eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.7هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
7.6هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌸 🌸گرچه در روی زمین حتی نداری یک حرم 🌸شیعه روزی عرش سازد بر مزارت یا حسن های _امام _حسنی _امام حسنی🍃 🌸 🍃 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
مداحی آنلاین - خورشید عالمین - مازیار طاولی.mp3
2.75M
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🍃 🌸 (ع) 💐خورشید عالمین 💐ای شاه کاظمین 🎤 👏 👌بسیار زیبا 🍃 🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 🌴چهل روایت از آنان که توبه کردند راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند. 《انتشارات ش
🦋🦋 🌴چهل روایت از آنان که توبه کردند راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند. 《انتشارات شهید ابراهیم هادی》 بعد از صرف شام حدود یک ساعت با هم حرف زدیم. خیلی ارادت عجیب و غریبی به امام داشت. یه شوق وحشتناکی داشت به امام. اولش باور نمیکردم. بعد از شام خود شروع به صحبت کرد و گفت من دنیا را طور دیگری می بینم. دنیایی من دنیایی خالص است. خالص را این طوری معرفی می کنم که دنیای من یک وجود دارد. مثل آب نیست که از ترکیب اکسیژن و هیدروژن باشد. مثل الماس است؛ که تنها یک تک ماده خالص است. با هیچ چیزی حل نشده. من شیعه هستم. ادواردو می گفت: شیعه تک است. چیزی دارد که سایر ادیان ندارند وابستگی به ولایت اهل بیت است. اهل بیتی که هر کدامشان تک و بدون مشابه هستند. ما تنها یک امام علی (ع) داریم. یک امام حسین علیه السلام که تک است. کاری که امام حسین علیه السلام کرد را هیچ کس در تاریخ نکرد. و اهل بیت منحصر به فرد و تک هستند. این تنها مشخصه شیعه است. ادواردو می گفت : من الماس هستم. با هیچ چیز دیگری آمیخته نشده ام. الماس یک ماده تک است. اگر بتوانیم در مسائل فرهنگی و هنری این را به جوامع غیر مسلمان انتقال بدهیم، این الماس بودن را می پذیرند؛ زیرا شیعه الماس است، در سایر ادیان مشابه وجود دارد. مثلاً برای اهل سنت بین خلفای اول و دوم نزدیکی و مشابهت وجود دارد؛ ولی امام علی علیه السلام امام علی است و هیچ مشابهی در تاریخ بشریت ندارد. در شیعه هر امامی تک است. شیعه مانند دنیایی که جداگانه و زنده در این دنیا وجود دارد. اذان شیعه تک است نمازش تک است و مهم‌تر از همه اهل بیت و رهبران اصیل دارد. امام علی علیه السلام از همه مشخصه های بارز ای که دارد بگذریم همین که اولین مسلمان بعد از پیامبر بودند برای ولایت و پیروی کفایت می‌کند. ادواردو می گفت باید شیعه بودن را برای همیشه حفظ کنیم و جمهوری اسلامی کمک کند تا آن را در دنیا نشان بدهیم. بعد از آن من شروع به صحبت کردم. چون ادواردو اصرار داشته از جنگ و خاطرات جبهه برایش تعریف کنم. دوستان گفته بودند من عکاس جنگ بودم. با هیجان و کنجکاوی مشتاق شنیدن خاطرات من بود. مشتاق شهدا بود. از جمله شهید باکری؛ خیلی خوشش آمده بود که آن شهید گفته می‌خواهم مفقود الاثر بشوم تا جنازه من حتی یک متر از زمین خدا را اشغال نکند. ادواردو با همان ادبیات خودش می گفت این فرد (شهید‌باکری) باید خیلی شلاق حرف آن را خورده باشد که چنین غلظت بالایی در معنویت داشته است. جنگ ما را از یک زاویه می دید که ما الان کمتر بهش رسیده ایم. می‌گفت جنگ شما یک معدنی است که باید از آن استخراج کنید و خیلی هم سختی دارد. دیدگاهش برایم جالب بود که یک نفر اینقدر باهوش باشد و نسبت به یک واقعه تاریخی که از زمانش چند سال گذشته و تمام شده نگاه سرمایه‌ای دارد. گفت باید این معدن را استخراج کنید، استخراج هم سختی دارد، توی تونل ریزش هست، سختی هست، ولی باید استخراج کنید. خودش هم سختی کشیده بود. می‌گفت من اگر الان شیعه ام، شیعه بودن را به سختی نگه داشته ام. الان هم که اینجا آمده‌ام از مراقبین فرار کرده و قالشان گذاشته ام. از نظر مالی هم در سختی بود و یادم هست که بچه ها می گفتند وضعیت مالیش خوب نیست. می‌گفت ایران را خیلی دوست دارم. می‌خواهم به ایران بیایم. ادواردو خیلی امام را دوست داشت. ایشان را از زاویه ولایت می‌دید. آن نگاه عارفانه ای که رزمنده‌ها به امام داشتن را به نوعی دیگر داشت. او با امام نسبت خاصی داشت که ما نتوانسته‌ایم داشته باشیم. عاشق و شیدای امام بود حتی اگر درباره افرادی که مخالف امام بودند حرف میزدیم بدش می آمد، می گفت اصلاً درباره این ها صحبت نکنید. می گفتیم غیبت نیست. می‌گفت نه من نمی خواهم از این آدم ها اصلاً بشنوم. حتی گفته بود تعجب می کنم چطور بعضی به اشارات امام توجه نکرده‌اند. بعد از رستوران خداحافظی کردیم و رفتیم قبل از رفتن گفتیم: باز هم میتوانیم تو را ببینیم؟ گفت نمی‌دانم با من چه کار خواهند کرد. انگار به خوبی از اوقات خود مطلع بود. @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🍂🍁🍂🍁 🍁🍂🍁 ﴾﷽﴿ 🍂🍁 🍁 #رمان #طعم_سیب #قسمت_23 مادربزرگ_هیس...میخواستی توی این یک سال
🍂🍁🍂🍁 🍁🍂🍁 ﴾﷽﴿ 🍂🍁 🍁 مامان_بهتره که به اتفاق خانواده بیایین... علی_بله حتما... بعد از چند دقیقه سکوت علی بلند شدو گفت: -من رفع زحمت میکنم... معلوم بود خوشحاله اما خیلی خجالت کشیده بود... ساعت حدود ده شب بود... بارون شدیدی میبارید پنجره رو کاملا خیس کرده بود... چای دم کردم و نشستم پشت پنجره...عمیق توی فکر بودم... یعنی اون فال حقیقیت داشته... +آخ خدایا چقدر کفر گفتم! ولی چطور هانیه تونسته با من این کارو کنه... توی فکر بودم که گوشیم زنگ خورد... پشت خطم...هانیه... چند ثانیه ای منتظر موندم و بعد برداشتم... من_بله؟ هانیه_زهرا اصلا معلوم هست چیکار میکنی؟؟از صبح کجایی چرا گوشیت خاموشه...یعنی چی که به من گفتی دیگه بهت زنگ نزنم؟؟؟ -اولا یواش تر صحبت کن پرده گوشم پاره شد...دوما بهت مگه نگفتم دیگه بهم زنگ نزن؟؟؟ -ساکت شو تموم برنامه هامو خراب کردی...اسمتو از پروژه خط میزنم... -ممنون میشم این کارو کنی...لطفا کلا منو از زندگیت خط بزن... -زهرا حالت خوبه؟؟داری یکم چرت میگی!! -تاحالا تا این اندازه خوب نبودم! -میشه درست تر حرف بزنی؟؟ -میگم...چه خبر از همسر علی؟ چند لحظه ساکت موند و بعد گفت: -همسر علی کیه؟؟چی میگی! -علی صبوری! -من چمیدونم...به تو چه ربطی داره؟ -مگه به تو ربط داره؟؟ -خداحافظ بابا. گوشیو قطع کرد مثل همیشه طلبکار بود... رفتم توی پیام هام بهش پیام دادم: +ببین میخوام خیلی مستقیم برم سر اصل مطلب...من همه چیز رو میدونم...تو باعث جدایی منو علی از اول شدی...میدونم که قضیه ی ازدواج علی دروغه...برات متاسفم...یاعلی... گوشیم زنگ خورد... پشت خط:هانیه... آهی کشیدم و از سر عصبانیت رد تماس دادم... دوباره زنگ زد و من دوباره رد تماس دادم... پیام داد: +معلوم هست چی میگی؟؟؟این چرتو پرتارو کی بهت گفته؟؟ینی چی که برام متاسفی؟! جوابشو ندادم... بازم پیام داد: +زهرا جواب بده ببینم...خب بگو چی شده تا من بتونم جواب درست بدم... بازم جواب ندادم و همچنان پیام پشت پیام... گوشیمو سایلنت کردم و بعد از مدت کمی تفکر خوابیدم... صبح با صدای زنگ خونه از خواب پاشدم... تلفن رو با بی حوصلگی برداشتم و گفتم: -بله؟؟؟😒 صدای آشنایی گفت: -سلام دخترم. -سلام. -حالت خوبه. -ممنونم!!!! -شناختی؟ -صداتون آشناست ولی نمیدونم کی هستین؟! -خانم صبوری هستم! چشمام گرد شد دستو پامو گم کردم و گفتم: -إ...!!!سلام...مهناز خانم حالتون خوبه؟؟ -الحمدلله مامان جان تشریف دارن؟؟ -نه نیستن خونه... -برای امر خیری مزاحم شدم! خندمو کنترل کردم و گفتم: -تشریف ندارن. -خب دخترم اینو که گفتی!هروقت اومدن منزل بگین من تماس گرفتم. -بله چشم. -ممنون عزیز.خدانگهدار. گوشیو محکم کوبیدم سرجاش!!!فقط از استرس و شایدم خوشحالی!!!یا شاید عصبانیت!!! زنگ زدم مامان... بوق اول بوق دوم... -جانم؟؟ -سلام مامان کجایی کی میای کی رفتی؟ -سلام عزیزم چخبره!!! -مهناز خانم زنگ زده بود. -إ جدی؟ -کی میای؟ -پشت درم. گوشیو قطع کردم و رفتم جلوی در. درو باز کردم نتونستم خندمو جمع کنم گفتم: -مامان مهناز خانم زنگ زده بود... مامان خندید گفت: -دختر نیشتو جمع کن تو چرا انقدر هولی؟؟؟؟ -یه بار گفتی زنگ زده دیگه! تلفن دستم بود گفتم: -بیا بیا!!شمارش افتاده زنگ بزن! مامان یکم نگاهم کردو بعد گفت: -حقا که دختر منی!!! بعد هم دوتایی زدیم زیر خنده... مامان زنگ زد مهناز خانم و کلی حرف زدن مقرر شد فردا شب قرار خواستگاری بذارن انگار علی هماهنگ کرده بودو قضیه رو به مادرش گفته بود... و اوناهم تو راه برگشت به تهران بودن... ... نویسنده این متن👆🏻: 👉🏻 💠 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
VID_20200811_053929_242_a01.mp3
1.83M
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌸 🎞 ✅ چرا برخی محبین اهل بیت(ع) مقابل امام زمان(عج) می‌ایستند؟ 🌸 🍃 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🍃🌸🍃 ☘ بیدارت میڪند 🥀 دستت را میگیرد✋🏻 ☘شهیـد مےڪند اگر که 🥀 بخواهی ☘فرقـی نمی ڪند... 🥀" فڪه " و " " ☘یا " دمشق " و "" 🥀 یا " صعده "و " " 🌻...و این را بــدان:هرکسی 🌾 با یڪ خو گرفت 🌻روز آبــــرو از او گرفتــ 🌷 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 🌴چهل روایت از آنان که توبه کردند راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند. 《انتشارات ش
🦋🦋 🌴چهل روایت از آنان که توبه کردند راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند. 《انتشارات شهید ابراهیم هادی》 دقیقاً جمله اش این بود که نمی‌دانم با من می‌خواهند چه کار کنند. ادواردو خودش را آماده شهادت کرده بود مثل شب های قبل از عملیات خداحافظی کردیم. به شوخی گفتم بچه‌ها، این نور بالا می‌زند. بچه‌ها خندیدند. متوجه نشده گفت چی؟ برایش توضیح دادیم که در چه په به بچه هایی که می خواستند شهید شوند می گفتند. گفت پس من هم همش نوربالا میزنم. ولی بعد گفت شوخی کردم. من چراغی ندارم که نور بالا راه بروم. اما در نوامبر سال ۲۰۰۰ جسد ادواردو آنیلی در بزرگراه تورینو - ساوانا در شمال ایتالیا و در نزدیکی شهر تورین پیدا شد. اتومبیل وی نیز که یک فیات کرومای خاکستری بود، بر روی پل رومانو و در حالی که چراغ های راهنمایی اش روشن بود و درهای آن باز بود، رها شده بود. پلیس ایتالیا مرگ ادواردو را خودکشی تشخیص داد و علت آن را استفاده بیش از حد از مواد مخدر اعلام کرد. اما دلایل روشنی وجود دارد که حاکی از قتل ادواردو است.در ادامه به ذکر این دلایل می‌پردازیم: ۱) نخست اینکه ادواردو به هیچ وجه معتاد نبود و حتی در مواردی مشاهده شده است که با دوستان و نزدیکانش که از مواد مخدر استفاده می‌کردند ساعت‌ها گفتگو می کرد تا آنها را از این کار باز دارد. دکتر قدیری ابیانه در وبلاگ شخصی خودش درباره یک مورد از تلاش های این چنینی ادواردو می گوید: "در سفری که ادوارد به ایران داشت، با برادر یکی از دوستان ما که معتاد بود کلی صحبت کرد و خیلی تلاش کرد تا او را با منطق و استدلال از مصرف مواد مخدر مصرف کند." به هیچ وجه منطقی به نظر نمی‌رسد که چنین فردی به دلیل استفاده بیش از حد از مواد مخدر خودکشی کند. ۲) در اسلام خودکشی به شدت منع شده است. ادوارد و شخصی به شدت آرمانگرا بود که حتی مایل نبود برای کاستن از فشارها و تهدیدات، به صورت مصلحت آمیز اعلام کند از اسلام روی برگردانده است. هدف وی شناساندن اسلام به مردم ایتالیا و غربی ها بود. چنین فردی چگونه می‌تواند خودکشی کند؟ خودکشی اقدامی است که افراد بی دین و کسانی که به آخر خط رسیده اند، انجام می دهند. این در حالی است که ادوارد و به فردی کاملاً معتقد تبدیل شده بود و هنوز در ابتدای راه بود و کارهای زیادی برای انجام دادن داشت. آشپزی ادواردو می گوید صبح روزی که وی به قتل رسید، نوع غذای ناهار اش را مشخص کرده بود. حال این سوال مطرح می‌شود کسی که قصد خودکشی داشته باشد، چرا باید برای دو یا سه ساعت بعد از سفارش غذا بدهد؟ ۴) عبداللهی با اشاره به برنامه‌های بلندمدت ادواردو می گوید: "او می گفت می خواهم به ایران بروم و پناهنده سیاسی شوند و در قم به تحصیلات هم ادامه دهم." ۵) مورد مشکوک دیگری که درباره شهادت ادواردو وجود دارد این است که هیچگونه بررسی تکمیلی درباره نحوه قتل و انجام نشد. جسد وی کالبدشکافی نشد و مرگ وی فورا خودکشی جلوه داده شد. حتی قبل از آنکه پلیس مرگ وی را به صورت رسمی خودکشی اعلام کند، برخی روزنامه‌ها خبر خودکشی پسر رئیس کارخانه فیات را چاپ کردند و ذهن مردم را کاملا به سمت گزینه خودکشی سوق دادند. جسد وی نیز تا ظهر فردای روز حادثه به خاک سپرده شد تا فرصت برای هیچ گونه تحقیقی مهیا نباشد. ۶) پس از مرگ ادواردو سانسور مطلقی درباره مسلمان بودن، عقاید و حتی سفر وی به ایران انجام شد. پس از مرگ ادواردو تمامی اسناد و شواهد مربوط به فعالیت‌ها و زندگی وی جمع‌آوری شد و حتی فیلم مستندی که توسط وی ساخته شده بود و در آرشیو کانال یک ایتالیا بود از آرشیو خارج شد. ۷) دکتر باوا یکی از دوستان صمیمی ادواردو بود که به نحوه رسیدگی به پرونده ادوارد و اعتراض کرد. وی در سال ۲۰۰۱ نامه‌ای به شورای عالی قضایی ایتالیا نوشت و در آن ضمن انتقاد از فرایند رسیدگی به پرونده ادواردو، علت عدم استفاده از آدمک انسانی برای بازسازی صحنه خودکشی را جویا شد. به عقیده وی شواهد موجود درباره لباس ها و کشف ادواردو خودکشی را تایید نمی‌کنند. @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🎥 ○اسکناسی که از طرف حضرت آقا به عنوان عیدی به شهید🌷 اهدا میکنند که همین اسکناس باعث شناسایی شهید میشه.. 🌷 🍃 🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🍂🍁🍂🍁 🍁🍂🍁 ﴾﷽﴿ 🍂🍁 🍁 #رمان #طعم_سیب #قسمت_24 مامان_بهتره که به اتفاق خانواده بیایین
🍂🍁🍂🍁 🍁🍂🍁 ﴾﷽﴿ 🍂🍁 🍁 گوشیم هم چنان سایلنت بود...میلی به چک کردنش نداشتم... حوصله ی دوباره حرفای بی خود هانیه رو نداشتم... امیرحسین هنوز هم توی اتاقش خواب بود...از آشپز خونه یه لیوان آب یخ برداشتم در اتاقشو یواش باز کردم...رفتم بالا سرش و ریختم توی یقش یک دفعه مثل برق از جا پرید!!!! امیرحسین_چیکار میکنی؟؟؟؟؟ زدم زیر خنده اونم که تازه از خواب پاشده بود عصبی بود از کارم یه دادی زد و پتو رو کشید روی سرش...منم پتو رو از روش برداشتم و گفتم: -پاشوووو آبجیت داره عروس میشه! یهو غیرتی شد بلند شد گفت: -چه غلطا؟با اجازه ی کی؟ -اوووو توعه نیم وجبی واسه من تعیین تکلیف نکنا!!! با اخم داشت نگاهم می کرد که یک دفعه با متکا رفتم توی صورتش اون می زد و من می زدم داشتیم میخندیدیم که یک دفعه مامان صدام کرد: -زهرا؟؟؟ -بله مامان؟؟؟ -بیا تلفن کارت داره!!! از جام بلند شدم با سرعت رفتم بیرون از اتاقش و گفتم: -کیه؟؟؟؟ -دوستته... اخمام رفت تو هم و گفتم: -دوستم؟؟؟ -آره میگه اسمش هانیه س... نفس عمیقی کشیدم شماره ی خونمونو از کجا آورده!!!! با نگرانی رفتم طرف تلفن امیرحسین پشتم اومد نشستم روی زمین کنارم نشست تلفونو براشتم و گفتم: -بله؟؟؟ هانیه با مکث ادامه داد... -چرا گوشیتو جواب نمیدی؟؟؟ -چی از جونم میخوای؟؟یه بار بهت گفت دیگه دور منو خط بکش... -نخیر زهرا خانم من روتو خط میکشم... تلفن رو قطع کرد... صدای بوق تلفن با صدای تپش قلب من یکی شد... تلفونو گذاشتم سرجاش... امیرحسین_آبجی چی شد؟؟؟ -هیچی امیر...بزار یکم تنها باشم... رفتم حیاط...نشستم کنار باغچه... معنی حرف هانیه یعنی چی... +نخیر زهرا خانم من روتو خط میکشم... چرا...چرا این قضیه انقدر کش پیدا کرده دلیل کار هانیه برای دشمنی با من چیه...دوست داشتن؟؟؟!!! خدا به خیر کنه... مامان که حالمو دید اومد توی حیاط نشست کنارم... مامان_چیزی نگرانت کرده؟؟؟ -هانیه نگرانم کرده مامان...میترسم با زندگیم بازی کنه...اون دیوونس یه بیماره...!!! مامان بغلم کردو گفت: -عزیزم هیچ چیز نمیتونه عشقی که شما از بچگی به هم داشتین رو از بین ببره... -نه مامان میترسم بلایی سر من یا علی بیاره... -نه عزیزم این حرفو نزن...بهش فکر نکن حالاهم بلند شو یکم این گلدون هارو جابه جاکنیم تا فردا شب که مهمون میاد حیاطمون قشنگ تر باشه...بلند شو... با بی حوصلگی بلند شدم شروع به جابه جا کردن و آب دادن گل ها شدم فکرم درگیر بود خیلی...امیدوارم که هیچ مشکلی پیش نیاد... ... نویسنده این متن👆🏻: 👉🏻 💠 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🌷بسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم🌷 مجموعه ی ما رو در لینک های زیر دنبال کنید🙏🙏 🔷ابراهیم و نوید دلها تا ظهور👇 http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f 🔷کانال عشق یعنی یه پلاک👇 https://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f . 🔷کانال استیکر شهدا 👇 https://eitaa.com/joinchat/983367697C7be3391d80 . 🔷 بیت الشهدا (ختم قرآن )👇 https://eitaa.com/joinchat/3245735947C1e77479f6c 🔷بیت الشهدا(ختم ذکر)👇 https://eitaa.com/joinchat/2455502859Ce3a0724733 🌷ایدی ما در اینستاگرام: Instagram.com/ebrahim_navid_delha 💫در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🍃 🌸 ⭕️ اصلی‌ترین وظیفه هرکس شناخت امام زمانشه 🎥 استاد 👈پیشنهاد دانلود 🌸 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆