eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
7.1هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم🌹 💠امشب راس ساعت ۲۱ ⏰ در ڪانال هیئت مجازے داریم منتظر حضور گرمتون هستیم 😊👇 🔹️@pelak_shohadaa 💠با موضوع: شمردن نماز
🌷☘🌷☘🌷 ☘🌷☘🌷 🌷☘🌷 ☘🌷 🌷 🔸بسم الله الرحمن الرحیم🔸 در خدمتتون هستیم امشب با هئیت مجازی این هفته با موضوع 👈👉 ان شاءالله مورد استفاده همه شما عزیزان قرار بگیرد🌺
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🍃 🌺در روایت معروف امام صادق علیه السلام آمده است: «إِنَّهُ لَا ینَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ» ؛ «شفاعت ما شامل کسی که نماز را سبک بشمارد، نمی شود». 📌مقصود از سبک شمردن نماز، اینه که انسان برای نماز ارزش و اهمیت لازم و شایسته را قائل نباشه و با وجود داشتن اختیار و قدرت برخواندن آن نسبت به این فریضه الهی سستی کنه❌ 〽️سبک شمردن نماز دارای مراتب و درجاتی است‌؛ که در آیات و روایات متعدّدی به مراتب و مصادیق سبک شمردن نماز پرداخته شده! حالا ما امشب در اینجا به تعدادی از آنها اشاره میکنیم: 1⃣تأخیر نماز 🖌یکی از بارزترین و شایع ترین مصادیق سبک شمردن نماز اینه که انسان بدون هیچ عذری نماز خودش را به تأخیر بیندازد به گونه ای که یا در آخر وقت خوانده بشه و یا به طور کلّی نماز قضا بشه❗️ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 4 و 5 سوره ماعون که خداوند متعال فرموده است: «فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» فرموده اند: «مراد از بی اعتنایی به نماز در این آیه، تأخیر آن از اول وقت بدون عذر است».
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🍃 2⃣با عجله خواندن نماز 🖊نبی اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «أَسْرَقُ النَّاسِ فَالَّذِی یسْرِقُ مِنْ صَلَاتِهِ تُلَفُّ کمَا تُلَفُّ الثَّوْبُ الْخَلَقُ فَیضْرَبُ بِهَا وَجْهُهُ» ⏪«دزدترین مردم کسی است که به خاطر سرعت و شتابزدگی از نماز خود کم کند، نماز چنین انسانی، همچون جامه مندرسی در هم پیچیده شده، به صورت او پرتاب می گردد».⏩ 3⃣کسالت و بی حالی 📌خداوند متعال در وصف این دسته از نمازگزاران می فرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ یخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کسالی...»؛ «منافقان می خواهند خدا را فریب دهند؛ در حالی که او آنها را فریب می دهد؛ و هنگامی که به نماز برمی خیزند، با کسالت برمی خیزند...». 4⃣بی توجّهی ♦️امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید: «علیک بالاقبال علی صلاتک فانما یحسب لک منها ما اقبلت علیه منها بقلبک و لا تعبث فیها بیدیک و لا براسک و لا بلحیتک و لا تحدث نفسک و لا تتثاءب و لا تتمطا و لا تکفر...» ؛ «بر تو باد توجّه کامل به نمازت، پس همانا، آن مقدار که در نماز حضور قلب داشته باشی، حساب می شود، در نماز با دست و سر و ریش خویش بازی مکن، و در نماز با خودت صحبت نکن و خمیازه نکش.. .».‼️
🍃🌺🍃🌺 🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 ❌یکی دیگر از مصادیق سبک شمردن نماز که در مراتب پایین سبک شمردن نماز به حساب آورده می شود و در روایات نسبت به آن مذمّت شده این است که انسان قبل از وقت نماز، آماده نماز نباشد مثلًا وضوی خود را به تأخیر انداخته باشد.❗️ 🔆در روایات متعدّدی به سرنوشت نافرجام کسانی که نسبت به نماز اهمیت نمی دهند پرداخته شده است. از جمله روایتی که از حضرت فاطمه زهرا علیها السلام نقل شده که ایشان از پدر بزرگوارشان پرسیدند: پدر جان! زنان و مردانی که نسبت به نماز بی اعتنا هستند و نماز را سبک می شمارند، چه عواقبی را در پیش دارند؟👇👇
🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🍃 📌رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای فاطمه جان! هر کس از مردان و زنان نمازش را سبک بشمارد خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می سازد: شش مورد در دنیا، سه مورد در وقت مرگ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قیامت زمانی که از قبر خارج شود: 🔹الف) اما آن شش بلاهایی که در دنیا دامنگیرش می شود: - خداوند برکت را از عمرش می برد. - خداوند برکت را از رزقش می برد. - خداوند عزّ و جل سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند. - هر عملی که انجام می دهد پاداش داده نمی شود. - دعایش به آسمان نمی رود. - بهره ای از صالحین برای او نیست. 🔸ب) اما آن سه بلاهایی که هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد: - ذلیل از دنیا می رود. - هنگام مرگ در حال گرسنگی خواهد بود. - تشنه از دنیا خواهد رفت اگرچه آب همه نهرهای دنیا را به او بدهند. 🔻ج) اما آن سه بلایی که در قبر دامنگیرش می شود: - خداوند مأموری از فرشتگان در قبر برای او می گمارد تا او را زجر دهد. - قبرش برای او تنگ خواهد شد. - گرفتار ظلمت و تاریکی قبر خواهد شد. 🔺د) اما آن سه بلایی که در روز قیامت گرفتار خواهد شد: - خداوند ملکی را موکل می سازد او را با صورت بر روی زمین بکشد، در حالی که خلائق تماشا می کنند. - محاسبه اعمالش به سختی انجام می شود. - خدا به نظر لطف به او نمی نگرد و برای اوست عذاب همیشگی.علاوه بر این، روایات دیگری نیز پیامدهای منفی سبک شمردن نماز را برشمرده اند که تعدادی از آنها را ذکر می نماییم:
🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🍃 🔰محرومیت از شفاعت امام صادق علیه السلام در لحظات پایانی عمر شریفشان فرمودند: «إِنَّهُ لَا ینَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ» ؛ «به شفاعت ما نخواهد رسید کسی که نماز خود را سبک شمارد». محشور شدن با طاغوتیان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «لَا تُضَیعُوا صَلَاتَکمْ فَإِنَّ مَنْ ضَیعَ صَلَاتَهُ حُشِرَ مَعَ قَارُونَ وَ هَامَانَ وَ کانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یدْخِلَهُ النَّارَ مَعَ الْمُنَافِقِینَ فَالْوَیلُ لِمَنْ لَمْ یحَافِظْ عَلَی صَلَاتِهِ وَ أَدَاءِ سُنَّةِ نَبِیه» ؛ «نماز خود را تباه مکنید، زیرا کسی که نمازش را تباه سازد با قارون و هامان محشور می گردد و بر خدا ثابت است که او را با منافقان وارد دوزخ کند. وای بر کسی که بر نماز و ادای سنّت پیامبر خود مواظبت نکند». ♻️گرفتار شدن به گناهان کبیره رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «لَا یزَالُ الشَّیطَانُ هَائِباً لِابْنِ آدَمَ ذَعِراً مِنْهُ مَا صَلَّی الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ لِوَقْتِهِنَّ فَإِذَا ضَیعَهُنَّ اجْتَرَأَ عَلَیهِ فَأَدْخَلَهُ فِی الْعَظَائِم» ؛ «پیوسته شیطان از پسر آدم تا هنگامی که نمازهای پنج گانه را در وقت خود انجام دهد ترس و وحشت دارد، ولی آنگاه که نمازها را تباه ساخت بر او جرأت پیدا می کند و او را در گناهان بزرگ وارد می سازد».
🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🍃 ان شاءالله استفاده لازم رو از مطالب ببرید. نماز جزء اعمالی هستش که در نامه اعمال ما حکم کلید رو داره. اگر مورد قبول واقع بشه میشه امیدوار بود که بقیه اعمالمون محاسبه بشه و وای به روزی که این قفل باز نشه!!!! ان شاءالله همه در انجام این فریضه مهم الهی بیشتر از پیش همت کنیم و از نماز اول وقت غافل نباشیم🌺 یاعلی🌺🍃
🕊بنام پروردگار هستی بخش🕊 📦💌 🖇درخواست از نیکوکاران و خیرین برای کمک رسانی فوری، آگاهانه و مستقیم 📩 📌در راستای پیشرفت و گسترش مجموعه و برنامه های فرهنگی نیـازبه تبلیغ بزرگ‌و گسترده هست 🚺 لذا از همراهان عزیز درخواست دارم بـه نیت چهارده معصوم وبرآورده شـدن حوائج کمکهای نقدی خود را به شماره حساب زیر پراخت نمایند⤵️ 💳 ‏6037997291276690 💌 ❣. 🌷 اَللهُ یُبٰارِڪُ فیــِڪ❣ ❤️🌺🌸💕⚜✨
|•🥀💔•| 🌱 امام زمان مثل مهموناے دیگه قبلش زنگ نمیزنه ها...!✋🏻 یڪدفعه ڪلید میندازه در خونه تو باز میڪنه...👣✨ آماده‌ایم؟! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⛅️ 🥀 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
•🌱• ⚠️ دلـــت‌پاڪــ‌باشــه ⚠️ در یڪی از دانشگاه ها پیرامون سخنرانی میڪردم ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد حاجاقااااااااااااا چرا شما حجاب راساختید؟!!!! گفتم: حجاب ،بافته ذهن ما نیست‌ حجاب‌ را ما نساختیم بلڪه درڪتاب‌خدایافتیم گفت: حجاب اصلامهم نیست چون ظاهر مهم نیست دل‌پاڪ باشه ڪافیه گفتم: آخه چرایه حرفی‌میزنی‌ڪه‌خودت هم قبول نداری؟!!!! گفت: دارم گفتم: نداری گفت: دارم گفتم: ثابت میڪنم‌ڪه‌این حرفی‌ڪه گفتی‌ خودت قبول‌نداری گفت: ثابت‌ڪن گفتم: ازدواج‌ڪردی گفت: نه گفتم: خدایا این خانم ازدواج نڪرده و اعتقاد داره‌ظاهرمهم نیست دل پاڪ باشه پس یه‌شوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما فریاد زد: خدانڪنه گفتم: دلش پاڪه گفت: غلط ڪردم حاج اقاااااااا 🎤 ☘️ @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
جدیدترین نوشته خود آورده است: "چند سال قبل اتوبوسی از دانشجویان دختر یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور آمده بودند جنوب. چشم‌تان روز بد نبیند... آن‌قدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند. وضع ظاهرشان فوق‌العاده خراب بود. آرایش آن‌چنانی، مانتوی تنگ و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود. اخلاق‌شان را هم که نپرس... حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمی‌دادند، فقط می‌خندیدند و مسخره می‌کردند و آوازهای آن‌چنانی بود که... از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود... دیدم فایده‌ای ندارد! گوش این جماعت اناث، بدهکار خاطره و روایت نیست که نیست! باید از راه دیگری وارد می‌شدم... ناگهان فکری به ذهنم رسید... اما... سخت بود و فقط از شهدا بر‌می‌آمد... سپردم به خودشان و شروع کردم. گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم! خندیدند و گفتند: اِاِاِ ... حاج آقا و شرط!!! شما هم آره حاج آقا؟؟؟ گفتم: آره!!! گفتند: حالا چه شرطی؟ گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی می‌برم و معجزه‌ای نشان‌تان می‌دهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راه‌تان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید. گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟ گفتم: هرچه شما بگویید. گفتند: با همین چفیه‌ای که به گردنت انداخته‌ای، میایی وسط اتوبوس و شروع می‌کنی به رقصیدن!!! اول انگار دچار برق‌گرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آن‌ها سپردم و قبول کردم. دوباره همه‌شون زدند زیر خنده که چه شود!!! حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و... در طول مسیر هم از جلف‌بازی‌های این جماعت حرص می‌خوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟ نکند مجبور شوم...! دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک می‌خواستم... می‌دانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته و قبرهای آن‌ها بی‌حفاظ است... از طرفی می‌دانستم آن‌ها اگر بخواهند، قیامت هم برپا می‌کنند، چه رسد به معجزه!!! به طلائیه که رسیدیم، همه‌شان را جمع کردم و راه افتادیم ... اما آن‌ها که دست‌بردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخی‌های جلف و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خنده‌های بلند دست برنمی‌داشتند و دائم هم مرا مسخره می‌کردند. کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت: پس کو این معجزه حاج آقا! ما که این‌جا جز خاک و چند تا سنگ قبر چیز دیگه‌ای نمی‌بینیم! به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید... برای آخرین بار دل سپردم. یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان آب بدهد. آب را روی قبور مطهر پاشیدم و... تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد... عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود! همه اون دخترای بی‌حجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود. طلائیه آن روز بوی بهشت می‌داد... همه‌شان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند! سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه می‌زدند ... شهدا خودی نشان داده بودند و دست همه‌شان را گرفته بودند. چشم‌ها‌شان رنگ خون گرفته بود و صدای محزون‌شان به سختی شنیده می‌شد. هرچه کردم نتوانستم آن‌ها را از روی قبرها بلند کنم. قصد کرده بودند آن‌جا بمانند. بالاخره با کلی اصرار و التماس آن‌ها را از بهشتی‌ترین خاک دنیا بلند کردم ... به اتوبوس که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسری‌ها کاملا سر را پوشانده‌اند و چفیه‌ها روی گردن‌شان خودنمایی می‌کند. هنوز بی‌قرار بودند... چند دقیقه‌ای گذشت... همه دور هم جمع شده بودند و مشورت می‌کردند... پرسیدم: به کجا رسیدید؟ چیزی نگفتند. سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کرده‌اند و به جامعه‌الزهرای قم رفته‌اند ... آری آنان سر قول‌شان به شهدا مانده بودند ..." .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌺✨🌺✨ اگر دنبال ایستادن مقابل این حرکات صهیونیسم بین‌المللی و غرب متوحشید؛ یک راه بیشتر ندارید! باید از فرمول امام خمینی استفاده کرد اگر رو به روی دین ما بایستید رو به روی دنیای شما خواهیم ایستاد ... ❤️ 🥀 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
رمان دمشق شهر عشق❤️🌿 #قسمت_بیستم 💠زینب! از اعجاز امشب پس از سالها نذر مادرم باورم شده و نیتی با ح
رمان دمشق شهرعشق❤️🌿 _یکم 💠از دیشب یه لحظه‌نتونستم بخوابم، فقط میخوام ازتون مراقبت کنم، حالابذارم برید؟ دلم لرزید و پای رفتنم دل او را بیشتر لرزانده بود که نفسش در سینه ماند و صدایش به سختی شنیده شد :من فقط میخواستم بدونم چه احساسی به همسرتون دارید..همین 💠 باورم نمیشد با این همه نجابت بخواهد به حریم من و سعد وارد شود که پیشانی‌ام از شرم نم زد و او بی توجه به رنجش چشمانم نجوا کرد :میترسیدم هنوز دوسش داشته باشید!احساس ته‌نشین شده در صدایش تنم را لرزاند، در برابر چشمانی که گمان میکردم هوایی‌ام شده‌اند.. 💠 شالم را جلوتر کشیدم تا صورتم کمتر پیدا باشد. انگار دیگر در این خانه هم امنیتی نبود و باید فرار میکردم که با خبرش خانه خیالم را به هم ریخت :صبح موقع نماز سیدحسن باهام تماس گرفت. گفت دیشب بچه‌ها خروجی داریا به سمت حمص یه جنازه پیدا کردن. 💠باهر کلمه نفسش بیشتر در سینه فرو میرفت و من سخت تر صدایش را می‌شنیدم که دیگر زبانش به سختی تکان میخورد :من رفتم دیدمش، اما مطمئن نیستم!گیج نگاهش مانده و نمی فهمیدم چه میگوید که موبایلش را از جیب پیراهن سفیدش بیرون کشید، رنگ از صورتش پرید و مقابل چشمانم به نفس نفس افتاد 💠:بایدهویتش تأیید بشه. اگه حس میکردم هنوزدوسش‌دارید ، دیگه نمیتونستم این عکس رو نشونتون بدم!همچنان مردد بود و حریف دلش نمیشد که پس از چند لحظه موبایل را مقابلم گرفت و لحنش هم مثل دستانش لرزید :خودشه؟ چشمانم سیاهی میرفت و در همین سیاهی جسدی را دیدم که روی زمین رها شده بود.. 💠قسمتی از گلویش پاره و خون از زیر چانه تا روی لباسش را پوشانده بود.سعد بود، باهمان موهای مشکی ژل زده و چشمان روشنش که خیره به نقطه‌ای ناپیدا مانده بود و قلبم را از تپش انداخت. تمام بدنم رعشه گرفته و از سفیدی صورتم پیدا بود جریان خون در رگ هایم بند آمده که مصطفی... 💠دلواپس حالم مادرش را صدا زد تا به‌فریادم برسد. عشق قدیمی و زندانبان وحشی‌ام را سر بریده و برای همیشه از شرّش خلاص شده‌بودم که لب هایم میخندید و از چشمان وحشت زده‌ام اشک میپاشید. مادرش برایم آب آورده و از لب های لرزانم قطرهای آب رد نمیشد که خاطرات تلخ و شیرین سعد به جانم افتاده و بین ‌برزخی از عشق و بیزاری پَرپَر میزدم. 💠در آغوش‌مادرش تمام تنم از ترس میلرزید و تهدید بسمه یادم آمده بود که با بیتابی ضجه زدم :دیشب تو حرم بهم گفت همین امشب شوهرت رو سر میبره و عقدت میکنه!و نه به هوای سعد که از وحشت ابوجعده دندان هایم از ترس به هم میخورد و مصطفی مضطرب پرسید :کی بهتون اینو گفت؟ 💠سرشانه پیراهن آبی مادرش از اشک هایم خیس شده و میان گریه معصومانه شهادت دادم :دیشب من نمیخواستم بیام حرم، بسمه تهدیدم کرد اگه ‌نرم ابوجعده سعد رو میکشه و میاد سراغم!هنوز کلامم به آخر نرسیده،خون غیرت در صورتش پاشید 💠واز این‌ تهدید بیشرمانه از چشمانم شرم کرد که نگاهش به زمین افتاد و میدیدم با داغیِ نگاهش زمین را آتش میزند. مادرش سر و صورتم را نوازش میکرد تا کمتر بلرزم و مصطفی آیه را خوانده بود که به چشمانم خیره ماند و خبر داد 💠:بچه‌ها دیشب ساعت ۱۲پیداش کردن، همون ساعتی که شما هنوز تو حرم بودید! یعنی اون کار خودش رو کرده بود، چه شما حرم میرفتید چه نمیرفتید دستور کشتن همسرتون رو داده بود و . و دیگر نتوانست حرفش را ادامه دهد که سفیدی چشمانش از عصبانیت سرخ شد و گونه‌هایش از خجالت گل انداخت 💠از تصور بلایی که دیشب میشد به سرم بیاید و به حرمت حرم حضرت سکینه خدا نجاتم داده بود قلبم به قفسه سینه میکوبید و دل مصطفی هم برای محافظت از این امانت به لرزه افتاده بود که با لحن گرمش التماسم میکرد :خواهرم! قسمتون میدم از این خونه بیرون نرید! الان اون حرومزاده زخمیه، تا زهرش رو نپاشه آروم نمیگیره 💠شدت‌گریه نفسم را بریده ‌بود و مادرش میخواست کمکم کند تا دراز بکشم که پهلویم ‌در هم رفت و دیگر از درد جیغ زدم. مصطفی حیرت‌ زده نگاهم میکرد و تنها خودم میدانستم بسمه با چه قدرتی به پهلویم ضربه زده که با همه جدایی چند ساله ام از هیئت، دلم تا روضه در و دیوار پر کشید. 💠 میان بستر ازدرد به خودم میپیچیدم و پس از سالها حضرت زهرا را صدا میزدم ‌تا ساعتی بعد در بیمارستان که مشخص شد دنده ای ازپهلویم ترک‌خورده است. نمی‌خواست از خانه خارج شوم و حضورم در این ‌بیمارستان کارش را سخت‌تر کرده بود که مقابل در اتاق رژه میرفت مبادا کسی نزدیکم شود. 💠صورت خونی و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمیرفت، در تمام این مدت از حضورش متنفر بودم و باز دیدن جنازهاش دلم را زیر و رو کرده بود که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، غریبانه گریه میکردم... ✍نویسنده:فاطمه‌ولی‌نژاد @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
📖«««﷽»»»📖 🔈 √|| مجموعه شهیدابراهیم_هادی_وشهیدنویدصفری❣||√ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 💠 با سلام و عرض ادب خدمت کاربران عزیز جهت ارتقاء کیفیت کانال از شما همراهان همیشگی خواهشمندیم نظرات پیشنهادات و انتقادهای خود را درمورد پستهای کانال به ایدی زیر بفرستین 🌺راستی دلنوشته شهدایی و عنایت شهدا که شامل حال شما عزیزان شده هم برامون بفرستین 🆔 @Gh1456
4_5954113712200614118.mp3
1.72M
درد دل با امام زمان ما باید اشک بریزیم اقامون برسه او داره برای ما اشک میریزه 😭 بی انصافیه ولله بی انصافیه😞 🎙استاد_رائفی پور ⛅️ 🖤🥀 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌°•°🌸°•° روزنامه شارلے ابدو پاریس در اقدامے ڪثیف به پیامبر اڪرم صلی‌الله علیه وآله وسلم اهانت کرد. پاسخ این اقدام قطعا فقط اعتراض نخواهد بود. باید منتظر عواقب سنگین ترے باشند....👊 ✌️ ❣️ @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
•○🌱○• 🌿 . دیدین‌تازگـــیآ‌همه‌جوونا ‌آرزوے‌شهادت‌دارن...؟! همـــش‌شعار همـــش‌ادعآے‌ ولے‌پسر‌جون،‌دختر‌جون... یه‌نیگا‌به‌خودتم‌کـــردے؟! ببین‌شبیهشـــے؟! ببین‌یه‌نَمه‌باهاش‌شباهت‌دارے؟! شهدا‌رو‌میگما🙃...! یه‌شهیـــد‌هیچ‌وقتِ‌هیچ‌وقت‌دل‌نمیشکنه یه‌شهیــد‌هیچ‌وقتِ‌هیچ‌وقت‌مسیرشو‌کج‌نمیکنه یه‌شهیـــد‌‌رفیقش‌ ، میخواے‌مثه‌شهدا‌بشے؟! بسمِ‌الله... (: ▪️قیافه‌و‌مد‌برات‌مهم‌نباشه؛مثه ▪️از‌پول‌و‌ثروتت‌بگذری؛مثه ▪️راستے‌میتونے‌از‌عشقت‌بگذرے؟!مثه‌ ▫️بیا‌و‌به‌خودت‌قول‌بده‌از‌این‌به‌بعددورترین‌فاصله‌رو‌با ! مثلاکیلومترها؟!فرسنگ‌ها؟! نه!!حتــے‌بیشتر‌از‌اینها...((: قشنگ‌نیست؟! ▫️بیا‌و‌به‌خودت‌قول‌بده‌چشاتو‌بدزدی ‌وقتے‌چشات‌به‌یه‌نامحرم‌میخوره... همون‌لحظه‌بگو !! ▫️بیا‌و‌به‌خودت‌قول‌بده‌دهنتو‌گِل‌بگیری‌اونجا که‌میخوادبه !! اصلا‌خلاصه‌بگم‌برات‌؟! [❗️بیا‌و‌به‌خودت‌قول‌بده‌نشے‌دلیلِ‌اشکایِ (:💔 ❗️) 🥀 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🌸💚🌸💚 🎥 من بارها گفتم! ولی ناچارم بازم بگم! چون بعضیا متوجه نمیشن! یا وانمود میکنن متوجه نشدن! ❣️ @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
|°•🕊🥀•°| شهدا سنگ نشانند که ره گم نشود... نظرات شما عزیزان در ارتباط با زیارت نیابتی شهدای تهران در روز پنجشنبه 🌱 سپاس از همراهی و محبت شما بزرگواران 🙏 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
رمان دمشق شهرعشق❤️🌿 #قسمت_بیست‌ _یکم 💠از دیشب یه لحظه‌نتونستم بخوابم، فقط میخوام ازتون مراقبت کنم،
رمان‌ دمشق‌ شهر‌عشق❤️🌿 💠از همان مقابل در اتاق، اشکهایم طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت :مسکّن اثر کنه، میبرمتون خونه!میدانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده و میترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و.. 💠 باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود. از تنهایی این اتاق و خلوت با این زن نامحرم خجالت میکشید که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست :مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیشتون!و دل من پیش جسد سعد جا مانده بود که با گریه پرسیدم : 💠باهاش چیکار کردن؟لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمیشد با این همه بیرحمی سعد، دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد :باید خانواده‌اش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.سعد تنها یکبار به من گفته بود خانواده اش اهل حلب هستند و خواستم بگویم که.. 💠 دلواپس من پیش دستی‌کرد :خواهرم! دیگه نباید کسی بدونه شما باهاش ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانواده‌اش تحویل میدن، نه خانواده اش باید شما رو بشناسن نه کس دیگه ای بفهمه شما همسرش بودید!و زخم ابوجعده هنوز روی رگ غیرتش مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد : 💠اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمیداره!و دوباره صدایش پیشم شکست :التماستون میکنم نذارید کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اون‌شب تو حرم بودید!قدمی را که به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید : 💠وَلله اینا وحشی تر از اونی هستن که فکر میکنید!صندلی کنار تختم را عقب تر کشید تا نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره درعا خبر داد :میدونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر نوی تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو کشتن، ساختمون رو آتیش زدن و بعد همه کشته‌ها رو تیکه تیکه کردن! 💠دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی‌نباشد و صدایش را آهسته‌تر کرد :بیشتر دشمنی شون با شما شیعه‌هاست! به بهانه آزادی و دموکراسی و اعتراض به حکومت بشار اسد شروع کردن، ولی الان چند وقته تو حمص دارن شیعه‌ها رو قتل عام میکنن! 💠سعودی‌هایی که چندسال پیش به بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا‌ هر روز شیعه‌ها رو سر میبرن و زن و دخترهای شیعه رو میدزدن!شش ماه در آن خانه زندانی سعد بودم و تنها اخباری که از او میشنیدم در انقلاب گسترده مردم و سرکوب وحشیانه رژیم خلاصه میشد و حالا... 💠آن روی سکه را از زبان مصطفی میشنیدم که از وحشت اشکم بند آمده و خیره‌نگاهش‌ میکردم. روی صندلی کمی به سمتم خم شد تا فقط من صدایش را بشنوم و این حرفها روی سینه اش سنگینی میکرد که جراحت جانش را نشان چشمان خیسم داد : 💠بعضی شیعه‌های حمص رو فقط به‌خاطر اینکه تو خونه شون تربت کربلا پیدا کردن، کشتن! مساجد و حسینیه‌های شیعه رو با هرچی قرآن و کتاب دعا بوده، آتیش زدن! خونه شیعه‌ها رو آتیش میزنن تا از حمص آواره‌ شون کنن! تا حالا 91 تا دختر شیعه رو.. 💠 و غبار غیرت گلویش را گرفت و خجالت کشید از جنایت تکفیریها در حق ناموس شیعیان حرفی بزند و قلب کلماتش برای این دختر شیعه لرزید .اگه دستشون بهتون برسه.. و باز هم نشد حرفش را تمام کند که دوباره به صندلی تکیه زد، نفس بلندی کشید که ... 💠از حرارتش آتش گرفتم و حرف را به هوایی دیگر کشید :دکتر گفت فعلاً تا دو سه ماه نباید تکون بخورید که شکستگی دنده تون جوش بخوره، خواهش میکنم این مدت به این برادر سُنیتون اعتماد کنید تا بتونم ازتون مراقبت کنم! و خودم نمی‌دانستم در دلم چه‌ خبر شده که بی‌اختیار پرسیدم :بعدش چی؟.. ✍نویسنده:فاطمه‌ولی‌نژاد @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
📖🔰«««﷽»»»🔰📖 🔈 √|| گروه ختم قران و ذکر ❣||√ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 💠 جهت حاجت روایی خود در گروه ختم قران و ختم ذکر نام خود رابه ایدی خادمین ما بفرستید 💫خادمین گروه ختم قران👇 🆔 @Khademalali 💫خادمین گروه ختم ذکر👇 🆔 @Zahrayyy 🔴همچنین هر شب جمعه هیئت مجازی در کانال های مجموعه برگزار خواهیم کرد منتظر همراهی و حضور گرمتون هستیم😊 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa