تو کتاب ملت عشق یه جا میگه :
ساعتی دقیقتر از ساعت خدا نیست
آنقدر دقیق است که در سایهاش همه چیز سر موقعش اتفاق میافتد ؛ نه یک ثانیه زودتر، نه یک ثانیه دیرتر...
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
غم در دل تنگ من
از آن است که نیست..
#حافظ
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
اونجا که نیما یوشیج میگه:
کسی سوال میکند به خاطر چه زندهای؟
و من برایِ زندگی تو را بهانه میکنم...
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
پلان عاشقی🇵🇸
#داستان_زندگی_من #قسمت_اول چشم دوخته بودم به مانیتور، حتی پلک هم نمیزدم، آخه مگه میشه، با این رتبه
ادامه #داستان_زندگی_من
توی دوران مدرسه بااینکه تازه بوی فرند و ...مدشده بود، من اهلش نبودم.
نیازی هم بهش نداشتم، هم مالی اوکی بودم وهم روحی واحساسی.
کلا یکی یه دونه ی بابا بودم و چیزی نبود که بخوام و نداشته باشم.
روز اول دانشگاه:
خیلی هافکرمیکردند که من استاددانشگاهم😅 هنوز باهمون تیپ رسمی مدرسه اماشیک پا به دانشگاه گذاشته بودم و مثل بقیه اهل تیپ های خاص نبودم.
کلا قشنگی رو در سادگیش میدیدم.
ورود به دانشگاه وهمکلام شدن با جنس مخالف در کلاس و... بازهم نتونست باعث بشه که من دوست جنس مخالف داشته باشم.
اخه ازنظر من جنتلمن واقعی کسی بود که برا خودش احترام قائل باشه و هرحرفی ونزنه، هر شوخی ای رو نکنه و...
برعکس پسرهایی که توی دانشگاه با مزه پرونی های مسخرشون میخوان توجه دخترا روجلب کنن.
زیر پوست دانشگاه یه عده داشتن به مرحله ای میرسیدن که شرط ببندن روی دوستی با من😂
خلاصه ماه ها گذشت تا رسیدیم به ترم ۳، دیگه رتبه ی اول وممتاز بودنم بین همه جاافتاده، حتی پسرا سعی میکردن جلوی من شوخی های بامزه و قابل خندیدن بدون نکته مثبت ۱۸ داشته باشن.
بین بچه های رشته ی ما هیچ پسری نبود که بگم، ایول چه پسری!
ورودی ما،توی بخش دانشکده ایه مجزا، ۵کلاس با گرایش های مختلف بودن.
دراین بین پسری بود که خیلی حرفش سر زبون ها بود ...
اوایل برام اهمیتی نداشت.
تااینکه یک روز.........
ادامه دارد😉
https://harfeto.timefriend.net/16970503000736
میخونم نظراتتون رو☝️
اینها خیال میکنند من دیوانه شده ام اما من دیوانه نیستم، فقط دلم خیلی خیلی تنگ است...
-سیمین دانشور
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
احساسمیکنمآدمایِمھربون
حتیاسمشونمعطرداره...!🌱
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
"جانـٰانَم"
زیٍبایےشَب،
چَندبَرابَرمےشَود ،
اگَرتـٌو شَببخِیربِگویے،
"شَببخِیردلبࢪَم"
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
یه وقتایی باید زُل بزنی
تو برق چشمای یکی و بگی :
دور چشمات بگردم الهی
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
صبح
آغاز میشود
از رقص نجوای آرامت زیرِ گوشم
از نوازش داغِ دستانت
بر احساسِ خواب آلوده اَم
ازبوسه
بوسه
بوسه ها
چه بیداری شیرینی ست
در کنار تو، صبح شدن...
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
کاش کسی بود
که چشم هایمان را می فهمید،
وقتی ناراحت می شدیم
به سینه اش اشاره میکرد و میگفت:
اینجا وطن توست🌱
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای که میپرسی نشان عشق چیست...🌱
_اردشیررستمی
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادمان گفتی از آن عاشق تنها چه خبر...
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
چه حوصلهای دارین برای تلافی و...
#محمود_درویش خیلی قشنگ میگه:
همین مجازات تو را بس که من
دیگر تو را آنطور که میدیدم نمیبینم!
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
خواستی نباش
خواستی نیا و نمان
من بعدِ هر پلک زدن تو را میبینم، میشنوم، میبوسم و نفس میکشم.
روزگار من با خیالِ بودنت بهسختی،
امّا عاشقانه میگذرد.
#عادل_رستمکلایی
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
پلان عاشقی🇵🇸
ادامه #داستان_زندگی_من توی دوران مدرسه بااینکه تازه بوی فرند و ...مدشده بود، من اهلش نبودم. نیازی ه
کلی پیام محبت آمیز داشتم.ممنونم ازهمتون😍😘❤️ فدای همه
اماااا
پیام اخری که درمورد Mپرسیدید، M به تنهایی نیست، Mhjnm این هست گاها.
حرف اول اسم همون عزیزی هست که دیگه نیست🥰
عاشق که شدی
کم نگذار…
فکرت
قلبت
زبانت
همه ات را تقدیمش کن
به عشق، سیاست نمیآید...
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
تو را جور دیگری دوست دارم
از نوع دوست داشتن های ناب دو قلب
جانانه
پاک و بی ریا
پر از احساس
آری تو را به رسم خودم دوس دارم
عاشقانه
تمام و کمال...🌱
_علی نودهی
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
انقدرساده از کنار جمله "دورت بگردم" نگذرین
مثلاخودمن وقتی میگم دورت بگردم ینی
هم دوستت دارم،هم عاشقتم،هم میخامت
هم هرچی تو بگی
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
🪻
مُشک را گفتند:
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ
ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ.
ﮔﻔﺖ:
"ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽﺍﻡ،
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽﺍﻡ .
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
پلان عاشقی🇵🇸
ادامه #داستان_زندگی_من توی دوران مدرسه بااینکه تازه بوی فرند و ...مدشده بود، من اهلش نبودم. نیازی ه
ادامه #داستان_زندگی_من
تااینکه یک روز
به همراه دوستم داشتیم میرفتیم دفتر آموزش دانشگاه که مسئول پژوهش از دفتر آموزش خارج شدند، همینکه نگاهشون به ماافتاد لبخندی بر لبانشون نشست، سلام واحوال پرسی کردن و مارو به دفتر اموزش راهنمایی کردن و باتاییدیه مسئول اموزش بدون پرسش ازما ،اسممون رو برای انجمن علمی ثبت کردند و بالبخند دفتررو ترک کردند.
حالا من موندم و حضور در جمعی که اون آقا هم حضور داشتند.
گفتم که خیلی اسمشون سرزبان ها بود، یکی هست به خوبی اسمش سرزبونهاست ویکی هم برای تمسخر.
ایشون دقیقا میانه بودند، برخی( بخاطر سربه زیری و خیلی هوای همه رو داشتن،) مسخرشون میکردن وبرخی هم تحسین.
خودمن هم جز دسته ای بودم که گاهاتمسخر رو بر تحسین ترجیح میدادم.
مگه میشه پسری باشه که کل دخترای دانشگاه بتونن رو مردونگیش و مهربونیش و لطفش حساب کنن؟ اونم بدون اینکه بامنظور وهدف کاری انجام بده؟!
درتصور من محال بود.
سرتون رو دردنیارم.جلسه ی اول انجمن علمی تشکیل شد، جلسه متشکل از ۸اقا وسه خانم.
اون روز من فقط بدنبال ایراد گرفتن از اون اقا بودم اما چیزی دستگیرم نشد، درکمال ادب هم نظر همه رو میخواست و هم تذکرهای لازم رو میداد.
دیگه پیش خودم بخاطر اون تمسخرها شرمنده شده بودم.
اصا عذاب وجدان داشتم و تازه داشتم میفهمیدم اون تحسین ها حقیقت بوده وتمسخرها از سر حسادت بوده.
حالا دیگه منم ناخوداگاه احترام میذاشتم.
کم کم داشتم در برابر یک پسر، من خیلی چیزهارو رعایت میکردم، همیشه برعکس بود!
خدااای من، داشت چه اتفاقی می افتاد، من خیلی مغرور تر ازاین بودم که از عقاید خودم کوتاه بیام بخاطر یک پسر اما حالا بدون اینکه بدونم ، رفتارم داشت تغییر میکرد.
ومن اصا متوجهش نبودم و تذکر بقیه روهم باورنمیکردم.
هرچی میگفتن؛ زهرا تو چت شده؟ چرا انقدر دربرابرش کوتاه میای، چراانقدر چشم میگی ، چراانقدر فعالی، چرا بهش بهامیدی
ومن فقط میگفتم؛ شمااشتباه میکنید من همون زهرام، هیچ تغییری هم نکردم، اصا مگه طرف کی هست که من بخوام به حرفش گوش بدم؟ من فقط به وظایف عمل میکنم🤦♀
https://harfeto.timefriend.net/16970503000736
نظراتتون رو میخونم☝️😘
میخواهم اقلا یک نفر باشد، که من با او از همه چیز همانطور حرف بزنم که با خودم حرف میزنم ...
_داستایوفسکی
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
هیجان فوقالعاده لحظهی بهم رسیدن رو هوشنگ ابتهاج خیلی قشنگ
توصیف کرده :
« آمدمت که بنگرم ،
گریه نمیدهد امان ...»
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
پلان عاشقی🇵🇸
کم کم داشتم در برابر یک پسر، من خیلی چیزهارو رعایت میکردم، همیشه برعکس بود! خدااای من، داشت چه اتف
سلام عزیزم.ای جان.دقیقا همینه👌❤️
فروغ فرخزاد یه جا برای معشوقش مینویسه:
« اما همین کافی بود، همین که میدانستم؛ تنم درد تنت را دارد! نه میل تنت را.»
یه نقطهای از دوست داشتن هست که فرا تر از میل و جسمته دیگه بند بند وجودت و ذره ذره قلب و روحت بهش احتیاج داره؛ اون دوست داشتن واقعیه...🌱
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
آدم خسته میشه.
کوچیک و بزرگم نداره.
ولی یادت باشه هر وقت که خسته شدی؛ اونجایی که دیگه فکر کردی هیچ توانی برات نمونده، دقیقا همونجا قد میکشی🌱
❥https://eitaa.com/pelanehashegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱
❥https://eitaa.com/pelanehashegi