eitaa logo
دل باخته
1.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ✍ خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور در عملیات غرورآفرین ( آزادی خرمشهر ) 💠 قسمت سوم 🖌... شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ برای آغاز مرحله دوم عملیات حرکت کردیم. باید تا دژ مرزی پیش می رفتیم. اما به جای اینکه از جاده اهواز_خرمشهر با دشمن وارد نبرد شده و گام به گام جلو برویم از ایستگاه حسینیه که در مرحله اول عملیات آزاد شده بود وارد عمل شدیم. باید حدود ۲۰ کیلومتری می رفتیم و به دژ مرزی ایران می رسیدیم. سپس وارد خاک عراق شده و نیروهای دشمن را که به طرف ایران پدافند کرده بودند را دور زده و به محاصره در می آوردیم. مسیر حرکت ما از شمال غرب به سمت جنوب بود. یعنی به جای اینکه از خاک خودمان حمله را شروع کنیم ، می رفتیم از خاک دشمن و از پشت سر آنها را محاصره می کردیم. تیپ ۲۷ محمد رسول(ص) به فرماندهی حاج احمد متوسلیان و تیپ ۱۴ امام حسین (ع) به فرماندهی سردار شهید حاج حسین خرازی هم از جنوب به شمال نفوذ می کردند و در دژ مرزی با همدیگر الحاق کرده و محاصره دشمن را کامل می کردند. ارتباط بی سیم فقط با فرمانده گردان داشتیم. زیر بارانی از گلوله توپ و خمپاره حرکت را آغاز کرده و حوالی ساعت ۱۰ شب وارد خاک عراق شده و بعد از حدود بیست دقیقه‌ پیشروی با نیروهای دشمن درگیر شدیم ؛ آن هم نه با نیروهای پیاده و تکاوری که در خطوط پدافندی مستقر بودند ، بلکه با نیروها و خدمه یگان های زرهی ، خدمه پدافند هوایی ها ، خدمه توپخانه ها و نیروهای ستادی دشمن که در قرارگاه فرماندهی دشمن مستقر بودند . عراقی ها که اصلاً تصورش را هم نمی کردند که ۳۰ کیلومتری پیشروی کرده و از پشت سرشان سر در آورده باشیم ، حسابی غافلگیر شده بودند . درگیریها رفته رفته بقدری نزدیک و تن به تن شد که به شکلی درآمد که آدم ها و تانک ها قاطی هم شدیم .حدود ۲۰۰ تانک دشمن خوابشان آشفته شده و همگی به سوی مان تیر مستقیم می زدند. کم کم خود را در محاصره تانک های دشمن دیده و بدلیل آتش شدید و فشار زیاد آنها مجبور شدیم که عقب‌نشینی کنیم،حدود صدمتری عقب کشیده و در پشت خاکریزی پناه گرفته و مشغول تبادل آتش با تانک ها شدیم . چشم چشم را نمی دید و همه جا را دود و آتش فراگرفته و تیر و ترکش مثل باران بر سرمان می ریخت . پشت خاکریز تا حدی از تیرهای مستقیم تانک ها در امان بودیم. با برادران حسن آندی و کریم بیات چند دقیقه ای مشورت کرده و قرار بر آن شد که با یک هجوم آنی و استشهادی تانک ها را غافلگیر و فرصت عکس العمل بیشتر را از آنها بگیریم. گفتیم یک نفر ، یک نفر می رویم و داخل تانک ها ، نارنجک می اندازیم و برمیگردیم. حرف مان تمام نشده ، حسن آندی اولین داوطلب شده و برای رفتن برخاست. گفتم : حسن آقا! شما زخمی هستی ،نروی بهتره . لبخندی زد و تند و تیز به سمت تانک های عراقی دوید . سردار آندی زیر بارانی از آتش و تیر و ترکش و گلوله مستقیم تانک ها با شجاعت تمام و چابکی خاصی خود را به ستون تانک های عراقی رسانیده و بی درنگ و بی پروا به روی یکی از تانک ها پریده و نارنجکی را از دریچه برجک داخل کابین تانک انداخته و شتابان از روی تانک پایین پریده و سمت خاکریز برگشت . طولی هم نکشید که نارنجک داخل کابین تانک منفجر شد و اولین تانک دشمن منهدم و از کار افتاد . منورهای دشمن آسمان بالای سرمان و میدان نبرد را مثل روز روشن کرده بودند و آنقدر هم انبوه و بی شمار شلیک می شدند که از سر و کول هم بالا می رفتند. حرکت استشهادی برادر آندی بقدری شور آفرین و روحیه بخش بود که رزمندگان داوطلب به صف شده و یک به یک سمت تانک هجوم بردند . تانک دوم با نارنجک داوطلب دومی منفجر شد و نفر سوم هم بلافاصله رفت سراغ تانک سومی و با حرکتی عجیب و بهت آور نارنجک را به داخل لوله توپ تانک انداخت و برگشت. صحنه ها بسیار کم نظیر و باورنکردنی بودند. صدای انفجار نارنجک ها یکی پس از دیگری به گوش میرسید و تانک های پیشرفته دشمن پشت سر هم از کار می افتادند و از حرکت و تیراندازی باز می ایستادند. یک صحنه واقعی از جنگ آدم ها و تانک ها بود. جنگ گوشت و آهن. تیرهای مستقیم تانک ها به رزمندگان می خورد و تکه و پاره شان می کرد اما با این وجود کسی ترسیده و کم نمی آورد و داوطلبان پشت سرهم از پشت خاکریز بیرون می زدند و دلاورانه به سمت تانک ها می رفتند . ما وارد محوطه لشگر زرهی دشمن شده و با صدها تانک مشغول نبرد تن به تن بودیم . وضعیت به قدری آشفته و درهم و برهم شده بود که تانک ها در آن واویلای جنگ و گریز با همدیگر تصادف می کردند و راه فرار همدیگر را می بستند... 🌀 🖍 راوی خاطرات سردار سرتیپ حاج محمدتقی اوصانلو از فرماندهان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 مصاحبه بسیار زیبا و شنیدنی سردار جاویدالاثر فرمانده وقت تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در خطوط مقدم نبرد با متجاوزین بعثی عراق در عملیات غرورآفرین ( فتح خرمشهر ) 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 👌 بسیار عالی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 خاطراتی بسیار زیبا و شنیدنی از ایثار و از جان گذشتگی رزمندگان اسلام در عملیات بیت‌المقدس ( فتح خرمشهر ) از زبان سردار جاویدالاثر فرمانده وقت تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🎙... اگر ما چشم هامون را باز بکنیم و اگر ما غبارها را از دل کنار بزنیم ، یک چنین نورهایی را خواهیم دید و یک چنین بوها را حس خواهیم کرد و امید است که ما رهرو این شهیدان باشیم. ... و این نکته را همواره باید در خودمان بصورت یک تذکر حفظ بکنیم که ما همواره به یاد امام زمان (عج) زنده بودیم و با این یاد نفس کشیدیم و با این یاد صحبت کردیم و به این یاد هستی مان بوده و به این یاد هم مردیم.... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 👌بسیار عالی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 سِحر و جادو و طلسم روی چه کسانی تاثیر می‌گذارد؟ کلیپی بسیار زیبا و شنیدنی از بیانات مهم و در این خصوص 🤲 ما شآءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ الّا بِاللَّهِ 👌بسیار عالی و شنیدنی ، تماشای این کلیپ زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 سرباز امام زمان (عج) 📽 ما رهرو راه شهیدانیم آری ما بر سر این عهد می‌مانیم آری... 🎙 : ای لشگر صاحب زمان (عج) آماده باش ، آماده باش بهر نبردی بی امان آماده باش ، آماده باش بهر سرافرازی ببند بند شجاعت بر سرت بهر ملاقات خدا بنما معطر پیکرت بر بند کوله پشتیِ رزمنده‌ی هم‌سنگرت بنما سلاحت امتحان آماده باش ، آماده باش سرنیزه‌ها ، فانسخه‌ها بندید محکم بر کمر بندید بند کفش‌ها با سرعت شیران نر بهر وداع آخرین بوسید روی یک‌دیگر گویید با هم‌سنگران آماده باش ، آماده باش... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از عملیات غرورآفرین با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم 🎙 : ‌‌عقل گفت : کنج عافیت و سلامت را رها کردن و گام در راهی چنین پر مخاطره نهادن شرط مصلحت نیست...! عشق بانگ برآورد : "الرحیل" ، که دنیا خانه فناست و به هیچکس وفا نمی کند و چون طوفان ابتلائات برخیزد خانه سست بنیاد عافیت را در هم می پیچد و ویران می کند ، زمین سیاره رنجی است که جز اهل صبر و رضا در آن مأمنی نمی جویند. دنیا نه جای درنگ است و نه جای فراغت ، بلکه محمل رنجی است که آدمی پای بر آن می نهد تا روح ، در کشاکش ابتلائات عظیم ، راهی بسوی عالم قُرب بجوید و مُهیای رجعت شود. عقل گفت : اکنون زمان مبارزه و جنگ و جهاد است و در جنین عرصه ای سخن از عشق و محبت گفتن خطاست...! عشق پرسید : چیست که تو را از دیار مألوف و خانه امن بیرون کشانده و در کوه و بیابان در زیر تازیانه سرما و گرما ، در دامن رنج و خطر افکنده است ، درنگ نکردم و برخاستم و در هیاهوی نبرد و در میان غرش سلاح ها به دامن عشق در آویختم و فرشتگان که تاب تماشای نور عشق نداشتند ، در پس حجاب عقل پنهان شدند. سوخته دلی و سوخته جانی را جز از بازار پر آتش عشق نمی‌توان خرید. چرا که جز پروانگان بی‌پروای عشق ، کسی جرات بال سپردن به شعله این شمع را ندارد.... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 روایتی از حماسه ماندگار و لحظات شهادت شهید سید حسین علم الهدی و یاران دلاورش از زبان هم‌رزمان و سید اهل قلم و خاطراتی شنیدنی از مقام معظم رهبری در خصوص این شهید والامقام 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... ✍ فرازی زیبا از وصیتنامه شهید سیدمحمدحسین علم الهدی : حال می فهمم که علی ابن ابیطالب چگونه میفرماید: سجده های نماز ، حرکت اوّل خم شدن روی مهر ، این معنا را میدهد که خاک بوده ایم، حرکت دوّم این معنا را دارد که از خاک برخاسته ایم ، متولّد شدیم. حرکت سوّم رفتن دوباره به خاک به این معناست که دوباره به خاک برمیگردیم مرگ. و حرکت چهارم به این معناست که دوباره زنده می شویم. حیات قیامت... 🌺 روحش شاد و یادش گرامی 🇮🇷 ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱ سالروز آزادسازی شهر هویزه از بند متجاوزین بعثی عراق در مرحله دوم عملیات غرورآفرین گرامی باد. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 💠 قسمت هشتم 📽 تصاویری بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از لحظات آغازین عملیات غرورآفرین و تصاویری دیدنی از نبرد نزدیک و جانانه رزمندگان اسلام با متجاوزین بعثی عراق در این عملیات شکوهمند 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات  یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس بود که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز ، خرمشهر و دشت آزادگان با هدف آزادسازی شهر خرمشهر آغاز گردید و طی چهار مرحله عملیات هجومی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ منجر به آزادی شهر خرمشهر شده و ضمن خسارات و تلفات سنگین به ماشین جنگی بعث عراق ، حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی بسیار زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور در عملیات غرورآفرین ( آزادی خرمشهر ) 💠 قسمت چهارم 🖌... در گرماگرم نبرد با تانک ها بودیم که یک لحظه چشام به سیمای نورانی حسن آندی افتاد که در آن ظلمات شب همچون خورشید می درخشید ، چهره اش به قدری زیبا و نورانی شده بود که در آن تاریکی قیافه اش را به وضوح می دیدم. با شور و هیجان عجیبی تکبیر می گفت و بی ترس و واهمه به سمت تانک ها حمله ور می شد. رفتار و حرکاتش واقعاً عجیب و غریب شده بود و برای همین هم جلو رفته و از دستش گرفته و گفتم: حسن آقا ! چی شده ؟ چرا چنین می کنی ؟ کجا می روی؟ گفت: نباید بگزاریم این تانک ها فرار کنند. حرفش تمام نشده هم دستش را از دستم بیرون کشیده و شتابان به راهش ادامه داد. در حالی که بلند بلند تکبیر می گفت، رفت بالای یکی از تانک ها، سریع نارنجکی داخلش انداخت و برگشت.نارنجک منفجر شد و تانک از حرکت باز ایستاد. با این حرکت روحیه بخش برادر آندی رزمندگان بقدری به وجد آمدند که یکی پس از دیگری حمله بردیم طرف تانک ها و در فاصله زمان بسیار کوتاهی موفق به از کار انداختن چندین دستگاه تانک دشمن شدیم. در گرماگرم جنگ و گریز چند نفری از هم‌رزمان توانمند مثل حسن آندی ، علی یوسفی ، مسعود منتجب نیا و…را گم کرده و دیگر ندیده و نفهمیدم کجا رفتند. نبرد به شدت ادامه داشت تا اینکه یک لحظه همه جا ظلمات شد و آنچنان تاریکی میدان نبرد را فراگرفت که دیگر هیچ جا دیده نشد، عجیب بود که حتی یک منور هم در آسمان روشن نمی شد. ناگهان در آن تاریکی متوجه تانکی شدیم که چراغ خاموش به ما نزدیک می شد. دور و برم را نگاه کردم و رزمنده دلاور مصطفی حمیدی را دیدم که آرپی جی به دست دارد به سمتم می آید. گفتم: مصطفی تانک را بزن. مصطفی بی درنگ تانک مهاجم را نشانه گرفت. چشم دوخته بودم به او، قلبم به شدت می زد. آیا مصطفی موفق به زدن تانک می شود یا نه؟ تانک عراقی خیلی نزدیک شده بود. صدای مصطفی را می شنیدم که زیر لب زمزمه می کرد: و ما رمیت اذا رمیت ولکن الله رمی... موشک آرپی جی را شلیک کرد و در آن تاریکی محض موشک مثل تیری که از چله رها شده باشد، مستقیم رفت و درست خورد بین برجک و بدنه تانک . برجک از تانک جدا شد و از شدت انفجار زمین زیر پایمان به شدت لرزید. به قدری این صحنه زیبا و تماشایی بود که محو تماشاش شده و از دور و برم بی خبر بودم. یک لحظه دیدم چیزی نمانده که برجک تانک بیفتد روی سرمان. سریع از صحنه دور شدیم. مهارت مصطفی حمیدی در شلیک آرپی جی همه مان را در حیرت فرو برد. شکار تانک با آن کیفیت ، آن هم در دل تاریک شب ، اتفاق بسیار نادری بود. جایی را که گلوله آرپی جی مصطفی خورد را در اصلاح نقطه ثقل تانک می گویند که حتی تانک تی-۷۲ هم از از آن نقطه آسیب پذیر است. تانک در آتش می سوخت و اطرافش را روشن کرده بود. کریم بیات سعی می کرد نیروها خیلی پخش نشوند. ما در یک ساعت اول درگیری حدود بیست یا سی تانک دشمن را از رده خارج کردیم و طولی هم نکشید که کم کم از فشار تانک ها کاسته شد. تانک ها شروع به عقب نشینی کرده و در کمال ناباروری از کمند تانک ها رها شدیم. ولی با این وجود از همه سو گلوله و ترکش می بارید و ده ها و شاید صدها تیربار و مسلسل ضدهوایی بر سرمان آتش می ریختند؛ آن هم چه آتشی! هنوز تا رسیدن به محل الحاق یگان ها فاصله زیادی داشتیم ، دوباره به راهمان ادامه دادیم. مقداری رفته بودیم که این بار توپ ۵۷.م.م ضد هوایی دشمن و چند تیربار و پدافند ۲۳.م.م سد راه مان شدند. لوله هاشون را پایین آورده بودند و تیر مستقیم می زدند. ما هم به سویشان آتش گشودیم ، اما کاری از پیش نبردیم. مصطفی را پیدا کردم و گفتم: چاره ای بیندیش. شعار مصطفی در هدف گیری با آرپی جی همان آیه شریفه «وما رمیت اذا رمیت ولکن الله رمی» بود، شاید هیچ کدام مان تاثیر این آیه را به اندازه مصطفی درک نکرده بودیم. اینجا صحنه ای زیباتر از صحنه شکار تانک خلق کرد. چشم دوخته بودم ببینم این بار با آرپی جی چه میکند. موشک آرپی جی را شلیک کرد و در آن تاریکی گلوله رفت و درست داخل لوله توپ ۵۷ منفجر شد. با دیدن این صحنه تکبیر بود که از حنجره هامان بیرون زد و دشت را پر کرد. همه این ها را لطف و عنایت خداوند نسبت به رزمندگان اسلام می دانستیم. در آن لحظات احساس و پرخطر، حس می کردم که دست غیبی ما را هدایت میکند. امکان نداشت کسی بتواند در روز روشن کاری را که مصطفی انجام داد را انجام دهد و چنین صحنه زیبایی را بیافریند. این فقط لطف و عنایت خاص خداوند متعال بود. 🌀 🖍 راوی خاطرات سردار سرتیپ حاج محمدتقی اوصانلو از فرماندهان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 🌹یاد مردان خطر کرده بخیر یاد یاران سفر کرده بخیر یاد مردانی که چون شیران روز حمله فتح و ظفر کرده بخیر یاد آن شور آفرینان نبرد یاد حمله ها در آن شب های سرد یاد کردستان و یاد کاوه ها که ز ما دفع خطر کرده بخیر یاد آن عشاق و خونین جامه ها یاد آن سوز و گداز و ناله ها یاد یارانی که در پیکارها ترک پا و ترک سر کرده بخیر یاد نصر و کربلای چهار و پنج یاد شب های عملیات و رنج یاد فاو و بدر و خیبرها بخیر یاد آن الله اکبرها بخیر... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 خاطره‌ بسیار زیبا و شنیدنی مداح باصفای جبهه ها از شهید والامقام و شهدای پاکباز با نوحه ای بسیار شنیدنی و خاطره انگیز از ایشان در خصوص حماسه آفرینان 🎞 این فیلم زیبا در دوران دفاع مقدس و مناطق عملیاتی جنوب کشور تصویربرداری شده است. 🎙سرباز سرافراز خمينی بدنت كو؟ پاسدار هويزه عزيزم كفنت كو؟ از چهره تو جلوه‌نما نور خدايی رفتی ز برم مونس جانباز بيائی ای ديده‌ور جبهه اسلام كجايی؟ ای يوسف گم‌گشته من پيرهنت كو؟ در راه خدا شد هدف تير سر تو بشكافت ز هم سينه پاك و جگر تو در سنگر قرآن رفقا منتظر تو آوازه تكبير و صدای محنت كو؟ بعد از تو دگر ندارم آسايش و آرام آيا كه به رهبر برساند ز تو پيغام در راه خدا و هدف و مكتب اسلام افتاده بخون پيكر صد پاره تنت كو؟ از هجر تو ياران و رفيقان همه دلتنگ گفتار تو آموزش و رفتار تو فرهنگ با جمع شهيدان و ملائك تو هماهنگ پس مهر و صفا با رفقای وطنت كو؟ 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌 بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab