#روز شمار محرم
.
روز سوم محرم:
توسل به حضرت #رقیه💠
.
حضرت فاطمه صغري (يا رقيه عليها سلام)، #دختر #سه_ساله امام حسين (علیه السلام) در #خرابه در كنار #حضرت_زينب(سلام الله علیها) نشسته بود. جمعي از كودكان شامي را ديد كه در رفت و آمد هستند.
.
پرسيد: #عمه جان! اينان كجا مي روند؟ حضرت زينب(سلام الله علیها) فرمود: عزيزم اين ها به خانه هايشان مي روند. پرسيد: عمه! مگر ما خانه نداريم؟ فرمودند: چرا عزيزم، #خانه ما در #مدينه است. تا نام مدينه را شنيد، خاطرات زيباي همراهي با #پدر در ذهن او آمد.
.
بلافاصله پرسيد: عمه! پدرم كجاست؟ فرمود: به #سفر رفته. طفل ديگر سخن نگفت، به گوشه #خرابه رفته زانوي غم #بغل گرفت و با #غم و اندوه به #خواب رفت. پاسي از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤيا پدر را ديد. سراسيمه از خواب بيدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جويي نمود، به گونه اي كه با صداي ناله و #گريه او تمام اهل خرابه به شيون و ناله پرداختند.
.
خبر را به يزيد (لعنة الله علیه) رساندند، دستور داد #سر بريده پدرش را برايش ببرند. رأس مطهر #سيد_الشهدا را در ميان طَبَق جاي داده، وارد خرابه كردند و مقابل اين دختر قرار دادند. سرپوش طبق را كنار زد، سر مطهر سيد الشهدا را ديد، سر را برداشت و د ر#آغوش كشيد.
.
بر پيشاني و لبهاي پدر #بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه كسي صورت شما را به خونت رنگين كرد؟ پدر جان چه كسي رگهاي گردنت را بريده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذي أَيتَمَني علي صِغَرِ سِنِّيِ» .
چه كسي مرا در كودكي يتيم كرد؟ پدر جان يتيم به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان كاش خاك را بالش زير سرم قرار مي دادم، ولي محاسنت را خضاب شده به خونت نمي ديدم.
.
#دختر_خردسال حسين(علیه السلام) آن قدر شيرين زباني كرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خيال كردند به خواب رفته. وقتي به سراغ او آمدند، از دنيا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.
به دخترت زده اي سر فداي سر زدنت
فداي آتش داغي كه بر جگر زدنت
چقدر ناله كشيدم دگر نخوان #قرآن
ولي تو خواندي و با سنگ اي پدر زدنت
به هيچ جاي سر تو كه جاي سالم نيست
ز بس كه هر سر بازار و هر گذر زدنت
خودت بگو سر نيزه چه بر سرت آمد؟
به روي نيزه كه بودي چرا مگر زدنت؟
ميان #مجلس و در پيش روي عمه ومن
براي كشتن ما بوده بيشتر زدنت
علی لعنة الله قوم الظالمین
@pedarraneh
💦 حرف دل :
☝ در مجالس گناه نرو!! تو را که اعدام نمی کنند برگرفته از سخنرانی آیتالله استاد ناصری (حفظه الله)
🌹حضرت صادق علیه السلام به مجلسی عدة وارد شدند. یک نفر به خدمتگزار گفت: «یک مقدار آب برای من بیاور». خدمتکار رفت و یک لیوان شراب برای او آورد. تا حضرت این منظره را دیدند، فوراً بلند شدند. برخی پرسیدند: «یابن رسول الله! کجا میروید؟» حضرت فرموند: «پیامبر خدا فرمودند: هر كس در مجلسی بنشیند كه در آن شراب باشد، ملعون است»
📚 اصول کافی، ج 6، ص 268
▪️ من در مجلسی که در آن، گناه واقع شود، نمینشینم. من هم شریک در آن گناه هستم.
👈این برخورد حضرت، دستورالعملی برای ما است. خدا شاهد است اینگونه مجالس و معصیتهایی که در این مجالس میشود، برای روح ما حجابهای ظلمانی میشود و ما لحظه به لحظه از خدا دور میشویم.
⛔در مجالس گناه نرو آقا! تو را که اعدام نمیکنند. فامیل است كه باشد. مجلسی که رضای حق در آن نیست -به هر عنوان که میخواهد باشد- از #مجلس بلند شو برو بیرون. ماندن تو، وزر و وبال است. اگر بر این اشخاص عذاب نازل بشود، تو هم جزء آنها هستی که معذّب خواهی بود.میگوید: «ما که حرفی نزدیم. ما که گناه نكردیم. فقط آنجا بودیم».
‼️️عجب! #کربلا هم همینطور بود. یک عدهای حضرت #اباعبدالله علیه السلام را شهید کردند. عدة دیگری هم که پشتیبان و پشت جبهه بودند، آنها هم هیچ کاری نکردند؛ اما در آن عرصه حضور داشتند. آنها هم، عذاب كسانی را دارند كه حضرت را شهید کردند نشستن تو در این جلسه، تأیید و امضای كار اهل مجلس است.
💚اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و علی آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@pedarraneh