eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ⭕️ خاطراتی زیبا و شنیدنی از سردار دل‌ها سپهبد شهید از زبان حاج بهرام دریکوند از نیروهای سپاه حضرت ابوالفضل(ع) لرستان و از جمله همراهان و رفقای شهید سلیمانی : ✍ روزی که داعشی‌ها از حاج قاسم طلب کمک کردند...! 🎙... به خاطر دارم طی یک عملیات داعش در محاصره بین نیروهای مقاومت و ارتش آمریکا قرار گرفت ، زن و بچه ، پیر و جوان و خلاصه اینکه نیروی زیادی را داعش به همراه داشت که همگی این‌ها در مرز بین سوریه و عراق گیر افتاده بودند ، یک ماه تمام در منطقه ماندند و حاضر نبودند همراهان را به جایی بفرستند ، به گفته خود داعشی‌ها نه به روسیه اعتماد داشتند و نه به آمریکا و ترکیه ، در آخر تصمیم گرفتند که جمعیت همراه (غیر نظامی) را به یونان بفرستند، اما تنها به یک شرط که حاج قاسم قول دهد که از آن‌ها محافظت کند ، چرا که تنها به سردار اعتماد داشتند. سردار ضمانت داد و تا انتهای مسیر راه را برایشان باز گذاشت تا زن و بچه‌ها و برخی افراد سالمند و مریض بتوانند از مهلکه نجات پیدا کنند. ✍ 🎙... در جنوب حلب شهرک صنعتی وجود داشت که نیروگاه برق نیز در آن منطقه بود ، داعش هم در این مکان مستقر شده بود. در یکی از روزها وقتی با دوربین منطقه را رصد می‌کردم ، دیدم که حدود ۹۰ نفر داعشی در یک نقطه جمع شده‌اند ، فهمیدم که در حال نماز خواندن هستند ، اما به حاج قاسم نگفتم که وقت نماز است ، فقط گفتم که چند ده نیروی داعشی در یک نقطه متمرکز شدند که در صورت حمله می‌توانیم تلفات سنگینی را از دشمن بگیریم. همین که موضوع را با حاج قاسم مطرح کردم، ساعت را پرسید و گفت : الان وقت نماز است، ما برای نماز می‌جنگیم و اگر به داعشی‌ها در حال نماز خواندن شلیک کنیم که دیگر آرمان برای ما معنی ندارد. 🌺 شادی روح پرفتوح سردار شهید صلواتی ذکر فرمایید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 شهر شیعه نشین چگونه از شر داعشی ها رهایی یافت !؟ روایتی زیبا و دیدنی از شکسته شدن حلقه محاصره داعشی ها توسط سردار دل ها سپهبد شهید 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ⭕️ مقام معظم رهبری در یکی از خطبه های نماز جمعه در خصوص این عمل شجاعانه و متهورانه اینگونه فرمودند : ... چه کسی هست که بتواند با بالگرد وارد شهری که در محاصره ی ۳۶۰ درجه دشمن است بشود ( یعنی محاصره کامل و بدون راه فرار ) ‌و با سازماندهی جوانان آن شهر ، محاصره را بشکند؟ 🌸 شادی روح پرفتوح سردار شهید صلواتی ذکر فرمایید 👌 بسیار عالی و دیدنی ، حتماً این ویدئو را تماشا کنید . ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 در کلام دشمنان 📽 اذعان و اعتراف به عظمت شخصیت سردار دل ها سپهبد شهید در رسانه‌های انگلیسی زبان جهان : شخصیتی کاریزماتیک استراتژیست نابغه دلهره‌آور برای دشمنان 🔹در این ویدئو به بازخوانی تحلیل‌های شبکه‌های انگلیسی زبان درباره ابعاد مختلف شخصیتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پس از شهادت ایشان به طور خلاصه پرداخته‌ شده است. 🌀 انتشار به مناسبت سومین سالگرد شهادت سردار عزیز حاج قاسم سلیمانی رضوان الله 🌸 شادی روح پرفتوح سردار شهید صلواتی ذکر فرمایید 👌 بسیار عالی و دیدنی ، حتماً این ویدئو را تماشا کنید . ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 میدونی کیه؟ (جدید) 📽 تو که پهلوون بازی میدونی پهلوون کیه؟ پهلوون برا یتیم پدره برا وامونده عصاست برا درمونده دسته برا مظلوم حقه برا ظالم مرگه برا هر چی نامردیه ترس پهلوون نه اهل چاپ و چوپه نه اهل باد و بروت پهلوون اونه که سینه اش سنگو بشکافه و دلش مثل یه شیشه با یه تقه ترک برداره پهلوون با خاکیاش خاکیه با بامعرفتاش قاطیه پهلوون اهل صفاست مرد وفاست گره گشاست همه رو شنیدی ؟ … حالا… پهلوونی که عاشق نباشه پهلوون نیست ... 🌸 شادی روح پرفتوح سردار شهید صلواتی ذکر فرمایید. 👌 بسیار عالی و دیدنی ، حتماً این فیلم زیبا را تماشا کنید . ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 نماهنگی زیبا و دیدنی از سردار دل‌ها سپهبد شهید با آهنگی شنیدنی 🎙... بارش بارانی یار خراسانی ای اشتر ثانی قاسم سلیمانی مرحم به دردهای خسته دلان بودی سردار کرمانی قاسم سلیمانی از غم و غصه ، لبالب بودی همیشه در حسرت و تب بودی همه افتخارت این بودش که سرباز سپاه زینب بودی توو این روزای که قحطی مردی هست الگوی مردانی قاسم سلیمانی دشمن میلرزید از ابهت چشمات وقت رجز خانی قاسم سلیمانی... 🌺 روحش شاد و یادش گرامی 🙏 کاری از کانال هدیه به روح پرفتوح سردار شهید 👌 بسیار عالی و دیدنی ، حتماً این فیلم زیبا را تماشا کنید . ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 غواصان شهید در عملیات عاشورایی ( دیماه ۱۳۶۵ ، منطقه عملیاتی ) 🌺 روحشان شاد و یادشان گرامی ...رفتند عاشقان خدا از دیار ما از حد خود گذشت غم بی شمار ما دلهایمان به همره این کاروان برفت در ره بماند دیده ی امیدوار ما یک عده یافتند مقصد و مقصود خویش واحسرتا به سر نرسید انتظار ما عمری پی وصال دویدیم و عاقبت اندر فراق سوخت دل داغدار ما یاران ز قید و بند علایق رها شدند ماندیم و خاطرات کهن در کنار ما... 🌸 ۱۹ دیماه سالروز آغاز عملیات عاشورایی را گرامی داشته و پاس می داریم ایثار و فداکاری رزمندگان سلحشور و غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر عج استان زنجان را در این عملیات ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطره ای شنیدنی از شب آغازین عملیات عاشورایی از زبان بسیجی غواص : 🖌... در تاریکی شب یا علی گویان حرکت کردیم. وقتی از موانع خارج شدیم، حدود ۸۰ متر به خاکریز دشمن مانده بود که اصغر بسطامیان شهید شد ، مرحوم سید حسن سیادت مجروح شد ، یوسف قربانی ماند و من. نزدیک تر شدیم و در میدان تیر عراقی‌ها قرار گرفتیم ، من و یوسف قربانی در حالت نیم خیز حرکت می‌کردیم . حدود ۲۰ یا ۲۵ متری به خاکریز اول دشمن مانده بود که یوسف قربانی گفت : فیلمهای پارتیزانی را دیده‌ای؟ گفتم : چطور؟ گفت: دیده ای پشت سر هم می ایستند و به شکل نیم دایرۀ کامل شلیک می‌کنند ، ما هم داخل آب می نشینیم و نوبتی شلیک می‌کنیم. قبول کردم ، داخل آب نشستیم ، یوسف قربانی یک نیم دایره کامل شلیک کرد و نشست و نوبت من که شد فقط یک تیر رها شد و اسلحه ام دیگر شلیک نکرد. با اینکه چند بار حتی داخل آب امتحان کرده بودم و می‌دانستم که شلیک می کند، اما هر چه کردم کارساز نشد . اسلحه را به آب انداختم . فقط ۹ تا نارنجک داشتم. باز به طرف دشمن حرکت کردیم. ۴ تا گلوله داخل آب به من اصابت کرده بود ، اما همان طور که اسلحه ام شلیک نکرد ، آن گلوله ها هم کارساز نشد. ۴ یا ۵ متر مانده به خاکریز ، یوسف قربانی هم گلوله خورد ، گلوله به یک گوشش خورد و از گوش دیگرش خارج شد و به داخل آب افتاد. از داخل آب بیرون آوردمش و دیدم ، آخرین لحظات زندگی اش است . از دهان و دماغ و حتی چشمانش خون بیرون می زد چند بار به اسم صدا زدم ، اما جوابی نشنیدم و شهید شد. گفتم : "یوسف تو هم رفتی . سلام مرا به بچه ها برسان... تیرباری که اکثر رزمندگان ما را شهید کرده بود را شناسایی کرده بودیم. وقتی کاملاً از آب در آمدم و نزدیک تر شدم. دشمن به هیچ وجه به من تسلط نداشت که با گلوله بزند مگر اینکه با نارنجک می‌زد که من هم یک جا نبودم و سریع حرکت می کردم ، ناگهان متوجه شدم شخص دیگری خود را به خط رسانده ، دقت که کردم دیدم ، رضا چمنی است . یک طرف خط ما پاسگاهی بود به نام پاسگاه کوتسواری که رو به طرف پاسگاه خرمشهر ایستاده بود و صدا می‌زد، اصغر نقدی بیا. دو بار صدا زد اما چون سرپا بود با گلوله زدند و شهید شد و به آب افتاد. من یک لحظه نگاه کردم دیدم در خط ما هیچ کس نیست . به طرف سنگر تیربار دشمن حرکت کردم ، چون هوا کاملاً تاریک بود مرا نمی‌دیدند. آرام از خاکریز بلند شدم و داخل سنگر را نگاه کردم. دیدم ۲ تا تیربار گذاشته اند و پنجره ها را باز کرده اند و ۲ تا تیربار را حالت قیچی بیرون آورده اند . ۲ نفر پشت تیربار نشسته بودند . ۲ نفر هم فقط برای قطار آنها گلوله ردیف می کردند و یک نفر هم از بیرون مهمات می‌آورد . من هم در آن مسیر نارنجکها را انداخته بودم ، فقط ۲ تا نارنجک داشتم . نارنجک را کشیدم . وقتی نارنجک را می کشیم تا عمل کردن نهایت ۶ ثانیه زمان می‌برد. من به مدت ۳ ثانیه در دستم نگه داشتم تا سریع عمل کند و در شمارۀ ۴ آرام دستم را بردم کنار تیربار و از پنجره به داخل انداختم. آنها متوجه نشدند اما کسی که مهمات می آورد مرا دیده بود ، مهمات را زمین انداخت و خود فرار کرد. چون سنگر بسته بود نارنجک به شدت عمل کرد و درجا ۴ نفرشان به درک واصل شدند و نفر پنجم در حال فرار زخمی شده بود. وقتی نارنجک عمل کرد دیدم یک نارنجک در نیم متری من افتاد، این نارنجک را همان فردی که مجروح شده بود انداخته بود. در عرض چند ثانیه صدها فکر کردم که چه کنم خواستم با دست بردارم و بیندازم یا با پا بزنم. گفتم شاید زمان نباشد نهایتاً حالت سجده نشستم و گفتم هر چه باداباد. منفجر شد و آتش سیاهی از آن بلند شد. ۵ ترکش به پشتم اصابت کرد اما اینگونه نبود که مرا از پای در آورد. چون قسمت های نرم گوشت ترکش خورده بود اثرگذار نبود. در ان حال حاج عباس راشاد رسید و او اولین نفری بود که از گروهان شهید ابوالفضل خدامرادی رسیده بود. از سمت راست ما گروهان خدامرادی به فرماندهی شهید ابوالفضل خدامرادی حرکت می کرد ، وقتی به سیم خاردارها رسیدند ابوالفضل خدامرادی شهید شد و پشت سرش معاونش محمود سهرابی هم شهید شد... 🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab