی است خانه ی او دل نبی خداست مهر او هم گل محمدی است کاشف الکرب مصطفی میشد هر زمانی که دیده ی تر داشت خانه ی مصطفی به گفته ی خویش با خدیجه صفای دیگر داشت درک دنیا به شان او نرسد بسکه حدّ و مقام او بالا است چه نیازی به مدح ما دارد فخرش این بس که دخترش زهراست بر لب بچه های زهرا بود ذکر نام شریف او همه جا همه هنگام خطبه می گفتند که انا بن خدیجة الکبری دم آخر نگاه گریانش بی قرار و شبیه دریا بود در کنار غریبی احمد فکر بی مادری زهرا بود در ازای تمام ثروت خود عطری از جنس مصطفی می خواست از خجالت به دختر خود گفت حاجتش را که یک عبا می خواست این عبا گرچه شد کفن اما خود او خواست اینچنین باشد کفنی نیز جبرئیل آورد تا که اینگونه بی قرین باشد بی کسی ، غم، کفن، عبا، غربت شیعه از داغ واژه ها مبهوت یک عبا گاه می شود کفن و یک عبا گاه می شود تابوت تا جوانان هاشمی برسند حل این مسئله معما بود پدر آورد عبا که جمع کند بدنی را که اربا اربا بود سر نعش جوان خود جان داد هفت دفعه به پیش چشم حرم... وسط خنده ها و هلهله ها ناله زد هفت مرتبه پسرم ناله، پیکر، مقطع الاعضا پیکر واژه ها پر از خون است ولدی شد بنی در گودال ناله مادری که محزون است پیکر شاه ، پیرهن ، غارت بین گودال باز دعوا شد اینطرف اضطراب ، خواهر، آه شمر از روی سینه اش پا شد نیزه ، شمشیر ، خنجر و حنجر قامت خواهری که گشت هلال نعل تازه ، صدای اسب ، بدن مادر از حال رفت در گودال کا‌ش مثل خدیجه و اکبر تن او در عبا کفن می شد... یا اگر که عبا نشد جایش کفنش پاره پیرهن می شد ماند بر خاک ها سه روز تنش کفن او حصیر شد آخر ... سر او نیز رفت بر نیزه خواهرش هم اسیر شد آخر... ✅علی اکبر نازک کار t.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷