eitaa logo
دل باخته
1.7هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از غواصان خط شکن در شب آغازین عملیات : 🖌... منطقه عملياتی ، يكی از خطرناكترين و پر مانع ترين مناطق عملياتی دوران جنگ هشت ساله بود که استحکامات نفوذ ناپذیرش توسط مستشاران چند کشور خارجی برای حفاظت از شهر بصره عراق طراحی و اجرا شده بود . دشمن به شكل گسترده از موانعی مثل رديف های متعدد سيم خاردار ، مین های آبی و منور ، تله های انفجاری ، موانع خورشيدی ، خاکریزهای نون و ب شکل و کانال های متعدد و.... در داخل درياچه های مصنوعی موسوم به استفاده كرده بود و به اعتراف اکثر كارشناسان نظامی خارجی ، خط دفاعی از نفوذ ناپذيرترين خطوط دفاعی به شمار می رفت . ولی با همه اين مسايل ، رزمندگان اسلام به كمك امدادهای خداوندی و با نثار جان و هستی خود ، اين موانع را پشت سر گذاشته و خط دشمن را شكستند. گردان حضرت ولیعصر (عج) که اکثریت از رزمندگان دلاور و بی باک بودند قرار بود در اين عمليات بعنوان نيروهای پیشرو غواص و خط شكن عمل نموده و با حمله ای غافلگیرانه خطوط اول دشمن را تصرف کنند . در شب عمليات كه بچه ها وارد آب شدند ، بنا بود پس از رسيدن به موانع ، توقف كنند تا نيروهای تخريب با بريدن سيم خاردارها و خنثی كردن مین ها و تله های انفجاری مسیر را برای پيش روی غواصان باز كنند . وقتی كه پس از طی مسافتی در داخل آبگرفتگی به موانع دشمن رسيديم ، بچه ها توقف كردند و تخريب چی ها در سکوت کامل مشغول باز کردن معبر شدند . لحظات بسيار حساس و سرنوشت سازی بود . هر لحظه امکان داشت که نیروهای دشمن متوجه حضور غواصان در چندمتری خود شده و مکان استقرار بچه ها را زير آتش خود بگيرند . در اين اوضاع خطرناک و دلهره آور که همه نگران ادامه کار بودند و از ترس خبردار شدن عراقی ها در سکوت مطلق فقط نظاره‌گر فعالیت برادران تخریبچی بودند ، غواصان دلاور و باصفا و و یکسره باهم شوخی کرده و می خندیدند . که بصورت باور نکردنی شلوغ و دوست داشتنی بود . همش شكلك های عجیب و غریب در می آورد و همه بچه‌های غواص را وادار به خنده می کرد . انگار نه انگار كه در ميدان جنگ و در چندمتری دشمن بودند و هر لحظه احتمال شهادت شأن می رفت ! اين يعنی به بازی گرفتن و مسخره كردن حيثيت مرگ كه تنها در پرتو ايمان راسخ به خداوند و ارزشهای الهی قابل توجيه و تفسير است و لا غير . هنوز معبر كاملاً باز نشده بود كه یکدفعه نیروهای دشمن متوجه حضور غواصان در پشت موانع خود شده و از زمین و آسمان چنان آتش سنگینی را بر سرمان ريختند که منطقه به جهنمی آتشین تبدیل شد. غواصان دلاور نقدی و آوندی و چمنی جایی مستقر بودند که كاملاً زير آتش تيربارها و سلاح های آتش پران دشمن قرار داشت ، ولی با این وجود باز هم از شوخی و خنده دست بردار نبودند و همش می‌گفتند و می خندیدند و جلو می رفتند و سرانجام هم هر سه نفرشان در همان شب بر اثر شدت آتش دشمن در داخل آب به شهادت رسيدند و گل خنده های سبز جاودانگی و ابديت بر روی گلبرگ سرخ لبانشان نقش بست . 🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی 🇮🇷 شیرمردان زنجانی ، بسیجیان غواص از غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بودند که دی‌ماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی ، در منطقه عملیاتی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کردند .  🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان این چه سودا بود با من؟ رفیقان رسم همدردی کجا رفت؟ جوانمردان جوانمردی کجا رفت؟ مرا این پشت مگذارید بی تاب گناهم چیست پایم بود در خاک... 🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
12.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 به یاد بسیجی دلاور ، غواص خط شکن عملیات عاشورایی شهید والامقام که ۱۹ دیماه ۱۳۶۵ به برادر شهیدش پیوست. 🌺 یاد باد یاد مردان مرد... 🎙... آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست، و اگر آنچه [ از نیّت های فاسد و افکار باطل ] در دل دارید آشکار کنید یا پنهان سازید ، خدا شما را به آن محاسبه می کند؛ پس هر که را بخواهد می آمرزد ، و هر که را بخواهد عذاب می کند ؛ و خدا بر هر کاری تواناست. (۲۸۴) پیامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده، ایمان آورده ، و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتاب ها و پیامبرانش ، ایمان آورده اند [ و بر اساس ایمان استوارشان گفتند: ] ما میان هیچ یک از پیامبران او فرق نمی گذاریم. و گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم ، پروردگارا! آمرزشت را خواهانیم و بازگشت [همه] به سوی توست. (۲۸۵) « سوره مبارکه بقره » 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی منطقه عملیاتی در کسوت غواص خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 مرغابی امام زمان (عج) 📽 برشی کوتاه از مصاحبه زیبا و شنیدنی سردار بسیجی ، غواص خط شکن ، ( دیماه ۱۳۶۵ ، ساعاتی قبل از آغاز عملیات ) « با زیرنویس فارسی » 🎙خبرنگار : آقا یوسف ! با لهجه خودت خودت را معرفی کن... یوسف : من چاکر شما ، یوسف قربانی ، اعزامی از زنجان هستم... خبرنگار : از نظر شما ، خب یوسف جان ! غواص یعنی چی...؟ یوسف : غواص هم یعنی مرغابی امام زمان (عج) خبرنگار : در آخر هر چه دلت می خواهد بگو...! هر چه عشقت می کشه بگو... ! دلت چی می خواهد بگی...! یوسف : فقط می توانم بگم ، خلاصه... در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند گر عاشق صادقی زمردن مهراس مردار بُوَد هر آن که او را نشکند 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی مخلص و بی باک ، غواص خط شکن از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت معاون گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 نامش جاوید و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از بسیجی غواص 🖌... پاییز سال ۱۳۶۳ لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) برای انجام عملیاتی از جنوب راهی شمال‌غرب کشور شد و تمام یگان های لشگر در کشتارگاه صنعتی شهرستان مهاباد که هنوز نیمه کاره بود مستقر شدند. با استقرار کامل گردان ها ، تمرینات سخت و نفس گیر آغاز شده و همه روزه بعد از نماز صبح با تجهیزات کامل روانه کوه های مهاباد شده و تا حوالی غروب پیاده روی کرده و حمله به ارتفاعات را تمرین کردیم . محوطه لشگر کاملاً بی حفاظ بود و هیچگونه میدان مین و سیم خارداری در اطرافش نبود و برای همین هم دور تا دور کشتارگاه سنگر ساخته و رزمندگان هر گردان به نوبت در داخل آنها نگهبانی می دادند . خلاصه با وجود آن همه تمرینات سخت تمام نیروها موظف به دو الی سه ساعت نگهبانی در شبانه و روز بودند . یک شب با بسیجی دلاور سعید حسنی در سنگری بالای یک تپه که مشرف به مقر بود نگهبان بودیم ، برف سنگینی منطقه رو پوشانیده بود و سنگر هم درست نوک تپه قرار داشت ، هوا بقدری سرد بود که از شدت سرما دندان هامون بی اختیار به هم میخورد و صدا می داد . به سنگرها توصیه شده بود که هوشیارانه و با چشم باز نگهبانی دهند و تا جای ممکن از حرف زدن اجتناب نمایند . اوضاع منطقه اصلأ خوب نبود و نیروهای مزدور ضد انقلاب شب پیش شبیخون زده و در کمال قساوت با بریدن سر تعدادی از نگهبانان چنان فضای ترسناکی درست کرده بودند که دیگه از صدای تکون خوردن علفها هم یکه می خوردیم و چهار چشمی اطراف رو نگاه میکردیم که یکدفعه غافلگیر نشیم ، خلاصه تو وضعیت دلهره‌آوری مشغول نگهبانی بودیم ، پشت به پشت هم داده بودیم و بدون کوچکترین حرکت و صدائی با دقت اطراف سنگر را نگاه می کردیم . آنروزها هوای لشگر کاملاً تغییر کرده و یک حال و هوای عجیب عرفانی و معنوی تمام گردان ها را در برگرفته بود ، رزمندگان که می دانستند در هنگامه آغاز عملیات هستند یکسره در حال دعا و سینه زنی و عزاداری بودند و نماز شب خوانان هم بقدری زیاد شده بودند که وقتی نیمه های شب به گوشه و کنار مقر و اطراف خوابگاه ها سر می زدی همه جا را مملو از رزمندگانی می دیدی که به نماز شب ایستاده و با خدای خود در حال راز و نیاز هستند. خلاصه حال و هوای معنوی اردوگاه و دیدن حالات عرفانی هم‌رزمان مرا را نیز هوایی کرده و خیلی دلم می خواست که مانند آنان هر شب برای نماز شب برخاسته و با خدای خود خلوت کنم ، اما راستش آنروزها هیچی از نماز شب نمی‌دانستم . آن شب در آن سکوت خوفناک و اجباری ، لحظاتی با خود خلوت کرده و دیدم بهترین کار این است که از سعید بخواهم تو یادگیری نماز شب کمکم کنه ، آخر سعید از نمازشب خوان‌های مخلصی بود که همه شب آرام بیدار و مشغول راز و نیاز با معبود یگانه می شد ، خلاصه با همین فکر خیلی یواش زیر گوشش گفتم : سعید یه چیز ازت بخوام ، قبول میکنی !؟ سعید که با دقت مشغول وارسی اطراف بود ، آرام گفت : هرچه باشه قبول ! اما الان وقت خوبی برای حرف زدن نیست ، حرف تو نگه دار ، برگشتیم خوابگاه حرف میزنیم و بعد هم ساکت شد و دیگه هیچی نگفت . راست میگفت هیچ وقت خوبی برای گفتگو نبود ، کوچکترین بی توجهی میتونست باعث بر باد رفتن سرمون بشه ، اما راستش بقدری مشتاق یادگیری نماز شب بودم که اصلاً نتونستم خودمو کنترل کنم و دوباره با شرمندگی زیر گوشش گفتم : سعید ! خوندن نمازشب رو یادم میدی !؟ خنده نازی کرد و گفت : انگار امشب تا شهیدمون نکنی ، دست بردار نیستی !؟ زدم زیرخنده و گفتم : فقط یه کلمه بگو ! آره یا نه !؟ خندید و خیلی یواش کنار گوشم گفت : معلومه که بله ! چی از این بهتر !؟ اگه خدا بخواهد از همین فردا شروع می کنیم ! اما جون من دیگه حواست به جلو باشه و مراقب اطراف باش ! از فردای همون شب سعید همچون معلمی دلسوز شروع به تعلیم نمازشب بهم کرد . هر روز قبل از اذان مغرب به بالای تپه ای کوچک در کنار مقر می رفتیم و سعید کلمه به کلمه دعاها و سوره های نماز شب را برام می خواند و من هم تکرارشون می کردم تا اینکه بعد از چند روز تلاش مستمر و بی وقفه عاقبت موفق به حفظ کامل آیات و دعاهای نمازشب شدم و بعد اون هم دیگه شدم همراه سعید در نیمه شب ها... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بود که دی‌ماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت غواص خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .  🌸 روحش شاد و نامش جاوید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فرازی زیبا از وصیتنامه بسیجی غواص : ✍... يا سيدى ! ياران همگى رفتند... آنان براى تو بودند . همه چيزشان از آن تو بود . اصلا خود را به تو سپرده بودند . چون به تو اطمينان داشتند... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد.... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بود که دی‌ماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت غواص خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .  🌸 روحش شاد و نامش جاوید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ فرازی زیبا از دست نوشته های بسیجی غواص : 🖌... خدایا ! از تو می‌خواهم مرا یک لحظه به خودم وانگذاری . ‌ای خدا ، ‌ای معبودا ، سبحانا ، کریما ! به من اخلاقی نیکو عطا کن ، اخلاقی که بتوانم بندگان تو را بعد از اینکه خودم را ساختم ، آنها را به راه راست هدایت کنم تا بتوانم امر به معروف و نهی از منکر کرده باشم . خدایا ! خودت گفتی ادعونی استجب لکم ؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. به من نیرویی ده تا موقعی که در این دنیا هستم آن چیزی که تو را راضی می‌کند انجام دهم تا در آخرت تو از من راضی باشی . بارالهی ! من آروزی شهادت دارم . اگر لیاقت شهادت را دارم آن را نصیبم کن . خدایا ! به من نیرویی ده که تا زنده‌ام رنجها و سختی‌هایی را که در راه تو است تحمل کنم تا بلکه در روز قیامت راحت‌تر باشم... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد.... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بود که دی‌ماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت غواص خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .  🌸 روحش شاد و نامش جاوید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از سردار بسیجی ، غواص خط شکن : 🖌... وقتی که از عملیات کربلای ۴ برگشتیم ، بچه‌ها را نزدیک خط ، در داخل کانال و چندتا سوله بزرگ جای دادند. عملیات لو رفته بود و تعدادی از غواصان در داخل اروند به شهادت رسیده بودند. من حسابی غمگین بودم و دلم گرفته بود . از سوله‌ای که در آن بودیم ، بیرون آمدم . چند قدمی دور نشده بودم که چشمم به دو اسیر عراقی افتاد که داشتند با اشتهای کامل غذا می‌خوردند. انگار اصلاً خبری نشده و اتفاقی نیفتاده است. در همین وقت چند متر آن طرف‌تر یک گلوله خمپاره ‌۱۲۰ در داخل کانال افتاد و ۵ یا ۶ نفر از بچه‌ها شهید شدند و این بر اندوه و غم من افزود. همین طور که داشتم می‌رفتم ، وارد سوله دیگری شدم . ابوالفضل خدامرادی در آنجا بود ، اورکتش را بر دوش انداخته و خیلی ناراحت و غمگین گوشه ای نشسته بود. مخصوصاً اینکه گروهان او هم جزو نیروهای خط‌شکن نبود و قرار بود بعداز شکستن خط اول دشمن توسط غواصان آن‌ها به عنوان ساحل شکن وارد عمل شده و بقیه عملیات را انجام دهند. وقتی که مرا دید ، گفت : عباس ! بچه‌ها چه شدند!؟ چرا اینطوری شد!؟ بدون اینکه حرفی بزنم ، هر دو بغض کرده و شروع به گریه کردیم . گفتم : ابوالفضل ! عملیات لو رفت و خیلی از بچه‌ها در داخل آب شهید شدند! ابوالفضل که مثال ابر بهاری می بارید و از چشاش اشک می ریخت ، تو چشم نگاه کرد و گفت : راستی ! جواب امام رو چی می‌خوایم بدیم...!؟ 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار بسیجی ، غواص خط شکن از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت فرمانده گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر۳۱ عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .   🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فرازی زیبا از وصیتنامه سردار بسیجی ، غواص خط شکن : ✍... به جبهه حق علیه باطل عازم می شوم که با نثار خون ناقابل خود به این نابخردان و بی دینان بنمانم که اگر نبودم در صحرای کربلا یاری امام حسین (ع) ، رهبر آزاد مردان را نمایم ، امروز به ندای حسین زمانم ، خمینی بت شکن فریاد لبیک سر می دهم و تا آخرین قطره خون خود دست از چنین رهبری و چنین مکتبی نخواهم کشید . 🌸 یاد باد یاد مردان مرد.... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت فرمانده گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .  🌺 روحش شاد و نامش جاوید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ فرازی زیبا از وصیتنامه سردار غواص : 🖌...خواهران عزیز ! مبادا حجاب اسلامی را فراموش کنید . چرا که خواهرم ، حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است . ... ای ملت غيور و آزاده ، به فكر اين انقلاب باشيد و توطئه ها را بشناسيد و در نطفه خفه كنيد و نگذاريد كه خون شهدای عزيز كه برای آرمان مقدس اسلام ريخته ، توسط سرمايه داران وابسته ، سياستمداران وابسته پايمال گردد و نگذاريد كه حق محرومين پايمال گردد و سرمايه داران از اين خون ها رشد كنند. انشاءالله كه با آگاهی شما و با همت شما ريشه اين سياستمداران ، اين سرمايه داران وابسته به ابرقدرتهای جهانی از بين خواهد رفت. پس در اين راه هراسی نداشته باشيد كه خدا با ماست... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعا جبهه ها ، دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات ، منطقه عملیاتی در کسوت معاون گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر(عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍خاطره ای زیبا و شنیدنی از شب اول از زبان سردار غواص : 🖌... بالاخره يك شب خبر رسيد كه فردا شب حمله است و برای همه نيروها نقشه را توجيه كردند. گردان ما شامل ۴ گروهان بود كه يك گروهان قبل از همه نيروها حركت می كرد و در جنگلی كه بين نيروهای دشمن و ما وجود داشت مخفی شدند و روز را در آنجا مانده و شبانه دشمن را با تيراندازی مشغول كرده و گروهان های ديگر به همراه بقيه گردانها از محورهای مختلف ، دشمن را دور زده و آنها را به محاصره می گرفتند . به هر حال شبانه گروهان اشرفی اصفهانی به طرف جنگل به راه افتاد و حدوداً بعد از ظهر ساعت ۷ بود كه ما حركت كرديم. آه ! چه بگويم از آن شب حمله ، بچه ها يكديگر را در آغوش می گرفتند و از يكديگر حلاليت می طلبيدند ، يكی از بچه ها چنان با خوشحالی تك تك بچه ها را بغل می كرد و از آنها حلاليت می طلبيد كه قابل توصيف نبود كه سرانجام در همين عمليات هم شهيد شد. عده ای از بچه ها دعای توسل می خواندند و عده ای نماز شهادت و نماز شكر ... را به جای می آوردند و گروهی با يكديگر در آخرين لحظات شوخی می كردند زيرا آنها ممكن بود ديگر يكديگر را نبينند. بچه ها به شوخی به هم می گفتند: اگر پيش خدا رفتيد پشت در بهشت بست بنشينيد و تا ما را شفاعت نكرديد نرويد ، و يا برای من هم توی بهشت يك چند متری زمين نگه دار و ... ساعت ۷/۳۰ بود كه حركت كرديم و از زير قرآن ها كه بر سر ما گرفته بودند رد شديم و از پشت يك جاده شنی كه از زمين بلندتر بود حركت كرديم پس از چند كيلومتر پيشروی به رودخانه ای رسيديم كه آب آن تا گردن من بود از رودخانه عبور كرديم ، همه خيس شده بودند هوا سرد بود و در آن هوای سرد با آن حال ، از اينكه می خواهند تا چند لحظه ديگر به صداميان كافر حمله كنند و برای اسلام و امام افتخار بيافرينند باز خوشحال بودند . به ميدان مين رسيده بوديم (لازم به ذكر است كه در پيشروی هم ، از ميدان مين كه وسعت زيادی داشت و با همت برادران تخريب خنثی شده بود ، گذشته بوديم) اين ميدان مين با عبور افراد ، خنثی شده و عراقيها كه از قبل آماده حمله بودند ، برفراز تپه ای كه ميدان مين زير آن قرار داشت مستقر بودند و تيربارها و ضد هوائيها را كار گذاشته بودند . با ورود رزمندگان به ميدان مين آتش تيربارها و سلاح های مختلف شروع شد و بچه ها پراكنده شده و با رفتن روی مين ها ، جاده را برای ساير افراد باز می كردند . در آن حال برادری زخمی بود كه فرياد می زد : " برادر برو جلو پيروزی با شماست". ما نيز كه بعنوان حمل مجروح مشغول انجام وظيفه بوديم در ميدان مين با ديدن زخمی های بسيار و با نبودن جای امن و گم شدن يار ، ديگر من نيز مجبور شدم با برداشتن اسلحه ای به پيشروی ادامه دهم (البته بعد از پانسمان دو ، سه تا از بچه ها) . در عرض چند لحظه تپه ها و خاكريزهای اوليه دشمن سقوط كرده و بچه ها به پيشروی خود ادامه دادند و با تصرف جاده ای در دهلران به پيشروی ادامه داده و جاده شنی ديگری را نيز تصرف كردند و به اين ترتيب در مرحله اول عمليات كه با رمز يا زينب (س) در ساعت ۸/۳۰ شروع شد ، نيروها توانستند با عنایت الله به هدفهای پيش بينی شده برسند... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد.. 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعا جبهه ها ، دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات ، منطقه عملیاتی در کسوت معاون گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر(عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فرازی زیبا از وصیتنامه سردار غواص : 🖌.... شهادت دريچه آزادی از وابستگی های دنيا و حركت يك مسلمان و آرمان و آرزوی قلوب عاشقان خداست و شهادت ! شهادت نهايت آرزوی مشتاقان و عاشقان راه خداست.  ....ای جوانان نكند كه در رختخواب ذلت بميريد كه حسين (ع) آگاهانه در ميدان نبرد شهيد شد. و مبادا در غفلت بميريد كه علی (ع) در محراب عبادت شهيد شد... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعا جبهه ها ، دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات ، منطقه عملیاتی در کسوت معاون گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر(عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab