پلاک خاکی
صبح زود یکی از اقوام خیلی دورمان که رفتوآمدی با هم نداشتیم آمده بود برای تشییع
برایم عجیب بود که چطور ما را پیدا کرده و سر از اینجا درآورده.🤔
برایمان گفت:
«از حضرت عباس حاجتی داشتم. قبل از شهادتِ مصطفی خواب حضرت عباس رو دیدم. توی خواب به من گفتند:
«نمایندهی من روز تاسوعا داره میاد پیشم. برید پیش اون.» وقتی بیدار شدم متوجه منظور حضرت عباس نشدم
تا اینکه قضیه مصطفی پیش اومد و عکسش توی گروهها پخش شد. این بار خواب مادر مرحومم رو دیدم که گفت:
«پس چرا نرفتی پیش نماینده حضرت عباس؟» بعد مادرم عکس مصطفی رو نشونم داد. نمیدونستم این شهید کیه. بالاخره از این و اون پرسیدم و متوجه شدم از فامیلای خودمونه. این بود که راهی شدم تا به تشییع برسم!»
#مادر_شهید
# شهیدتاسوعا
#مصطفیصدرزاده
👇👇👇👇👇
@pelakkhakii
#پدر _شهید
جنس غمش
با #مادر_شهید
فرق می کند ؛
پدر بی صدا
کمرش خم می شود
و اینکه میداند
حسین(ع)چه کشید
بالای سر علی اکبرش...
@pelakkhakii
.
... وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ
بخوانید شاید اسم ما را در زمره روضه خوان های جوان امام حسین علیه السلام بنویسند.
این تصویر یکی از سلسله تصاویر #روضه_های_تصویری است...
.
...فَنَادَى يَا أَبَتَاهْ عَلَيْكَ السَّلَامُ هَذَا جَدِّي يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ عَجِّلِ الْقَدُومَ عَلَيْنَا ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَةً فَمَاتَ فَجَاءَ الْحُسَيْنُ حَتَّى وَقَفَ عَلَيْهِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ. قَالَ الرَّاوِي: وَ خَرَجَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ تُنَادِي يَا حَبِيبَاهْ يَا ابْنَ أَخَاهْ وَ جَاءَتْ فَأَكَبَّتْ عَلَيْهِ فَجَاءَ الْحُسَيْنُ فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ.
.
.
علی اکبر صدا زد: پدرم خداحافظ. اين جدّم است كه بر تو سلام مي رساند و مي فرمايد: هر چه زودتر نزد ما بيا. پس ناله ای زد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود. امام حسين عليه السّلام آمد تا بر بالينش نشست و صورت خود را بر صورت على اکبر گذاشت و فرمود: خدا بكشد گروهى را كه تو را كشتند.
.
چه جرأتى نسبت به خدا و هتك احترام پيغمبر داشتند، بعد از تو خاك بر سر دنيا باد. راوى گفت: زينب دختر على عليه السّلام از خيمهها بيرون آمد و فرياد مي زد: اى دلبندم! اى فرزند برادرم! آمد تا آنكه خود را به روى كشته آن جوان انداخت. امام حسين علیه السلام آمد و بازوى خواهر را گرفت و به سوى زنان حرم برگردانيد
.
#پدر _شهید
جنس غمش
با #مادر_شهید
فرق می کند ؛
@pelakkhaki 👈👈
⭕️ #مادر_شهید
زمانی که من شب کار بودم به خانه
بر می گشتم ایشان برای این که من
استراحت کنم چراغ را خاموش می
کرد و زیر نور شمع درس می خواند
تا نور چراغ من را اذیت نکند .
#شهید_دانشجو
#شهرامعلی_بنار
#قائمشهر
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
#سیدهسلام_بدرالدین🌸🌱:
او همیشہ با من دربارہ ے شهادت صحبت میڪرد ڪہ من نباید ناراحت بشوم بہ من میگفت من یقین دارم ڪہ قوے و #صـــبــور میباشے.
در خواب دیدم ڪہ آمدہ بود و من رو باخودش برد.خوشحال بود
از او پرسیدم مامانے حالت چطورہ خوشحالے قربونت برم
در خواب از او پرسیدم چہ احساسے داشتے هنگام #شهادت
بہ من گفت:من خیلے خوشحال هستم و(در آن لحظه)هيچ احساسی بہ غیر خوبے نداشتم.
هنگامے ڪہ بہ نزدیڪے مسیر قبرستان رسیدیم؛گفتم من از لحظہ #مرگ خیلے میترسم.
بہ من گفت:نترس من با یک حس خوب منتظرتم❤
#مادر_شهید♥️✨
#فاطمیه #حاج_قاسم #بصیرت
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مویه زنان بختیاری بر سر مزار شهید گمنام
#جانفدا
🔹در آداب و رسوم بختیاریها، زمانی که عزیزی از دست میرود تا چندروز دور مزار جمع شده و عزاداری میکنند.
🔹حالا پس از تدفین شهید گمنام در «بازفت» کوهرنگ، زنان بختیاری به رسم همیشگی دور مزار جمع شدند و با مویه جای مادر شهید را خالی کردند.
#جان_فدا #مادر_شهید