eitaa logo
بیت الحسن(پایگاه تخصصی شعر سبک مقتل )
578 دنبال‌کننده
21 عکس
7 ویدیو
15 فایل
❌ انتشار مطالب همراه با نام شاعر و ذکر صلوات جهت تعجیل فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج)❌ 🔷وقف زهراست همه گریه ما حَسنیه است حُسینیه ما 🔷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 خواهری وا محمدا میگفت 💢 آسمان زیر دست و پا گم شد نور حق بود و در خفا گم شد جامه ، عمامه و ردای تنش یا به غارت رسید یا گم شد چشم برهم زدند عریان شد چشم بر هم زد و عبا گم‌شد نیزه هایی که خورده بود حسین همگی زیر چکمه ها گم شد وای از ناله ی انا العطشان که میان سر و صدا گم شد بین گرد و غبار مرکب ها همه هستیِ انبیا گم شد از تن شاه بی ردا میگفت خواهری وا محمدا میگفت آه از پیکر رها مانده از تن شاهِ بی ردا مانده وقت مغرب شده ست و ذبح حسین دیر شد ، خواهرش کجا مانده؟ پیر مردی عصا زنان میگفت صبر کن چند نیزه جا مانده پاک کن خواهرش نبیند که بر تنش چند رد پا مانده قاتل از روی سینه اش پا شد خنجر کُند بر قفا مانده همه رفتند خواهر است و حسین حیف این شمر بی حیا مانده زیر لب ها خدا خدا میگفت خواهری وا محمدا میگفت ✅امیرفرخنده- محرم۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 آقا گرسنه کُشته و تشنه شهید شد 💢 وقت غروب گشت و نشد سر جدا هنوز راحت جدا نشد سر او از قفا هنوز بعد از هزار و نهصد پنجاه جای زخم مانده است ده سوار و چهل جای پا هنوز آقا گرسنه کُشته و تشنه شهید شد خصمش چگونه سیر نشد از جفا هنوز دردا بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد و هست بر دل او دردها هنوز سوغاتی امشب از تنش انگشتری برند زینب خبر ندارد از این ماجرا هنوز ✅میثم مؤمن نژاد-محرم ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 رها شد  کشته زیر آفتاب داغ آن صحرا 💢 کسی که سفره‌ی افلاک را بی وقفه نان میداد چرا با تشنه کامی زیر پای شمر جان میداد به زیر دست و‌ پا روح عبادت دست و پا میزد همان ساعت کسی در لشکر دشمن اذان میداد مناجاتش به مقتل رو‌به پایان بود بی تردید سنان تنها اگر یک لحظه‌ی دیگر امان میداد گمانم این خطا از کارهای قاتلش باشد کجا سلطان عالم پشت  سوی آسمان میداد لگد کوب انچنان شد زیر پای مرکب دشمن نسیمی پیکر او را در آن صحرا تکان  میداد حسینی را که من فهمیده ام حاجت اگر میدید خود انگشتر بدون زخم دست ساربان میداد رها شد  کشته زیر آفتاب داغ آن صحرا کسی که قد و بالایش به زهرا سایه بان میداد سر او را اگر چه برد خولی با خودش کوفه ولی انگشت او تنها مخیم را نشان میداد ✅سید محمد حسینی(زخم حسینی)محرم۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 گلویش را به نیزه ها بردند 💢 بر تنش هر چه  داشت را بردند عشق را روی نیزه ها بردند لنگر آسمان زمین افتاد عرشِ تنها ز صدر زین افتاد تیرها را دقیق زد دشمن نیزه ها را عمیق زد دشمن گلویش را به نیزه ها بردند بدنش را به زیر پا بردند بر تنش بی شماره زخم افتاد قامتش از فشار زخم افتاد صبر کردند و با خیالی تخت می کشیدند از تن او رخت سنگ زن های ماهر آوردند تیر بسیار نادر آوردند با سه شعبه فقط ز پا افتاد خواهرش داشت سخت جان می داد چون غریبان حسین را کشتند نا نجیبان حسین را کشتند ✅حسن کردی -محرم ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷 💢 دارم میان خیمه ی آتش گرفته ات 💢 دُرِّ شکسته ای ته گنجینه ای که نیست درهم شدی غروب، در آئینه ای که نیست با نعل تازه رفته کجاهای کربلا ناحیه ی مقدسه ی سینه ای که نیست کو ماهِ سنگ خورده ی پیشانی ات حسین کو بر جراحت سر تو پینه ای که نیست! از ظهر، ذوالفقار علی بوده خواهرت جنگیده بین لشکر پُر کینه ای که نیست شد پرچم تو معجر آتش گرفته ام حیران شدم ز حُرمت دیرینه ای که نیست دیدم به روی نیزه فقط سر می آورند با طعنه اشک طفل ترا در می آورند در تکیه ی عزای تو مظلوم می کِشم تا زنده ام، خجالتِ معصوم می کِشم دارم میان خیمه ی آتش گرفته ات ناز رقیه که شده مغموم می کِشم با ناخن شکسته کمی وقت بُرده است خار از دو پای خسته ی کلثوم می کِشم خود را به زحمت از وسط تیر و نیزه ها جایی که هست جسم تو معلوم می کِشم تا اینکه حنجر تو نریزد بهم حسین آهسته لب به هر رگ حلقوم می کِشم خولی و شمر، راه حرم را بلد شدند از چادری که روی سرم نیست، رد شدند من ماندم و غمی که نمی شد مهار کرد گفتی فرار کن تو ... نمی شد فرار کرد قبل از غروب، زیور و خلخال برده اند دیدی مرا غمت به چه داغی دچار کرد خولی نبود در ته گودال قتلگاه پس با سری که رفته به خورجین چکار کرد؟ نفرین به آنکه بین تنورت گذاشته لعنت به آنکه پای سر تو قمار کرد جسم تو اینطرف، سر تو رفته آنطرف بهر تو گریه، فاطمه ی بی مزار کرد اینجا کنار پیکر تو، خواهر تو سوخت آنجا برای غربت سر، مادر تو سوخت ✅رضا دین پرور محرم ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 زیر گلو را بوسیدم افسوس 💢 یادم نرفته  گَشتند حائل بین من و تو جمع قبائل تو مانده بودی من مانده بودم تو بین مقتل من با ارازل تو آب گفتی او آب را ریخت پیش لبانت تا خاک شد گِل آنها شکستند سرنیزه‌ها را من هم شکستم در پیش قاتل زیر گلو را بوسیدم افسوس این سر بریدن خورده به مشکل از مقتل آمد از هوش رفتم وقتی گرفت او  سر را مقابل بین حرامی فکرِ رُبابم بر روی ناقه بی پرده محمل دیدم که دزدید در کیسه سر را می‌بُرد خولی منزل به منزل ✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۲۶ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷 💢 غروب بود و شب اول اسارت بود 💢 غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا غروب یود و تنی روی خاک در صحرا غروب بود و روان خون پاک در صحرا غروب بود و شبی ترسناک در صحرا غروب بود و زمان هجوم و غارت بود غروب بود و شب اول اسارت بود بیا به روضه ی قبل از غروب برگردیم که زیر سُم نشده لاله کوب ، برگردیم نبود روی تنش  سنگ و  چوب ، برگردیم نداشت زخم و تنش بود خوب برگردیم نوشته اند مقاتل ، دروغ باشد کاش برید خنجر قاتل ، دروغ باشد کاش گمان کنیم که او هم زره به تن دارد گمان کنیم که یک کهنه پیرهن دارد که جای سالم و بی زخم در بدن دارد گمان کنیم که این کشته هم کفن دارد گمان کنیم که هرقدر غصه و غم هست کنار زینب کبری هنوز محرم هست چقدر روضه ی جانکاه کربلا دارد چقدر داغ جگرسوز نینوا دارد رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد برای روضه ی زینب بمیر ، جا دارد غروب بود و مقاتل که روضه خوان بودند محارم حرمش بین ناکسان بودند امام ظهر به نی بود و آیه بر لب داشت امام عصر دهم بین خیمه ها تب داشت اگرچه دختر حیدر غمی معذّب داشت هوای معجر خود را همیشه زینب داشت تمام دخترکان را سوار محمل کرد برای رفتن خود گریه کرد و دل دل کرد نداشت محرمی و مثل شمع سوسو زد به نیزه ی سر عباس خواهری رو زد گمان کنیم که چون دست را به پهلو زد برای خواهر ارباب ناقه زانو زد گذشت کرببلا ، روضه ها نگشته تمام هنوز مانده مصیبت ، امان ، امان از شام ✅محسن ناصحی T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 خولی برای بردن سر انتخاب شد 💢 سر را به نی که زد دل مادر کباب شد دنیای درد بر سر زینب خراب شد چون کار شمر در ته گودال شد تمام خولی برای بردن سر انتخاب شد بعد از سه روز آن گل صد برگ سوخته روی حصیر کهنه به سختی کتاب شد خواهر که دید، زینت دوش نبی، به خاک هر پلک روی هم زدنش هم عذاب شد با چکمه داخل حرم الله می شدند وقت غنیمت است اگر که شتاب شد لشکر که رفت خیمه به دنبال غارتی نوبت به پیرهای به فکر ثواب شد یک مرد مانده در حرم او هم اسیر درد سجاد تشنه بر سر سجاده آب شد ✅حسن کردی-محرم ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 شنیده ام که رفته ای تنور، بی خبر حسین💢 سلام بر سرِ به روی نیزه در سفر حسین سلام بر تنِ برهنهء بدون سر حسین شنیده ام وحوش بر تن تو گریه کرده اند شنیده ام که رفته ای تنور، بی خبر حسین به پیش چشم مادر تو اسب بر تنت دوید سراغ تو گرفتم از نسیم هر سحر حسین کدام قسمت از تن تو مانده که بغل کنم سی و سه نیزه خوردی از هجوم صد نفر حسین لباس پارهء تو هم به درد پیکرت نخورد زمان غارتش که شد، شدی کشیده تر حسین به روی ریگ داغ، رنگ پیکرت عوض شده نمانده بهر بوسه ام دو جای مختصر حسین مُقَطَّعی و بر حصیر پاره دفن میشوی تن مطهرت شده مسیر رهگذر حسین ✅رضا دین پرور محرم ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷 💢 نده ای شمر سه ساعت طولش 💢 همه با نیزه‌ی نو  آمده‌اند پی یک کیسه‌ی جو آمده‌اند گیرشان هیچ نیاید که بدست تکه‌ای گر نرُباید که بدست سر و پای همگی خونین است خولی اینبار که با خورجین است شرط بسته است  سنان با اخنَس حرمله خولی زجر و اشعث داس آورده تنش را نکشید اینقدر پیرهنش را نکشید نفسش هست و جراحت دارد نرو تا خیمه که غیرت دارد راحت از ضربه‌ی داسش بکنید زودتر شمر خلاصش بکنید نده در موقع غارت طولش نده ای شمر سه ساعت طولش تیغ خود پاک مکن با مویش چکمه بردار دگر از رویش دشنه‌ی کهنه که نو می‌کردند خواهرش را همه هُو می‌کردند شده است اینهمه پامال نیا جان زینب ته گودال نیا همه مستند تِلو می‌خوردند نیزه‌ها رو به جلو می‌خوردند مادرش بود که خونریز شدند زینب و شمر گلاویز شدند ✅حسن لطفی ۱۴۰۴/۰۴/۱۵ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 دلشوره ی زینب دو برابر شده بود 💢 وقتی که تن حسین بی سر شده بود دلشوره ی زینب دو برابر شده بود از خولی و شمر دیرتر می آمد افتادن و گریه کار خواهر شده بود تنها نه فقط رقیه، در ظهر عطش... از غصه ات آفتاب لاغر شده بود در ظهر دهم حرف سر و خنجر بود در عصر دهم صحبت معجر شده بود ابرو به هم آورد ابالفضل...چقدر با دیدن حرمله مکدر شده بود با خاطره ی خنده ی معصوم علی چشمان رباب روز و شب تر شده بود گیسوی سه ساله کوچه پس کوچه ی شهر بازیچه ی دختران کافر شده بود از غربت زین العابدین این بس که در شام ، یزید ، روی منبر شده بود ✅شهریار سنجری محرم۱۴۰۴ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷 💢 چشم خود واکن ببین در این غروب جانگداز 💢 چشم خود واکن ببین ما را پریشان یا حسین در میان آتش این شام هجران یا حسین سوختن در پای تو رسم من است اما بگو در چه آیین رسم باشد خیمه سوزان یا حسین چشم خود واکن ببین در این غروب جانگداز کودکان را خسته و سر در گریبان یا حسین سر نداری تا ببینی ، خیز مادر آمده در کنار جسم زیر نیزه پنهان یا حسین پا به پای قافله باید از اینجا تا به شام سر کنم با دختران مو پریشان یا حسین پیکرت در بین گودال و سر نورانیت میشود کنج تنور و دیر مهمان یا حسین یک زن تنها چه سازد بعد از این با هجمهء تازیانه کعب نی خار مغیلان یا حسین گر به روی نیزه ها قرآن بخوانی ، میکنم من به لحن حیدری تفسیر قرآن یا حسین گر بمانی دیر نصرانی برایت بهتر است ماجراها هست بین چوب و دندان یا حسین غم مخور تا هست زینب ، هست پرچم بر فراز میکنم شامات را چون شام ویران یا حسین ✅ داریوش جعفری T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷