#خاطره_ای_از_شهید_مهدی_طهماسبی
هروقت دوست داشتی می آیی وهروقت هم دلت نخواست نمی آیی،رفت وآمد #خادم_مسجد_جمکران روی نظم وانظباط است دل بخواهی نیست یا #تعهد_اخلاقی می دهی که هرسه شنبه درمسجدحاضرباشی یااینکه دورخادم بودن راخط بکش و وقت ماراهم نگیر
وقتی حرف حاج آقاتمام شد،مهدی لبخندی زدوگفت:چشم تعهدمی دهم هرسه شنبه سروقت در #مسجدحاضرباشم.
پای برگه تعهدرا امضاکردوازاتاق بیرون آمدیم.
گفتم مهدی لااقل دلیل غیبت این چندهفته رابه حاج آقامیگفتی که به سوریه رفته بودی...
سه شنبه شدوحاج آقا زیرتابوتی که پیکرسوخته مهدی درآن بود،بلند #لبیک_یا_زینب(س) می گفت...
آقامهدی #شهید_مدافع_حرم_آل_الله خادم افتخاری جمکران بودند وهرسه شنبه افتخارخدمت به زائران آقا امام زمان(عج)رانصیب خودمی نمودند.
جهت سلامتی وتعجیل درفرج آقا امام زمان(عج)وهدیه به روح مطهر شهیدصلوات.
@pelak_sokhteh
#خاطره_ای_از_شهید_مهدی_طهماسبی
مهدی درکلاس نقشه خوانی اش حدیثی راقرائت میکندکه می گوید:
اگرنمازهای5گانه ات رادراول وقت به جاآوری این نمازرادرقیامت برای شما نور وبرهان خواهدبود،واگرنمازت راضایع کردی بافرعون وهامان محشورخواهی شد.
@pelak_sokhteh
《راز پلاک سوخته》
#خاطره_ای_از_شهید_مهدی_طهماسبی
وقتی به فرودگاه دمشق رسیدیم #شهید_طهماسبی گفت""حسین!تامیتونی این یکی دو روز رو بگیربخواب!""
گفتم چطور؟گفت:تاقبل ازاعزام به حلب،جز زیارت وخواب هیچ کاردیگه ای نکن!
گفتم:قضیه چیه؟گفت:اونجاخواب وخوراک ندارید!کلا24ساعته بیدارید ودرگیر.حال خاصی به من دست داد،درفرودگاه هم می فهمیدندبه حلب می رویم طوردیگری نگاهمان می کردند.
حسابی به مامی رسیدندوپذیرایی می کردند!انگار دو دقیقه بعدمی خواهندسرمان راببرند!بالاخره به مقرمان درحلب رفتیم.
صدای #عباس_دانشگر ازپشت بیسیم می آمدکه دائم میگفت:مهمات بریزید،دفاع کنید،من کمک می خوام
صدای #عباس راکه شنیدیم خوشحال شدیم.گفتم دمش گرم!چقدرمردشده این عباس! #فرمانده #گروهان شده بودومدیریت میکرد.
دوست داشتیم زودتر برویم وعباس وبچه هاراببینیم.
#شهید_حسین_جوینده_همرزم_شهید
یکی ازفرماندهان آموزشی دردانشگاه امام حسین نیزماه پیش درحین آموزش نظامی به #شهادت رسید.
@pelak_sokhteh