💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💢 سبک زمینه مرثیه حصرت سیدالشهدا علیه السلام 💢
به روایتی
همه ریختن روی سر تو دو سه ساعتی
به روایتی
نیزه رو زد میون قلبت سنان لعنتی
سید الشهدا
به روایتی
کشتن تو رو با هر چی که میشد چه رذالتی
به روایتی
توی قتل تو شریکن یه جماعتی
سیدالشهدا
به روایتی
زدی تکیه به نیزه ی غربت چه نجابتی
به روایتی
پشت نکردی به لشگر دشمن چه شجاعتی
سیدالشهدا
چه مصیبتی
تو هنوزم زنده ای میرم برا بی حرمتی
چه مصیبتی
پای نامحرم به حرم واشد چه مصیبتی
سید الشهدا
یه عنایتی
یه حرم قسمتون کن حرم دعوتی
یه عنایتی
انگار از چشم تو افتادم یه زیارتی
سید الشهدا
✅مجید احدزاده -محرم ۱۴۰۳
#سبک_مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#گودال_قتلگاه
#زمینه
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💢 سبک زمینه یا شور روز عاشورا قتلگاه 💢
زیرِ خنجر رویِ خاکی ای دنیای من
ماتِ چشمای مظلومِ تو چشمای من
خاطراتِ تموم عمرم پیش منه
روبروم داره حالا دست و پا میزنه
دست و پا میزنی
بال و پر رو خاکا میزنی
من جَدَم رو صدا میزنم
تو زهرا رو صدا میزنی
بوی مادر میاد
صبرم دیگه داره سر میاد
قتلگاه نیزه بارون شده
سنان با تیغ و خنجر میاد
یابن الزهرا حسین
مظلوم کربلا یا حسین
♦️♦️
نیمه جانم من و افتاده جانان من
کافری با لگد میزد بر قرآن من
به همون گیسویی که زهرا شانه کشید
میکشه بی وضو پنجه یک دست پلید
دست بر دار از سرش
رحمی کن به اشکِ مادرش
رحمی کن پیشِ چشم حرم
برنگردون دیگه پیکرش
رها کن موی او
خواهر اومد روبروی او
این گلو بوسه گاه نبی است
خنجر کجا و گلوی او
یابن الزهرا حسین
مظلوم کربلا یا حسین
✅میثم مؤمن نژاد-محرم ۱۴۰۳
#سبک_مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#شور
#زمینه
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💢 سبک زمینه یا زمزمه گودال قتلگاه- عاشورا 💢
پیش چشمام - دورت کردن
عمامت رو - غارت کردن
پیش چشمام - رفتی از حال
آه از خنجر - آه از گودال
کاش حرفی از گلو نشه / کاش جسمت زیر و رو نشه
کاشکی بعد از تو زینبت / آخ با شمر رو به رو نشه
ای بی کفن حسین من ۴
♦️♦️
نبض عالم - افتاد از کار
از رو سینه ش - پاتو بردار
گودال از خون - رنگین میشه
سینه ش کم کم - سنگین میشه
پهلوشو با لگد نزن / اینقد حرفای بد نزن
این خنجر خوب نمی بره / اینجوری با حسد نزن
ای بی کفن حسین من ۴
✅احسان نرگسی محرم ۱۴۰۳
#سبک_مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#زمزمه
#زمینه
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 مقدر است عزیزم که تشنه جان بدهی 💢
مقدر است چنین سخت امتحان بدهی
برای ذبح، به خنجر کمی زمان بدهی
به نیزه های پناهنده ای که می آیند
به روی سینه ی پا خورده ات مکان بدهی
هلالٍ کاسه به دستی رسید اما دیر
مقدر است عزیزم که تشنه جان بدهی
غروب بود سرت را به نیزه می بردند
به روی نیزه مقدر شده اذان بدهی
تمام دار و ندار حرم به غارت رفت
بنا نبود سرت را به این و آن بدهی
لب ترک ترکت کو؟ ،بعید بود از تو
که حق دختر خود را به خیزران بدهی
هزار بار برای تو دست داده تکان...
به روی نیزه برایش سری تکان بدهی
✅ناصر دودانگه-محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#شب_زیارتی_اباعبدالله
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 اینگونه کشتن با چه حکم و اجتهادی بود؟ 💢
محشر همان ساعت که تن به نیزه دادی بود
آن لحظه که بر گونه ات از زین فتادی بود
یا که همان ساعات حمله به حرم، که تو
با یاری نیزه شکسته ایستادی بود
ای خاک عالم بر سر دنیای بعد از او
محشر زمانی که پسر از دست دادی بود
پیر و جوان در کشتنت همدست هم بودند
در قتل صبرت بین دشمن اتحادی بود
حجم سلاحی که ته گودال افتادهست
حتی برای قتل یک لشکر زیادی بود
آنقدر آهسته قدم روی تنت می زد
گویا برایش سیر در عرش امر عادی بود
اصراف در قتل تو کرده کوفی نامرد
اینگونه کشتن با چه حکم و اجتهادی بود؟
یک تن نگفت ای شمر بعد از کشتنش دیگر
پیش نگاه خواهرش چه جای شادی بود
غارتگران را دست پر به کوفه برگرداند
جسمت برای دشمنان باب مرادی بود
میریخت خون تازه از حلق تو بر نیزه
چل منزل از کیفیت ذبح تو یادی بودی
معنا ی آیات تو را بر نی نفهمیدند
در شام و کوفه حافظان بی سوادی بود
با دیدن حال ربابت شامیان گفتند
ذبح گلوی اصغرش دیگر زیادی بود
✅گروه شعر یا مظلوم - محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 وقت مغرب شده ست و ذبح حسین 💢
آسمان زیر دست و پا گم شد
نور حق بود و در خفا گم شد
جامه ، عمامه و ردای تنش
یا به غارت رسید یا گم شد
چشم برهم زدند عریان شد
چشم بر هم زد و عبا گمشد
نیزه هایی که خورده بود حسین
همگی زیر چکمه ها گم شد
وای از ناله ی انا العطشان
که میان سر و صدا گم شد
بین گرد و غبار مرکب ها
همه هستیِ انبیا گم شد
از تن شاه بی ردا میگفت
خواهری وا محمدا میگفت
آه از پیکر رها مانده
از تن شاهِ بی ردا مانده
وقت مغرب شده ست و ذبح حسین
دیر شد ، خواهرش کجا مانده؟
پیر مردی عصا زنان میگفت
صبر کن چند نیزه جا مانده
پاک کن خواهرش نبیند که
بر تنش چند رد پا مانده
قاتل از روی سینه اش پا شد
خنجر کُند بر قفا مانده
همه رفتند خواهر است و حسین
حیف این شمر بی حیا مانده
زیر لب ها خدا خدا میگفت
خواهری وا محمدا میگفت
✅امیر فرخنده محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 آنقدر نیزه خورد بر جسمش 💢
دور گودال ازدحامی شد
معرکه غرق در حرامی شد
تکیه داده به نیزه ای آقا
خاطرش محو خیمه ها می شد
لشگر کوفه دوره اش کردند
سنگ و تیرش زدند، تا می شد
آنقدر نیزه خورد بر جسمش
نیزه بر روی نیزه جا می شد
زخمی و ناتوان به خاک افتاد
داشت روح از تنش جدا می شد
تا می آمد دوباره برخیزد
استخوان شکسته تا می شد
لشگر آن دم که بر سرش می ریخت
همه آفاق نینوا می شد
پیکرش را که پشت و رو کردند
زخمها تازه خوب وا می شد
لگد شمر، با غرور و غضب
بر سر و صورتش رها می شد
شمر وقتی که روی سینه نشست
کربلا تازه کربلا می شد
سینه سنگین و حنجره پر خون
نفسش سخت و با صدا می شد
از گلو خنجرش نشد ببرد
ولی افسوس، از قفا می شد
کاش می شد که زینبش نرسد
یا که از روی سینه پا می شد
کاش زینب به خیمه بر می گشت
عرش مبهوت این عزا می شد
آه، ناموس حق در آن غوغا
صید صد چشم بی حیا می شد
ناله ی مادرش شنیده که شد
راز گودال برملا می شد
صبح فردا و نعل تازه و اسب
بدنش مثل بوریا می شد
✅ رضا فراهانی محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 سینه ات سنگین شده این لحظه های آخری 💢
تا قنوتَت رو به سوی یار بالا م یرود
بر دو دستت آسمان انگار بالا م یرود
پرچمت را از زمانی که در خانه زدم
برکت و نور از در و دیوار بالا میروداوج، معنایش به دست و پای تو افتادن است
نوکرت از این جهت بسیار بالا م یرود
بردن نام تو مُهرِ استجابت بر دعاست
ذیل ذکر اسم تو اذکار بالا میرود
عشق تو گنج یست پنهان در دل ویرانه ام
با تو قدرِ خان هی آوار بالا میرود
حق بده پیش تو قلب من به تندی میزند
چون تپش در لحظ هی دیدار بالا م یرود
تربت تو در حقیقت آب روی آتش است
هر زمانی که تب بیمار بالا میرود
حاجتش لمس ضریح و صحن و پایین پای توست
دستهای سینه زن هربار بالا میرود
سائل از پله که پائین رفت باب القبله را
میشود شاهی که در دربار بالا میرود
با به خاک افتادن تو شمر سردمدار شد
شیر اگر افتَد، سرِ کفتار بالا میرود
سینه ات سنگین شده این لحظه های آخری
چکمه ای از معدن اسرار بالا میرود
با فشار زانویش روی گلو معلوم بود
یا غیاث حنجرت دشوار بالا میرود
کشت هی جمعه، تو را تیغ دوشنبه ذبح کرد
نیزه با دستور آن مسمار بالا میرود
حنجر عباس بر سرنیز ه ها ساکن نشد
این سر از پهلو و با اصرار بالا میرود
✅گروه شعر یا مظلوم محرم ۱۴۰۳
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 شب دهم شب اباعبدالله الحسین 💢
دل از خدا با کیسه ای از زر بریده
در گوشه ای از قتلگه مادر بریده
او ضجر کش کرده خدا را زیر خنجر
در رفت و آمد نای از خنجر بریده
آمد به روی تل نگاهش سوی گودال
دل از برادر روی تل خواهر بریده
آمد به دنبال نگینش ساربانی
انگشت را همراه انگشتر بریده
پای برهنه بس،دویده در پی او
او بر سر نی پشت سر دختر بریده
یاسین بی سر در حقیقت یا حسین است
که نانجیبی "حا"ی آن را سر بریده
دنبال سر در قتلگه آشوب گشته
شد نخ نما جسمش ز بس پاکوب گشته
افتاده از سر نیزه ها دائم سر او
در گودی گودال مانده پیکر او
پیراهن صد چاک او را پاره بردند
سر را میان مجلس میخواره بردند
از هر که در مجلس نشسته دل عیان برد
قران تلاوت کرد و چوب خیزران خورد
او کشته ی اشک است و ما مخمور اشکیم
او باده ی اشک است و ما انگور اشکیم
با گریه کردن یاریش دادیم عمری
درمان به زخم کاریش دادیم عمری
تا روز محشر سینه ی ما پر ز آه است
اهل حرم هستیم اشک ما گواه است
تا روز محشر جامه ی مشکی بپوشیم
ما آب را تنها به یاد او بنوشیم
از زندگی داغ غمش را دل خرید است
حسن ختام ما همین موی سپید است
✅سجاد احمدیان- محرم۱۴۰۳
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 فرَجم را بطلب حینِ دعا؛ یا جدّاه 💢
داغدارِ توام ای خونِ خدا؛ یا جدّاه
سوختم از غم ِ تو صبح و مسا؛ یا جدّاه
نه محرم! که همه عمر عزادارِ توام
هست بر شانهٔ من شال عزا؛ یا جدّاه
من هم از منتظرانم به خدا خوردم زخم
غیرِ یک عده قلیل و شهدا؛ یا جدّاه...
یار کم دارم و بیتاب شده منتقمت
فرَجم را بطلب حینِ دعا؛ یا جدّاه
گوشهٔ خیمهٔ تنهاییِ خود میسوزم
از غریبیِ تو در کرب و بلا؛ یا جدّاه
نیزه ها نقشه برای بدنت ریخته اند
در وجودم شده آشوب به پا؛ یا جدّاه
آب را بسته و این وضعِ پذیرایی نیست
تیرباران شده جسم تو چرا؟! یا جدّاه...
تا که بر سینهٔ تو حرمله(لع) زد تیرِ سه پر
گریه کردم! زدم از سینه صدا: یا جدّاه...
"زینتِ دوش نبی(ص)روی زمین جای تو نیست"
پیکرِ دَرهم ِ تو کشت مرا؛ یا جدّاه
شمرِ ملعون چه بلایی به سرت آورده
ریخت بر صورتِ تو خونِ قفا؛ یا جدّاه
مادرت دید به سرنیزه سرت را بردند
پیکرت ماند به گودال رها؛ یا جدّاه
یک نفر کاش کمی داشت حیا...وقت غروب-
بر تنت کاش می انداخت عبا؛ یا جدّاه
پیرمردی وسطِ معرکه خیرات آورد
سخت میزد به تنت سنگ و عصا؛ یا جدّاه
عمه-جان زینبِ(س)من طاقتِ دشنام نداشت
رفت و شد با چه غمی از تو جدا؛ یا جدّاه
رفت و با قهقههٔ قاتل تو جان میداد
وای از شام بلا، شام بلا؛ یا جدّاه
داغدیده وسطِ هلهله دق خواهد کرد
پایکوبی شده برپا همه جا؛ یا جدّاه...
سرِ بازار پُر از مردِ تماشاچی بود
وای...نامحرم و ناموس ِ خدا؛ یاجداه...
✅مرضیه عاطفی محرم ۱۴۰۳
#مناجات_محرمی_با_امام_زمان_عج
#شب_عاشورا
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 همه رفتند از گودال،اما شمر مشغول است💢
حدودا ساعت سه شمر وارد شد به گودالش
زنا زاده نگاهی کرد آقا را و می خندید بر حالش
به خاک افتاده بود ارباب…چشمانش کمی بسته
صدایش از ته حنجر..صدای خس خس خسته
برش گرداند با پا تا کند پا مال جسمش را
برش گرداند با پا تا بسوزاند دل زهرا
به دورش صدنفر بودند با تیغ و نی و خنجر
برای کشتنش خیلی مصمم بود آن لشکر
حدودا ساعت «چار» است دیگر کار پیچیده
به روی تل خاکی دختری از ترس لرزیده
حدودا ساعت پنج است..در گودال غوغا شد
سر دزدیدن پیراهن ارباب دعوا شد
حدودا ساعت «شیش» است،قاتل دور مقتول است
همه رفتند از گودال،اما شمر مشغول است
✅آرمان صائمی محرم 1403
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 سرت به دامن شمشیر بود آن لحظه 💢
عقیله بر روی تل ، پیر بود آن لحظه
سرت به دامن شمشیر بود آن لحظه
دوید تا که بیاید به داد تو برسد
ولی چه سود ، دگر دیر بود آن لحظه
به پای مادر تو عرشِ حق به پا برخاست
خودش اگر چه زمینگیر بود آن لحظه
چقدر از دم تیغت فرار می کردند
اگر چه کوفه دگر شیر بود آن لحظه
غروب آمد و بازارِ کوفه در فکرِ
فروش و بهرهٔ زنجیر بود آن لحظه
✅حامد آقایی- محرم۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 زمین به لرزه درآمد به رنگ خون گردید 💢
بر آن شهیدِ غریبِ به خاک و خون غلطان
رواست چشم جهان تا ابد شود گریان
چرا که گریه کند روز و شب امام زمان
(روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
بماند از حرکت ذوالجناح و از جولان)
نه قلب اهل حرم تاب آن مصیبت داشت
نه چشم های عطش خیز خواب راحت داشت
نه آن امام دگر یاوری به غربت داشت
(نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت)
هجوم نیزه و شمشیرها فزون گردید
صدای هلهله از شش جهت برون گردید
زمین به لرزه درآمد به رنگ خون گردید
(هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید)
ز خاتم همه پیغمبران نگین افتاد
شکوه قامت آن محشر آفرین افتاد
ز جمع آل کسا نور پنجمین افتاد
(بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد)
✅میثم مؤمن نژاد
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#گودال_قتلگاه
#ّعاشورا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 وای از ضربه ی دوازدهم ! 💢
اولین ضربه کربلا لرزید
سرِ گودال مادری افتاد
از حرم یک نگاه پُر خواهش
به لب کُند خنجری افتاد
دومین ضربه شمر هم لرزید!
چکمه اش بر گلو ترحم کرد
ناله ی یا بُنیه ای آمد
خنجری دست و پای خود گم کرد
سومین ضربه غنچه ای پژمرد
لاله در چنگ خاروخس افتاد
سینه ای غرق زخم بود اما
خنجری کُند از نفس افتاد
چارمین ضربه ، پنجمین ضربه
وضع حنجر وخیم تر می شد
ششمین ضربه ، هفتمین ضربه
فاطمه داشت بی پسر می شد
هشتمین ضربه کعبه هم لرزید
درد بر استخوان مماس افتاد
نهمین ضربه خنجر کهنه
پشتِ گردن به التماس افتاد !
دهمین ضربه کاسه ی صبرِ
لشکری رفته رفته سر می رفت
زودتر از سر بریده به شام
قاصدی داشت خوش خبر می رفت
نوبت ضربه ای عجیب رسید!
یازده بار آسمان غش کرد
حرمله سمت خیمه ها می رفت
در حرم معجری جوان غش کرد
وای از ضربه ی دوازدهم !
ضربه ای که سنان پسندتر است
شمر با دست های لرزان گفت:
چه کسی نیزه اش بلندتر است ؟
✅وحید قاسمی محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#ّعاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 همه گفتند که بفرما شمر 💢
👈 با حال عاشورایی بخوانید
شده آتش بیار صحرا شمر
جان ندارد برای بلوا شمر
هر که آمد به محضرت امروز
دست خالی نرفت حتی شمر
جان زهرا ! به جانت افتادند
دو سه تا شمر نه چهل تا شمر
سینه ات بالش رقیه ت بود
حیف بر آن نشسته حالا شمر
حق بده لطمه بر سرم بزنم
می زند بر سر تو با پا شمر
گره افتاده ست در مویت
چه کسی وا کند خودم یا شمر ؟
تو خودت گفتی از قفا بزند ؟
به توافق رسیده ای با شمر ؟
وقت ذبح ات تعارفش کردند
همه گفتند که بفرما شمر
قتل وهن است نیت این ها
همگی رفتنه اند اما شمر ...
لب گودال ناسزایی گفت
با همان طعنه کشت ما را شمر
غیرت الله بعد رفتن تو
بد نگاهی کند به زن ها شمر
✅علیرضا خاکساری -محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#ّعاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 خواهری وا محمدا میگفت 💢
آسمان زیر دست و پا گم شد
نور حق بود و در خفا گم شد
جامه ، عمامه و ردای تنش
یا به غارت رسید یا گم شد
چشم برهم زدند عریان شد
چشم بر هم زد و عبا گمشد
نیزه هایی که خورده بود حسین
همگی زیر چکمه ها گم شد
وای از ناله ی انا العطشان
که میان سر و صدا گم شد
بین گرد و غبار مرکب ها
همه هستیِ انبیا گم شد
از تن شاه بی ردا میگفت
خواهری وا محمدا میگفت
آه از پیکر رها مانده
از تن شاهِ بی ردا مانده
وقت مغرب شده ست و ذبح حسین
دیر شد ، خواهرش کجا مانده؟
پیر مردی عصا زنان میگفت
صبر کن چند نیزه جا مانده
پاک کن خواهرش نبیند که
بر تنش چند رد پا مانده
قاتل از روی سینه اش پا شد
خنجر کُند بر قفا مانده
همه رفتند خواهر است و حسین
حیف این شمر بی حیا مانده
زیر لب ها خدا خدا میگفت
خواهری وا محمدا میگفت
✅امیرفرخنده- محرم۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#عصر_عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 آقا گرسنه کُشته و تشنه شهید شد 💢
وقت غروب گشت و نشد سر جدا هنوز
راحت جدا نشد سر او از قفا هنوز
بعد از هزار و نهصد پنجاه جای زخم
مانده است ده سوار و چهل جای پا هنوز
آقا گرسنه کُشته و تشنه شهید شد
خصمش چگونه سیر نشد از جفا هنوز
دردا بلند مرتبه شاهی ز صدر زین
افتاد و هست بر دل او دردها هنوز
سوغاتی امشب از تنش انگشتری برند
زینب خبر ندارد از این ماجرا هنوز
✅میثم مؤمن نژاد-محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#عصر_عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 خنجر کنار رفت و سنان با تبر رسید 💢
-
از حنجر بریده ی آقا خبر رسید
کار بدن تمام شد و قصه به سر رسید
کار از هجوم تیغ اراذل گذشته بود
خنجر کنار رفت و سنان با تبر رسید
تیری که حرمله زده بر سینه ی حسین
بود آنچنان قطور که تا عمق پر رسید
ارباب ما به خاک سرش را نهاده بود
شمر لعین آمد و زینب دگر رسید
ای کاش در مقابل زهرا نمی برید
وقتی که دید فاطمه خونینجگر رسید
✅آرمان صائمی - عاشورای ۱۴۴۶
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 قتلگاه از خولی و شمر و سنان پر می شود 💢
جیب شان پر می شود
جیب هر مرد و زن و پیر و جوان پر می شود
با فروش دین خود
کوفیان بی مروت جیب شان پر می شود
هرکسی بیعت شکست
یک سپر گندم برایش رایگان پر می می شود
آه از اشباه الرجال...
قصه ی کوفی جماعت در جهان پر می شود
چوب خط عده ای
در بزنگاه خطیر امتحان پر می شود
لشگر ابن زیاد
با هجوم مردمی نامهربان پر می شود
محض تکفیر حسین
دشت از یک عده بی نام و نشان پر می شود
کوله بار حرمله
بعد بغض و کینه از تیر و کمان پر می شود
شمر مهمانش شده
دامن مهمان به لطف میزبان پر می شود
قتل صبرش را بیین
قتلگاه از خولی و شمر و سنان پر می شود
روضه خیلی سخت شد
با سر نیزه همه حجم دهان پر می شود
بعد همکاری تیر
حفره ی خالیِ سینه ناگهان پر می شود
هر شکاف زخم او
با عصای پیرمردی ناتوان پر می شود
فاخر است انگشترش
با عقیقش دست و بال ساربان پر می شود
بعد غارت شک نکن
جیب خولی از النگوی زنان پر می شود
از رد پای شبث
چادر طفل یتیم کاروان پر می شود
دور ناموس خدا
از هزاران مطرب و آوازه خوان پر می شود
پیش چشمان رباب
مشک های خالی از آب روان پر می شود
گوش اطفال حرم
از رجزخوانی چوب خیزران پر می شود
✅علیرضا خاکساری- محرم۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 تا ضربهی دوازدهم مرد خواهرش 💢
ساعت حدود سه طرف قتلگاه رفت
آن شاه بی سپاه به جنگ سپاه رفت
آن سو برادریست که گودال میرود
این سمت خواهریست که از حال میرود
خواهر ز حال میرود آنقدر که نگو
درماندهای به حسرت یک بوسه از گلو
دامن کشید و رفت ولی در غبارها
افتاد بین دسته ای از نیزه دارها
سرنیزه ها که روی تنش سر گذاشتند
این جسم را به دستهی دیگر گذاشتند
شمشیرها سیوف خذینی شنیده اند
لبیک وار سر به دهانش کشیده اند
ساعت گذشت از سه و نزدیک چار بود
خورشید سر برهنه میان غبار بود
آن ساقی شریف که میرفت هوکشان
شمشیرهای مست پی او سبو کشان
یک سو عزیز فاطمه صدپاره پیرهن
یک سو عزیزه های حسینند مو کشان
شمشیر میبرید و نمیدوخت هیچ کس
پس نیزه ها زدند به جسمش رفوکشان
با این که تیز بود نگاه سنان و شمر
سرنیزه های خسته چه کنداست نوکشان
پا بر دهان قاری قرآن نمیزنند
این شرط ذبح نیست به پشت و به روکشان
آنها که آمدند به گودال بی سلاح
یک دسته پا زنان و دگر دسته مو کشان
بعد از هزار و نهصد و پنجاه تا شکاف
شمر آمدهست خنجر خود بر گلو کشان
خون بر دل کبوتر مقتل نکن ببُر
کارت بریدن است معطل نکن ببر
این تیغ کند هرچه قدر زجر میدهد
جایش ولی خدا به حسین اجر میدهد
میدید روی تل چه میآرند بر سرش
تا ضربهی دوازدهم مرد خواهرش
ساعت چهار یوسف زهرا دریده شد
با ضربه های شمر گلویش بریده شد
ساعت چهار رد شد و سمت غروب رفت
سردار سربلند سرش روی چوب رفت
خارج شدند مردم کوفی ز قتلگاه
وارد شدند خیمهی عطشان به ذکر آه
آنجا که پیش فاطمه نزدیکی فرات
کون و مکان گریست براجسادالعاریات
آنجاکه چنگ شمربه زلف حسین رفت
وقتی بریده شد سرکل مقدسات
جایی که خورد ، سینهی امالکتاب شد
جایی که تکه تکه شد آیات محکمات
فریاد زینب است که یاایهاالرسول
هذا مرمل بدما ، هذه بنات
ما را نگر که معجرمان آستین ماست
خون گریه میکنند از این داغ کائنات
این قوم هتک حرمت زینب نموده اند
روز قیامت از تو نبینند التفات
✅وحید عظیم پور - محرم۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 بحر طویل مرثیه روز عاشورا 💢
گرمْ ظهر است و هوا آتش و دشت آتش و خاک آتش و هر نیم نفس آتشِ خونبار در این بار
زمان وقت نماز است گه راز و نیاز است
امام آمدو هنگامه مهیا شدو صفها همه برپا شدو حضرت زِ نمازی به نماز دگری
با دل مشتاقتری
ایستادهاست خودش رو به خودش حضرت قبله که کنَد روی به کعبه
عرش مبهوت حضور شبه ظهورش همه نورش
جبرئیل آمده سجادهی او پهن کند و بوسه به خاک کف پایش بزند
منتظر بود جهان منتظر بود علیاکبر اذان گفت باز هم فاطمه ، جان گفت
ایستاده است حسین این طرف و دور تا دور سیاهی است تباهی است سپاهی است پُر از تیرو کماندار پُر از دشنهی خونبار پُر از نیزهی خونریز
ناجوانمردترین قوم
همه آماده پیکار
ستمکار نه رحمی نه نفهمی
چه بیعار همگی منتظر غفلت سردار
ایستادهاست حسین و سپری پیش رویش داشت سری پیش رویش داشت جگری پیش رویش داشت
سعید است سعید ابن عبدلله است خاک ثارالله است دیوانه
تا به لبهای حسینبنعلی واژهی تکبیر نشست
به روی سینهی سوزان سعید اولین تیر نشست
چشم را لیک نبست
سورهی حمد که آقا به لبش جاری شد دومین تیر دَمش کاری شد دومین تیر پَر خویش که چرخاند بر آن سینه نشست و جگر فاطمه سوزاند باز هم گفت سعید شُکرلله اباعبدالله
قل هو الله احد گفت حسین باز هم نام صمد گفت حسین ایستاده است سعید باز هم تیر زدند تیر سوم زد و بد خورد به تَن یاد میکرد زِ تابوت حسن یادش اُفتاد که اُفتاد نوک تیر به تن دوخت کفن
رفت آقا به رکوع با تمامیِ خشوع و در آن داغ شدید با همه صبر و خضوع ایستاده است سعید
خواند سبحان و سبحان و سبحان حسین کرد تکرار سعید
تیر چهارم زد و پهلوش درید اشک از گوشه چشمش که چکید زیر لب زمزمه کرد
یاد دیوار و در و فاطمه کرد لحظهای هم نشکست لحظهای هم نَخَمید
در سجود آقا گفت ربی الاعلی گفت
روی زانوست سعید
تیر پنجم زد و بر کتف نشست استخوانی که شکست زیر لب خواند دعا که خدا بود و خدا
رکعت بعدی شد
ششمین تیر درِ سینه او را وا کرد رد شد و تیزی خود را به قلبش جا کرد داغ را معنا کرد
در قنوت است حسین از خدا آکنده از علایق کنده باصدای حیدر آه مانند علی مثل آن روز که در اوج نبرد مثل آن روز که در وقت نماز تیر کندند زِ پای حیدر
تیرها سوی حسین اما نه، سپری هست عجب مردانه ایستاده است سعید
گفت من مات عَلی حب علی مات شهید
تا تشهد را خواند زیر لب خواند سعید به شهودش بردند تیر بعدی به گلو زد ملکوتش بردند تیر بعدی به رخش زد جبروتش بردند
همه جمعاً ملائک دورش
غرق حیرت جبریل مات حالات سعید است خلیل مست حالش عیسی محو رویش موسی همه جمعند ولی چشم سعید جز حسینش به خدا هیچ ندید ابن عبداللهی حال عبدالله و همهاش الله است همهاش گرم نگاه تیرِ بعدی آنگاه یا اباعبدالله
گاه گاهی نیزه میرسد هر لحظه
مثل یک کوه ستبر مثل یک صخرهی پُر صبر سعید گاه با بازویش گاه با سینهی خود گاه با حنجرهاش چه شگفت است خدا منظرهاش لشکری حیران است ابن سعد است که سرگردان است
بزنیدش که بیافتد از پا تیرها خورد به پا تیرها خورد بر آن گونه بگو تو همه جا
ایستاده است سعید لشکری در بُهت و
غرق حیرت همهی جانبازان مات این چهرهی پرپر شده تیراندازان
حضرت صوم و صلات تا که کشتی نجات تا که آیینه ذات السلامش را گفت به سلامش که رسید تیر آخر به گلوگاه سعید
خون اگر میجوشید سیزده تیر سراپاش برید
او ولیکن نبرید
جان به لبهاش سرانجام رسید
یاعلی از لبش آرام دمید
گفت جبریل هلا عاش سعید مات سعید
آه افتاد سرش روی دامان حسین خیره مانده است به او چشم گریان حسین
آخرین جملهی او
ای عزیزم
بی کسم بی چیزم
هیچ کاری که نکردم آقا کاش میشد که به دور تو بگردم آقا
عشق شد نوش سعید خون در آغوش سعید گفت در گوش سعید
بعد از این تا به ابد در بهشت ابدی نه به پشتم هستی نه کنارم هستی
همه جا پیش رویم خواهی ماند تا ابد روبرویم خواهی ماند
ولی افسوس هنوز
آرزویی به دلش داشت سعید
غصهای داشت مگو
هرقدر تیر که اینجاست
همه خرجش میشد کاش میخورد به او ولی افسوس به جا مانده هنوز تیر و سرنیزه و شمشیر و عصا و دشنه
یک طرف یک تشنه
بین آنها اما
آتشی در جگر قافله هست
چهار تا تیر سهشعبه است که با حرمله است
خوب شد رفت و ندید خوب شد عصر نبود وای از قلب حسین وای از حال رُباب آه از قحطی آب
اولی سهم علیاصغر شد از لبِ او میگفت
آه مُنوا میگفت
به همه رو زدم اما چه کنم خندیدند
در عوض حرمله هم
بچه را دوخت به دستان پدر سوخت چشمان پدر
بچهاش تیری خورد که سعید و که زهیر و که حبیب و وهب و عابس و حُر نیز نخورد
نه گلو ماند از او نه که رو ماند از او..
✅حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۶
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#بحر_طویل
#اشعار_محرم
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
دومین تیر به چشم عموی قافله زد
بازهم حرمله زد
کارِ سقا پیچید چشم هم تا پیچید
زرهاش پُر خون شد تیر از پشت سرش بیرون شد
دست افسوس نداشت ساقهاش را آقا بین زانو بگذاشت
سرِ خود را به عقب زود کشید چقدر تیر درید
چشم افسوس که ریخت در مدینه کمر امبنین تیر کشید
فاطمه زد به سرش
ناله کشید
خوب شد رفت و ندید ، خوب شد رفت و نبود
تک و تنهاست حسین ، فکرِ زنهاست حسین
زخمی و تشنه و بیکس نه جوانی نه عبایی
نه امیری نه برادر
هرطرف یک نفر اُفتاده تنی چاک و این خاک
چه خالی است زِ یاران
عوضَش خیمهی دارالشهدا پُر زِ بدن ، غرق شهید یک طرف خفته سعید
یک طرف اکبر پاشیده زِ هم پیش او قاسم پیچیده بهم
دشت خالی است ، حسین است پر از زخم ولی بر روی زین
دورهاش کردهاند ای وای به کین
سنگی از دور شکست آینه را خورد جبین
چهراش خون و محاسن همه خون
ابتدا آه کشید
خواست با دامنِ پیراهن خود پاک کند
حرمله دید عجب فرصت خوبی دارد
نیست اینبار سعید ، نیست عباسِ رشید
قلب آقا را دید و کمان را که کشید
چارمین تیرِ سهشعبه زود رسید
دور خود چرخزنان سینه درید
فاطمه ضجه کشید
خواست بیرون کشد از سینه، لبههایش نگذاشت
بیشتر رفت فرو ، خم شد از پشت کشید
ساقهی تیر بلند
همه بیرون آمد
باز فوارهی خون باز خونابه به جوش مصطفی رفت زِ هوش
نفسش رفت زِ دست خواهرش بدحال است
ذوالجناحِ پُرخون ذوالجناحِ پُر زخم به لب گودال است
از روی زین اُفتاد مجتبی آمده بود
ریختند از همهجا هرکه با هرچه که میشد میزد
پدرش آنجا بود همه با هرچه که دارد میزد
مادرش آنجا بود یک نفر خواست که با تیغ تمامش بکند سپرش شد آنجا پسرش عبدالله بدنش شد سپر ثارالله
بود بر روی عمو
به زمین ولوله بود همهجا هلهله بود ، باز هم حرمله بود باز هم زیر گلو
آخرین تیرِ سهشعبه به کمانش بگذاشت
ولی اینبار بگو
فاصله اندازهی یک نیزه نه یک تیر نبود
دوخت با ضرب سهشعبه دو گلو
اخنس و اشعث و شمر....
همه بودند
سنان آمد و زد نیزهی خود را به گلو
به روی دامن زهراست سرش
مادرش مُرد برش
خواهرش داد کشید دخترش جیغ کشید نزنیدش نزنید
جان من زود خلاصش بکید
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۲۵
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال_قتلگاه
#بحر_طویل
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 رها شد کشته زیر آفتاب داغ آن صحرا 💢
کسی که سفرهی افلاک را بی وقفه نان میداد
چرا با تشنه کامی زیر پای شمر جان میداد
به زیر دست و پا روح عبادت دست و پا میزد
همان ساعت کسی در لشکر دشمن اذان میداد
مناجاتش به مقتل روبه پایان بود بی تردید
سنان تنها اگر یک لحظهی دیگر امان میداد
گمانم این خطا از کارهای قاتلش باشد
کجا سلطان عالم پشت سوی آسمان میداد
لگد کوب انچنان شد زیر پای مرکب دشمن
نسیمی پیکر او را در آن صحرا تکان میداد
حسینی را که من فهمیده ام حاجت اگر میدید
خود انگشتر بدون زخم دست ساربان میداد
رها شد کشته زیر آفتاب داغ آن صحرا
کسی که قد و بالایش به زهرا سایه بان میداد
سر او را اگر چه برد خولی با خودش کوفه
ولی انگشت او تنها مخیم را نشان میداد
✅سید محمد حسینی(زخم حسینی)محرم۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#گودال_قتلگاه
#عاشورا
#عصر_عاشورا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 گلویش را به نیزه ها بردند 💢
بر تنش هر چه داشت را بردند
عشق را روی نیزه ها بردند
لنگر آسمان زمین افتاد
عرشِ تنها ز صدر زین افتاد
تیرها را دقیق زد دشمن
نیزه ها را عمیق زد دشمن
گلویش را به نیزه ها بردند
بدنش را به زیر پا بردند
بر تنش بی شماره زخم افتاد
قامتش از فشار زخم افتاد
صبر کردند و با خیالی تخت
می کشیدند از تن او رخت
سنگ زن های ماهر آوردند
تیر بسیار نادر آوردند
با سه شعبه فقط ز پا افتاد
خواهرش داشت سخت جان می داد
چون غریبان حسین را کشتند
نا نجیبان حسین را کشتند
✅حسن کردی -محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#عصر_عاشورا
#گودال_قتلگاه
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 زیر گلو را بوسیدم افسوس 💢
یادم نرفته گَشتند حائل
بین من و تو جمع قبائل
تو مانده بودی من مانده بودم
تو بین مقتل من با ارازل
تو آب گفتی او آب را ریخت
پیش لبانت تا خاک شد گِل
آنها شکستند سرنیزهها را
من هم شکستم در پیش قاتل
زیر گلو را بوسیدم افسوس
این سر بریدن خورده به مشکل
از مقتل آمد از هوش رفتم
وقتی گرفت او سر را مقابل
بین حرامی فکرِ رُبابم
بر روی ناقه بی پرده محمل
دیدم که دزدید در کیسه سر را
میبُرد خولی منزل به منزل
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۲۶
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#عصر_عاشورا
#گودال_قتلگاه
#شام_غریبان
#زبانحال
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 زبانحال امام رضا علیه السلام 💢
کشته ما را کشتهٔ دور از وطن یابن الشبیب
روضه خوانی کن برای جدّ من یابن الشبیب
اشک میریزم برای لحظه ای که مانده بود
سر به روی نیزه، رویِ خاک؛ تن یابن الشبیب
تا که غارت شد عقیقش، شک ندارم میرسید-
ناله هایِ "وا حسینا" از یمن یابن الشبیب
با خبر بود از چنین داغی که وقتِ احتضار
گفت: "لا یومَ کیومکْ" را حسن(ع) یابن الشبیب
ضربهٔ شمشیر می آمد پس از زخم ِ زبان
بعد از آن دشنام و حرف بد زدن یابن الشبیب
ابتدا "خدّ التریب" و انتها "شیبُ الخضیب"
دُور تا دُورش ملائک لطمه-زن یابن الشبیب
تار و پودش سخت نیزه خورد و در گودال شد-
وقتِ غارت؛ پاره پاره پیرهن یابن الشبیب
نعلِ تازه پایِ مرکَب را قویتر میکند
نامرتّب شد سراپایِ بدن یابن الشبیب
مهربان بود و پذیرایِ هزاران زخم شد
پیکرش شد عاقبت با خون کفن یابن الشبیب
عمه جانم رفت و از داغ اسارت سالهاست
کاملا سربسته میگویم سخن یابن الشبیب
بی برادر، بی پسرها، بی برادرزاده ها
پیر شد از یک شبه تنها شدن...یابن الشبیب
رفت با داغِ عزیزانش پس از کوفه به شام
سخت بود اینگونه ماندن در وطن یابن الشبیب!
✅مرضیه عاطفی محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی_اباعبدالله
#گودال_قتلگاه
#زبانحال
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 « بُغْضاً لاَبِیکَ» 💢
میگفت بسوز پایِ « بُغْضاً لاَبِیکَ»
در آتش کربلایِ « بُغْضاً لاَبِیکَ»
میگفت : حسین یادت آمد صفین؟!؟!
این ضرب لگد برای « بُغْضاً لاَبِیکَ»
✅ایمان دهقانیا -محرم۱۴۰۳
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#گودال_قتلگاه
#شب_زیارتی_اباعبدالله
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 من از تعظیم پایینپای این ششگوشه فهمیدم 💢
به نام نامیات عرش معلیٰ عطرآگین است
همان ذکری که با ما از دم روز نخستین است
صدایی هم اگر باشد در عالم ، «یاحسین» ماست
تویی عشقِ حقیقیِ جهان ، باقی دروغین است
چنان داغ محرمها نشسته در دل تقویم...
هنوز از ماتم تو سینه ی تاریخ سنگین است
یقین دارم که سرگرم گناهانش نخواهد شد
کسی که قبل هیئت با کتیبه گرم تزئین است
قسم به شوری اشک تمام گریهکنهایت
برایت جان سپردن در بساط روضه ، شیرین است
خلیل الله را پیراهنت از شعله ها رد کرد
یکی از معجزات دستبافِ مادرت این است
سرایت پادشاهان جهان را روی خاک انداخت
نشستن گوشه ی این صحن ، آمالِ سلاطین است
من از تعظیم پایینپای این ششگوشه فهمیدم
که بالا میرود در محضرت هرکس که پایین است
غذای نذریِ تو فقر ما را ریشهکَن کرده
هر آنکَس که به نانَت لب نزد در اصل مسکین است
دهانِ خاکی اش از عطر سیبِ صحن تو پر شد
پدر هنگام بیماری به تربت سخت خوشبین است
فقط تو قتلگاهت را عبادتگاه خود کردی
چُنین محرابِ خونین در کدامین رسم و آئین است؟!
▪️
لبت ذکر خدا می گفت..، شمر آمد خرابش کرد...
به روی چکمه ردِّ "یا غیاث المستغیثین" است
✅بردیا محمدی ۱۴۰۳
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#گودال_قتلگاه
#کربلا
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 بلند شد که بگوید جواد، جانش رفت 💢
نشست روی زمین و بلند شد شاید
که مرهمی به جگر پارهها زند که نشد
کنار فاطمه پنجاه مرتبه اُفتاد
نشست نالهی یا مرتضی زند که نشد
بلند شد که بگوید جواد، جانش رفت
نشست مادرِ خود را صدا زند که نشد
حرارت جگرش دادِ او درآورده
چقدر خواست که داد از جفا زند که نشد
به حجره بود نبیند جواد حالت او
که آخرین نفسش را رضا زند که نشد
گرفته بود اباصلت شانهاش، میخواست
نفس نفس به غم کربلا زند که نشد
به گریه گفت که یابنشبیب، عمهی ما
دوید جد مرا تا صدا زند که نشد
شلوغ بود و حرامی و چکمه یابن شبیب
حسین خواست که حرف از خدا زند که نشد
شلوغ بود و حرامی و عمهام آمد
که ناله بر بدنی نخنما زند که نشد
همینکه دید گلو را نمیبرد، آن تیغ
دوید بوسه به او از قفا زند که نشد
در ازدحامِ قبائل به گِرد او ، پیری
رسید تا که به نذرش عصا زند که نشد
سنان دوباره به دنبال جای سالم بود
که نیزه را به تنِ جد ما زند که نشد
حسین خواست کمی هم نفس کشد، نگذاشت
حسین خواست کمی دست و پا زند که نشد...
✅حسن لطفی ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
#گودال_قتلگاه
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 شمر(لع) آمد و به هم ریخت با گریه حالِ شعرم 💢
دیگر مهارِ بغضِ جانکاه؛ کارِ من نیست
ماندن میانِ طوفانِ آه؛ کارِ من نیست
در چاهِ نفْس درگیر با ظلمتم شب و روز
دیگر نفس کشیدن در چاه؛ کارِ من نیست
یک عمر از رفیقِ ناباب ضربه خوردم
دیگر رفاقتِ با گمراه؛ کارِ من نیست
از توبه گفته ام به، هر عاصیِ پشیمان
تفسیرِ آیهٔ یأس...که راهکارِ من نیست
با هر إلهي العفو چون رویِ خوش نشان داد
پس ناامیدی از این درگاه؛ کارِ من نیست
دل کندن از بهشتی که وعده داده شاید...
دل کندن از خدایِ دلخواه؛ کارِ من نیست
*
شمر(لع) آمد و به هم ریخت با گریه حالِ شعرم
توصیفِ وضعِ گودال؛ والله کارِ من نیست
خنجر کشید و میگفت استادِ قتلِ صبرم
کُشتن که در زمانِ کوتاه؛ کارِ من نیست
آقایِ ما عطش داشت! شمشیر خورد و شرحِ
بارانِ نیزه هایِ ناگاه؛ کارِ من نیست!
✅مرضیه عاطفی آبان ماه ۱۴۰۳
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#گودال_قتلگاه
#شب_زیارتی_اباعبدالله
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷